تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۰

تهران - ايرنا - سايت ديپلماسي ايراني مي نويسد :كنت پولاك، تحليلگر ارشد موسسه بروكينگز در تحليلي مي‌نويسد: انجام عمليات نيروي هوايي در‌‌ همان فضاي هوايي كه نيروي نظامي امريكا مشغول عمليات است، از سوي ايراني‌هاي احتمالا با قصد فرستادن سيگنال‌هاي ظريف به بغداد، رياض و ابوظبي بوده است.

ديپلماسي ايراني: حملات هوايي محدود ايران عليه داعش در شرق عراق احتمالا براي دولت عراق هشداردهنده است. همانند هميشه ما هيچ اطلاعات قابل اعتمادي درباره انگيزه هاي فعلي ايران از اين حملات نداريم، اما شواهد فعلي براي اين ادعا بسيار قوي است.

ايران مي تواند عقلانيت نظامي در پشت حملاتش عليه داعش داشته باشد، اما معلوم نيست كه بخواهد حداقلي از آن را توضيح دهد. در واقع، اين حملات هوايي خيلي هم معناي نظامي ندارند. با توجه به روايت هاي خبري از اين حملات، چهار جنگنده اف-4 ايراني، 8 سورتي پرواز را عليه مواضع داعش در شرق استان ديالي انجام دادند. جنگنده هاي اف- 4 ايراني هواپيماهاي جنگي مدل دهه 1960 هستند كه ايران به سختي آن ها را در خط پرواز نگهداشته است. نكته بعدي اينكه خلبانان ايراني هرگز مايل به نمايش توان بيشتر براي تحميل خسارات واقعي به نيروهاي زميني دشمن نبوده اند و به حمله به اهداف كوچك بسنده كرده اند. در سپتامبر 1980 نيروي هوايي ايران بسيار قدرتمند تر از امروز در حمله هوايي با جنگنده هاي اف- 4 به سختي توانست به نيروگاه اوسيراك عراق آسيب وارد كند (نيروگاهي كه يكسال بعد با حمله هوايي جنگنده هاي اسرائيل عملا ويران شد). در طول جنگ ايران و عراق نيز حملات نيروي هوايي ايران عليه نيروهاي زميني عراق يا تاسيسات نظامي دستاوردهاي فوق العاده اي به همراه نداشت.

در گذشته اگر ايران نياز به حمله مشابه داشت، بايد به طور خاص بر نيروهاي زميني براي پيشبر چنين حمله اي حساب مي كرد. ايران در عراق با كاربرد تركيبي از نيروهاي قدس، حزب الله لبنان و شبه نظاميان شيعي مواضع تهديدكننده يا نامطلوب را مورد هدف قرار داده است. نمي توان با قاطعيت گفت كه آيا مواضع هدف قرار گرفته شده داعش در هفته گذشته تا حدودي در مقابل حملات هوايي تهديدآميز تر بوده است يا آسيب پذير تر؟ و آيا به همين دليل حمله هوايي بر عمليات زميني كه انتخاب سنتي ايران است، ترجيح داده شده است؟ بطور خلاصه اگر بگوييم، هيچ ضرورت يا مزيتي براي ايران وجود نداشته است كه اين حملات را با نيروي هوايي انجام دهد.

در واقع، بيشتر بنظر مي رسد اين دست حملات هوايي نوعي يادآوري و هشدار به دولت عراق و به نخست وزير آن حيدر العبادي (اسلام گراي شيعه از حزب الدعوه) است. با اين حال، آنچه خيلي از غيرعراقي ها حتي نخست وزير العبادي نمي بينند ناخرسندي عميق عراقي هاي ناسيوناليست از مداخله ايران در عراق است.

ماه گذشته العبادي 36 ژنرال منتصب نوري المالكي را اخراج و محل خدمت 18 تن ديگر را تغيير داد. با توجه به گزارش نيروهاي نظامي امريكا، بعضي از افسران اخراج شده ميهن پرستان افراطي شيعه اي بودند كه پيوندهاي نزديكي با تهران داشتند. فرماندهان جديدالانتصاب نيز عموما به عنوان نظامياني باصلاحيت و غيرسياسي شناخته مي شوند كه در دوران آموزش هاي نظامي ارتش امريكا به عراق ترفيع درجه گرفته اند. براي بازسازي ارتشي غيرسياسي و توانمند در عراق كه امريكا در سال 2011 آن را به حال خود رها كرده بود، تحركات بسيار كوچك و نماديني شروع شده است. به پشتوانه ارتشي با جهت گيري هاي سياسي بود كه ايران توانست از بصره، شهرك صدر، قرناه و عامره و چند شهر ديگر در جنوب عراق در سال 2008 نمايندگاني به مجلس بفرستد. دولت ايران احتمالا تحركات اين افراد را براي شكست داعش در عراق و اتحاد كشور – دو هدفي كه البته منافع ايران را هم تامين مي كند- ضروري مي بيند؛ عليرغم اينكه، براي تهران سر كار آمدن و انتصاب افسران نظامي غريبه با ايران، چندان راحت نيست. از چشم تهران، بازگشت مشاوران نظامي واشنگتن به عراق به معناي بازسازي نفوذ امريكا ست.

بزرگترين نماد بازگشت قدرت امريكا به عراق انجام حملات هوايي امريكا عليه مواضع دولت اسلامي بوده كه موجب توقف پيشروي هاي اين گروه و آماده سازي براي بازپس گيري مواضع داعش توسط نيروي زميني عراق بوده است. بر خلاف سوريه، عراقي ها به حملات نيروي هوايي امريكا بخاطر آزادسازي شهرهايي در شمال و شرق عراق اعتبار دوباره اي بخشيدند. بنظر مي رسد، ايراني ها حملات هوايي امريكا را براي شكست داعش و تثبيت اقتدار بغداد در سطح ملي ضروري مي بينند، اما نه الزاما «ضروري».

در چنين وضعيتي، حملات هوايي محدود ايران در هفته گذشته بيشتر نوعي هشدار سياسي است تا ضرورتي نظامي. اين حملات بطور كلي به عراقي ها و به طور خاص به حيدر العبادي يادآوري مي كند كه ايران نفوذ خود را درعراق به امريكا نباخته است. ايران به عنوان قدرتي بزرگ، بازيگر منطقه اي است و درست همانند امريكايي ها قادر به كاربرد حملات هوايي نيز هست. اين بهانه جويي قديمي است كه تهران دائما تكرار مي كند: امريكايي ها نهايتا عراق را ترك خواهند كرد اما ايران در همسايگي اين كشور هميشه باقي خواهد ماند.

در پايان بايد گفت، حملات هوايي تقريبا بطور قطع به معناي بازي با ترس هاي عراقي ها و اعراب سني است و اينكه امريكا در خفا با تهران نرد عشق مي بازد. انجام عمليات نيروي هوايي در همان فضاي هوايي كه نيروي نظامي امريكا مشغول عمليات است، از سوي ايراني هاي احتمالا با قصد فرستادن سيگنال هاي ظريف به بغداد، رياض و ابوظبي بوده است. فرا تر ازاين، واشنگتن هيچ كاري در مورد عمليات هوايي ايران انجام نخواهد داد چرا كه به دنبال اتحاد با تهران است. اين ترس فراگير در بين عراقي ها و اعراب سني، با نامه اوباما به رهبر عالي ايران و طرح رئيس جمهوري براي نزديك تر شدن روابط در آستانه مذاكرات هسته اي، جدي تر شد.

تحليل حاضر بر اين نكته تاكيد دارد كه حملات هوايي در واقع نشانه اي از پيشرفت در عراق است. اين حملات نشان دهنده گام هاي مهم اما كوچكي است كه نخست وزير عراق العبادي براي حل چالش هاي جدي موجود در چند ماه گذشته برداشته است. او كابينه عراق را تشكيل داده، بسياري از افسران و ژنرال هاي انتصابي المالكي را اخراج كرده است، با كرد ها به توافق نفتي رسيده و براي تشكيل واحدهاي نظامي سني (با آموزش و تسليح نيروهاي امريكايي) اقدام كرده است. پيشروي هاي نظامي عليه مواضع داعش در بازپس گيري پالايشگاه بيجي شش ماه بعد از تصرف آن از دستاوردهاي قابل توجه است. همه اين ها قدم هاي كوچكي است براي شروع شكست داعش و بازسازي يك عراق مستقل و كارآمد. قدم هاي كوچكي كه در مسير درستي برداشته شده اند. جاي تعجب ندارد كه ممكن است ايراني ها از جنبه هايي اين گام ها را به شدت مورد تحسين قرار دهند و از جنبه اي ديگر به شدت از آن ها عصباني باشند.

منبع:ديپلماسي ايراني / بروكينگز/

اول **