البته روشن است وضعيت پوشش و تعاملات اجتماعي زنان و بانوان كارمند شهرداري تهران و در نگاهي كلانتر در جامعه، تفاوت عجيب و غريبي با چند سال قبل و دوره
'محمود احمدينژاد' نكرده، اما چرا 'محمدباقر قاليباف' بعد از 9 سال سعي دارد مظاهر ديني و اصولگرايانه خود را عيانتر كند؟ قاليبافي كه به نظر نميرسد سقف سابقه حرفهاياش بيش از شهرداري تهران ارتقاء يابد چه نيازي دارد كه بعد از اين همه سال ناگهان به تقويت مناسك اصولگرايانهاش بپردازد؟ و سوال اساسيتر اين است كه آيا اين همه رنگ و بوي اصولگرايي قاليباف «اصيل» است يا ...؟
قاليباف يك خاستگاه اصولگرايي دارد و يك جذابيت اجتماعي. همين جذابيت بود كه او را واداشت در انتخابات 84 به خاستگاه اصولگرايي بيتوجهي و پشت كند و طوري تبليغ كند كه صداي اصولگرايان را در بياورد؛ بيتوجهياي كه بين او و اصولگرايان فاصله انداخت و برچسب «فرصتطلبي» را برايش به ارمغان آورد. بيتوجهياي كه هنوز ميان او و اصولگرايان اصيل فاصله انداخته. درگيري بين هوادارانش و هواداران يكي ديگر از اصولگرايان در سالگرد 13 آبان 92 همين را نشان ميدهد كه بسياري از اصولگراها او را چندان اصولگرا نميدانند!
قاليباف بعد از انتخابات 84 از آنجا كه هنوز روياي رياست جمهوري در سر داشت، سعي كرد با حملههاي رسانهاي و سياسي به احمدينژاد كه روزي محبوب همه اصولگرايان بود، رابطه بينابيني بين گرايشات اصولگرايانه و جذابيت اجتماعياش برقرار كند. او با همين سياست وارد انتخابات 92 شد و خوب پيش ميرفت تا آنجا كه «آقا سعيد» وارد كارزار شد و خواب خوش «آقا باقر» را بر هم زد. بعد از حضور جليلي، موج «من سرهنگ نيستم» و «حمله گازانبري» حسن روحاني كار قاليباف را پيش از روز رايگيري تمام كرد.
انتخابات 92 براي قاليباف از چند جهت شكست در پي داشت؛ اول اينكه متهم به پيمان شكني در ائتلاف 1+2 شد، دوم ماندن او در كنار ساير كانديداهاي اصولگرا باعث شكست سياسي اين جريان شد و سوم «آقاي شهردار» فهميد تهرانيها به «محمدباقر قاليباف متولد طرقبه» و «تيم مشهدي»اش روي خوشي ندارند و محبوبيت و مشروعيتش در تهران بسيار پايين است.
با گذشت يك سال از شكست سنگين سال 1392 و 9 سال از شكست تلخ و پر حرف و حديث سال 1384، به نظر ميرسد كه «محمدباقر قاليباف» كه نميخواهد جا پاي «محسن رضايي» به عنوان «پاي ثابت انتخابات ها» بگذارد و بار ديگر بخت از پيش معلومش را بر سر صندوق راي رياست جمهوري بگذارد، تصميم گرفته حداقل «وجهه سياسي»اش را در ميان اصولگرايان تقويت كند.
قاليباف كه تكنوكراتي ميانهرو است، در ميان اعتداليون راه به جايي ندارد و براي حفظ ظاهر هم كه شده مرزبندي با اصلاحطلبان دارد، لازم است براي حفظ و ماندگارياش در جريان اصولگرايي همراه همين «موج هاي دلواپسانه» حركت كند؛ حتي اگر به آن چندان اعتقاد نداشته باشد.
انتصاباتش هم اين را نشان ميدهد؛ او «شهاب مرادي» واعظ و كارشناس امور خانواده و از اعضاي ارشد ستاد انتخاباتياش را به رياست سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران منصوب كرد و «امروي» يك روحاني ديگر را نيز معاون اجتماعي خود كرد. در عرصه اجرايي نيز سعي كرده بيش از دوره نخستش از نيروهاي اصولگرا استفاده كند. همچنين شنيده شده قاليباف فضاهاي تبليغاتي تهران را در يك قرارداد به موسسه اوج واگذار كرده؛ همان موسسهاي كه با بيلبوردهاي «صداقت آمريكايي» و «با يك گل بهار نميشه» جنجال آفريد.
منبع :پارسينه
اول**1368**
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۵
تهران- ايرنا- قاليباف اين روزها، بر اصولگرايياش چاشني دلواپسي هم افزوده؛ او به ناگاه دلواپس حجاب و معاشرت مردم نيز شده است؛ براي همين بعد از 9 سال كه از حضورش در شهرداري ميگذرد به يكباره دستور تفكيك جنسيتي صادر كرده و براي توجيه تصميمش در نمازجمعه تهران ميگويد: «ما غيرت ديني داريم. حرف ما اين است كه نبايد اجازه دهيم يك خانم در طول زمان، معاشرت بيشتري با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و شوهر و فرزندش، زيرا اين موضوع كانون خانواده را تحت تاثير منفي قرار ميدهد.»