«نمره ی زبانش هیچوقت تعریفی نداشت و از زبان هم خوشش نمی آمد. به اصرار پدر و مادر به یكی از آموزشگاه های معروف رفت تا در درس زبان مدرسه تقویت شود و یاد بگیرد چند كلمه یی هم حرف بزند. سال ها، صبح ها در مدرسه و بعد از ظهرها در آموزشگاه سر كلاس استادهای مختلف نشست؛ ولی هر بار كه بچه های اقوام از خارج به ایران سفر می كردند كابوسش شروع می شد. از ترس اینكه پدر و مادر بعد از این همه هزینه برای كلاس های زبان و به امید اینكه پسرشان اكنون برای خود استادی شده، او را صدا كنند تا مثل بلبل با فامیل صحبت كند و مایه ی افتخارشان شود خیلی آفتابی نمی شد. حالا هم كه وارد دانشگاه شده این كابوس در قامت استادهایی كه همه ی كلاس را انگلیسی صحبت می كنند و با طرح های (پروژه های) گاه و بیگاه، او را راهی دارالترجمه ها می كنند ادامه دارد.»
این وصف حال بسیاری از مردم ما است؛ مردمی كه سال ها در مقطع راهنمایی و دبیرستان و بعدها در دانشگاه، درس زبان انگلیسی را می آموزند و حتی با صرف زمان و هزینه ی بالا در كلاس های زبان نیز شركت می كنند ولی در بسیاری از موارد حتی قادر به فهم یك مكالمه ی ساده ی انگلیسی نیز نیستند. براستی چرا مردم ایران نمی توانند از آموزش های زبانی خود به صورت كاربردی استفاده كنند؟
*** نظام (سیستم) آموزشی معیوب
بیشتر ما نخستین بار در مدرسه با زبان انگلیسی آشنا می شویم. این آشنایی با استناد به اصل «first impression» یا «تاثیرِ اولین برخورد»، می توان آن را در اغلب مواقع ناموفق دانست و دانش آموزان در نخستین مواجهه ی خود با كتاب هایی روبرو می شوند كه به هیچ وجه از اصل های تربیتی آموزش زبان به كودكان پیروی نمی كنند.
«مرتضی عبدالهی» استاد باسابقه ی زبان انگلیسی است كه سال ها است این رشته را در مقطع های مختلف در آموزش و پرورش و آموزشگاه های خصوصی تدریس می كند. او در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا در خصوص چرایی این كه درصد قابل توجهی از مردم ایران توانایی صحبت كردن به زبان انگلیسی را ندارند، نقص سیستم آموزشی در مدرسه ها را بزرگ ترین دلیل عنوان كرد.
عبداللهی گفت: از ابتدای شروع كارم در آموزش و پرورش، این پرسش همیشه برای من و بدون شك بسیاری دیگر از همكارانم مطرح بوده است كه چرا بچه ها به این سیستم جواب نمی دهند و با وجود آموزش زبان در سه سال راهنمایی و چهار سال دبیرستان، دانش آموزان ما بعد از فارغ التحصیلی قادر به بیان حتی یك مكالمه ی ساده نیستند؟
وی ادامه داد: یكی از مهم ترین دلایل این مشكل، كتاب های درسی آموزش و پرورش است. خیلی از افراد حاضر در دفتر تالیف كتاب های درسی می دانند كه این كتاب ها قدیمی هستند. تا حدی كه حتی بسیاری از جملاتی كه در كتاب های زبان می بینیم دیگر منسوخ شده و استفاده نمی شوند و كاربردی ندارند. ولی توجهی به این نقص نمی شود. از سوی دیگر این كتاب ها بویژه در سطح های پایین تر و آموزش كودكان، از اصول اولیه ی طراحی برخوردار نیستند و در آن ها هیچ رنگ و عكس و جذابیتی وجود ندارد. بدتر از همه اینكه به نظر می رسد مولفان، این كتاب ها را با پیش فرض اینكه دانش آموزان از قبل بر مبحث هایی نظیر گذشته و قسمت سوم فعل های انگلیسی، فعل های tobe و اصلی، جملات امری، معلوم و مجهول و ... آشنایی دارند.
این مدرس زبان انگلیسی یكی دیگر از دلیل های این نقص و شاید مهم ترین آن را تاكید مولفان كتاب های زبان مدرسه ها بر گرامر(دستور زبان) عنوان كرد. عبداللهی توضیح داد: در این كتاب ها تنها چیزی كه بر آن تاكید شده، گرامر و تا حدی درك مطلب است و هیچ توجهی به مهارت های گفتاری و شنیداری نشده است.
در صورت وجود نقص در كتاب های درسی، مدرسان این كتاب ها با آگاهی بر نیازهای آموزشی دانش آموزان می توانند این نقص را برطرف كنند. ولی ناتوانی آن ها در برقراری ارتباط و حتی بدتر از آن مسلط نبودن به محتوای درسی كه آموزش آن را بر عهده دارند، بدون شك بر این مشكل دامن خواهد زد. در همین راستا عبداللهی، معلمان را ضلع سوم مثلث ناموفق بودن آموزش زبان در مدرسه ها عنوان كرد و گفت: بسیاری از معلمان ما حتی با زبان انگلیسی آشنایی ندارند و خود قادر به تكلم آن نیستند. آن ها هم در سیستم معیوبی آموزش دیده و رشد كرده اند كه بر اساس آن، تنها گرامر را یاد گرفته اند و اكنون آن را به دانش آموزان خود نیز آموزش می دهند.
این مدرس زبان انگلیسی با بیان اینكه طی سال های اخیر و در پی نیاز به بازنگری به روش های آموزشی زبان، تغییرهایی در كتاب های مقطع راهنمایی ایجاد شده است، گفت: نقص سیستم در اینجا نیز بجای تاثیر مثبت، تاثیر منفی بر جای گذاشته و این اقدام شتابزده بدون آموزش و برگزاری هیچ دوره یی برای معلمان صورت گرفته است. معلم هایی كه عمری بر اساس كتاب های قبلی تدریس كرده اند چگونه باید ظرف مدت كوتاهی، خود را با روش های آموزشی جدید هماهنگ كنند؟
«سید وحید عقیلی» رییس دانشكده ی خبر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مركز كه بیش از 30 سال است در زمینه ی تالیف كتاب های زبان و تدریس این رشته در مقطع های مختلف فعالیت می كند در گفت و گوی خود با پژوهشگر ایرنا، سیستم آموزش و پرورش را بزرگ ترین عامل ناتوانی ایرانی ها در یادگیری كاربردی زبان عنوان كرد و گفت: با وجود هزینه های بسیار زیادی كه در آموزش و پرورش صورت می گیرد اما به دلیل ناكارآمدی و بهره وری پایین كسی از این طریق زبان یاد نمی گیرد. تعداد معدودی هم كه در دبیرستان های ما در درس زبان مشكلی ندارند افرادی هستند كه با منبعی غیر از اساتید، كتاب ها، روش و امكانات مدرسه آموزش می بینند؛ آن ها یا معمولا معلم خصوصی داشته اند یا در كلاس های خصوصی شركت كرده اند.
عقیلی ضعف سیستم آموزشی زبان در مدرسه ها را یكی از دلیل های استقبال بالای مردم از آموزشگاه های خصوصی بویژه در تابستان ها دانست و در توضیح دلایل این ضعف گفت: نوع كتاب ها، معلم هایی كه آن ها را تدریس می كنند، سبك تدریس و ... همگی در این ضعف نقش دارند؛ ولی بیش از همه ی این ها نبود انگیزه و ناتوانی در ایجاد آن را دلیل بی میلی به آموزش زبان در دانش آموزان است.
این استاد رشته ی ارتباطات همچنین با تاكید بر اینكه نیاز به زبان به عنوان مقوله یی كه در زندگی فردی، شغلی و حتی اجتماعی افراد بسیار تاثیرگذار است و باید در همه ایجاد شود گفت: خیلی افراد به زبان به عنوان یك زنگ تفریح كه باید باشد ولی اگر هم نبود اتفاقی نمی افتد نگاه می كنند.
***بخش خصوصی، موفق یا شریك در موفق نبودن؟
بدون شك بخش خصوصی در ایران در بسیاری از عرصه ها جلوتر از بخش دولتی عمل می كند. این واقعیت در خصوص آموزش زبان نیز مصداق دارد و رشد آموزشگاه های زبان انگلیسی و ... طی سال های اخیر، حاكی از برطرف نشدن این نیاز در مدرسه ها است. ولی با وجود این آموزشگاه های زبان كه بسیاری از آن ها دارای سابقه ی بالا و حتی پروانه های بین المللی هستند چقدر در كمك به افزایش توانایی مكالمه ی زبان در بین مردم كمك كرده اند؟
عقیلی مدرس زبان در این خصوص گفت: البته كه بخش خصوصی نسبت به دولتی موفق تر عمل می كند؛ ولی موضوع این است كه ما اكنون افرادی را می بینیم كه سال های زیادی است كه به آموزشگاه های مختلف می روند ولی باز هم به اندازه یی كه انتظار می رود پیشرفت نكرده اند. بنابراین نقص آموزشی در این آموزشگاه ها كه مجوز آن ها نیز از آموزش و پرورش كسب می شود وجود دارد. علاوه بر این كشور ما كشوری با مشكل های مالی بسیار زیاد است. بنابراین سیستم آموزشی رایگان است كه باید مسوولیت موفق نبودن آموزش را بر عهده بگیرد نه آموزشگاه ها. چراكه ممكن است درصد زیادی از مردم نتوانند در این كلاس ها شركت كنند.
عبداللهی هم با بیان اینكه متاسفانه طی سال های اخیر، هدف بسیاری از آموزشگاه های زبان صرفا اقتصادی و نه آموزشی شده است افزود: در اغلب آموزشگاه ها دیدگاه صرفتا تجاری حاكم است و صاحبان آموزشگاه در بسیاری از مواقع بجای استخدام مدرسان باتجربه و باسابقه، اساتیدی را از میان شاگردان سطح بالای خود انتخاب می كنند كه بتوانند با مبلغ های بسیار كمتری از آن ها استفاده كنند. آن ها حتی در برخی موارد با برگزاری دوره های تربیت مدرس زبان، اقدام به جذب افراد می كنند و با دریافت هزینه های بالا آن ها را ثبت نام می كنند. همه ی این موارد باعث شده است كه طی چند سال گذشته كار آموزشگاه ها به شدت افت كند. آن ها با جذب مدرسانی كه جلسه یی 5 تا 10 هزار تومان یا حتی كمتر دستمزد دریافت می كنند تنها به سود اقتصادی خود می اندیشند.
او ادامه داد: مشكل دیگر نبود وحدت رویه است. با وجود اینكه همه ی آموزشگاه های كشور مجوز خود را از آموزش و پرورش دریافت می كنند، هر یك كتاب و روش متفاوتی را برای تدریس انتخاب می كنند. افزون بر این هیچگونه بازرسی محتوایی تخصصی از سوی آموزش و پرورش بر كار آموزشگاه ها صورت می گیرد و اگر هم انجام شود در حد بازرسی های شكلی و كلی است. یعنی ما هرگز نمی بینیم آموزش و پرورش با دعوت از متخصصان حرفه یی آموزش زبان، آن ها را به آموزشگاه ها بفرستد تا به روش های تدریس نظارت كنند.
***آموزش هدفدار، كلید حل معما
«در جهان امروزی، بدون شك مردم هر كشوری برای افزایش توسعه و گسترش تبادل با جامعه ی جهانی در سطح های مخالف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... به مهارت زبان و بویژه انگلیسی به عنوان یك زبان بین المللی نیاز دارند.» این نكته یی است كه عقیلی بر آن تاكید كرد و یكی از مشكل های بزرگ و ریشه ییِ آموزش زبان در كشور را باور نداشتن سیاست گذاران امر به این موضوع دانست.
او گفت: آموزش زبان در كشور ما بدون هیچگونه هدفگذاری انجام می شود و این وضعیت در همه ی حوزه ها به چشم می آید. برای مثال در دبیرستان های خود مشخص نكرده ایم كه روش و مبنای آموزشی ما چه باید باشد و نیروهای آموزش دهنده ی آن چگونه باید تربیت شوند.
این مدرس زبان انگلیسی ادامه داد: ما حتی نمی دانیم هدف و اولویت اصلی ما باید آموزش كدامیك از مهارت های زبان باشد. ممكن است برخی ادعا كنند كه آموزش های داده شده در مدارس در آینده به دانش آموزان كمك می كند و آن ها قادر خواهند بود با استناد به آن ها انگلیسی صحبت كنند؛ ولی واقعیت این است كه با وجود بی توجهی به مهارت شنیداری و نوشتاری و اتكای صرف بر روی گرامر، مردم قادر نخواهند بود انگلیسی صحبت كنند. در نتیجه ی همین سیاست است كه ما دانش آموزانی داریم كه می توانند به راحتی دستور زبان انگلیسی را برای شما توضیح دهند ولی زمانی كه از آن ها بخواهید با استفاده از این دستور زبان ها جمله یی را به انگلیسی ادا كنند نمی توانند.
عبداللهی نیز با اشاره به فقدان هدفگذاری در آموزش زبان گفت: هدفگذاری مسوولان و سیاستگذاران در راستای تقویت مهارت انگلیسی صحبت كردن مردم ایران، باید در بازه ی زمانیِ 8 تا 12 ساله یی تعیین شود و ما باید آموزش زبان را بصورت كاربردی از كودكستان ها و دبستان ها آغاز كنیم. این اقدام مستلزم این است كه ما در همه ی طرح های خود بازنگری داشته باشیم و این بازنگری علاوه بر حوزه ی آموزش بر سایر حوزه ها نیز تاثیرگذار باشد.
عبداللهی در ادامه توضیح داد: برای مثال نمی توان از اصلاح روش های آموزش زبان صحبت كرد و موضوعی نظیر كنكور را نادیده گرفت. مدت ها است كه وزارت علوم و آموزش و پرورش از برداشته شدن كنكور صحبت می كنند. با توجه به مشكلات آموزشی كه به آن اشاره شد، لازم است تا هرچه زودتر در این خصوص تصمیم گیری شود. ما باید یك سیاست گذاری قوی داشته باشیم كه هدف اصلی آن آموزش زبان به شیوه یی باشد كه زیر تاثیر آن، زبان آموز قادر باشد با دیگران ارتباط برقرار كند و این آموزش و پرورش است كه به عنوان متولی اصلی آموزش در كشور باید زمینه های تحول در این خصوص را ایجاد و آن ها را به سایر نهادها ابلاغ كند.
او همچنین بر این نكته كه در هدفگذاری جدید باید زمان بیشتری به زبان در مدرسه داده شود تاكید كرد. عقیلی نیز در پاسخ به اینكه هدفگذاری آموزشی صحیح باید از كجا و چگونه آغاز شود، پیشنهاد شورایی مركب از اساتید زبان شناسی، علوم تربیتی و مدرسان زبان و روانشناسان تربیتی و مسوولان نهادهای مربوطه را برای تصمیم گیری حرفه یی در این خصوص مطرح كرد.
***نگاه آخر
این عبارت كه «زبان فرار است» را همه ی ما بارها شنیده ایم؛ مفهومی كه بر لزوم استفاده از مهارت های زبانی و مستدام بودن آموزش حتی خارج از مدرسه یا آموزشگاه اشاره دارد. ولی آیا در صورت هدفگذاری آموزشی صحیح، تصحیح روش های آموزشی در مدارس و پیشرفت دانش آموزان در این حوزه كافی خواهد بود؟
امروزه یكی از شناخته شده ترین روش های آموزش زبان، «home stay» است. در این روش افراد برای یادگیری هرچه بهتر یك زبان خارجی به كشوری كه آن زبان در آنجا صحبت می شود سفر می كنند یا مدتی را مهمان خانواده یی كه به آن زبان دارند می شوند تا با قرار گرفتن در این محیط فراگیری مهارت گفت وگوی خود را تسریع كنند. این افراد در نتیجه ی گفت و گوی مستمر با افراد خارجی زبان، تماشای برنامه های آن زبان در تلویزیون، گوش دادن به موسیقی آن زبان و ... خیلی زود این زبان را فراگرفته و به مرحله ی مكالمه می رسند.
نباید فراموش كرد كه همه ی مهارت های گرامر، شنیداری، نوشتاری و ... باید در خدمت مكالمه باشند. بنابراین نیازسنجی و هدفگذاری در این حوزه نباید محدود به آموزش صحیح زبان انگلیسی در مدرسه ها باشد. نهادهای مسوول باید برنامه هایی را در راستای فراهم شدن امكان تبادل بیشتر مردم با این زبان اجرایی كنند. بدون شك صدا و سیما می تواند در این خصوص بسیار تاثیر گذار باشد و با پخش فیلم های زبان اصلی در ساعت های مشخص یا برنامه های آموزشی كه در آن ها الفبا، مكالمه ی روزمره، لغت های پركاربرد و ... در سطح های مختلف آموزش داده می شود به هرچه راحت تر و موفق تر شدن آموزش زبان انگلیسی در ایران كمك كند.
* از:عطیه میرقراه چولو(گروه پژوهش های خبری)
پژوهشم**ع.م**2054
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۰
نهران-ایرنا- نیاز به یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبانی بین المللی، آموزش آن را در سراسر جهان رواج داده است. ولی آموزش زبان در كشور ما تا چه میزان موفق بوده است؟ آیا ایرانی ها قادرند در نتیجه ی آموزش زبان در مدرسه ها، از این زبان برای برقراری ارتباط استفاده كنند؟