تهران - شهيد مصطفي رداني پور، در اولين وصيت نامه اش كه بسيار بليغ و شيوا است، اين چنين مي نويسد: اسلام منهاي روحانيت، اسلام نيست اين سد دشمن شكن را نگذاريد بشكند و اين حربه عظيم را از شما نگيرند.

این شهید بزرگوار همچنین نوشته است: نگذارید اسلام وارونه را به مردمتان عرضه كنند، بدون روحانیت كاری از پیش نمی رود.

او در ادامه به توصیف ویژگی های مومنان و شهیدان می پردازد كه 'در نزد آنان سروری می بینی كه مخصوص دل های گرویده به عالم جاوید است، و اثر ترسی مشاهده می كنی كه از خطرهای ملاقات حق حاصل آید.'

شهید مصطفی ردانی پور در بخش هایی از وصیت نامه های بعدی خویش می نویسد: 'تنها راه سعادت و رسیدن به كمال، بندگی خداست و بندگی او، در اطاعت از اوامر و ترك نواهی او است.

همه دستورهای اسلام در دو جمله خلاصه می شود فرمانبرداری از خدا و نافرمانی از شیطان. وی در جایی دیگر می نویسد: دوستان عزیز! تنها راه رسیدن به سعادت ترك محرمات و انجام واجبات است. راه قرب به خدا همین است و بس، دست یكدیگر را بگیرید و راه شهدا را، كه همان راه رسیدن به خدای متعال است، ادامه دهید.'



* بخشی از زندگینامه شهید مصطفی ردانی پور

شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور اول فروردین 1337 در خانه ای كوچك اما سبز در شهر اصفهان شكفته شد و چهره اهالی مهربان این خانه را غرق نور و روشنی كرد و با ورودش خاطره این بهار را به یادماندنی كرد.

پدرش از راه كارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی را تامین می كردند. آن ها از عشق و محبت سرشاری به ائمه اطهار و حضرت زهرا (س) برخوردار بودند تا آن جا كه با همان درآمد ناچیز، ماهانه جلسات روضه خوانی در منزلشان برگزار می شد.

سخت كوشی و تلاش با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری كه در شش سالگی شاگردی مغازه كفاشی می كرد و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به كار مشغول بود.

شهید ردانی پور كه از خانه نیكوكاران برخاسته بود، تحصیل در هنرستان را به دلیل جو طاغوتی و فاسد در آن زمان تحمل نكرد و از محیط آن كناره گرفت و با مشورت یكی از علما، به تحصیل علوم دینی پرداخت.

او یك سال در حوزه علمیه اصفهان به كسب دانش دین پرداخته و پس از آن، راهی قم شد و در مدرسه علمیه حقانی به درس خود ادامه داد. در آن زمان، مدرسه حقانی بنا به فرموده آیت الله بهشتی، پذیرای طلابی بود كه از جهت اخلاقی، ایمانی و تلاش علمی نمونه بودند. شهید ردانی پور نیز كه از تدین، اخلاق نیك و بینش و همت والایی برخوردار بود، به عنوان محصل در این حوزه پذیرفته شد.

قبله آمال شهید مصطفی ردانی پور در شهر قم، یكی حرم مطهر حضرت معصومه (س) و دیگری مسجد مقدس جمكران بود. عشق به امام عصر (عج) تمام وجود مصطفی را تسخیر كرده بود و كم كم آوازه طلبه ای جوان، كه هر سه شنبه ظهر، عاشقانه در سوز و سرمای زمستان یا گرمای طاقت فرسای تابستان، پابرهنه و پیاده به طرف مسجد مقدس جمكران می رفت و آقای خویش را می خواند، در میان طلاب پیچید.

حدود شش سال از تحصیل شهید مصطفی ردانی پور در حوزه علمیه می گذشت، كه كم كم نسیم خوش انقلاب اسلامی همه جا را فراگرفت و او هم با تمام وجود در راه هدایت مردم وارد عمل شد و با استفاده از فرصت های تبلیغی، به مناطق محروم كهكیلویه و بویراحمد سفر كرد و در سازمان دهی و هدایت حركت خروشان مردم تلاش زیادی از خود نشان داد.

پس از پیروزی انقلاب و تشكیل سپاه، آن شهید بزرگوار به عضویت آن درآمد و به دلیل محبوبیت و نفوذی كه بین مردم خونگرم منطقه كهگیلویه پیدا كرده بود، به سمت فرماندهی سپاه یاسوج درآمد. شهید ردانی پور بعد از آن كه از تثبیت موقعیت منطقه مطمئن شد، مسوولیت را واگذار كرد و دوباره برای ادامه تحصیل راهی قم شد.

با شروع جنگ تحمیلی، شهید ردانی پور به همراه عده ای از همرزمان خود، از كردستان وارد جبهه های جنوب شد. وی مدت ها با رزمندگان اسلام در خطی كه به 'خط شیر' معروف بود، برضد دشمن بعثی به مبارزه پرداخت. از مهم ترین علت های شش ماه مقاومت نیروها در این خط، وجود این روحانی دل سوز بود كه به رزمندگان كفرستیز روحیه می داد، سخنرانی می كرد یا مراسم دعا برگزار می كرد.

سردار شهید مصطفی ردانی پور، با كوله باری از تجربه نظامی از نبرد در كردستان به جبهه جنوب رفت و به تدریج در آن جا مسوولیت های خطیری برعهده گرفت. او در چند عملیات با سمت فرمانده گردان فعالانه انجام وظیفه كرد و چندین بار مجروح شد، اما بی درنگ در حالی كه هنوز بهبودی كامل نیافته بود، به جبهه برگشت.

شهید ردانی پور در عملیات آزادسازی خرمشهر، با دستی شكسته در جبهه حضور یافت و پس از آن در عملیات رمضان، فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را برعهده گرفت. او در كمتر از سه سال، سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه پشت سرگذاشت كه این مهم، ناشی از همت، تلاش، پشتكار و اخلاص در عمل این شهید بزرگوار بود.

شهید ردانی پور به سلاح تقوا مسلح بود و آن را به دیگران نیز توصیه می كرد و یادآور می شد كه 'كسانی كه با خون شهدا و ایثار و استقامت و تلاش سربازان گم نام عنوانی پیدا كرده اند، مواظب خود باشند و اخلاق اسلامی را رعایت كنند.'

شهید مصطفی ردانی پور در روز عروسی خویش در جمع دوستانش كه بیش تر رزمندگان لشكر امام حسین (ع) سخنانی پرشور ایراد كرد و با بغضی در گلو به آن ها گفت: 'عروسی من، روزی است كه در خون خود بغلطم.'

شهید ردانی پور دو هفته پس از ازدواج، در عملیات والفجر دو عاشقانه به وصال محبوب رسید و بدین سان، در نهم مرداد ماه سال 1362، این سرباز سلحشور و گمنام امام زمان(عج) به منتهی آرزوی خویش رسید و از آنجا كه عشق به زهرای اطهر علیهاالسلام تمام وجودش را فراگرفته بود، جسد پاك و مطهرش هرگز پیدا نشد و جسم پاكش، مظلومانه در منطقه حاج عمران بر زمین ماند و روح پرعظمتش به معراج پركشید.

فراهنگ 1883**1588