تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۹

تهران - ايرنا - آيت الله صادق خلخالي به عنوان حاكم شرع و انقلابي شناخته شده كه در دهه اول انقلاب اسلامي بيشترين صدر خبري را به خود اختصاص داده بود، چه در زمان حيات و چه پس از آن هميشه براي مردم جذب كننده بوده است و از اين رو كتاب خاطرات آيت الله نيز نكته هاي جالبي دارد.

نامه نيوز نوشته است: يكي از آن اقدامات، تخريب مقبره رضا شاه در ارديبهشت 59 بود كه اتفاقاً به دليل استحكام بالاي بنا، چندين روز طول كشيد. جالب آنكه اين اقدام با مخالفت ليبرال‌ها به رهبري بني‌صدر مواجه شد.

خلخالي در خاطراتش به دلايل تخريب قبر رضا شاه و پاسخ به بني‌صدر اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «ما در جواب آقاي بني‌صدر، در روزنامه‌ها نوشتيم كه اين خودكامگي نيست، بلكه تبعيت از آراي ملت است و ملت، ما را در اين راه تأييد مي‌كنند. بعداً هم امام امت در بيانات خود، تخريب مقبره را تأييد كرد و فرمود: كار آقاي خلخالي درست است.

... مقبره شيطاني رضا خان، قطع نظر از اينكه جلوي ديدگاه بارگاه پرجلالت حضرت عبدالعظيم بن عبدالله حسني را گرفته بود و مردم نمي‌توانستند از راه دور آن را مشاهده كنند و سلام عرض نمايند و صرف نظر از اينكه جلوي خيابان‌كشي از طرف غرب شهر ري به طرف شرق و شمال شهر را گرفته بود، تخريب آن يك فايده رواني مهم داشت و آن اين بود كه دل طرفداران دين و اهل بيت عصمت و طهارت را شاد و لبريز از سرور كرد. شكر به درگاه خداوند كه مردم با چشم خود ديدند مقبره سرسلسله دودمان پهلوي، در حكومت اسلامي در هم مي‌ريزد.

من با چشم خود ديدم كه در شب حمله به مقبره پهلوي، در ميان امواج خروشان مردم اصيل شهر ري و تهران، فقط دو نفر گريه مي‌كردند و به ما مي‌گفتند كه چرا اين مقبره را خراب مي‌كنيد! و بعداً معلوم شد كه آنها جزو چند صد نفر پرسنلي بودند كه به عناوين جاروكش و رفتگر و دربان و قاري قرآن و مأمور تشريفات و مفتش و جاسوس در آنجا كار مي‌كردند و هر يك، حقوق كلاني از بيت‌المال مسلمين دريافت مي‌داشتند.

با تخريب اين مقبره، روحيه خدايي در مردم زنده شد و بر عكس، در بين طرفداران سلطنت و دودمان پهلوي، ايجاد يأس و نوميدي كرد ... ما شنيديم كه شاه در قاهره، پس از باخبر شدن از تخريب مقبره، ديگر نتوانست روي پاي خود بايستد و ناچار شدند او را يك‌سره به بيمارستان ببرند و سرطان او شروع به فعاليت كرد و سرانجام، به همين مرض از دنيا رفت.

شاه وقتي مرد، من خدمت حضرت امام رفتم، جريان را عرض كردم و گفتم: من دلم مي‌خواست كه شاه در نبرد كشته شود، نه در ذلت. امام هم قبول كرد. اين احتمال نيز وجود داشت كه اگر مقبره بر جاي خود باقي بماند، در طول ساليان دراز و در آينده به مزار تبديل شود.

ما به چشم خود ديده بوديم كه مردم ساده‌لوح پس از زيارت حضرت عبدالعظيم، بر مقبره ناصرالدين شاه هم فاتحه مي‌خواندند. البته، ما دست به كار شديم و دستور داديم كه سنگ قبر ناصرالدين شاه را بكنند تا اثري از مقبره او در كنار حضرت عبدالعظيم نمانده باشد.

ما نه‌تنها قبر رضا خان را با خاك يكسان كرديم، بلكه قبر عليرضا پهلوي «برادر محمدرضا شاه» و فضل‌الله خان زاهدي عامل كودتاي 28 مرداد و منصور امضا كننده قرارداد كاپيتولاسيون و مصونيت مستشاران نظامي آمريكا و ده‌ها نفر ديگر از سردمداران فساد را نيز نابود كرديم. آنها با نزديك كردن خود و خانواده خود به دربار، طي ساليان دراز، مردم را به انحطاط كشانده بودند.»