تهران - شهيد علي حاجي حسينلو در بخشي از وصيت نامه خود نوشته است: براي نجات اسلام و محرومان به هيچ عنوان امام را تنها نگذاريد چون بازمانده خاندان امام حسين(ع) است.

این شهید بزرگوار در ادامه وصیت نامه خود می نویسد: ایشان برای زنده نگهداشتن اسلام بپا خواستند تا حق محرومین جامعه را از ظالمین جهان بگیرند. آری من مثل تمام شهدا از امت شهید پرورمان می خواهم كه امام رزمندگان عزیز را تنها نگذارید و همیشه یار و یاور باشند و این را عملا ثابت كنند نه در مرحله شعار باشد.

برادرانم دست از مادیات زود گذر بردارید كه این ها از بین خواهند رفت هر چه خواهد ماند معنویات و ایثارگری هایی است كه بچه هایتان در جبهه ها از خود به جا گذاشتند و تاریخ وقایع را ثبت خواهد كرد، آری ثبت خواهد كرد كه چگونه رزمنده 13 ساله ای زیر تانك می رود و تانك را منهدم می كند تا اسلام را حفظ كند.

آری تاریخ ثبت خواهد كرد آن 14 ساله را كه چگونه موقع اسارت و در حال مصاحبه چه شعر زیبایی را از فاطمه زهرا نقل می كند.

آری تاریخ اینها را ثبت خواهد كرد دست از اختلافات جزیی بردارید زمان زمان اتحاد است، باید همه دست به دست هم بدهید تا اسلام را نگذارید از بین ببرند. حالا كه دشمنان اسلام دست به دست هم داده اند تا اسلام را از ریشه قطع كنند اگر مقابل ایستادگی نشود اسلام را نابود خواهند كرد.

از مقام پرستی دست بردارید چون اینها انسان را به نابودی می كشاند. به هیچ عنوان افترا و تهمت به بچه های معصوم نزنید كه موجب دوری از خدا می شوید.



* تاملی بر زندگی شهید علی حاجی حسینلو

شهید علی حاجی حسینلو در سال 1337 ه ش در یك خانواده مذهبی كم در آمد ولی پرجمعیت در شهرستان خوی به دنیا آمد او هفتمین فرزند خانواده بود.

علی، تحصیلات خود را در مقاطع دبستان و راهنمایی در مدارس زادگاهش به پایان برد و در تمام این سال ها شاگرد اول بود. همزمان با تحصیل در فعالیت های مذهبی و اجتماعی مشاركت می كرد كه شركت در هیات های عزاداری و جلسات قرآنی از آن جمله بود.

با وجود حاكمیت فرهنگ غربی در جامعه ایرانی قبل از انقلاب، باور و امان مذهبی و دیانت بالایی داشت و همواره در امور دینی می كوشید وی با هر كسی معاشرت نمی كرد و بیشتر اوقاتش را صرف درس و تحصیل می كرد.

از سال 1351 تا 1353 فعالیت های سیاسی خود را علیه رژیم شاه آغاز كرد و پس از مدتی تحت تعقیب شدید ساواك قرار گرفت.

از سال 1354 در پخش اعلامیه های امام خمینی (ره ) در سطح شهر به فعالیت پرداخت و در سال های آخر تحصیل كه با سال های پایانی عمر رژیم پهلوی همزمان بود، فردی فعال در جلسات قرائت قرآن، مجالس وعظ و مذهبی و مبارزه با حكومت به حساب می آمد.

پس از دریافت دیپلم ورودی دانشگاه سال 54-1353 قبول شد ولی از ثبت نام او جلوگیری به عمل آمد اما سال بعد در رشته برق پذیرفته شد و در سال 1356با رتبه ممتاز از انیستیتوی تكنولوژی تبریز فارغ التحصیل شد.

با علنی شدن مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، فعالیت های علی هم گسترده تر شد. او از پیشروان مبارزات مردم خوی بود و اولین شعارهای ضد رژیم را روی دیوارهای شهر نوشت. در قیام بهمن 1356 تبریز علی حاجی حسینلو نقش فعال و موثری داشت كه منجربه دستگیری او توسط ساواك شد . ولی زیر شكجه از لو دادن دوستانش خودداری كرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل كمیته انقلاب اسلامی (سابق) ، در كمیته محله امامزاده خوی مشغول به كار شد و مدتی هم در شهرداری خوی مشغول بود. در سال1359 با زینب فاخری اصل – همسر شهید میر مجید موسوی كه فرزندی هم داشت – ازدواج كرد.

پس از تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، علی جزء اولین اعضای این نهاد در خوی بود . پس از مدتی از طرف سپاه به مدرسه حضرت رسول اكرم (ص) در قم اعزام شد ؛ اما هنوز یك هفته نگذشته بود كه جنگ تحمیلی آغاز شد از این رو وی تحصیل را رها كرد و به سوی جبهه شتافت. می گفت: باید به جبهه برویم چرا كه درس را هر كسی می تواند بخواند ولی هر كسی نمی تواند به جبهه برود.

علی از قم به خوی بازگشت و با اولین گروهی اعزامی ، راهی جبهه های جنوب شد. وی

پس از بازگشت در پاییز 1361 از سوی فرمانده منطقه پنج ( تبریز ) و ناحیه چهار - خوی ) به سمت قائم مقامی فرماندهی سپاه ماكو منصوب شد حدود شش ماه بعد در اوایل سال 1362 از طرف فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهداء به سمت قائم مقامی فرماندهی سپاه نقده – كه در آن زمان ماموریت مبارده با گروههای ضد انقلاب در كردستان را به عهده داشت – منصوب شد.

در اوایل سال 1363 به سمت قائم مقامی فرمانده تیپ بیت المقدس منصوب شد و در كنار حاج سید حجت كبیری فرمانده تیپ فرمانده تیپ به كار پرداخت . اما پس از مدتی به خاطر تغییر ماموریت تیپ بیت امقدس و تغییر فرماندهی آن ، حاجی حسینلو به لشكر عاشورا پیوست . پس از چند ماه حضور در لشكر عاشورا برای گذراندن دوره فرماندهی و ستاد به دانشگاه امام حسین اعزام شد . اما پیش از آغاز عملیات والفجر 8 به همراه سایر دانشجویان دوره دافوس به جبهه شتافت.

علی حاجی حسینلو پس از دیدار با خانواده عازم جبهه شد . او در لشكر عاشورا به صلاحدید امین شریعتی – فرمانده لشكر – مسوولیت یكی از محورهای عمل كننده را به عهده گرفت و دوشادوش بسیجیان و غواصان صف شكن در نبرد فاو شركت داشت . به دنبال آزاد سازی شهر فاو و شكست سنگین عراق ، ارتش عراق مواضع نیروهای ایرانی حاجی حسینلو در بیست و یكم بهمن 1364 در حاشیه غربی اروند در داخل خاك عراق بر اثر اصابت تركش های توپ به شهادت رسید.

تركش تمام بدن او را متلاشی كرده بود به طوری كه تنها عامل شناسایی ، پلاك روی سینه او بود . یكی از همرزمانش نقل می كند :

در عملیات والفجر 8 قبل از شب عملیات با موتور سیكلت از محل استقرار گردان حضرت ابوالفضل لشكر عاشورا عبور می كردم كه متوجه شدم حاجی حسینلو در آن گردان است و تجهیزات و امكانات لازم برای عملیات را آماده می كند . بعد از احوالپرسی علت حضور او را در گردان جویا شدم ؛ گفت : با توجه به ماموریت حساس این گردان از فرمانده لشكر خواستم در عملیات با این گردان باشم بعد از چند دقیقه صحبت خواستم خداحافظی كنم كه احساس كردم علی با حالتی گرم و عجیبی با من روبوسی كرد و هنگام جدا شدن گفت یونسی ! دعا كن خداوندا ما را در این عملیات پیروز كند تا در مقابل خانواده های معظم شهدا و امام عزیزمان خجالت زده نباشم ؛ ان شاءالله یا می میریم یا پیروز می شویم تا آن روز را نبینیم ، رفت و دهایش مستجاب شد و در آن عملیات به شهادت رسید.

فراهنگ 1883**1588