آتش خشم انقلابیون در سرت، پیکر قذافی را متلاشی کرد ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 29/07/1390 سیاسی.پایان قذافی.متلاشی.عبدالناصر تهران - تاریخ در پایان فاجعه بار حیات قذافی یکی از طنز‌های تلخ ولی آموزنده‌اش را به نمایش گذاشت. آتش خشم انقلابیون در نقطه‌ای پیکر او را متلاشی کرد(شهر سرت) که قرار بود این شهر به مرکز مدینه فاضله یا جماهیر خیالی قذافی تبدیل شود. قذافی قدرت و مشروعیت خویش را نه از کمیته‌های خلقی بلکه از حمایت قبیله بزرگ خویش می گرفت.
مصیب نعیمی – مدیر مسئول روزنامه ایران در 42 سال #171;جمهوری وحشت#187; خویش، قذافی نه تنها همه رقیبان و رفیقان از خاندان سلطنتی سنوسی تا عبدالسلام جلود( مرد شماره 2 انقلاب) را از صحنه حذف کرد که حتی جایگاه تاریخی شهرهای پرآوازه لیبی مثل بنغازی را با همه نخبگانش زیر آوار تعصبات طایفه‌ای خود مدفون کرد. به این صورت، در جمهوری موهوم قذافی، سرت برجای بنغازی نشست و تصویر افسر شورشی قبیله قذافه به جای قهرمان اسطوره‌ای بنغازی درعصر استعمار ( عمرمختار) بر خیابانها و میادین نقش بست. تاریخ مرگی غریب و پر از شگفتی را برای حاکم مستبد لیبی رقم زد.قذافی به معنای واقعی در معرکه تنها ماند. هیچ کس در روزهایی که به محاصره و قتل فجیع او منجر شد به یاریش نشتافت. جهان بویژه بعد از مشاهده 8 ماه کشتار بی رحمانه او ،برسر برچیدن بساط حکومت وی همصدا شد حتی دولت‌های افریقایی که از خوان بذل و بخشش‌های در آمد نفتی او سهم می بردند از پیرامون او پراکنده شدند.دیکتاتور به معنای واقعی تنها ماند.
20 اکتبر در حالی به عنوان پایان سرهنگ ماجراجوی لیبی ثبت می شود که به مدت 4 دهه ملت‌های مسلمان خاورمیانه هزینه‌ای گران برای تحمل رهبری آمیخته به حس خودشیفتگی او پرداختند.
محافل غرب در روز مرگ او تماماًً تصاویر قربانیان هواپیمای لاکربی را نمایش می دهند اما محافل خاورمیانه خاطره انهدام یک کشور و فوت فرصت‌های بزرگ را در ایام استبداد او مرور می کنند. ایرانی‌ها و لبنانی‌ها انزجار خویش را از ماجرای ربودن محبوبترین سیاستمدار شیعه ( امام موسی صدر)هرگز کتمان نمی کنند.خاورمیانه اکنون نماینده نسلی از مستبدین را که گرچه ردای شاهی برتن نداشت به طبقه مردان بدنام تاریخ فرستاده‌است .
قذافی در روزگاری که به عنوان افسری جزء در حلقه چپگرایان خاورمیانه بود، خود را شاگرد عبدالناصر می خواند. بعد از مرگ عبدالناصر او خود را وارث ناسیونالیسم عربی معرفی کرد. اما وقتی این ندای قذافی در جهان عرب شنیده نشد او به سمت آفریقا رو کرد و خود را ملک الملوک قاره سیاه نامید. سیر و سلوک سیاسی قذافی، داستان غم انگیز تبدیل چهره‌ای به ظاهر آرمانگرا به حاکمی جاه طلب است. سرگذشت قذافی تاریخ تغییر چهره دیپلماسی نیز هست تغییر بر محور کسی که روزگاری در صف اول مخالفان غرب قرار داشت و در برهه‌ای دیگر به شریک اصلی آنها تبدیل شد و اکنون نیز در فردای کشته شدن او همه کسانی که دو سال قبل در الیزه و نیویورک فرش قرمز برای او گستردند سودای تبدیل طرابلس به ایستگاه کنترل جنبش‌ها و انقلابهای عربی را دارند .
هنوز خبر کشته شدن قذافی به جهان مخابره نشده بود که کشمکش‌ بر سر کسب امتیاز و افتخارهای این واقعه در اتاق سیاستمداران و نیز شبکه‌های رسانه‌ای آنها در گرفت. ائتلاف شبکه‌های متعلق به ناتو (‌بی بی سی و فرانس 24 و سی ان ان ) در حرکتی که باعث شگفتی رهبران انقلاب لیبی شد سکه افتخار کشتن قذافی را به نام ناتو ضرب کردند. لیبیایی‌ها با واقعه روز پنچ شنبه به یکی از آرزوهای دیرین خویش که#171; آزادی لیبی #187; از دوران تاریک قذافی بود نایل آمدند اما تحقق آرزوی بزرگترآنها که رسیدن به #171; لیبی آزاد و آباد و مستقل #187; است هنوز در محاق مانده است. آن سوی غوغای شادی مردم در رفتن دیکتاتور پرسش‌ها و نگرانی‌های عمیق نسبت آینده این کشور را فرا گرفته است. سوالات سخت و دشواری که از هجوم مشکلات داخلی و موانع و چالش‌های خارجی حکایت دارند .
از لیبی در پایان 9 ماه جنگ خانگی و 40 هزار قربانی و دهها هزار مصدوم و آواره، ویرانه‌های بیش نمانده است. اما هنوز این کشور روی بحری پر از طلای سیاه آرمیده است. این صحرای ثروتمند آفریقا به تعداد نخبگان و رهبران فکوری که در داخل و دوستدارانی که در خارج دارد با مشکل تعدد منافع احزاب و اقوام در درون و درگیری منافع قدرت‌ها در بیرون دست به گریبان است. در روز مرگ قذافی هر یک از رهبران سیاسی از بان کی مون تا دیوید کامرون و باراک اوباما نسخه‌ای از دموکراسی برای ان تجویز کردند. اما سوال این است که این توصیه ها و سناریوها چگونه در کشوری قابل تحقق است که در 40 سال عصر تاریک قذافی حضور و وجود یک دولت منسجم به معنای امروزی آن را درک نکرده‌اند. همه چیز در اتاق تصمیم گیری ناتو از تقلا برای توزیع قدرت و تشکیل حکومتی ائتلافی حکایت دارد. اما واقعیت‌های تلخ جامعه لیبی می گوید این کشور قبل از توزیع قدرت نیازمند ترمیم شکاف‌خطرناک میان شرق ( خاستگاه انقلابیون )با غرب ( خاستگاه طایفه قذافی) است چرا که اگر این روند ترمیم اختلاف و تسکین کینه‌های قومی صورت نگیرد بازگشت دوران تیره گذشته چندان دور از انتظار نیست. وضعیت امروز طرابلس یعنی سرگرمی مردم به جشن مرگ قذافی ، بهترین وضعیت برای بازیگران فرصت طلب در آن سوی مدیترانه است که خود را در مقام ناجی لیبی معرفی کنند. بنابراین چندان عجیب نیست که فرمانده ناتو در روز کشته شدن قذافی لباس نیروهای آزادیبخش را به تن می کند . از میان دو رشته چالشی که در افق لیبی بعد از قذافی نمایان شده بدون شک چالشهای خارجی عمیقتر و خطرناکتر است. قدرت‌های جهانی نقش ابوت و پدرخواندگی را برای انقلاب لیبی به خود گرفته‌اند آنها از ماهها پیش از سقوط قذافی به مهره چینی پرداختند. یک نشانی بارز این مهره چینی ،ترکیب تکنوکرات‌هایی است که اتاق فرمان دولت انتقالی را تشکیل می دهند .آنها اغلب سفیران و دیپلمات‌های کارکشته‌ای بودند که با استشمام بوی سقوط رژیم قذافی و بر اساس یک توافق نانوشته از مبدء پاریس ، نیویورک و یا لندن به کاروان انقلابیون پیوستند.
اما د رمقابل این سناریوها و آرزوهای غرب دیروز در لیبی صحنه های مهمی از دلبستگی حقیقی مردم به حاکمیت اسلام رخ داد که رسانه ها و محافل غرب آن را برنتافتند این صحنه ها در صدای بلند الله اکبر و برپایی نماز شکر د رمیادین و خیابانها نمایان شد عجیب اینجا است که بدنبال این صحنه ها برخی رسانه های اروپایی مصاحبه هایی دست چین شده با برخی از افراد لائیک را روی آنتن فرستادند تا این گونه وانمود کنند که لیبی بعد از قذافی با خطر تندروهای دینی روبرو است 1537//