این امام بزرگوار پیوسته زیر نظر حكومتهای جور بود و سعی میشد كه آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماسی نداشته باشد با این حال آن مقدار از فضایل اخلاقی كه از ایشان بروز كرد، دانشمندان و شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به تحسین و تمجید آن وجود الهی واداشته است.
امام هادی (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد (ع) به سال 220 ه . ق در حالی عهده دار رهبری شیعه شد كه تنها هشت بهار از عمر شریفش را پشت سر گذاشته بود.
از آنجا كه شیعیان، آغاز امامت امام جواد (ع) را در سن 9 سالگی را مشاهده كرده بودند، پذیرفتن امامت امام هادی (ع) برایشان چندان دشوار نبود همین موضوع در مباحث كلامی از بحث های رایج روز به شمار آمد. در پاره ای از روایات، پیشوایان معصوم علیهم السلام با شاهد قرار دادن آیات قرآنی به اثبات این بحث كلامی پرداخته اند.
امام باقر (ع) در پاسخ به پرسشی در مورد حجت خدا بودن حضرت عیسی (ع) در كودكی، سخن حضرت عیسی را به عنوان شاهد بر این موضوع بیان می فرماید.
قرآن این جریان را مطرح كرده، امام رضا (ع) در مقام معرفی و دفاع از امامت امام جواد (ع) به این جریان استناد كرده و امام جواد (ع) نیز در همین راستا از تساوی امامت و نبوت سخن به میان آورده است.
امامت امام هادی (ع) همچون امامت دیگر امامان معصوم علیهم السلام علاوه بر كرامات و پیشگویی معصومان پیشین، با معرفی روشن و صریح امام جواد (ع) به اثبات می رسد. اسماعیل بن مهران می گوید: هنگامی كه امام جواد (ع) برای بار دوم عزم خود را برای سفر به عراق جزم كرد، به محضرش شرفیاب شدم و از نگرانی درونی خود پرده برداشتم و نظر آن حضرت را در مورد امام و حجت پس از خود، خواستار شدم. حضرت در پاسخ چنین فرمود: 'رهبری شیعه پس از من به دست فرزندم، علی خواهد بود.
شیخ مفید(ره) در گزارش خود این چنین آورده است: امام پس از امام جواد (ع) فرزندش علی بن محمد (ع) است؛ چه اینكه تمام ویژگی های امام در او جمع و از جهت فضیلت به نقطه اوج كمال رسیده است.'
* ویژگی های عصر امام هادی (ع)
آن حضرت در دوران امامت خود با شش نفر از خلفای عباسی (معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعین و معتز) همزمان بود. معتصم و واثق همان سیاست مامون را دنبال و برخوردی فریبنده و ملایم داشتند. اما آن هنگام كه متوكل بر مركب خلافت سوار شد، صحنه سیاست، رنگی دیگر به خود گرفت و عرصه بر امام (ع) و پیروانش تنگ شد.
ابوفرج اصفهانی جریان را اینگونه گزارش می كند: 'كار بد رفتاری متوكل با علویان، از تمام خلفای عباسی بدتر بود و ستمی كه از ناحیه او بر آنان روا داشته شد، در دوره هیچ كدام از عباسیان دیده و گزارش نشده است.'
متوكل از حضور امام هادی (ع) در مدینه بیمناك بود و احتمال آنكه حضرت در آنجا دست به فعالیت های سیاسی بزند؛ آرامش خاطر او را بر هم زده بود. او هم چنان در اندیشه بود كه چگونه این مشكل را از پیش پای خود بر دارد، تا آنكه نقشه شیطانی تبعید امام (ع) از مدینه به سامرا را در سر پرورانید.
در این هنگام نامه عبدالله بن محمد كه عهده دار اقامه نماز و اداره جنگ در مدینه بود، هر گونه تردیدی را از صفحه دل متوكل زدود. عبدالله در نامه خود چنین آورده بود: 'اگر نیازی به مكه و مدینه داری، علی بن محمد الهادی را از آن دیار دور گردان؛ چرا كه او مردم را به پذیرش امامت خود فرامی خواند و گروه زیادی به پیروی از او تن داده اند.'
امام (ع) در نامه ای به متوكل به تكذیب این گزارش پرداخت و متوكل در پاسخ، بر كنار شدن عبدالله بن محمد را به اطلاع او رساند و عزیمت حضرت به سوی سامرا را خواستار شد.
متوكل با این هدف كه فعالیت های امام را از نزدیك كنترل و از هر گونه اقدام انقلابی جلوگیری به عمل آورد، حضرت را به سامرا تبعید كرد؛ اما وی هرگز بدان بسنده نكرده، پیوسته اندیشه ضربه زدن به شخصیت امام (ع) را در ذهن خود می پروراند. البته این سیاست در برابر امام (ع)، یك سیاست شكست خورده بود و سرانجام متوكل را از دست یافتن به هدف شوم خود ناكام گذاشت.
اما سرانجام كینه توزی های دشمنان به نتیجه رسید و امام هادی (ع) نیز مانند امامان دیگر به درجه بلند شهادت نایل شد.
معتز خلیفه عباسی، در اقدامی جنایتكارانه حضرت را مسموم كرد و به شهادت رساند و منافقانه بر جنازه حضرت نماز گزارد.
جنازه حضرت را پس از تشییع، به منزل باز گرداندند و عبادتگاه حضرتش را آرامگاهش قرار دادند و این آرامگاه، زیارتگاه عاشقان و شیعیان آن امام همام شد.
فراهنگ (2)**1883**1588
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۴
تهران - امام هادي (ع) پيشواي دهم شيعيان يكي از پيشتازان دانش و تقوا و كمال بود كه وجودش مظهر فضايل اخلاقي و كمالات نفساني و الگوي حقجويان و ستم ستيزان است.