'آل پاچینو' از جمله بازیگران این متد بازیگریست كه توسط 'لی استراسبرگ' بنیان گذاشته شد و برخی از بهترین های سینمای جهان را پرورش داد.
آل پاچینو در 25 آوریل سال 1940 میلادی در نیویویرك از پدر و مادری دورگه (ایتالیایی -آمریكایی) بدنیا آمد و والدین وی چند سال بعد، از یكدیگر جدا شدند.
در دهه 60 میلادی، پاچینو در نیویورك به سراغ 'آكتورز استودیو' و كلاس های بازیگری این موسسه رفت.
وی در این سیستم رشد چشمگیری كرد و با وجود كوتاهی قد و چهره ای نه چندان زیبا، تحسین لی استراسبرگ و 'استلا آدلر' را برانگخیت.
در سال 1969 میلادی او با فیلم 'ناتالی و من' وارد سینمای حرفه ای شد و فقط دوسال بعد با 'وحشت در نیدل پارك' به بازیگری نسبتا شناخته شده، تبدیل شد.
'فرانسیس فورد كاپولا' با دیدن همین فیلم، پاچینو را برای نقش 'مایكل كورلئونه' برای اثر جاودان خود 'پدر خوانده' نامزد كرد كه با مخالفت شدید مدیران كمپانی پارامونت روبرو شد كه دلایل قانع كننده ای هم برای این كار خود داشتند كه مهمترین آنها، بی تجربگی این بازیگر جوان تازه كار بود.
البته در كنار آن باید به چهره پاچینو اشاره كرد كه شباهت چندانی به ستاره های آن سال های هالیوود نداشت(!)، با این حال كاپولا روی تصمیم خود پافشاری كرد و یكی از بهترین نقش آفرینی های عمر پاچینو را رقم زد.
چهره معصوم و تا حدودی كودكانه وی در ابتدای فیلم كاملا متناسب با 'مایكل كورلئونه' ایست كه كاملا خود را از فعالیت های خانواده كنار كشیده است؛ اما پاچینو در ادامه با تزریق یك خونسردی مرگبار به شخصیت مایكل، این شخصیت را به یكی از ترسناك ترین ضدقهرمان های تاریخ سینما تبدیل كرد.
وی برای این كار به یك بازی كاملا درونی متوسل شد و فقط در چند صحنه واكنش های انفجاری از خود نشان می دهد.
'پدرخوانده' پس از فروشی چشمگیر در گیشه های جهانی، در مراسم اسكار نیز بسیار موفق ظاهر شد و نامزدی اسكار را نیز برای پاچینوی جوان به ارمغان آورد.
پس از آن، سیل پیشنهادهای سینمایی به سمت این هنرپیشه جوان سرازیر شد و روزهای درخشانی را برای پاچینو در دهه 70 میلادی رقم زد.
'مترسك' ساخته جری شاتزنبرگ و 'سرپیكو' اثر سیدنی لومت در كنار قسمت دوم 'پدرخوانده' و 'بعدازظهر نحس' اوجی تكرارناشدنی را برای آل پاچینو رقم زدند كه در نهایت به اسكار بهترین نقش اول مرد برای 'پدرخوانده 2' ختم شد.
در 'مترسك' در نقش مرد جوان آس و پاسی كه پس از آزادی از زندان به دنبال كار می گردد، حضوری خیره كننده داشت و در كنار 'جین هاكمن' زوج فوق العاده ای را تشكیل داده اند كه بخش عمده ای از تاثیرگذاری فیلم نیز از آنها نشات می گیرد.
اما در فیلم 'بعد از ظهر نحس'، محوری ترین نقش را كه در تمامی لحظات كار حضور دارد را ایفا كرد و در فضای پرتنش داستان با یك بازی بیرونی به بهترین شكل ایفای نقش كرد كه فقط یك نامزدی اسكار دیگر را برای وی به همراه داشت!
در 'سرپیكو' نیز كه براساس زندگی یك پلیس ساخته شد با چهره ای جدید در نقش 'فرانك سرپیكو' فرو رفت و بازی كاملا متفاوتی را ارائه كرد كه گذشت زمان نیز از ارزش های آن نكاسته است.
در دهه 80 میلادی آل پاچینو همچنان پركار بود و نقش های متفاوتی را تجربه كرد كه از شاخص ترین آنها می توان به 'صورت زخمی' ساخته برایان دی پالما اشاره كرد كه بازسازی فوق العاده ای از شاهكار 'هاوارد هاكس' به حساب می آید.
پاچینو در نقش 'تونی مونتانا' ی كوبایی تبار كه به قاچاق كوكایین مشغول است، بازی خیره كننده ای ارائه كرد و خشونت غریب مستتر در این شخصیت را به بهترین شكل ممكن به تصویر كشید.
با آغاز دهه 90 میلادی، پاچینو كه تا حدودی در سایه بازیگران دیگر قرار گرفته بود، با 'دیك تریسی' ساخته 'وارن بیتی' بار دیگر شگفتی ساز شد و در نقش 'آلفونسو' ی مافیایی دهه 30 میلادی آمریكا بازی متفاوتی را به نمایش گذاشت.
این بازیگر با استعداد در این نقش از زبان بدن بیشترین بهره را گرفت و خود را كاملا با نقش یكی كرده است.
پس از آن برای سومین بار در قالب 'مایكل كورلئونه' فرو رفت و با صدایی خش دار و قامتی شكسته، آن را به شكلی استادانه بازی كرد و بخش عمده ای از موفقیت نصفه و نیمه فیلم را رقم زد.
فیلمی كه در قیاس با دو قسمت قبلی از شكوه آن بی بهره بوده و فقط سایه ای از آن به حساب می آید.
'گلن گری گلن راس' با فیلمنامه فوق العاده 'دیوید مامت' موقعیت مناسبی را برای پاچینو فراهم كرد تا نشان دهد كه در كمدی نیز صاحب ذوق و سلیقه است.
'بوی خوش زن' ساخته مارتین برست را می توان یكی از شاخص ترین فیلم های آل پاچینو به حساب آورد كه دومین اسكار را برای وی به ارمغان آورد.
وی در نقش 'فرانك اسلید' نابینا چنان با تبحر ظاهر شد كه تماشاگر، پاچینو بازیگر را به دست فراموشی سپرد و 'فرانك' را باور می كند.
البته لنزهای ویژه ای كه در چشم هایش كار گذاشته شد و شعاع دیدش را محدود كرد، نیز در كیفیت نقش آفرینی اش موثر بود.
برایان دی پالما نیز پس از تجربه موفق با پاچینو در 'صورت زخمی'، بار دیگر برای فیلم 'راه كارلیتو' به سراغ او آمد و نقش درخشان دیگری را به كارنامه این بازیگر اضافه كرد.
'مخمصه' ساخته مایكل مان بدون شك یكی از بهترین فیلم های پاچینو پس از پدرخوانده است كه به مرور زمان به یك فیلم مرجع در گونه گنگستری تبدیل شد.
شخصیت پلیس بی حوصله و خشنی به نام 'وینسنت هانا' كه بدنبال یك سارق سابقه دار می گردد و زندگی شخصی نابسامانی نیز دارد، كاملا انگ پاچینوی پابه سن گذاشته است كه حتی از صدای خسته و خش دارش نیز بهترین بهره را گرفت.
مان در فیلم 'نفوذی' نیز از پاچینو در نقشی متفاوت استفاده كرد و شخصیتی چندلایه و جذاب را با استفاده از استعداد بازیگری وی خلق كرد.
در یك دهه اخیر پاچینو همچنان پركار ظاهر شد كه همین امر به كیفیت كار وی لطمه وارد كرد و فیلم های كاملا متوسطی را به كارنامه خود افزود.
فیلم هایی مانند 'گیگلی'، 'سیزده یار اوشن'، '88 دقیقه 'و چند فیلم متوسط دیگر كه البته در مقابل آنها در فیلم درخشانی مثل 'بی خوابی' نیز ایفای نقش كرد.
نقشی كه شباهت های بسیاری به نقش های فوق العاده پاچینو در دهه 70 میلادی دارد.
وی در ادامه بازی های در فیلم های سطحی در 'جیك و جیل' نیز ظاهر شد كه برای نخستین بار جایزه تمشك زرین بدترین بازیگر مرد را به خود اختصاص داد!
اما با همه اینها آل پاچینو را می توان یكی از بهترین بازیگران معاصر سینمای جهان به حساب آورد كه بسیاری از نقش آفرینی های وی در گذر زمان به ماندگاری رسیده است.
فراهنگ ** 9173 ** 1071
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۰
تهران - بازيگران سينماي جهان هريك براساس متدهاي مختلف بازيگري كه در دانشكده ها و موسسات خصوصي تدريس مي شود، جلوي دوربين رفته و به ايفاي نقش مي پردازند كه از مهمترين اين متدها مي توان به 'متد اكتينگ' اشاره كرد.