شايد اگر باشگاهي مثل پرسپوليس در هر كشور ديگري قرار داشت مي توانست سال هاي طلايي و روزهاي پرافتخاري را سپري كند. اگر چنين باشگاه محبوبي با اين نشانه هاي خاص ، تاريخچه پرافتخار و نام هاي بزرگ در يكي از كشورهاي شرق آسيا مثل كره و ژاپن قرار داشت يا در همين كشور همسايه خودمان تركيه مثل گالا ، بشيكتاش و ... حداقل اينكه قدرش را به خوبي مي دانستند.
مقبوليت و داشتن چنين حجم انبوهي از هواداران متعصب و عاشق براي توفيق يك باشگاه بزرگ در هركجاي دنيا كافي است اما به واقع چه عناصر و عواملي مي تواند از اين ظرفيت عظيم موفقيت و پيروزي يك مجموعه هميشه ناكام و سرافكنده بسازد كه خشم و نااميدي ميليون ها هوادار متعصب را به صورت فراگير در پي داشته باشد.
در واقع بايد به دنبال نوعي نبوغ و يا تلاش همه جانبه براي شكست و ناكامي باشگاههايي مثل پرسپوليس و استقلال بود ، چرا كه اين دو تيم با هوادارانشان در همه شهرهاي ايران به نوعي ميزبان حريفان خود هستند و بر اين اساس به صورت بالقوه در موقعيت و شرايط كاملا برابر با همه رقيبانشان مي توانند از بخت بيشتري براي كسب موفقيت برخوردار باشند.
با اين وجود عامل ناكامي هاي مداوم دو باشگاه محبوب فوتبال ايران خصوصا پرسپوليس در سال هاي اخير چيست؟
به طور معمول 3 نظريه كلي در خصوص عامل ناكامي هاي اين دو باشگاه در سال هاي اخير مي توان مطرح كرد. اول اينكه علت اصلي بروز همه مشكلات،خصوصا در سطح مديريت و كادر فني،ناشي از سوء مديريت و نبود تدبير در وزارت ورزش و جوانان باشد.
مديراني كه بيگانه با شرايط حاكم بر فوتبال بدون توجه به نيازهاي اين دو باشگاه و علايق ورزش دوستان تنها بر مبناي سلايق شخصي و نظرات غيركارشناسانه نسبت به انتخاب اعضاي هايت مديره و مديرعامل دو باشگاه اقدام نمودند و پس از آن حتي براي انتخاب سرمربي و گاهي گزينش بازيكنان در فصل نقل و انتقالات هم اعمال نفوذ كردند.
بر هيچ كس پوشيده نيست كه مسئولان سازمان ورزش و در پي آن وزارت ورزش در دهه اخير خصوصا در دولت هاي نهم ، دهم و يازدهم چه تاثيرات نا خوش آيندي بر سرنوشت اين دو باشگاه داشته و بر مبناي حب و بغض هاي شخصي خود نسبت به عزل و نصب مديران و اعضاي هيات مديره تصميم گيري كردند.اما آيا مي توان پذيرفت كه اين همه اتفاق و حاشيه تنها حاصل سوء مديريت بوده است؟
نظريه دوم تاثير فساد و يا روابط ناسالم سياسي و گاهي اقتصادي در اين ماجرا است؟
اهميت سياسي ، اجتماعي و خصوصا سياسي دو باشگاه پرسپوليس و استقلال با اين حجم از محبوبيت عمومي بر هيچ كس پوشيده نيست و طبيعتا اين عامل مي تواند بر انتخاب اعضا و مسئولان دو باشگاه تاثيرگذار باشد.
مع الاسف بارها ثابت شده كه ملاك انتخاب اعضاي هيات مديره و مديران اين دو باشگاه نه شايستگي بلكه تعاملات و رانت هاي سياسي يا اقتصادي بوده است. حتي در موارد متعدد روابط دوستانه و يا بعضا فاميلي ملاك انتخاب اعضاي هيات مديره و مديران اين دو باشگاه بوده است.
در بعضي مقاطع ، زماني كه فعاليت اين دو باشگاه بدون هيچ مشكلي روند عادي خود را طي مي كرد روابط و حب و بغض هاي شخصي از سوي متوليان وزارت ورزش و جوانان سرنوشت دو باشگاه را با چالش هاي جدي مواجه ساخت كه آخرين مورد آن به ابتداي فصل جاري ، ماجراي بركناري رويانيان ، در پي آن عزل رحيمي و آمدن مدير مسئله داري مثل سياسي بازمي گردد.
همچنين بركناري علي دايي و ورود حميد درخشان با آن وضعيت غير حرفه اي و غير اخلاقي تنها به دليل حب و بغض هاي شخصي و وجود اختلافات عميق بين مسئولان وزارت ورزش و سرمربي وقت پرسپوليس اتفاق افتاد. اما ثمره اين اتفاقات و اين تصميمات غير منطقي برخواسته از خشم و كينه هاي قديمي چه بود؟!
مع الاسف گذشت زمان ثابت كرد كه در برخي از مقاطع ، تغييرات مديريتي اين دو باشگاه بر مبناي منافع اقتصادي بعضي از عوامل و يا زد و بندهاي سياسي صورت پذيرفت. اينكه فلان عضو شوراي شهر با تبادل امتيازي افتخار حضور در هيات مديره يكي از دوباشگاه را به دست آورد و يا نماينده اي كه با تبادل امتياز ديگري مدير مورد نظر خودش را وارد فلان باشگاه كرد اتفاق تازه و عجيبي به شمار نمي رود. اهالي ورزش هنوز ماجراي بركناري محمد حسن انصاري فرد و تاثير مناسبات سياسي در انتخاب سرمربي وقت پرسپوليس را فراموش نكرده اند.
واژه فساد را البته تنها نبايد در فساد اقتصادي و سوء استفاده هاي مالي خلاصه كرد بلكه اتخاذ تصميمات غير اصولي و عزل و نصب هاي غير منطقي بر مبناي روابط دوستان و رانت هاي فاميلي هم قطعا مصداق فساد و آسيب رساندن به اموال دولتي است حال آنكه دو باشگاه پرسپوليس و استقلال پيش از واگذاري ثروت هاي عظيم دولت در ورزش به شمار مي روند و ناكامي اين دو باشگاه لطمات جبران ناپذيري از نظر اجتماعي بر دولت ها وارد مي آورد. در واقع ميليون ها هوادار اين دو باشگاه دولت را مسئول و متولي امر اين دو مي دانند خصوصا در زماني كه شاهد دخالت هاي نادرست و غير منطقي مسئولان دولتي در سرنوشت اين دو باشگاه هستند.
اما آخرين نظريه در خصوص علت ناكامي هاي پرسپوليس و استقلال در سال هاي اخير همان نظريه هميشگي توهم توطئه است كه اين روزها بيشتر در كوچه و بازار شنيده مي شود.
اينكه اصولا قرار است پرسپوليس و استقلال و خصوصا پرسپوليس هميشه ناكام باشند و ميليون ها نفر از هواداران اين دو باشگاه سرافكنده و غمگين ورزشگاهها را خالي كنند تا رفته رفته فوتبال جايگاه و محبوبيت خودش را در كشور از دست بدهد.
اين نظريه البته بر هيچ دليل معقول و منطقي استوار نيست اما در كوچه و بازار نمي توان به دلايل مستدل و منطقي را جست و جو كرد. مهم اين است كه وجود چنين تفكر و نظريه هايي مي تواند تا چه حد خطرناك و هشدار دهنده باشد. مهم اين است كه بي كفايتي و سوء مديريت مديران كلان ورزش كشور تا چه حد افكار عمومي را نسبت به دولت ها بدبين مي سازد و حتي موجب دوري جامعه از مقوله ورزش و خالي ماندن ورزشگاهها مي شود.
نسخه وزارت ورزش براي پرسپوليس و استقلال در دهه اخير چنين دست آوردهايي به همراه داشته و خصوصا عملكرد مسئولين فعلي اين وزارت كار را به جايي رسانده كه محبوب ترين تيم هاي فوتبال آسيا در ورزشگاه هاي خالي به مصاف حريفان خود مي روند و احتمالا به زودي اندك اعتبار باقيمانده خود را در رقابت هاي آسيايي نيز از دست خواهند داد.
پرسپوليس ، دهمين تيم جدول ليگ ايران با 5 شكست پياپي وارد رقابت هاي آسيايي مي شود تا از اعتبار فوتبال ايران در اين رقابت ها دفاع كند يا مقابل چشمان بهت زده هوادارانش برابر تيم هاي عربي حاشيه خليج فارس هم تحقير شود؟
ختم كلام اينكه ظاهرا قرار است دو باشگاه سرخ و آبي پايتخت عاقبت بخير شوند و بخش خصوصي عهده دار مديريت اين دوباشگاه باشد كه در اينصورت طبيعتا مالكان جديد حداقل براي سرمايه خود دلسوزي مي كنند و ملاك انتخاب مديران و مسئولان و مربيان ، روابط دوستانه و فاميلي نخواهد بود.
با اينهمه مي توانيم از خود بپرسيم كه اگر حاصل مديريت و تصميمات كلان مديران ورزش كشور سرنوشتي است كه پرسپوليس و استقلال به آن دچار شدند حال و روز ساير بخش هاي ورزش و خصوصا فدراسيون ها و تيم هاي ملي كه كمتر از اين دو باشگاه زير ذره بين قرار دارند به كجا خواهد رسيد؟
منبع/ خبر آنلاين
اول **
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۳
تهران - ايرنا - سايت خبري خبر آنلاين در مطلبي به قلم محمدجواد پاينده نوشت :نوشتن از حال و روز امروز و ديروز باشگاه محبوب اما نگونبخت پرسپوليس شايد ديگر جذابيتي هم نداشته باشد. وضعيت نابسامان اين باشگاه و نااميدي هوادارانش آنقدر تلخ و غم انگيز است كه گفتن و نوشتن هم دردي را دوا نمي كند.