پژوهش های خبری- وجود ردپای جریان های مرموز در شكل گیری و سازمان دهی گروه اخوان المسلمین و ارتباطات مبهم فعالان این گروه با واكنش و تكذیب بدنه این گروه ربرو نشد.

گروه اخوان المسلمین در سال 1928 برای احیاء و پیاده كردن ارزش های اسلامی به دست حسن البناء در مصر تشكیل شد. دیری نپاید كه این گروه در مصر و سایر كشورهای عربی ـ اسلامی نظر مردم و حتی شخصیت های سرشناس سیاسی، ادبی، فرهنی را به خود جلب و طرفداران زیادی پیدا كرد. اما با گذشت چند دهه شخصیت هایی همچون محمد الغزالی و علی العشماوی كه سابقه چند ساله در این گروه داشتند، به نقد و بررسی حركات و ارتباطات این جریان پرداختند و انتقادات تندی را در مورد رویه های آن مطرح كردند كه هیچگاه با واكنش رسمی و تند این جنبش روبرو نشد. این منتقدان و برخی افراد دیگر وجود ردپای جریان های ناشناخته و حتی فراماسونری را در شكل گیری و سازمان دهی گروه اخوان المسلمین تایید و تصدیق كرده اند.



**ادعاهای محمد الغزالی

----------------------

شیخ محمد غزالی یكی از داعیان و رهبران سابق اخوان المسلمین است كه در سن بیست سالگی به عضویت این گروه در آمد و پس از هفت سال سابقه به دلیل اختلاف با رهبران اخوان از این گروه بیرون آمد. غزالی پس از اینكه از گروه اخوان خارج شد، به نقد و بررسی این جریان پرداخت كه عمده نظرات او پیرامون گروه اخوان المسلمین را می توان در دو كتاب 'مِن معالم الحق فی كفاحنا الاسلامی الحدیث ' و 'قذائف الحقّ' ملاحظه كرد.

وی در كتاب نخست درباره شكل گیری گروه اخوان المسلمین در مصر می‌نویسد و مدعی است تاریخ تروریسم در كشور مصر با شكل‌گیری جریان اخوان المسلمین آغاز شد، زیرا این گروه از دین اسلام به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده كردند و با دعوت حس البنا و شعارهای دینی بسیاری از جوانان مصری را جلب تبلیغات خود كردند. در حالی كه حسن البنا فقیه و عالم دینی نبود، بلكه او از جمله سیاست مدارانی بود كه به نظام دیكتاتوری و حكومت استبدادی ایمان داشت.

غزالی، مخالفت حسن بناء با حس وطن دوستی را دقیقا با افكار فراماسونری كه بنا به دلایلی اعتقادی به اندیشه های میهن پرستانه ندارند، مرتبط و هماهنگ می داند.

محمد غزالی همچنین در این كتاب می نویسد: گروه اخوان المسلمین از آغاز تاكنون اقدامی جز فتنه افكنی، تفرقه و برهم زدن وحدت مسلمانان برای جهان اسلام نداشته است. شیخ محمد غزالی با صراحت تمام در این كتاب[صفحه226] رهبر و بنیان‌گزار گروه اخوان المسلمین را افرادی فراماسونری می نامد.

غزالی در باره انتخاب حسن الهضیبی به عنوان رهبر گروه اخوان المسلمین پس از ترور حسن بنا می‌نویسد: پیش از قتل حس بنا كسی جای خالی مردان با صلابت و استوار را در رهبری اخوان المسلمین درك نمی كرد. با ترور بنا، این گروه مردی را به رهبری خود برگزیدند كه در حقیقت با این گروه بیگانه بود. من شكی ندارم كه در این انتخاب دست‌های پنهانی در كار بودند كه برای بدنامی فعالیت‌های اسلامی تلاش می كردند. ما بارها شنیده‌ایم كه برخی از اعضای اخوان المسلمین از جمله حسن الهضیبی وابسته به جریان فراماسونری است. با این وجود من نمی دانم كه این افراد چگونه به این گروه نفوذ كرده و به تخریب آن اقدام ورزیدند. چه بسا در آینده راز این معمّا گشوده شود.

غزالی در كتاب 'قذائف الحقّ' حتی به فراماسونری بودن حس بناء اشاره می كند و می‌نویسد: پس از ترور حسن البناء، جریان فراماسونری 'حسن الهضیبی' را جانشین او كرد. همچنین 'مصطفی السباعی' شاگرد حسن بنا و بنیانگذار اخوان المسلمین سوریه را كه دست پرورده جریان فراماسونری بود و طبق دستور جلوب پاشا كه خود تبار یهودی داشت و فردی فراماسونری بود، برای فعالیت بر گزیدند.



**اتهامات خرباوی به اخوان

-------------------------

'ثروت الخرباوی' یكی از وكلا و رهبران برجسته اخوان المسلمین مصر است. وی در سال 1957 در مصر متولد شد. خرباوی زندگی سیاسی خود را نخست با عضویت در حرب الوفد آغاز كرد و سپس به گروه اخوان المسلمین پیوست و بعدها به عنوان یكی از رهبران این گروه درآمد.

خرباوی پس از گذشت چند سالی با گروه اخوان المسلمین اختلاف پیدا كرد و از عضویت این گروه به سال 2002 خارج شد. وی بعد از آن كتاب های متعددی را در زمینه نقد اندیشه های اخوانی نوشت كه مهم ترین آن كتاب 'سرّ المعبّد الأسرار الخفیّه لجماعه الإخوان المسلمین' است. این كتاب نخستین بار در سال 2012 توسط انتشارات دار النهضه مصر به چاپ رسید.

خرباوی در كتاب خود 'سرّ المعبّد' درباره فراماسونری بودن گروه اخوان المسلمین می نویسد: جریان فراماسونری در آغاز قرن بیستم تا نیمه این قرن در مصر حضور و فعالیت گسترده ای داشت. هر چند در زمان جمال عبدالناصر این جریان منحل شده بود ولی با این حال اعضای آن به دیگر احزاب و گروه ها نفوذ كردند و به ترویج افكار و عقاید خود پرداختند. بدون شك جریان فراماسونری به گروه اخوان المسلمین نیز راه یافت و به فعالیت های خود ادامه دادند.

وی در ادامه همین كتاب می نویسد: اصلا بعید به نظر نمی رسد كه در آمریكا و كشورهای غربی جریان فراماسونری برخی از شهروندان مصری را استخدام كند و به آ نه آموزش هایی بدهد و سپس آن ها را وارد شاخه های گروه اخوان المسلمین در كشورهای غربی كند.

وی مدعی است كه جریان فراماسونری این كار را با همكاری گروه اخوان المسلمین در مصر نیز انجام دادند.

خرباوی باز از زبان یكی از رهبران اخوانی در كتاب مزبور می نویسد: فراماسونری ها می خواهند جهان همانند خانواده ای باشد كه در آن میان انسان ها هیچ تفاوت و تمایزی وجود ندارد، رابطه برادری میانشان حاكم باشد و به همین سبب آنها به یكدیگر لقب أخ (برادر) می دهند. فراماسونری یك جریان جهانی است و می خواهد كل جهان را زیر سیطره خود در آورد و اگر بگوییم كه این جریان به درون گروه اخوان المسلمین نیز راه یافته است تا آنها را به انحراف بكشاند و از هدف اصلی خود دور كند، سخنی منطقی گفته ایم.



**انتقادات محمد عقّاد از اخوان

------------------------------

'عباس محمود عقّاد' نیز یكی از اعضای سابق گروه اخوان السملمین مصر است كه انتقادات و ادعاهای بسیار تندی را مطرح كرده است و تا جایی پیش رفت كه حسن بنا را یهودی دانست.

وی در این باره حسن البناء می نویسد: زمانی كه در باره حسن البناء بنیانگذار گروه اخوان المسلمین تامل می‌كنیم و از تبار و نیاكان او پرسش می كنیم، هیچ كسی را در مصر نمی‌یابیم كه به این پرسش پاسخ صریحی بدهد. تمام چیزی را كه در باره او می‌گویند این است كه بناء تبار مراكشی دارد و پدرش به تعمیر ساعت در كوچه 'السكة الجدیدة 'مشغول بود. بی‌شك، در مراكش یهودیان زیادی زندگی می‌كردند و حرفه‌ اغلب آنها در آن زمان تعمیر ساعت بود. از سویی دیگر، حسن بناء، خویشاوندان و حتی مریدان او هرگز از تبار و نژاد وی صحبت نكردند. به همین دلیل است كه وقتی از خود در باره نسب و تبار حس البناء می پرسیم با چنین پدیده ای روبه رو می شویم، پاسخی جز یهودی بودن او پیدا نمی كنیم.

این نویسنده سرشناس در كتاب 'الصهیونیة وقضیة فلسطین' نیز گروه اخوان المسلمین را گروهی دست نشانده‌ صهیونست ها دانسته و حسن النبا را یهودی الأصل می‌نامد كه برای منافع و مصالح یهود كار می‌كرد.

استاد 'علی الدّالی' در كتاب خود با عنوان 'جذور الإرهاب' نیز می‌نویسد: اندیشه‌ مخالفت وطن دوستی حسن البناء همان چیزی هست كه فراماسونری آن را تبلیغ و ترویج می‌كند تا از این طریق استقلال ملت‌ها را سست كنند و اهداف استعماری خود را محقق سازد.

این مولف در ادامه می‌نویسد: مخالفت با حس وطن دوستی از جمله اقدامات فراماسونری است كه در راستای استعمار كشورها صورت می گیرد. حسن البناء نیز از جمله كسانی بود كه برای تسهیل این هدف فراماسونری گام برداشت.



**پیشینه و نسب رهبر اخوان

------------------------------

'خالد السبئی' سردبیر روزنامه 'سبئی نت'در این باره می‌نویسد: حسن البنا بنیان گذار گروه اخوان المسلمین فردی یهودی و فراماسونری بود. او در بُحیرة یكی از مناطق یهودی نشین در مصر به دنیا آمد. یهودیان این منطقه از كشور مراكش به آنجا مهاجرت كرده اند.

بنا به گفته خالد السبئی، بنا كه نام خانوادگی حس البناء است، ریشه فراماسونری دارد زیرا فراماسونر خود را «البناؤون الاحرار»(معماران آزاد) می‌نامیدند. حسن بنا، پدر و پدر بزرگش همگی از اعضا فراماسونری بودند كه به شغل تعمیر ساعت روی آوردند. این شغل در آن زمان میان مردم مصر رایج نبود ولی در آن زمان حرفه تعمیر ساعت، شغل اصلی یهودیان مصر بود.

همچنین روزنامه 'عدن اف ام' در این باره می‌نویسد: حسن بنا در بُحیره یكی از مناطق یهودی نشین مصر به دنیا آمد. یهودیان این منطقه در ظاهر خود را مسلمانان می خواندند و احكام اسلامی را به جا می‌آوردند تا از این طریق از گَزمخالفان در امان باشند و جان سالم به در برند. از جمله این یهودیان پدر و پدر بزرگ حسن بنا بودند كه برای زنده ماندن خود از دست دشمنان یهودی، راه تصوف و زهدگرایی را برگزیدند. از آنجایی كه پدر بناء علاقه خاصی به فراماسونری داشت، لفظ 'البناء' را به عنوان لقب خانوادگی خود برگزید؛ زیرا این لفظ یادآور عبارت 'البناؤون الأحرار' است كه به جریان فراماسونری‌ دلالت می كند.

'وائل ابراهیم الدسوقی' در پژوهشی تحت عنوان 'الماسونیة والماسون فی مصر' می‌نویسد: حسن الهضیبی كه بعد از حسن بنا به مدت حدود 25 سال رهبر اخوان المسلمین بود نزدیك به 11 سال ملحد و یكی از اعضای فعّال جریان فراماسونری مصر به شمار می‌آمد. او مقالات ادبی خود را در مجله 'التاج المصری' چاپ می‌كرد. در آن زمان مجله 'التاج المصری' اندیشه‌های فراماسونری را در مصر منعكس می‌كرد.

همچنین سایت اینترنتی 'البشایر' به نقل از 'الشیخ علاء أبو العزایم' می‌نویسد: اغلب رهبران اخوان المسلمین فراماسونری هستند و در كشورهای همچون لیبی، الجزائر، تونس، یمن و سوریه علیه امت اسلامی فعالیت می‌كنند. این گروه اكنون در سوریه برای سرنگونی حزب الله با نظام بشار اسد می‌جنگند تا امنیت و ثبات رژیم اسراییل را در منطقه خاورمیانه فراهم سازند.

به گفته‌ی شیخ علاء ابو العزائم، گروه اخوان المسلمین برای تجزیه كشورهای عربی می‌كوشند تا دولت بزرگی به غیر از رژیم اسراییل در منطقه نباشد. برای این گروه اسلام هیچ معنا و مفهومی ندارد بلكه آنها فقط برای تامین منافع خود به طور خاص و تامین منافع آمریكا و رژیم اسراییل به طور عام می كوشند.



**ادامه اتهامات در دوران معاصر

-----------------------------------

اخیرا هم بعد از بركناری بحث برانگیز محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر بازهم حرف و حدیث های فراوانی در مورد اخوان المسلمین مطرح شد. بسیاری از رسانه ها نمادی كه طرفداران اخوان و مرسی نشان می دادند را هم از نمادهای مرموز و پرحاشیه دانستند.

پایگاه خبری 'سرایا اردن' در گزارشی نوشت: بی تردید علامت چهار انگشت از جمله نمادهای فراماسونری است كه طرفداران محمد مرسی پس از بركناری او به نشانه اعتراض در تظاهرات خیابانی چهار انگشت خود را بالا بردند.

جالب اینجاست كه به نوشته این وبسایت هم زمان با این رویداد، كشیشان رژیم صهیونستی نیز در كلیساهای این رژیم اشغالگر چهار انگشت خود را به نشانه ماسونی بودن خود بالا بردند. به طور كلی ماسونی ها برای جلب حمایت و یاری دوستان خود در مواقع بحرانی از این علامت استفاده می كنند مثلا اگر شخصی از آنها در انتخابات شركت كند با این علامت، افراد ماسونی را برای حمایت خود فرا می خواند.



پژوهش**م.پ.**9130