تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۰

گروه تحقيق و تفسير خبر- ريشه حوادث خشونت آميز شهرهاي بوستون و تگزاس آمريكا در روزهاي پنجشنبه و جمعه بيست و نهم و سي ام فروردين را مي توان در برون ريزش بين المللي خشونت دولت اين كشور دانست.

ایجاد و تعمیق فرهنگ خشونت در آمریكا همواره یكی از معضلات جامعه این كشور در سال های متمادی بوده كه تاكنون نیز ادامه داشته است. خشونت در هویت آمریكایی، امروز به رفتاری روزمره تبدیل شده است؛ خشونتی كه برگرفته از هویت برتری جویی و متفاوت سازی میان خود و دیگران است و در این تفاوت همواره دیگری، پایین تر خوانده می شود. در این قالب، گاهی این خشونت توسط خود آمریكایی ها و در پس قانون آزادی سلاح اعمال می گردد و گاهی نیز به سبب برون ریزش و اجرای سیاست خارجی خشونت آمیز به سرزمین اصلی آمریكا باز می گردد. وقوع سلسله حوادث خشونت آمیز در تگزاس و بوستون آمریكا در روزهای پنجشنبه و جمعه بار دیگر نشان داد كه علاوه بر وجود خشونت داخلی در درون جامعه آمریكا همراه با برون ریزش این خشونت در خارج از مرزهای این كشور، عكس العملی به جز بازگشت خشونت دیده نخواهد شد. بنا گزارش ها، در حالی حادثه بمب گذاری روز دوشنبه بیست و ششم فروردین در دوی ماراتن بوستون به كشته و مصدوم شدن 173 نفر منجر شد كه در روزهای پنجشنبه و جمعه نیز سلسله حوادث خشونت آمیز در تگزاس و بوستون ادامه یافت و به كشته و مصدوم شدن بیش از 70 تن انجامید.

جامعه امروز آمریكا در یك دهه اخیر بشدت به سمت رفتارهای خشونت آمیز حركت كرده است، جامعه ای كه فرهنگ خشونت، سرریز و تسری آن به دیگر نقاط این جامعه و جوامع دیگر به سبب نگاه متفاوت به 'خود' و 'دیگران' ایجاد گردیده و در این سال ها نیز آمریكا را با مشكلات و معضلات گسترده ای روبه رو كرده است. این نگاه متفاوت به خود و دیگری در جامعه آمریكا در سیاست خارجی این كشور نیز نمود یافته به نحوی كه سیاست خارجی این كشور در نقش یك عامل مداخله گرا در امور دیگر كشورها عمل كرده و معمولا به سمت تغییر بنیادین در ساختارهای سیاسی 'دیگران' در جهت منافع ملی خود حركت می كند. از دیگر سو، علاوه بر این نگاه مداخله گرا، سیاست خارجی آمریكا در طی یك دهه اخیر حتی با تغییر دولت ها تلاش كرده تا حضور نظامی خود را در دیگر مناطق با هدف حفظ برتری ادامه دهد كه این حضور نظامی (نمونه افغانستان، عراق و به طوركلی خاورمیانه) به اعمال خشونت انجامیده است. اعمال خشونت فردی و جمعی از سوی نیروهای آمریكایی در مناطق دیگر جهان از خشونت جنسی گرفته تا خشونت های فیزیكی (حوادث زندان ابوغریب عراق و گوانتانامو) و نیز بكارگیری هواپیماهای بدون سرنشین و بمباران مناطق غیرنظامی از جمله نشانه های برون ریزش فرهنگ خشونت آمریكایی به آن سوی مرزهای سرزمینی این كشور است.

بنابراین در بستر برون ریزش خشونتی، هنگامی كه دیگری در مقام مقابله و عكس العمل برمی آید، از نگاه دولت آمریكا تبدیل به عامل تروریستی می گردد، تروریسمی كه ریشه در الگوها و رفتارهای خشونت آمیز دولت آمریكا در دیگر نقاط جهان دارد. در این چارچوب تروریسم را می توان جلوه ای از تسری خشونت داخلی آمریكا به سیاست خارجی این كشور و سپس بازگشت آن به داخل جامعه آمریكا دانست. تروریسم نه تنها در دهه80 میلادی به سبب نیاز راهبردی آمریكا برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی ایجاد گردید بلكه ساختارهای خشونت گرای آن را نیز بایستی ریشه در نوع الگوهای خروجی سیاست خارجی این كشور تفسیر كرد.

در نهایت، آمریكا تا زمانی كه خود را در یك فضای 'خود و دیگری' قرار داده و استثنا بودن نگاه آمریكایی را ترویج كرده و خشونت فردی و جمعی جامعه خود را در چارچوب سیاست خارجی به بیرون انتقال دهد، با خشونت ناشی از این رویكرد نیز مواجه خواهد شد. حوادث شهرهای تگزاس و بوستون بار دیگر نشان داد كه ساختارها و شاكله شكل گرفته در فرهنگ و هویت آمریكایی تا چه حدی می تواند قدرت تخریب داخلی و بیرونی بالایی داشته باشد و در این مبنا، سیاست گذاران و تصمیم گیران سیاست داخلی و خارجی آمریكا بایستی بازنگری گسترده ای در این سیاست ها داشته باشند.

تحقیق**2040**1358