تهران - 24 ذي الحجه مصادف با روز 'مباهله' است، روزي كه آيه اي به اين نام در سوره 'آل عمران' نازل شد كه در حقيقت يكي از مهمترين ادله قرآني بر حقانيت اسلام و فضيلت و برتري اهل بيت(ع) به شمار مي رود.

این سند به اندازه ای معتبر است كه حتی مفسران و دانشمندان اهل سنت نیز درباره این آیه بحث های مختلفی داشته اند.

خداوند متعال در آیه مباهله چنین می فرماید: همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فورا موجود شد (بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدكنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی كه (درباره عیسی مسیح) به تو رسیده، باز كسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت كنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن گاه مباهله كنیم و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم.'



* نگاهی به معنای مباهله

'مباهله' واژه ای عربی است و معنای آن رها كردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. اما در اصطلاح به معنای نفرین كردن دو نفر یا دو گروه به یكدیگر است؛ به گونه ای كه افرادی كه درباره یك مساله مهم دینی، مذهبی با یكدیگر گفت وگو و اختلاف دارند، در یك جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع كنند و از خداوند بخواهند كه فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.



* شان نزول آیه مباهله

در آغاز طلوع اسلام، 'نجران' تنها منطقه مسیحی نشین 'حجاز' بود كه به عللی از بت پرستی دست كشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.

رسول اكرم (ص) به موازات مكاتبه با سران دولت های جهان و مراكز مذهبی، بمنظور دعوت نجرانیان به اسلام، نامه ای به اسقف آن شهر نوشت.

نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر(ص) را به اسقف نجران دادند، كه مضمون آن چنین است: 'به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب از محمد فرستاده خدا بسوی اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می كنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می كنم كه از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حكومت اسلامی مالیات و جزیه بپردازید در غیر این صورت، به شما اعلام خطر خواهم كرد.'

اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری، شورایی مركب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشكیل داد. یكی از افراد طرف مشورت 'شرحبیل' بود كه به عقل و درایت و كاردانی معروفیت داشت.

وی گفت: ما مكرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم كه روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، كه از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد.

بعد از سخنان شرحبیل، شورا نظر داد كه گروهی به عنوان هیات نمایندگی نجران به مدینه برود تا از نزدیك با محمد(ص) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.

بدین ترتیب برای رفع این مشكل، هیاتی مركب از 60 نفر كه در راس آنها سه تن از بزرگان نجران به نام های 'ابو حارثه بن علقمه' اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی كلیسای روم در حجاز، 'عبدالمسیح بن شرحبیل' معروف به عاقب پیشوای اهالی این منطقه و 'اهتم یاایهم بن نعمان' معروف به سید شخصی كهنسال و ریش سفید و مورد احترام نجرانیان عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفت وگو بپردازند و راه حلی پیدا كنند.

نجرانیان در حالیكه لباس های فاخر بر تن داشتند وارد مدینه شدند و در مسجد به حضور پیغمبر اسلام (ص) آمدند. پیامبر با مشاهده هیات آنان از ایشان روی برگرداند.

چند روز به همین منوال گذشت تا آنكه نجرانیان متوجه شدند با سر و وضعی كه آنان دارند امكان گفت وگو با رسول خدا وجود ندارد، لذا با لباسی ساده خدمت پیامبر رسیدند.

آنان طی نشست هایی كه با پیامبر اكرم(ص) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و برغم دلایل قوی و محكمی كه پیامبر اكرم (ص) ارایه فرمود آنها همچنان به حقانیت آیین و اعتقادات خود پافشاری می كردند.

این امر سبب شد تا پیامبر(ص) بر اساس حكم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت كند، كه طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر كدام كه بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند نصاری پذیرفتند و اجرای آن را به روز بعد موكول كردند.

بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند در آن حال مشاهده كردند كه پیغمبر اكرم (ص) در حالیكه كودكی را در آغوش داشته و دست كودك دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی كه پشت سر ایشان حركت می كردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.

مسیحیان كه از دور ناظر ورود رسول اكرم (ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند كه آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یك مرد و یك زن و دو پسر با خود آورده است.

پرسیدند كه همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند، گفته شد: كه اینان محبوب ترین مردم نزد رسول اكرم(ص) هستند، یكی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین هستند.

اسقف اعظم نصرانی كه متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: 'بنگرید كه محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمی كرد.

مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی می یابم كه اگر از خدا درخواست كنند، كوه ها را از جای خود حركت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید كه عذاب و بلا دامن ما را خواهد گرفت. به دنبال آن، پیامی به رسول اكرم(ص) فرستادند كه از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حكم باش و كار را با مصالحه خاتمه بده.'

رسول اكرم (ص) با پیشنهاد آنها موافقت كرد و صلح نامه ای به خط حضرت علی (ع) و تعیین جزیه سبك و آسانی كه سالیانه بپردازند، تنظیم شد و كار خاتمه یافت.

از این رو داستان مباهله بزرگترین سند فضیلت برای اهل پیامبر است، زیرا الفاظ و مفردات آیه 61 آل عمران كه می فرماید: 'به آنها (نصارای نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می كنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می نماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می كنیم شما نیز از نفوس خود، آن گاه مباهله می كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم'، حاكی از آن است كه همراهان پیامبر در چه پایه ای از فضیلت قرار داشتند.

پیامبر در این آیه، علاوه بر این كه حسن و حسین (ع) را فرزندان خود و فاطمه (س) را یگانه زن منتسب به خاندان خویش می خواند، از شخص علی(ع) به عنوان 'انفسنا' تعبیر می كند و آن شخصیت عظیم جهان انسانی را به منزله جان پیامبر می داند، فضیلتی بالاتر از اینكه یك شخص ازنظر معنویت و فضیلت به پایه ای برسد كه خداوند بزرگ او را به منزله جان و روح پیامبر بخواند.

از روایاتی كه از پیشوایان مذهبی ما وارد شده است، استفاده می شود كه موضوع مباهله اختصاص به پیامبر نداشته و هر فرد مسلمانی در مسایل مذهبی می تواند با مخالفان خود به مباهله برخیزد.



* آیه مباهله از دیدگاه روایات فریقین

اگر به منابع حدیثی و تفسیری مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت نگاه كنیم، خواهیم دید كه درباره آیه شریفه مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت (ع) و اصحاب و تابعین نقل شده است.

شیخ طوسی در تفسیر خود و در ذیل آیه شریفه مباهله می نویسد: 'هنگامی كه این آیه نازل شد، پیامبر اسلام (ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را گرفت و سپس مسیحیان (نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله كنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمی ماند.'

شیخ طبرسی در ذیل همین آیه می نویسد: 'این آیه، درباره هیات مسیحی نجران نازل شده است كه از پیامبر(ص) درباره حضرت عیسی تولد یافتن او بدون پدر سوال كردند و چون جواب پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و فاطمه آمد... ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند.'

آیت الله ناصر مكارم شیرازی از مراجع عظام تقلید و مفسر معاصر نیز در تفسیر خود ضمن بیان شان نزول آیه مباهله می نویسد: '... پیامبر اسلام برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورده بود.'

محمدبن جریر طبری در تفسیر معروف خود اینگونه می نویسد: 'پیامبر اسلام (ص) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.'



* اعمال روز مباهله

در خصوص اعمال روز مباهله در كتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی ذكر شده است.

اول غسل، كه نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است، دوم روزه، كه سبب شادابی درون است، سوم دو ركعت نماز، چهارم دعای مخصوص این روز كه به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان است.

همچنین در این روز خواندن زیارت امیرالمومنین بویژه زیارت جامعه روایت شده است و احسان به فقرا و محرومان به تاسی از مولی الموحدین علی(ع) كه در ركوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

در پایان بخش هایی از دعای روز مباهله را زمزمه می كنیم باشد تا با چنگ زدن به دامان اهل بیت(ع) به عافیت و رستگاری برسیم.

'خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و كرامت، روزی پاك و فراوان، و هر نعمت و وسعت كه نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت كن.

خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون كرده اند، از تو درخواست می كنم به نور آبرویت كه خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی (ص) و به آبروی وصیت علی مرتضی (ع) و به حق اولیائت كه آنها را برگزیدی كه بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه كه كرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت كنی.

خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر كن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم

كن، ای مهربان ترین مهربانان.'

فراهنگ (2) ** 1883