تهران - «تحميل گران، اين گونه تصويرسازي مي كنند كه آيت الله خامنه اي با نظر امام مخالف است و ايشان را متهم به ولايت گريزي مي نمايند. بدين ترتيب برگ ديگري از تاريخ مظلوميت ولايت رقم مي خورد.»

به گزارش گروه فضای مجازی ایرنا، این مطلب بخشی از گزارشی با عنوان «بازخوانی یك واقعه تاریخی/رییس جمهوری كه مظلوم بود و به مخالفت با ولایت متهم شد» است كه در شبكه ایران منتشر شده است.

متن كامل این گزارش بدین شرح است:

این گزارش تحلیلی-تحقیقی، فرایندی را نشان می دهد كه در آن حضرت آیت الله خامنه ای به دلیل انتقاداتی كه به نوع عملكرد میرحسین موسوی در دور اول نخست وزیری او داشتند، تصمیم گرفته بودند به جای او فرد دیگری را برای پست نخست وزیری دولت به مجلس معرفی كنند و در این مورد بعد از مشورتهایی كه با امام امت(ره) انجام می دهند به هماهنگی با ایشان می رسند. ولی با فعال شدن تحمیل گران و فشار و چانه زنی آنان با امام خمینی(ره) برای حفظ مصالح عالی امت و اتحاد نیروهای انقلابی و حفظ وحدت كشور در شرایط جنگ، به گونه ای دیگر تصمیم گیری می كنند. در این شرایط آیت الله خامنه ای كه از رأی حقیقی و مطلوب امام(ره) مطلع بودند در مقابل تحمیل گران به مقاومت می پردازند. از این رهگذر تحمیل گران با سوء استفاده از بی بصیرتی و بی خبری های موجود، این گونه تصویرسازی می كنند كه آیت الله خامنه ای با نظر امام مخالف است و ایشان را متهم به ولایت گریزی می كنند كه تا مدتها این موضوع در ذهن خیلی ها تأثیر گذاشته بود. بدین ترتیب برگ دیگری از تاریخ مظلومیت ولایت رقم می خورد.

پرده اول: عدم رضایت رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) از میرحسین موسوی و موافقت امام(ره) با تغییر نخست وزیر:

میرحسین موسوی از نظر فكری و عملی گرایشات چپی داشت. تأكید بر اقتصاد بسته، محدود بودن سقف دارایی های مردمی، دولتی سازی گسترده، حجیم كردن دولت و... موجب شد 7 تن از اعضای كابینه در اواسط سال 62 تصمیم به استعفا بگیرند. موسوی در دولت سوم و چهارم، با حمایت عناصر كلیدی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، كابینه ای نسبتاً یكدست انتخاب نمود كه عمدتاً از طیف موسوم به چپ ها بودند. این انحصارگرایی در همان موقع مورد انتقاد رئیس جمهور نیز قرار گرفت. این انحصارگرایی موسوی و اختلافش با رئیس جمهور باعث شد كه آیت الله خامنه ای شرط حضور مجدد خود در انتخابات را تغییر نخست وزیر قرار دهند.

دكتر علیرضا اسلامی از اعضای وقت حزب جمهوری در این باره می گوید: «در دور دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، ایشان قصد شركت نداشتند. امام گفتند بر شما واجب است نامزد ریاست جمهوری شوید. ایشان عرض می كنند: من به شرطی قبول می كنم كه نخست وزیر جدیدی معرفی كنم و امام این شرط را پذیرفتند. آقا در فرودگاه مشهد به خبرنگاران گفتند: بزودی نخست وزیر جدید را معرفی می كنم....»1

دكتر محمد علی رامین در این مورد می نویسد: «در مورد انتخاب نخست وزیر در دوره اول كه افرادی مانند مهندس میرسلیم و دكتر ولایتی مورد نظر رئیس جمهور بودند، ایشان یك نخست وزیر تحمیلی مانند میرحسین موسوی را پذیرفتند و سكوت كردند. برای تك تك وزرا اختلافات فراوانی میان نظر رئیس جمهور در یك طرف و موسوی وهاشمی رفسنجانی از طرف دیگر وجود داشت كه غالباً از منظر افكار عمومی پنهان بود و امروز با مراجعه به یادداشت های آقای هاشمی رفسنجانی آشكار می شود...»2

حجت الاسلام علی اكبر ناطق نوری می گوید: «وقتی برای بار دوم مقام معظم رهبری به ریاست جمهوری برگزیده شدند، (ایشان قبل از انتخابات بنا نداشتند كاندیدا شوند. این را خودشان به من فرمودند تا این كه امام ایشان را تكلیف كردند) بین ایشان و امام یك بحثی در مورد انتخاب نخست وزیر بود، ایشان می گفت اگر من رئیس جمهور بشوم، در انتخاب نخست وزیر هر كسی را كه بخواهم، خودم باید تصمیم بگیرم و این علامت را هم امام ظاهراً داده بودند كه خود شما تصمیم بگیر، لذا ایشان كاندیدا شدند و پس از انتخابات، به مشهد رفتند. سخنرانی ایشان در آنجا، حاكی از این بود كه ایشان نمی خواهد مهندس موسوی را معرفی كند. از سخنرانی ایشان در مراسم تنفیذ حكم ریاست جمهوری در دفتر امام در جماران نیز این موضوع استنباط می شد.»3

عبارت حجت الاسلام ناطق نوری اشاره به این قسمت از سخنان آیت الله خامنه ای در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در مجلس دارد كه می فرمایند: «قانون اساسی ابزارهای لازم برای عمل به این سوگند را مشخص كرده است. در صورتی كه رئیس جمهور این ابزارها را در اختیار داشته باشد، خواهد توانست به این سوگند عمل كند وگرنه این سوگند، حكم فقهی اش برای فقها روشن است.»4



پرده دوم: بعد از فشار و چانهزنی گسترده جریان تحمیلگری، لحن امام عوض شد...

آیت الله سیدمحمد خامنه ای در این باره می گوید: «چون دوره اول نخست وزیری میرحسین موسوی سراسر با مصالح ملی و مذهبی برخورد داشت و ناهماهنگی آن با رئیس جمهوری و خط مستقیم مجلس و روحانیت مشهود و مسلم شد، پس از انتخاب مجدد رئیس جمهور این موضوع مسلم بود كه نه رئیس جمهوری مایل به انتخاب مجدد موسوی برای نخست وزیری است و نه قشر اصلی مجلس و نه اكثریت ملت و قراین نشان می داد كه امام(ره) هم با وی موافقت ندارند. بنابرین دورنمای سیاست هم نشان نمی داد كه شخص مذكور مجدداً از طرف رئیس جمهوری معرفی شود و مجلس به آن رأی بدهد، از این رو همه عوامل طرفدار سیاست های مخرّب وی به كار افتادند كه میرحسین موسوی دوباره به قدرت برسد. چون از انصراف مجلس و رئیس جمهوری مأیوس بودند به امام خمینی روی آوردند و همه عناصر مؤثر در توطئه به كار افتادند و با حضور مكرر نزد امام(ره) و مدح موسوی چنین وانمود كردند كه جوانان جبهه جنگ با صدام، طرفدار موسوی هستند و انتخاب نشدن وی صدمه محسوسی به جبهه خواهد زد.»5

**135 نفر از نمایندگان مجلس در نامه ای به امام با این ادعا كه «تغییر دولت كه متأسفانه به قرار مشهود مستلزم تغییري عظیم در سطح كشور خواهد بود، تزلزلي شدید در اركان دولت و اداره كشور به وجود خواهد آورد كه مسلّماً عواقبي وخیم در بر دارد» و اتهام به رئیس جمهور كه «جریاني خاص و گسترده و طیفي معلوم و مشخص، تغییر دولت را حمایت و همراهي مي كند» تهدید كردند كه «چون دولت جدید تجربه و تلاش و امكانات فراوان تري ندارد و از داشتن اكثریتي قاطع در مجلس و بین مردم(!!!) برخوردار نیست به موفقیت هاي لازم دست نخواهد یافت و در نتیجه كشور دچار بحران مي شود.(!!!)» (برای دیدن متن كامل نامه به پینوشت رجوع كنید)6

حجت الاسلام ناطق نوری در خصوص معرفی دوباره موسوی می گوید: «چند روزی كه گذشت، نظر امام عوض شد. علتش این بود كه گویا آقای «محسن رضایی» به عنوان فرمانده سپاه خدمت امام رسیده و گفته بود: ... اگر ایشان نخست وزیر نشوند، جنگ لطمه میخورد... لذا بعد از گزارش محسن رضایی، لحن امام عوض شد. ایشان احساس كرد كه جنگ نباید لطمه بخورد. باید آقای موسوی به عنوان نخست وزیر معرفی شود... مقام معظم رهبری در مقام رئیس جمهوری در یك محذوریت عجیبی قرار گرفته بودند. از یك طرف احساس می كرد از نظر شرعی و وظیفه به مصلحت كشور نیست مهندس موسوی را معرفی كند و از طرف دیگر نظر امام آقای موسوی بود. بنابراین برای حضرت امام نامه ای نوشتند كه «اگر حضرت عالی تشخیص می دهید كه باید مهندس موسوی را معرفی كنم، حكم كنید، شما رهبر هستید. شما روز قیامت جواب دارید، ولی من جواب ندارم كسی را كه مصلحت نمی دانم، نخست وزیر كنم، مگر این كه حكم ولی فقیه بالای سر او باشد. حضرت عالی حكم كنید تا من ایشان را بگذارم»، امام هم می فرمودند: «من حكم نمی كنم. من حرف خودم را میزنم» بن بست عجیبی پیش آمده بود....»7

عباس سلیمی نمین پژوهشگر تاریخ معاصر در این باره می گوید: «آقای هاشمی... میخواستند هر 3 قوه را مدیریت كنند و هم در حزب جمهوری جزو عناصر اصلی حساب شوند... یعنی آقای هاشمی یك نقش رسمی برای خود قلمداد می كرد و یك نقش غیررسمی كه در مجموع با نقشی كه قانون برای رئیس جمهوری تعیین كرده بود، نمی توانست همراهی و هماهنگی داشته باشد... حضرت آیت الله خامنه ای، خدمت امام(ره) رسیدند و... گفتند، اگر در مقام ریاست جمهوری انتخاب شوم، با نخست وزیر اختلافاتی دارم و نمی توانم با نخست وزیر كار كنم. امام هم فرمودند كه خودتان هرجور صلاح میدانید كار كنید... جریان چپ هم شروع كرد به جوسازی علیه رئیس جمهور. قبل از آن هم آقای هاشمی شب نامه هایی را برای ایشان منتشر كرده بودند و در این ایام موضع گیری ها بسیار شدید بود، اما آنچه حائز اهمیت بود اینكه آقای هاشمی گفت اگر كس دیگری غیر از میرحسین موسوی نخست وزیر شود جنگ دچار مشكل می شود. در این ایام آقای محسن رضایی نیز نامه ای خدمت امام نوشت كه مضمون نامه این بود كه تغییر نخست وزیر لطمه جدی به جنگ می زند و امام به این نتیجه رسیدند كه موسوی در پست نخست وزیری بماند.... این مسئله البته نشأت گرفته از همان صف بندی هایی بود كه خدمتتان عرض كردم یعنی امام(ره) می دانستند كه اگر نخست وزیر تغییر كند، جریان متصل به موسوی مسلماً مشكلاتی را برای كشور و اداره جنگ به وجود می آورند چون اكثریت در دست همین جریان به اصطلاح چپ بود؛ دولت در دستشان بود، قوه قضائیه هم تقریباً همین گرایش را كم و بیش داشت، بنابراین تعداد آرایشان بیشتر بود... این عین درایت و دوراندیشی امام بود كه با عدم تغییر نخست وزیر، دیگر برای فرمانده سپاه هم بهانه ای نباشد كه مثلاً دولت جدید همراهی نمی كند یا دولتی كه همراه بوده، رفته. از طرفی چون در مجلس سوم هم اكثریت با جناح چپ بود قرار گذاشته بودند كه در صورت معرفی نخست وزیر جدید به او رأی ندهند.» 8

آقای هاشمی رفسنجانی از مراجعه بهزاد نبوی و محسن نوربخش به او و اظهار نگرانی آنها از احتمال تعویض دولت یاد كرده و می نویسد: «از من خواستند دخالت كنم و مانع شوم.»9

دكتر علیرضا اسلامی نیز در این باره می گوید: «به نقلی آقای خامنه ای می گویند من نگران قیامت هستم. امام می فرمایند: به اجداد مطهرتان اقتدا كنید كه دو نفر از آنها همین رویه را داشتند...» ایشان درباره علت تغییر نظر امام می افزاید: «بخشی از این علت را آقای محسن رضایی گفتند كه من دوبار وساطت آقای موسوی را نزد امام كردم. چرا كه اگر ایشان عوض شود، روحیه رزمنده ها ضعیف می شود.»10

در انتها امام خمینی در 5 مهرماه 1364 در پاسخ به نامه 135 تن از نمایندگان مجلس فرمودند: «با تشكر از حضرات آقایان، اینجانب چون خود را موظف به اظهار نظر مي دانم، به آقایاني كه نظر خواسته اند، از آن جمله جناب حجت الاسلام آقاي مهدوي(كنی) و بعضي آقایان دیگر، عرض كردم آقاي مهندس موسوي را شخص متدین و متعهد، و در وضع بسیار پیچیده كشور، دولت ایشان را موفق مي دانم، و در حال حاضر، تغییر آن را صلاح نمي دانم. ولي حق انتخاب با جناب آقاي رئیس جمهور و مجلس شوراي اسلامي محترم است.»11



پرده سوم: موسوی نخست وزیر ماند.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی 179 مورخ 21/7/1364 با 162 رأی موافق از 262 نفر حاضر در جلسه، به نخست وزیری مجدد مهندس میرحسین موسوی رأی اعتماد دادند. 73 نفر نیز رأی مخالف و 26 نفر هم رأی ممتنع دادند كه این ماجرا خود سرآغاز بحثهای مفصل بعدی گردید.



پرده چهارم: ماجرای 99 نفر و القای ضدولایت فقیه بودن رئیس جمهور (آیت الله خامنه ای) و مخالفین موسوی:

آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از فشار به رئیس جمهور و فضاسازی علیه مخالفان نخست وزیر خبر می دهد و می نویسد: «صبح زود به مجلس رفتم. عفت و خانواده امام هم، برای شركت در مراسم تحلیف رئیس جمهور به مجلس آمدند... من به خاطر اقداماتی كه هفته های اخیر در تضعیف آقای خامنه ای شده، از ایشان تمجید و تجلیل زیاد كردم.» آقای [محمدرضا] توسلی [مسئول دفتر امام] از اظهارات روز پنجشنبه آقای خامنه ای در مراسم تحلیف گله داشت كه به نحوی اعلان تحمیل دولت بود. حاج احمد آقا آمد و گفت: امام از اظهارات پریروز آقای خامنه ای ناراحت شده اند و معلول شیطنت اطرافیان ایشان می دانند و می خواهند به ایشان در این خصوص پیغام بدهند.»12 «به مجلس رفتم. قبل از رسمی شدن مجلس به نمایندگان تذكر داده شد كه با قلت آرای موافق نخست‏وزیر، باعث رنجش امام از مجلس و خوشحالی دشمنان از عدم نفوذ امام نشوند. آقای منتظری هم خواسته‏اند كه تعداد آرای موافق به خاطر امام كم نباشد... 99 رأی مخالف و ممتنع كه [به رغم تذكر قبلی] برخلاف نظریه امام بود، باعث ناراحتی شدید اكثریت نماینده ها شد و وسیله ای برای بدنام شدن و ضد ولایت فقیه معرفی شدن جریان محافظه كار گردید.»13

این بیان آقای هاشمی بیانگر این است كه او هم مخالف تغییر نخست وزیر بوده است.

آیت الله سیدمحمد خامنه ای از اعضای وقت هیأت رئیسه مجلس از جلسه رأی اعتماد می گوید: «این موضوع در میان نمایندگان غلغله ای راه انداخت و روح و وجدان عده ای از مجلس در فشار قرار گرفت كه آیا به تجربه و علم خود عمل كنند یا به میل امام؟ من یكی از افرادی بودم كه بشدت در فشار روحی بودم، از طرفی نمی خواستم خاطر امام آزرده شود و از طرف دیگر وظیفه شرعی و قانونی خود می دانستم كه به میرحسین رأی ندهم و تا صبح روز رأی گیری در همین تردید بودم و برای بسیاری از نمایندگان كه با من مشورت می كردند، جوابی نداشتم و این حالت اكثریت مجلس بود كه خیرخواه بودند و با میرحسین عقد مودت نداشتند. نتیجه این شد كه سرانجام 99 نفر به میرحسین موسوی رأی نداند و بقیه كه عده ای طرفدار میرحسین و عده ای در شك و تردید بودند، به وی رأی دادند و او نخست وزیر شد. پس شكل گیری 99 نفر در واقع اتفاقی بود و بر اساس نوعی جبهه گیری و یا فراكسیون و مانند آن نبود و اكثر این 99 نفر از رأی و اقدام دیگری خبر نداشتند ولی وجدانشان راحت بود كه كار درستی انجام داده اند و مشكل آخرتی ندارند. موضوع رأی ندادن 99 نفر برای امام شوك بزرگی بود چون امام ارادت این افراد به خود را می دانستند و با هوشمندی زیادی كه ایشان داشتند زود متوجه موضوع شدند و بعدها هم حقیقت قضیه بر ایشان روشن شد. امّا این قضیه ابزار و پیراهن عثمان تبلیغاتی شد برای گروه میرحسین در مجلس تا مخالفان سنتی خودشان را از عرصه سیاست بیرون و آنها را ضد امام و مخالف خط امام معرفی كنند و تهمت و افترا و سخنرانی ها و مصاحبه ها و توهین های این دسته علیه 99 نفر شروع شد و تا توانستند بداخلاقی و سیاه نمایی كردند...»14

انحصارگرایی باند حامی موسوی به حدی است كه با این كه جلسه رأی اعتماد مخفیانه بوده است، با حدس و تخمین اسم 99 نفر از نمایندگان مجلس به عنوان 99 نفر ضدولایت فقیه در رسانه ها منتشر می شود و فضاسازی علیه مخالفان نخست وزیر به حدی زیاد می شود كه هر كس علیه موسوی سخن می گوید متهم می شود به این كه جزو 99 نفر است حتی اگر نماینده نباشد!

حجت الاسلام ناطق نوری در این مورد می گوید: «طرفداران آقای موسوی در مجلس و دولت هر جا كه بودند، گفتند: «امام فرموده به ایشان رأی دهید و این 99 نفر از امام تمرد كردند.» اولاً این 99 نفر معلوم نیست چه كسانی هستند و ثانیاً وقتی امام فرمودند شما معرفی كن، معنای آن این نبود كه مجلس همه بالاجبار رأی بدهد. امام هیچ وقت این طوری حرف نمی زد؛ لذا طرفداران آقای موسوی این 99 اسم را پیراهن عثمان كردند و هر كس را می خواستند بكوبند می گفتند جزو 99 نفر است. تقریباً 200 نفر را اینها جزو آن 99 نفر حساب كردند.(!!) من جمله خود من را؛ حال آن كه من اصلاً در مجلس نبودم.(!!!) بعضی جاها كه من سخنرانی می كردم، افرادی بلند می شدند و می گفتند كه شما جزو 99 نفر هستید. اصلاً توجه نمی كردند كه من آن موقع نماینده مجلس نبودم و بعضی كه زیركی آنها گل می كرد می گفتند ما می دانیم كه تو جزو 99 نفر نبودی، اما ذات تو این است كه اگر در آن زمان در مجلس حضور داشتی، جزو اینها می بودی.(!!!) البته این را بگویم كه رأی مجلس به دولت مخفی است و هیچ كس نمی تواند بگوید كه چه كسی رأی داد و چه كسی رأی نداد. قائل به امر مولوی و ارشادی بودم و الآن هم هستم. سابقاً وقتی به مجلس می رفتم، شوخی می كردم و به دوستان می گفتم: «امام از پیغمبر بالاتر است.» جناح مقابل میگفتند: «تو چطور می گویی امام از پیغمبر بالاتر است؟» می گفتم: «آخر ما در اصول خواندیم امری كه مولا می كند یا مولوی است و یا ارشادی. اگر امر مولوی باشد و تخلف بكند، عقاب دارد و اگر ارشادی است، معنای ارشادی این است كه انجام نده، برای تو خوب نیست، ضرر می بینی، اما عقاب ندارد؛ اما شما قائل هستید هر چه امام بگوید مولوی است. آن وقت از خدا بالاتر است. ما امر مولوی و ارشادی داریم و امام امر مولوی نكرده است. اولاً امام به رئیس جمهور امر مولوی نكرد، حكم نكرده است. ثانیاً اگر به ایشان هم امر مولوی كند، امر مولوی به رئیس جمهور لزوماً امر به نمایندگان كه حق اختیار و انتخاب دارند، نیست. خود مقام معظم رهبری هم الآن قائل به امر مولوی و ارشادی است.» جمعی اخیراً خدمت ایشان بودند، آقا فرمودند: وقتی آن موقع گفتند 99 نفر، من هم گفتم صدمین آنها هستم. آقا در واقع می خواست بگوید اصل پروژه، مال من است. عده ای كه آن موقع خودشان را این طور مطیع امام می دانستند و حتی یكی از همین آقایان گفته بود كه اصلاً امام نیازی نیست چیزی را بگویند همین كه از قلب امام چیزی بگذرد، دیگر واجب است كه اطاعت كنیم،(!!) الآن در برابر ولی فقیه ایستاده اند، مگر ولی با ولی فرق می كند؟ وقتی كه آقای «محتشمی پور» به عنوان وزیر كشور به مجلس معرفی شد و مقرر شد كه مجلس به ایشان رأی بدهد، در مجلس گفتند كه امام فرموده به ایشان رأی دهید و هر كس به ایشان رأی ندهد، تخلف از امام كرده است. در واقع آن زمان رأی ندادن به وزیر، تخلف از امام تلقی میشد.(!!) من نامه ای خدمت امام نوشتم و عرض كردم كه آقای محتشمی را به مجلس معرفی كردند. می گویند نظر شما این است كه هر كس به ایشان رأی ندهد، تخلف از امر امام كرده است. امام جواب دادند: «خیر، من شما را هم قبول دارم و فرد انقلابی و متدین میدانم. وای به آن روزی كه بنا شود مردم نتوانند تصمیم بگیرند. مجلس نتواند تصمیم بگیرد و رأی تحمیلی شود. نظر من هرگز این نیست.»15



پرده پنجم: وقتی خادم ملت مهر سكوت میشكند. (من صدمین نفرم)

حضرت آیت الله خامنه ای در انتقاد به دیكتاتوری ایجاد شده توسط نخست وزیر و حامیانش در مجلس و نهادهای دیگر و سوء استفاده ایشان از عنوان ولایت و ولایت پذیری طی سخنانی در سال 1365 در جمع 650 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها به مناسبت سالگرد تشكیل حزب مهر سكوت از لب برداشته و می گویند: «.... اما آن دسته غوغاگر كه در مجلس هم مشخص هستند بسیار هم انحصارطلب هستند و همان طور كه می بینید، حاضر نیستند حتی یك نفر اگر هم عقیده ایشان نیست در آنجا یا جاهای دیگر حضور داشته باشند و سر هر موضوعی سر و صدا راه بیندازند مثلاْ در مورد آن 8 نفر می بینید كه چگونه عمل می كنند كه البته باید گفت 8 نفر بهانه است16... اینها آن 8 نفر را بهانه كرده اند... اینها در حقیقت با 99 نفر مخالف هستند كه چندی پیش من به یكی از آنها كه دائم 99 نفر را زیر سؤال می برد گفتم اگر ساكت ننشینی، خواهم گفت كه اینها 99 نفر نیستند و با من 100 نفر هستیم، اینها آنقدر انحصارطلب هستند كه جز خودشان هیچ كس را حاضر نیستند بپذیرند تا به حال چندین بار هم ریاست جمهوری را زیر سؤال برده اند.

مثلاْ در همین مسافرت به حراره كه هر انسان بی تفاوتی هم از این مملكت می فهمید كه چقدر آبرو برای جمهوری اسلامی بود ولی یكی از اینها اصل سفر را هم زیر سؤال برده كه این مسافرت چه لزومی داشته... به هرحال چند بار خواسته اند كه هیأت دولت را تغییر دهند و همه وزرا را یك دست مثل خودشان كنند كه من مخالفت كرده ام و البته اگر چنین می شد ضربه سختی بود چرا كه مثلاْ به طور نمونه اگر وزیر كشور (سیدعلی اكبر محتشمی پور) را كه از این گروه است، در نظر آوریم از وقتی كه ایشان به وزارت رسیدند تمام استانداران و مسئولان مهم وزارتخانه را تغییر دادند و هم خط خود انتخاب كردند. در حالی كه زمان برادر محترممان آقای ناطق نوری استاندارها از هر خطی بودند. به هر صورت شما باید دقت كنید بخصوص در مجلس آینده كه اینها از همین حالا نقشه دارند كه نگذارند غیر از خط خودشان كسی به مجلس راه یابد و شما در هركجا كه هستید نیروهای مؤمن و مخلص را شناسایی كنید و برای مجلس آینده در نظر داشته باشید و ضمناً با این گروه غوغاگر و فتنه گر مقابله كنید چرا كه اینها غالباً در سخنرانیها و منابر توطئه می كنند... همان طور كه گفتم سیاست ما امروز بنا به توصیه حضرت امام حمایت از دولت است و ما بنا نداریم كه با دولت مخالفت كنیم بنابراین با همین سیاست و موضع گیری پیش می رویم تا این كه بالاخره دوره و زمان اینها تمام شود... و ما می دانیم كه دولت كند است ولی چاره ای نیست و باید حمایتش كرد... در انتخاب آقای موسوی من به امام عرض كردم كه من ایشان را برای نخست وزیری شایسته نمی دانم اگرچه كه ایشان فردی است مسلمان و متدیّن... و من در هر كجا كه باشم، از ایشان به عنوان یك دستیار استفاده خواهم كرد اما برای نخست وزیری انتخاب ایشان را صلاح نمی دانم و امام فرمودند كه شما هر طور میل دارید، عمل كنید و این حق شماست و واقعاً این حق من بود. البته حق شخصی نبود كه اگر حق شخصی بود من از آن می گذشتم بلكه حق ریاست جمهوری بود و تكلیفی بود بر دوش من كه من نمی توانستم نسبت به آن بی تفاوت باشم. اما به هر حال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان كنار رود جنگ لطمه می خورد و چون جنگ برای امام بسیار اهمیت دارد لذا ایشان هم آن طور نظر دادند در حالی كه جنگ هم لطمه نمی خورد...»17

آقای علیرضا اسلامی از اعضای وقت حزب جمهوری اسلامی و از حاضرین در جلسه فوق در این باره می گوید: «پس از این قضیه با اعضای شورای مركزی حزب و مؤتلفه خدمت آقا رسیدیم. در آن مجلس آقا فرمودند: اینها 99 نفر نبودند بلكه 100 نفر بودند یعنی من هم جزو آنها هستم...»18

پی نوشت ها:

1) گفتوگو با اولین ویژه نامه انتخابات روزنامه ایران در سال 1388- صص 65 و 66

2) یادداشت دكتر رامین/ مشرق نیوز (ادامه): چهار سال دوم ریاست جمهوری معظمله حتی پیچیده تر از چهار سال اول بود. اداره جنگ، هماهنگی قوا و مدیریت كشور در حالی كه نخست وزیر با فشار هاشمی و نمایندگان مجلس از سوی امام خمینی كتباً و رسماً توصیه شد و غالب اعضای هیأت دولت با هماهنگی میان رئیس مجلس و نخست وزیر بر رئیس جمهور تحمیل می شدند، ابتدایی ترین حقوق قانونی مجری قانون اساسی تحت تأثیر توافقات رئیس مجلس، نخست وزیر و هماهنگی با برخی افراد بیت رهبری یا قائم مقام رهبری قرار می گرفت.»

3) خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری/ جلد دوم- ص 75

4) ویژه نامه نوروزی سال 1389 روزنامه ایران (رمز عبور1) ص86

5) گفت و گو با همشهری ماه/ شماره 73- صص50 و 51 (ادامه): «و این همان نقطه حساسی بود كه امام نسبت به آن فوق العاده حساسیت داشتند و اطرافیان هم این را به خوبی می دانستند؛ درست همان وضعی كه بعد درباره جام زهر دادن به امام تكرار شد و یكی دو نفر مؤثر جنگ چنین به عرض امام رسانده بودند كه جبهه امكان دفاع بیشتر ندارد و امام ناگزیر به سختی و به تلخی برای حفظ نظام و جان جوانان جام زهر را نوشیدند و با متاركه جنگ موافقت كردند ولی بعد كه خلاف گفته امنای خائن برایشان ثابت شد جبران آن ممكن نبود و امام نتوانست حكم خود را پس بگیرد. از این رو نه به صورت حكم شرعی یا قانونی بلكه به صورت نقل قول از ایشان توسط یك نفر اعلام شد كه امام(ره) به مجلس پیام داده اند كه میرحسین را انتخاب كنند.»

6) متن كامل 135 نماینده به حضرت امام(ره) نامه بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارك رهبر عظیمالشّأن انقلاب اسلامي، حضرت آیتالله العظمي امام خمیني- مدّظلّه

پس از سلام و آرزوي طول عمر با عزت و بركت براي آن حضرت به عرض مي رسانیم:

وضعیت حساس مملكت و دگرگوني قریب الوقوعي كه نسبت به دولت در پیش است، ما نمایندگان مجلس شوراي اسلامي را بر آن داشت كه موجب تصدیع شویم. با این امید كه از نفس قدسي و نظر بلند شما كه همواره به جان هاي مشتاق حقیقت، اطمینان بخشیده است و منشأ بركات براي اسلام و جمهوري اسلامي بوده است، مدد بگیریم.

همان طور كه خاطر خطیر مستحضر است، در پي انجام انتخابات ریاست جمهوري، دولت تازه اي معرفي خواهد شد. این واقعه در هنگام هاي رخ مي دهد كه ملت ایثارگر و انقلابي ما، پنجمین سالگرد جنگ تحمیلي را با همه آثار و تبعاتش صبورانه به پشت سر گذاشته و تحت رهبري آن حضرت، سربلند و مقتدر، دفاع مقدس از اسلام و انقلاب اسلامي را سرلوحه برنامه ها و تلاش هاي خود قرار داده است و تنگناهاي سخت مالي و اقتصادي را بزرگوارانه با همتي الهي تحمل مي كند.

ما نمایندگان این مردم عظیم الشأن ضمن تقدیر از نخست وزیر متعهد و دولت تلاشگر او كه جوانمردانه با موفقیت، در دوراني بسیار سخت به انجام وظیفه همت گماشته اند و خدمات ارزنده شان همواره مورد عنایت حضرت امام و امت بزرگ اسلامي بوده است، انتظار و توقع خود را در این مقطع حساس از تاریخ انقلاب اسلامي نسبت به معرفي نخست­ وزیر و دولت جدید به عرض امام عزیز مي رسانیم و از پیشگاه مقدسشان درخواست ارشاد مي كنیم:

1- سابقه انقلابي(!!) و ارزندگي، حقیقت درخشاني است كه بایستي بر چهره دولت جمهوري اسلامي بدرخشد تا همه نیروهاي انقلابي و كافه مردم فداكار ما با امید و نشاط به حمایت آن برخیزند و حضرت امام هم بر این نكته تأكیدي فراوان دارند بنابراین چنانچه دولتي فاقد چنین امتیاز بوده و یا خداي نخواسته نكاتي منفي داشته باشد ضربه اي به انقلاب وارد خواهد آمد.

2- اكنون ملت و كشور ما یكي از بحرانی ترین مواقع تاریخي را مي گذراند.

اشتعال دامنه جنگ و خطر ضربه یابي مخازن نفتي، تهدیدات نظامي امریكا، فشارهاي شدید اقتصادي، توطئه هاي خطرناك سیاسي و تحریكات ضد انقلاب از عوامل مهم هاي است كه فشار طاقت فرساي آن بردوش مردم صبور و مظلوم ما سنگیني مي كند و تغییر دولت كه متأسفانه به قرار مشهود مستلزم تغییري عظیم در سطح كشور خواهد بود، تزلزلي شدید در اركان دولت و اداره كشور به وجود خواهد آورد كه مسلّماً عواقبي وخیم در بر دارد.

3- آنچه متأسفانه مشهود است جریاني خاص و گسترده و طیفي معلوم و مشخص، تغییر دولت را حمایت و همراهي مي كند كه در صورت موفقیت ممكن است نیروهاي فراوان انقلابي كنار گذاشته شوند و یا به كنار روند و بحران و خسران فراوان در سازمان اداره مملكت كه اكنون قشرهاي مؤمن و انقلابي ارزندهاي در متن آن مشغول خدماتي صادقانهاند پدید آید.

4- مردم محروم و پرتوان و صبور ما با معرفي دولتي جدید به طور طبیعي توقعات و انتظاراتي خواهند داشت و چون دولت جدید فاقد امكاناتي تازه و گسترده است موجبات یأس مردم فراهم خواهد شد.

5- چون دولت جدید تجربه و تلاش و امكانات فراوان تري ندارد و از داشتن اكثریتي قاطع در مجلس و بین مردم(!!!) برخوردار نیست به موفقیت هاي لازم دست نخواهد یافت و در نتیجه كشور دچار بحران مي شود.(!!!)

6- آنچه صادقانه به عنوان نمایندگان مردم دریافته و معروض مي داریم، این است كه دولت آقاي مهندس موسوي با وجود مشكلات فراوان داخلي و خارجي و علیرغم جوسازی ها و ایجاد موانع و ناهماهنگی هاي عمدي(!)، دولتي موفق بوده است و این حقیقت را شخص حضرت امام و مسئولان مهم و متعهد كشور و نهادهاي انقلابي و مردم آگاه درك كرده اند و تعویض چنین دولتي در این موقعیت حساس مغایر با مصالح مملكت و ملت است.

7- چون به فرموده حضرت عالي، مسئله اصلي جنگ است و دولت فعلي با قواي رزمنده و فداكار ما در ادامه جنگ و تلاش براي حصول پیروزي توافق و همكاري برنامه ریزي شده گرم و صمیمانه اي دارد، كنار رفتن آن به مسئله جنگ ضایعات و صدماتي وارد خواهد ساخت.

و اینك كه مجلس در آستانه تصمیمي سرنوشت ساز قرار گرفته است، بدون شك راهنمایی هاي آن حضرت مي تواند روشنگر راه ما باشد. لذا موجب امتنان و افتخار خواهد بود. اگر اجازه فرمایید بعضي از ما نمایندگان مجلس لحظاتي شرفیاب شوند و از هدایت هاي آن حضرت در این مورد كسب فیض نمایند.

والسّلام علیكم و رحمه الله و بركاته»

7) خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری/جلد دوم- ص 75 و 76

8) گفت وگو با روزنامه وطن امروز

9) امید و دلواپسی، خاطرات سال 1364 آقای هاشمی / 25 شهریور/ص251

10) گفت وگو با اولین ویژه نامه انتخابات روزنامه ایران در سال 1388- صص 65 و 66

11) امید و دلواپسی، خاطرات سال 1364 آقای هاشمی / پنجشنبه 18 مهر

12) همان/ شنبه 20 مهر

13) همان/ یكشنبه 21 مهر

14) گفت وگو با همشهری ماه/شماره 73- صص50 و 51

15) خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری/جلد دوم- صص 81 و 82

16) سؤال 8 نفر از نمایندگان درخصوص مسائل خارجی از وزیر امورخارجه

17) http://hasanroozi.blogfa.com/post-52.aspx

18) گفتوگو با اولین ویژه نامه انتخابات روزنامه ایران در سال 1388- صص 65 و 66