از گذشته های دور نیاز به پیشبرد رویكردی مناسب و دوراندیشانه در قبال حاكمیت های ورای مرزهای یك قلمروی سیاسی خاص، اصلی ترین بستر شكل گیری 'دیپلماسی' بوده است. ازجوامع قبیله ای دوران ابتدایی تاریخ گرفته تا واحدهای ملی نظام بین الملل كنونی هر یك به نوعی از دیپلماسی به عنوان یكی از مهمترین ابزارهای تعقیب منافع و اهدافشان در نواحی ماورای مرزهای حاكمیت خود سود جسته اند.
در رابطه با این موضوع كه اساساً دیپلماسی چیست و چه كاربردهایی دارد باید به این نكته اشاره كرد كه تعاریف گوناگونی از این اصطلاح توسط اندیشمندان علم سیاست ارائه شده، اما رایج ترین و كاربردی ترین آنها دیپلماسی را اینگونه تعریف می كند:
'مجموعه ای از رویكردها و اقدامات اعلانی و اعمالی كه با استفاده از شیوه های مسالمت آمیز و نیز حصول حداكثر توافق و تفاهم در میان انبوه اختلافات در روابط بین الملل، برای حفظ منافع ملی و اجرای سیاست خارجی به كار گرفته می شود. به عبارت دیگر فن یا علم اداره و پیشبرد سیاست خارجی و تنظیم روابط بین الملل توسط متصدیان آن از طریق ابزارهای مسالمت جویانه، دیپلماسی نامیده می شود.'
از دهه های گذشته مفهومی وارد ادبیات مربوط به سیاست خارجی و روابط بین الملل شده است كه از آن به عنوان 'دیپلماسی عمومی' یاد می شود و به باور بسیاری از تحلیلگران این حوزه، مولفه ها و كارویژه های مهمی در قالب این نوع دیپلماسی قابلیت تعبیر و تحقق است.
**دیپلماسی عمومی، ریشه ها و كاربردها
----------------------------------
هرچند انگاره های مترادف با دیپلماسی عمومی به معنای امروزی آن از سال های پس از جنگ جهانی اول مورد توجه برخی سیاستمداران و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل قرار گرفت، اما كاربرد رسمی و عملی آن به سال های میانی دهه 60 میلادی توسط 'ادموند گولیون' محقق، مدرس و دیپلمات آمریكایی باز می گردد كه از دیپلماسی عمومی برای نامیدن مجموعه فعالیت های فرهنگی آمریكا و برخی كشورهای اروپایی در خارج از مرزهایشان استفاده كرد.
در این پیوند، دیپلماسی عمومی نوعی از دیپلماسی تعریف شد كه اهداف خود را به تاثیرگذاری بر افكار عمومی شكل دهنده به سیاست خارجی كشور هدف معطوف می ساخت. به عبارت دیگر، با فاصله گرفتن از دیپلماسی سنتی كه تنها از مجاری رسمی و براساس انگاره های صرفاً واقعگرایانه پی گیری می شد، دیپلماسی عمومی به دنبال كسب منافع و اهداف متصدیانش از طریق تغییر بلندمدت و بادوام انگاره های گروه های ذی نفوذ، احزاب، تشكل ها و حتی نخبگان سیاسی، اجتماعی و در مجموع افكار عمومی در یك واحد ملی بود.
از دید برخی ناظران، یكی دیگر از تفاوت های موجود بین دیپلماسی سنتی و عمومی به ویژگی میزان آشكاری این دو نوع دیپلماسی باز می گشت. در حالی كه دیپلماسی سنتی توسط دیپلمات های كاركشته بیشتر به دنبال چاره جویی و چانه زنی پشت درهای بسته بود، دیپلماسی عمومی مخاطبانش را به كل جامعه یك كشور عمومیت می داد. همچنین برخلاف دیپلماسی سنتی كه تنها توسط دولت های حاكم تدوین و اجرا می شد، نهادهای غیردولتی مانند بنگاه های خصوصی رسانه ای، تبلیغاتی، آموزشی و ... نیز به عنوان متصدیان پیاده سازی برنامه های دیپلماسی عمومی مورد توجه واقع می شدند.
شاید برای كارگزاری دیپلماسی سنتی كه اوج تبلور و پویایی آن را می توان به سال های پس از انعقاد معاهده وین در 1815 میلادی تا جنگ جهانی اول مربوط دانست، سیاستمدارانی مانند 'دلكسه' فرانسوی، 'مترنیخ' اتریشی یا 'بیسمارك' پروسی، شاخص ترین، كاركشته ترین و ماهرترین دیپلمات های ممكن به شمار آیند. دیپلمات هایی كه به واسطه هوش سرشار و ذكاوت فردی، قدرت چانه زنی و تجارب سیاسی فوق العاده و در نهایت تسلط نسبی به تاریخ و حقوق بین المللی توانستند اهداف و منافع ملی كشورشان را از طریق پی گیری دیپلماسی سنتی به بهترین نحو پی گیری كنند، اما ابزارهای دیپلماسی عمومی آنچنان گستردگی دارند كه دیگر نمی توان جز از طریق مجموعه ای هماهنگ بین كنشگری واحدهای كارگزار این نوع دیپلماسی به هدفی مشخص دست یافت.
** ابزارهای دیپلماسی عمومی
---------------------------
در سال های اخیر، دیپلماسی عمومی علاوه بر آموزه های روابط بین الملل و سیاست خارجی وامدار علوم و مهارت های دیگری همچون علوم ارتباطات، مطالعات فرهنگی، آمار، علوم رایانه ای، ورزش، هنر و ... بوده است. از همین رو است كه می توان شاهد گرایش به سمت مطالعه، تدوین، برنامه ریزی و عملیاتی سازی دیپلماسی عمومی همزمان با رشد 'رفتارگرایی' در علوم سیاسی و روابط بین الملل بود. در واقع رفتارگرایی در روابط بینالملل عمدتأ متاثر از علمي شدن مطالعات اجتماعي در كشورهای غربی بود. دانشمندان رفتارگرای آمریكا در دهه 1950 و 1960 كوشیدند تا با بهره گیری از علوم دیگر مانند مهندسي، مكانیك، آمار، سایبرنتیك، زیستشناسی، روانشناسي، اقتصاد و علوم اجتماعي، مجموعهای از مفاهیم همانند سیستم، ساختار، كاركرد و تصمیم را برای درك الگوهای رفتار، واكنشهای تكراری و نظم حاكم بر كنشها در سیاست خارجی دولتها مطرح سازند. با توجه به این روند علمی شدن سیاست خارجی دولت ها در چارچوب نظام بین الملل، ابزارهای دیپلماسی عمومی نیز نسبت به دیپلماسی عمومی تحولی اساسی را به خود دید.
نخستین ابزار دیپلماسی عمومی، تبلیغات سیاسی یا 'پروپاگاندا' برای تاثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر افكار عمومی كشور مقابل بود كه در ابتدا از طریق ریختن تراكت های تبلیغاتی از هواپیماهای نظامی بر كشورهای هدف و سپس توسط رسانه های شنیداری و دیداری دنبال می شد.
با گسترش ارتباطات از طریق شبكه های ماهواره ای و فضای مجازی، ابربنگاه های خبری-تبلیغاتی سهم عمده ای از دیپلماسی عمومی دولت ها را برعهده گرفتند تا از طریق تاثیرگذاری بلندمدت و بادوام بر دیدگاه ها و باورهای مخاطبانشان، زمینه ساز كسب منافع و اهداف این دولت ها به شكلی بیشینه باشند.
در این پیوند، ابزارهای فرهنگی-تبلیغاتی مانند سینما با همان جدیت قبل، برای پیاده سازی اهداف دیپلماسی عمومی كشورها به كار گرفته شدند تا جایی كه بسیاری از تحلیلگران تولیدات فرهنگی 'هالیوود' یا همان سینمای آمریكا را به عنوان یكی از مهمترین اهرم های حفظ هژمونی فرهنگی این كشور در جهان قلمداد می كنند.
همچنین از دیرباز تبادلات عملی و دانشگاهی به عنوان یكی از مهمترین ابزارهای اجرای دیپلماسی عمومی مطرح بوده است. بسیاری از دولت ها از طریق راه اندازی كرسی های تدریس زبان ملی خود در كشور هدف، اعطای بورس های تحصیلی و تبادلات علمی-آموزشی به دنبال پیاده سازی دیپلماسی عمومی خود بوده اند.
بر این تلاش ها بایستی عملكرد بنگاه های انتشاراتی، فعالیت ها و رایزنی های موسسات فرهنگی خارج از كشور و ... را تداوم كاربرد ابزارهای سنتی دیپلماسی عمومی به شمار آورد كه در سال های اخیر زیر سایه فعالیت ابربنگاه های رسانه ای-تبلیغاتی قرار گرفته است.
همچنین برخی كشورها با اقداماتی چون تاسیس بیمارستان و مراكز خدمات بهداشتی-درمانی، موسسات آموزشی، نهادهای ارائه دهنده خدمات عمومی و... در كشورهای هدف به شكلی پرهزینه، اما موثر و مداوم، الگوهایی خاص از دیپلماسی عمومی را در راهبردهای خارجی و بین المللی خود دنبال كرده اند.
علاوه بر این، كسب میزبانی رقابت های ورزشی یا مناسبت ها و نشست های سیاسی-فرهنگی-اجتماعی بین المللی در زمره ابزارهای پیاده سازی دیپلماسی عمومی كشورها در جامعه بین المللی بوده است.
** جمع بندی
-----------
دیپلماسی نیز مانند بسیاری از مفاهیم یا پروسه های تاریخی-اجتماعی در طول زمان سیر تحول خود را پیموده و سالیانی را در توقف گاه های گوناگون سپری كرده است. به گمان برخی تحلیلگران، دیپلماسی با گذار از دوران سنتی خود به منزلگاه دیپلماسی های نوین رسیده است كه دیپلماسی عمومی را می توان یكی از مهمترین انواع این دیپلماسی های نوین به شمار آورد. در ادامه این روند حتی مباحثی مانند دیپلماسی دیجیتال مطرح شده كه مبنای آن را می توان در دیپلماسی عمومی جستجو كرد. دیپلماسی دیجیتالی در واقع نوعی دیپلماسی مجازی، سایبر دیپلماسی، دیپلماسی الكترونیكی، دیپلماسی شبكه ای و در یك كلمه دیپلماسی جهانی شده است. این شاخه از دیپلماسی نوین دارای ویژگی هایی چون قابلیت دسترسی بالا توسط افكار عمومی، شبكه ای و منعطف بودن، كارآمد و مافوق زمان بودن، كم هزینه و چند بعدی بودن و مبتنی بر علم و دانش می باشد. به هر ترتیب در این سیر تطور و پیشرفت ابزارها و مطالعات دیپلماسی، دولت یا كشوری در دستیابی به منافع و اهداف خود موفق تر خواهد بود كه بتواند به بهترین وجه از دیپلماسی های نوین برای دستیابی به اولویت های سیاست خارجی خود سود جوید.
پژوهش**الف-ح**9123
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۹
گروه پژوهش هاي خبري - ديپلماسي عمومي به عنوان يكي از مهمترين برنامه ها و ابزارهاي پيشبرد منافع و اهداف ملي از دهه هاي گذشته تاكنون، از كانون هاي اصلي موردتوجه نظريه پردازان و تحليلگران سياست خارجي به شمار مي رود.