راهبردهای روسیه برای گسترش سلطه خود در منطقه آسیای میانه ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/03/29 سیاسی.روسیه.قرقیزستان.استراتفور تهران - یک پایگاه اطلاع رسانی آمریکایی، روز شنبه با اشاره به راهبرد تاریخی روسیه در آسیای میانه و موقعیت عالی این منطقه، خاطرنشان کرد که روس ها به احتمال زیاد از دخالت مستقیم در ناآرامی های قرقیزستان پرهیز خواهند نمود.
به گزارش گروه اخبار صوتی و تصویری ایرنا، پایگاه اطلاع رسانی استراتفور، درگیری آمریکا در خاورمیانه را فرصتی طلایی برای روسیه به منظور تثبیت قلمروی نفوذش در منطقه دانست و افزود: از سال 2005 که این فرآیند آغاز شد ، روسیه علنا دوباره خود را قدرت برتر منطقه در ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، آذربایجان، قرقیزستان، تاجیکستان و اوکراین می داند.
علاوه بر این، روسیه با ترساندن کشورهایی مانند گرجستان و ترکمنستان، آنها را به سکوت و تسلیم واداشته است.
پایگاه اطلاع رسانی استراتفور افزود: نمی توان منکر این موضوع شد که روسیه قدرت بزرگی است، اما در حوزه جغرافیای سیاسی که همه چیز مرتبا در حال تغییر است، قدرت این کشور هم دستخوش تغییر و تحول می شود.
مرزهای روسیه بسیار باز است و موانع طبیعی اندکی در آن مرزها دیده می شود . به زبان دیگر، در مرزهای روسیه، اقیانوس، کوهستان و یا صحرایی وجود ندارد تا از این کشور در برابر نفوذ و یا حملات ارتش های خارجی محافظت کند . جنگل های روسیه که ممکن است تا حدی مانند حفاظ عمل کنند، تنها وقتی برای روس ها پناهگاه به حساب می آیند که بیشتر قطب های اقتصادی کشور آنها به دست مهاجمان افتاده باشد.
با وجود این، روسیه به رغم نداشتن موقعیت مرزی مناسب، توانسته است که با استفاده از راهبردی سه گانه بر مشکلات فایق آید: 1. ادعای مالکیت هرچه بیشتر بر سرزمین های همسایه 2. اسکان اقوام مختلف روس در سرزمین های اشغال شده، جهت کنترل بهتر آنها 3. آموزش نیروهای امنیتی محلی و استقرار آنها در کشورهای اشغالی به منظور تحت نظر گرفتن جمعیت آنها.
در کل تاریخ روسیه، این راهبرد سه گانه تا وقتی ادامه یافته که روس ها با اقیانوس، رشته کوه، بیایان و یا دشمنی مواجه شده اند که به سختی در برابرشان ایستاده است.
از سوی دیگر از جهات بسیاری راهبرد سران کرملین امروز در سال 2010 شبیه راهبردهای سران این کشور در زمان کاترین کبیر، ایوان، تزارهای روسیه، و جوزف استالین، رهبر کمونیست شوروی سابق ، است.
اما دیگر در قرن هفدهم زندگی نمی کنیم و روس ها نمی توانند از راهبرد دوم ، یعنی انباشتن منطقه با گروه های قومی مختلف، استفاده کنند و این امر ریشه در وضعیت جمعیتی روسیه دارد. نرخ زاد و ولد در روسیه طی یک قرن اخیر کاهش یافته است و افزون بر این، در دوره بعد از جنگ سرد، جمعیت جوان روسیه به شدت کاهش یافت. به دلیل همین کاهش محسوس در نرخ رشد جمعیت، وضعیت موجود از بحثی دانشگاهی در مورد آینده روسیه به معضلی سیاسی در خصوص شرایط فعلی روسیه تبدیل شده است.
کاهش نرخ زاد و ولد در دهه 90 قرن بیستم و اولین دهه قرن حاضر، کم ترین نرخ رشد جمعیت را درتاریخ روسیه رقم زده است و طی چند سال آینده بچه های دوران بعد از جنگ سرد، به سنی خواهند رسید که خود باید صاحب فرزند شوند.
جمعیت کم، در واقع، جمعیت کم تری پدید خواهد آورد و به همین دلیل مشکل جمعیتی روسیه به وضعیتی حل نشدنی تبدیل خواهد شد. حتی اگر جمعیت فعلی با نرخ رشد کشورهای زیر صحرای آفریقا صاحب فرزند شوند و اگر گزارش ها درباره میزان شیوع بیماری هایی مانند سل و اچ. آی. وی (ایدز) در روسیه اشتباه باشد، همچنین در صورتی که روسیه بتواند خدماتی در اختیار مردم بگذارد که در اوج عزت اتحاد جماهیر شوروی نتوانست فراهم کند، باز هم این کشور تا دهه 50 قرن بیست و یکم شاهد افزایش جمعیت نخواهد بود.
به طور خلاصه، روسیه جمعیت لازم را برای محافظت از حدود و مرزهای فعلی این کشور ندارد. با گذشت زمان ظرفیت و توانایی روسیه بیشتر کاهش خواهد یافت.
مسکو به خوبی از این مشکل آگاه است و این مساله دلیل منطقی مهم پشت صحنه سیاست خارجی فعلی روسیه است. جمعیت روسیه دیگر هرگز به اندازه اکنون مثبت نخواهد بود و آمریکایی ها هم بعد از این احتمالا تا این حد مشغول امورات دیگر نمی شوند. بنابراین روسیه سریع و هوشمندانه به سمت رسیدن به هداف سیاسی اش حرکت می کند.
به همین دلیل روسیه درصدد به دست آوردن نقاط راهبردی طبیعی مانند موانع جغرافیایی است که دسترسی قدرت های خارجی به این کشور را کاهش دهد. روس ها امیدوارند بتوانند از طریق این نقاط راهبردی قدرت خود را به بهترین وجه محافظت کنند.
یکی از این نقاط، دریای بالتیک است ؟ حقیقتی که کشورهای حوزه این دریا یعنی استونی، لتونی و لیتوانی را به هراس انداخته است. دیگری کوهستان کارپات است که رسیدن به آن نه تنها جذب اوکراین بلکه مولداوی را هم نیاز دارد؟ امری که خواب را از چشمان رومانی خواهد ربود. غیر از اینها، رشته کوهستان تین شان در آسیای میانه وجود دارد که محل بحران فعلی هم هست.
بحران در قرقیزستان کشور تازه استقلال یافته جمهوری قرقیزستان به طور کلی سرزمین چندان غنی ای نیست، با این حال، این کشور در یکی از مناطق کوهستانی است که می تواند برای تثبیت قدرت روسیه مورد استفاده قرار گیرد. قرقیزستان در پایان استپ های اوراسیا و دور از پایتخت روسیه واقع شده و بیش از 3000 کیلومتر از قلب این کشور فاصله دارد.
جغرافیای قرقیزستان ساختاری مصنوعی دارد که توسط استالین ایجاد شده است.
وی مرزهای جمهوری های داخلی اتحاد جماهیر شوروی سابق را به نحوی ایجاد کرد که احتمال نزاع، بی نظمی و مشاجرات بین جمعیت بومی حتی در صورت رسیدن به استقلال این جمهوری ها، فراوان باشد.
استالین کار خود را به خوبی انجام داد. تنها مرکز جمعیتی مهم آسیای میانه دره فرغانه است. کوهپایه و بلندی های منطقه در دست قرقیزستان است که منابع آبی منطقه را تامین می کنند.
ازبکستان زمین بی حاصل دره را در دست گرفته است و تاجیکستان با تنها راه دسترسی مناسب به این دره از میدان منازعه خارج شد.
در این شرایط هر سه کشور دایما به هر دری می زنند تا بتوانند کنترل تنها مرزهای واقعی منطقه را در دست بگیرند.
به احتمال قوی، قرقیزستان کم ترین انگیزه را برای همکاری با هر کدام از کشورهای همسایه اش دارد. تقریبا همه خاک این کشور کوهستانی است. البته سرزمین های مسطحی هم که در اختیار دارد با فاصله زیاد از هم واقع شده اند . بر همین اساس، محل دقیقی برای مرکز جمعیتی قرقیز نمی توان معین کرد.
این کشور دچار تفاوت های درونی فراوانی است. هرکدام از قبایل، بر پهنه ای از سرزمین این کشور تسلط دارند که با نواحی کوهستانی از یکدیگر جدا شده اند. تقریبا در همه موارد، این قبایل با خارجی ها روابط تجاری و امنیتی بهتری دارند تا با یکدیگر.
کمی بیش از پنج سال پیش، سازمان های غیر دولتی و بدون شک تعدادی از سازمان های امنیتی با پیوستن به تعدادی از اقلیت های منطقه ای در اقدامی موسوم به انقلاب رنگی حکومت وابسته به روسیه را برکنار کردند. در پی این اقدام ، قرقیزستان در حالی که کاملا طرفدار غرب نبود، در یک فضای بی طرفانه قرار گرفت که موجب عصبانیت روسیه شد.
در ماه آوریل (فروردین / اردیبهشت ) روسیه ثابت کرد که این کشور هم می تواند انقلاب رنگی راه بیندازد و در پی آن حکومت قرقیزستان دوباره تغییر کرد.
از آن زمان تاکنون، خشونت در منطقه جنوبی جلال آباد، باتکن و اوش به عنوان پایگاه های حکومت سابق بیداد می کند. در روزهای اخیر حدود 100 هزار تن از مردم قزقیزستان به ازبکستان گریخته اند.
البته دولت موقترزا آتنبایوا، نخست وزیر فعلی قرقیزستان، کاملا بر اوضاع مسلط است. مساله این نیست که حکومت وی در معرض خطر سقوط قرار دارد، بلکه خطر بالقوه دو دستگی و جدا شدن دو بخش کشور از یکدیگر است.
در همین شرایط ، آتنبایوا که دولتش با مداخله روسیه متحد شده است، علنا و مستقیما از روسیه خواسته تا با اعزام نیرو این کشور را سرپا نگه دارد.
با وجود این، درخواست آتنبایوا نقطه ضعف اصلی راهبرد روسیه را نشان داده است.
سازمان های امنیتی روسیه، علی رغم کاهش اقتدارشان بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، همچنان بی همتا مانده اند.
در واقع اکنون که آنها از حمایت مستقیم نخست وزیر این کشور برخوردار هستند، منابع و نفوذشان از قبل به طور نسبی بیشتر است. آنها ثابت کرده اند که می توانند طوری فضای سیاسی اوکراین را عوض کنند که نفوذ آمریکا در این کشور از بین برود و از وقایع قفقاز به شکلی استفاده کنند که نفوذ مقامات ترکیه را کاهش دهند.
آنها همچنین می توانند بحران هایی در بالتیک پدید آوردند که اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را با مشکل بی ثباتی مواجه سازند و انقلاب رنگی قرقیزستان را به نفع خودشان مصادره کنند.
اما اقدامات این سازمان ها پشتیبان های لازم را ندارد. اگر این اتفاق ها در قرن نوزدهم رخ داده بود، هزاران تن از اتباع روس برای سکنی گزیدن در دره فرغانه و به منظور از بین بردن تسلط مردم محلی به این منطقه آورده می شدند؟ البته بعد از ارتش روسیه. این مردم می توانستند اقتصاد محلی را با اسفاده از کارگران وارداتی و در ارتباط با هسته اصلی روسیه پدید آورند.
همچنین طبقه حاکم جدیدی از میان آنها سر بر می آورد. اما برای اولین بار در تاریخ روسیه جمعیت روسی برای سکنی گزیدن مجدد در این جمهوری ها وجود ندارد.
بدون این جمعیت، نگاه روسیه به دره فرغانه به شدت تغییر می کند. ابن منطقه دور و به شدت پرجمعیت است و رسیدن به آن نیازمند عبور از سه کشور است. یکی از این سه کشور که احتمالا حرف هایی برای گفتن هم داشته باشد، ازبکستان است.
غول ازبک ازبک ها بعد از روس ها و اوکراینی ها دارای بیشترین میزان جمعیت در اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند. این مردمان ترک تبار، روابط خوبی با اطرافیان خود ندارند.
خانواده کریم اف، در داخل و خارج از این کشور چندان محبوب نیست و این کشور آسیای میانه مشهور به یکی از سرکوبگرترین سیستم های حکومتی در زمان جدید است. با در نظر گرفتن استانداردهای آسیای میانه، ازبکستان بسیار قدرتمند است . در این منطقه تعداد ازبک ها از مجموع قرقیزها، ترکمن ها، تاجیک ها و روس ها بیشتر است.
نیروی امنیتی ازبک ها از سرویس های اطلاعاتی روسیه الگو برداری شده است، که ماموران جاسوس را در تمام جمعیت ازبک می پراکند تا از صداقت مردم مطمئن شود و بتواند مخالفان را ریشه کن کنند. این کشور تنها کشور از پنج کشور تازه استقلال یافته است که ارتشی منسجم دارد ؟ همچنین تنها کشوری است که بیشتر شهرهایش مجاورت منطقی با یکدیگر دارند و به زیرساخت های مناسب هم دسترسی دارند.
شماره 204 ساعت 17:45 تمام