در ادامه اين گزارش به قلم هوشنگ كامكار آمده است: اردشير كامكار را ميتوان جزو اولين نوازندگاني دانست كه تكنيك، قدرت و امكانات صوتي مهجور كمانچه را كشف كرد و به نمايش گذاشت.
»كنسرتينو براي كمانچه و اركستر« او در سال 2000 گواهي است بر استفاده خلاقانه از سازي كه سالها بود تلاش چنداني براي استفاده از امكانات و پيشرفت تكنيكهاو اصول نوازندگي آن به عمل نيامده و در حد فيدلنوازي قرون وسطي باقي مانده بود. سازي كه خصوصا بعد از رواج ويلن در ايران در ميان مردم محبوبيت چنداني نداشت؛با همت او و ديگر استادان كمانچه،اكنون چنان مورد توجه و علاقه جوانان واقع شده كه حتي دختران و خانمهاي جوان نيز در يادگيري كمانچه به پيشرفتهاي شاياني نائل شدهاند. همچنين نوازندگان برجستهاي كه اكثرآنان از شاگردان اردشير هستند، در بسياري از آموزشگاهها وگروههاي موسيقي كشور به تدريس و فعاليت مشغولند.
موسيقيدانان قديم وسنتي ايران و حتي معلم پايهگذار و آيندهنگري چون »استاد ابوالحسن صبا« نيز شايد تصور نميكردند كه روزي ساز كمانچه به چنين پايهاي از تشخص و پيشرفت تكنيكي برسد و چنان محبوبيتي به دست آورد كه حتي خردسالان راهم به خود جذب كند. بيشك در اين روند، فعاليت هنري اردشير كامكار تاثيري نمايان ونقشي به سزا داشته است.
اردشير در آثارش همواره سعي كردهاست كه امكانات تكنيكي جديد و نوآورانهاش در نوازندگي را بر اساس ويژگي زيبايي موسيقي سنتي و مقامي ايران پايهريزي كند. در آلبوم »بيغبار عادت« نيز او به همين روش توانسته است كه از اكثر گوشههاي مهم دستگاه شور و ملوديهاي مقامي مختلف به شكلي تازه و متفاوت استفاده كند. قطعات ريتميك كه هركدام رنگ و حالت خاص خود را دارند به كمك بداههنوازي هايي كوتاه، به هم مرتبط شدهاند. اين بداهه نوازيها وحدتي فرميك و احساسي يگانه را بين قطعات ايجاد ميكنند.
هر كدام از قطعات ريتميك مختلف نماد و يادآوردي از احساسات قلبي و عاطفي موسيقي اقوام مختلف ايران است كه در حركتي دايره وار و به تناوب به مركز دايره كه همانا موسيقي دستگاهي ايران است رجعت كرده، ارتباط و وحدت موسيقايي را بين آنها تقويت ميكند.
تنوع ريتميك يكي از شاخصهاي مهم اين اثر است كه در آن علاوه بر ريتمهاي رايج از ريتمهاي پيچيدهاي چون پنج، هفت و هشت ضربي و حتي گاهي كنار هم قراردادن ريتمهاي دوضربي و چهارضربي با تاكيد بر ضربهاي قوي ابتدايي هر ميزان استفاده شده است.
قرار گرفتن آكسانهاي قوي درنقاط مختلف ميزانهاي ساده نيز، نوعي ريتمهاي گنگ به وجود آورده است كه در جاي خود به تنوع ريتميك كل اثر اعتبار خاصي ميبخشد. قطعات ريتميك كه با تنظيمي جذاب و ماهرانه، براي دو كمانچه تنظيم شدهاند، علاوه بر جنبههايي از موسيقي پليفونيك(چندصدايي) از بسط و گسترش موتيفهاي كوتاهي سرچشمه گرفتهاند كه هر كدام معرف نوعي موسيقي مقامي ومحلي است و در كل فرمي دايرهوار با مركزيت مشخص بداههنوازيها را به وجود آوردهاند.
آرپژها و پرشهاي لطيف و مقطع آرشههاي گوناگون دراين ملوديها، گويي پرواز و حركت بالاروندهي پروانهاي را تجسم ميبخشد كه از فراز كوههاي زاگرس ، سبزهزارهاي اورامان، كوههاي سوختهي جنوب دشتهاي سبز خراسان، گردش آرام امواج آبهاي شمال، گلهاي پامچال گيلان و جنگلهاي سرسبز مازندران گذشته و عطر گلستانهاي سراسر ايران را به ارمغان ميآورد.
اردشير كامكار در »بيغبار عادت« همانند ديگر آثارش از كليه امكانات صوتي و تكنيكي ساز كمانچه به شكلي زيبا استفاده كرده است. نحوه درست آرشهكشي و اصوات شفاف هر يك از نتها بدون پارازيتهاي ناشي از به هم خوردن سيمها، استفاده از قسمتهاي مختلف آرشه (برخلاف شيوههاي قديمي كه فقط با سر آرشه، صدايي توخالي و خشدار توليد ميشد) و نيز استفاده از تمام پوزيسيونهاي ممكن روي تمام سيمها (و باز بر خلاف نوازندگان سنتي قديم كه اغلب ملوديهاي با وسعت كوتاه را در پوزيسيون اول و اكثرا روي يك سيم اجرا ميكردند و تعويض سريع سيمها، به خصوص در يك ملودي كاري نسبتا مشكل و غير معمول بود) دامنهي وسعت صوتي ساز او را افزايش داده و از ديگر مشخصات مهم آلبوم »بي غبار عادت« است.
دربيغبار عادت، »شروين مهاجر« همپاي راهنما و استاد خود، اردشير كامكار،قدرت نوازندگي و امكانات تكنيكي خود را به خوبي به نمايش گذاشتهاست. او (كه شخصا برايش آرزوي موفقيت روزافزون دارم) از جمله جوانان با استعدادي است كه در امر حفظ و ارتقاي شخصيت و معرفي ساز كمانچه نقش موثري دارد و آيندهدرخشان در انتظار اوست. همراهي كامبيرگنجهاي نوازنده چيرهدست تنبك،و كوبهاينواز خوش قريحه، »همايون نصيري«، از ديگر نقاط قوت اين اثر است. احساس ريتميك قوي، تكنيك عالي و تنوع اصوات كوبهاي به كمك دونوازي كمانچه آمده و بدان درخششي خاص بخشيده است.ك/1
533
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲
سنندج - ايرنا - هفته نامه سيروان در شماره جديد خود با انتشار گزارش با عنوان نگاهي به 'غبار بي عادت' اثر اردشير كامكار به بررسي اين اثر پرداخته است.