از خمین تا شلمچه

به گزارش ایرنا، ˈصادق لطفیˈ برادر و همرزم ˈمحمد طاهرˈ از خصوصیات و ویژگی های اخلاقی این شهید والامقام گفتنی های فراوان دارد.

وی می گوید برادرم در چهار سالگی سایه و دست نوازش پدر را از دست داد و مادرم سرپرستی خانواده را با دامداری و زراعت در روستای نیشهر خمین برعهده گرفت.

لطفی بیان كرد: برادرم مسوول آموزش تیپ علی ابن ابیطالب (ع) خمین و فرمانده گردان كلاك در عملیات رمضان بود و به علت تدبر بالا، منطقه شوش دانیال را به وی واگذار كرده بودند.

برادر شهید ادامه داد، شهید محمد طاهر در سپاه خمین مسوول آموزش نظامی داوطلبان به جبهه بود و همین ارتباط سبب شد تا با حضور در جبهه با فرهنگ شهید و شهادت آشنا شود.

وی اظهار كرد: هوش سرشار و ادب و نزاكت شهید طاهر لطفی در بین دوستان و اقوام به ویژه دبیران مدرسه زبان زد بود، اهل مطالعه بودن از خصوصیات فردی این شهید بزرگوار بود و هم اكنون 200 جلد كتاب و چهار جلد قرآن و نهج البلاغه از وی به یادگار مانده است.

وی با بیان خاطره ای گفت: برادرم، همرزمی داشت به نام شهید ˈمحسن محمودیˈ زمانی كه جنازه این شهید را به خمین آوردند دستش به صورت مشت گره كرده برسینه بود و جنازه برادرم را نیز هنگام خاكسپاری با مشت گره كرده دیدیم.

صادق لطفی به فقدان حضور پدر در سالهای سخت دوران دفاع مقدس اشاره می كند كه برادر بزرگتر؛ خانواده را برای دفاع از دشمنان رها كرد و رفت.

برادر شهید می گوید، اكنون كمتر كسی یافت می شود با شرایط برادرم، خانواده را تنها بگذارد و برای رسیدن به هدف، ترك خانه و كاشانه كند.

وی شهدا را مظلوم و گمنام خطاب كرد و افزود: وقتی برادرم به فیض شهادت رسید، نگذاشتم اسلحه اش زمین بماند آن را برداشتم و به جنگ رژیم بعث عراق رفتم.

وی تلخ ترین خاطره زندگی را اعلام خبر شهادت برادر به مادرش عنوان كرد و ادامه داد، مادرم با شنیدن خبر شهادت برادرم زجه و آه سرداد، كه بعد از گذشت سالها، هنوز طنین آن گوشم را آزار می دهد.

لطفی گفت: مادرم را در سالهای اخیر به منطقه عملیاتی و محل شهادت برادرم بردم و در آنجا خاك شلمچه را بر سر و صورت پاشید و در فراغ پسر نوگل 22 ساله اش، غم سرایی كرد.

وی به بخشی از وصیتنامه سردار پاسدار شهید ˈمحمدطاهر لطفیˈ اشاره كرد كه می گوید: ای تیرها و تركش ها اگر با كشته شدن من وطنم پایدار می ماند مرا در برگیرید.

راهشان پر ره رو باد.ك/4

2482/555