"فرشتگان سفیدپوش" - پاک باختگانی که درس عشق پس می دهند # تهران بزرک ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 03/04/83 داخلی.اجتماعی.پرستار. لباسی سفید بر تن دارد، همچون فرشتگان بر بالین قلب آزرده ام می نشیند و با تبسمی دلربا، آرامشی لطیف را هدیه می دهد. پروانه وار بر گرد وجود بیمارم می چرخد تا التیام بخش دردم باشد و با کلام محبت آمیز و تبسمش دل رنجورم را تسکین بخشد. "پرستار" عاشق بود، عاشق کمک و یاری، یاری به نیازمندترین افراد، تا شاید با فداکاری و تلاش خود، آنان را حیاتی دوباره دهد. شب هنگام که از شدت درد، صدای ناله ام فضای خالی بیمارستان را پر کرد، او آمد و جرعه ای آب و دارو داد و آرامم کرد، پس از جراحی شاخه گلی هم رنک بالهایش به من داد و گفت: " امیدوارم دیگر به اینجا نیایی." ... و من به تو مدیونم،ای فرشته سفیدپوش که بی خوابی های شب های بیماریم را با خود تقسیم کردی. به تو که در مواقع درد و رنج و دلتنگی، کنارم بودی و صبورانه تحملم کردی. این را می دانم که ارزش کار تو، هرگز سنجیدنی نیست، کاری که انسان های امروز توجهی اندک به آن دارند. ای قهرمان سفیدپوش، به تو مدیونم که شکیبایی و نرمی گفتارت یاریم داد تا آن روزهای دردناک را پشت سر گذاشته و سلامت خود را بازیابم. امروز روز تو است، همان روز که اسوه بزرگوارت "زینب (س )" در آن چشم به دنیا گشود و با آمدنش روزی باشکوه، تعهدآور و آرمان ساز را در تاریخ خونبار و حماسه ساز شیعه به یادگار گذاشت. اسوه ای که در سکوت ماتم کربلا، مدال رنگین برگردن شیعه انداخت... صدای هیچ جنبنده ای به گوش نمی رسد، غم عجیبی خاک و زمین کربلا را فرا گرفته بود.
ساعاتی پیش، چرخش شمشیرهای امویان و فرود آن بر سر حسینی ها ، مهلکه ای بزرک را ساخت و اکنون فقط "تن های بی سر" ، نیزه ها، شمشیرهای بی غلاف از آن مانده بود و "زینب." شیر زن کربلا، خاک را از روی اجساد کنار می زند، علی اصغرها، اکبرها، عباس ها و قاسم هایی را می دید که دیگر نبودند. داستان روز پرستار زینب نیمی از فصل های خود را نوشته بود، با غروب خورشید ظهر عاشورا، صدای ناله طفلان یتیم و جاماندگان سفر عشق حسین (ع)، کمتر می شد. اینجا کربلاست، سرزمینی که بوی خون و دود سرتاسر آن به مشام می رسد و کاروانی که اکنون، سپهدار، علمدار و سالار خود را ندارد، و تنها " زینب " را دارد. صدایی ظریف و گرفته، طفلان و یاران حسین (ع) را دلداری می داد، "زینب" صبر را درس می داد، پرستاری از زخم دیده ها، شهیدان و کودکان یتیم... درس هایی که امروز فرشتگان سپیدپوش، در سالروز میلاد الگوی خود، بخوبی پس می دهند. دلارام حسین بن علی (ع)، قافله سالار کاروان اسیران کربلا شد، تا ابد درس صبر را از او گیرند، درس پرستاری، عشق، محبت و توجه به همنوع. و ملت ما هنوز دستان نوازشگر و مهربان پرستاران را در ایام هشت سال دفاع مقدس، که به ایثارگران مجروح و خونین بال نور حیات می بخشیدند، به یاد دارد. فرشتگانی که خواب راحت را بر خود حرام کردند تا بر تن بهترین بندگان خدا لباس عافیت و سلامت بپوشانند. خدمات ارزشمند و بی دریغ پرستاران در جامعه همچون نورافشانی شمعی است که خود می سوزد تا به دیگران گرمی و حیات بخشد. درمان و التیام زخم انسان ها، تلاشی بسیار رضایتبخش است که این نوع التیام بخشیدن ها از تقدس و احترام خاصی برخورداراست، تقدسی که روز اکرامش میلاد دختر امیرالمومنین (ع) است. پرستاری قداست بالایی دارد، از آنجا که پرستاران با انسان های دردمند و بیمار سر و کار دارند و هدفشان حفظ سلامت جامعه است، شغل آنان با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. پرستاران با خدمات ارزنده خود دلهای بسیاری را شاد می کنند و کسی که دل مسلمانی را شاد کند، خداوند نیز در روز قیامت قلب او را شاد خواهد کرد. 2807/684م ا/07