تهران-ایرنا-بررسی علت های خشكسالی و راهكارهای رویارویی با بحران آب در كشور و همچنین از بین بردن مشكل های زیست محیطی ناشی از آن، موضوع نشستی تخصصی با حضور كارشناسان و صاحبنظران محیط زیست بود كه در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) برگزار شد.

نواخته شدن زنگ خطر كم آبی و كاهش ذخایر آبی كشور در این سال ها، بیشتر از هر زمان دیگری به گوش می رسد. برخی كارشناسان حتی از ورود كشور به مرحله ی خشكسالی سخن می گویند.

در این میان عوامل گوناگونی نیز برای وضعیت به وجود آمده مطرح می شود كه عمده ی آن ها مدیریت نادرست منابع آبی، پدیده ی تغییر اقلیم و الگوی نادرست آبیاری و كشت در حوزه ی كشاورزی است.

با توجه به جدی بودن بحران خشكسالی در مناطقی از ایران و توجه دولت یازدهم به حوزه ی محیط زیست، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا بر آن شد تا با حضور مسوولان و صاحبنظران حوزه ی محیط زیست، به بررسی راهكارهای اساسی مهار پیامدهای بحران بی آبی و كم آبی بپردازد.

به همین منظور نشستی تخصصی در روز دوشنبه هشتم اسفند ماه 1393 خورشیدی با حضور «محسن ناصری» مدیر طرح ملی تغییر آب و هوای سازمان حفاظت محیط زیست، «علی درویشی» متخصص منابع طبیعی، استاد دانشگاه و «زهرا حجازی زاده» استاد دانشگاه و نویسنده ی كتاب «خشكسالی و شاخص های آن» برگزار شد. «فرشته ذبیحیان» كارشناس گروه پژوهش و تحلیل ایرنا نیز مجری این نشست بود.

در ادامه، مشروح این میزگرد آمده است:



*** مجری: جمله ی «آب نیست» را این روزها بیش از سایر زمان ها از زبان مسوولان می شنویم كه به منزله ی هشداری جدی محسوب می شود. از سوی دیگر این واقعیت را باید پذیرفت كه ایران در منطقه ی خشك و نیمه خشك واقع شده است كه هر لحظه با بروز خشكسالی و كم آبی روبه رو است. با توجه به هشدارهایی كه در ادبیات آن از واژه ی خشكسالی استفاده می شود، آیا درست است كه بگوییم در ایران خشكسالی روی داده؟ در این صورت بفرمایید در چه مرحله یی از خشكسالی هستیم؟ نشانه های آن چیست؟



** حجازی زاده: با آیه یی از قرآن شروع می كنم. «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ (7) أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ (8)» در سوره ی «الرحمن» آمده است كه «آسمان و زمین را رفیع كردیم بر اساس میزان» به عبارت دیگر پیشروی و از حد خود عدول كردن، به معنی از تعادل خارج شدن است. قرآن به انسان دستور می دهد از حد خود عدول نكن. برای شروع بحث نمونه یی بیان می كنم. ایران در سال 1300 خورشیدی دارای 10 میلیون جمعیت و میانگین 250 میلیمتر بارش سالیانه داشت. در سال 1393 نیز با جمعیتی در حدود 80 میلیون تَن، 250 میلیمتر باران به نسبت نرمال دارد. سرانه ی مصرف آب در سال 1300، 16 هزار متر مكعب برای هر فرد بود كه در زمان حاضر با توجه به جمعیت كنونی به 1400 مترمكعب می رسد كه این میزان آب در حد آبیاری یك بوته ی گوجه فرنگی است. میزان محاسبه ی سرانه نیز اینگونه است كه میزان بارندگی سالانه را در مساحت ضرب و تقسیم بر میزان جمعیت می كنیم.

در نتیجه وضعیت حساس است. میزان بارش كه 250 میلیمتر است، ثابت است اما میزان مصرف تغییر كرده است. همانطور كه بیان شد ایران نیز در منطقه ی نیمه خشك واقع شده است كه زیر تاثیر جریان پرفشار قرار دارد یعنی در عرض 20 تا 38 جغرافیایی. جریان پرفشار ایران «جنب حارّه» نام دارد. كشورهایی كه در این مناطق واقع شده اند دارای آفتاب بیشتر و بارندگی كم هستند و بارش تنها به دوره ی سرد سال اختصاص دارد. همچنین مناطقی كه در عرض بالای 38 درجه واقع شده اند مانند منطقه ی شمال ایران، در تمام ایام سال باران می بارد.

علت باران های شمال كشور وجود دریای خزر نیست بلكه قرار گرفتن در منطقه ی پرفشار جنب حاره است. قرار گرفتن در منطقه پرفشار جنب حاره یك مولفه است. زیرا از سویی باران و از سوی دیگر آفتاب خواهد بود اما چرا این موقعیت برای ما تبدیل به بحران و زحمت شده و باید برای بارش باران نماز بخوانیم تا كمبودها را جبران كنیم؟ در زمان حاضر ایران دارای 800 دشت است كه از این میزان 600 دشت دچار وضعیت بحرانی شده و تنها 200 دشت در حالت خوبی به سرمی برند. در این جا است كه به آیه یی كه در ابتدا عرض كردم، توجه نداشته ایم. اگر به میزان مصارف آبی كشور در بخش های مختلف نگاه كنیم می بینیم، 96 درصد آن برای بخش كشاورزی، 3 درصد برای شرب و شست و شو و یك درصد برای مصارف صنعتی و غیره استفاده می شود. به رغم قرار گرفتن در منطقه ی نیمه خشك هنوز بخش عمده یی از اقتصاد بر محصولات كشاورزی تكیه دارد. در زمان حاضر شمال ایران و مناطق غربی مانند كردستان در وضعیت خوبی به سرمی برند اما برای آن 600 دشت چه اتفاقی افتاده است؟ سفره های آب زیرزمینی در این مناطق كه بیش از میلیون ها سال طول می كشد تا ساخته شوند، در معرض خطر قرار گرفته اند. زیرا برداشت بیش از اندازه صورت گرفته و جمعیت نیز افزایش و الگوی كشت هم تغییر یافته است. در ارومیه پیشترها كشت انگور صورت می گرفت در حالی كه اكنون، سیب كشت غالب این منطقه است و این محصول نیاز به آبیاری غرقابی دارد. در سایر كشورها تغییر الگوی كشت نیازمند بررسی دقیق و گرفتن مجوز از سوی ارگان های مختلف است. نمونه ی دیگر تغییر الگوی كشت به منطقه ی داراب مربوط است. پرتقال داراب جای خود را به انار داده است زیرا انار كشاورزان، با قیمت بالایی در كشورهای حوزه ی خلیج فارس خریداری می شود. ضربه ی دیگر این تغییر كشت، كاهش پرتقال در كشور و واردات آن از كشوری مانند مصر است.

علاوه بر مشكل های گفته شده، خشكسالی در ایران امر تازه یی نیست و سال ها پیش نیز وجود داشته است. زمانی كه «كوروش» پادشاه ایرانی از خداوند خواست كه كشورش را از 2 چیز، یعنی خشكسالی و دروغ حفظ كند، تا به امروز خشكسالی وجود داشته است. این پدیده زمانی رخ می دهد كه میانگین بارش نسبت به نرمال كمتر از میزان معمول باشد. با خشكسالی باید مدارا كرد و آمایش سرزمین یعنی شناخت توان منطقه، تنها راه اصلی رویارویی با آن است. از سوی دیگر 10 درصد وضعیت پیش آمده در ایران به دلیل تغییرات اقلیم است به اینگونه كه ریزش های جوی تغییر كرده و دما افزایش یافته است اما 90 درصد دلیل به وجود آمدن این وضعیت انسان است كه با اشتباه های خود ناامنی و مشكل ها در طبیعت را به وجود آورده است.



*** مجری: بخش عمده یی از توضیح ها مربوط به مدیریت منابع آبی بود كه در شرایط كنونی، به نظر می رسد تنها راه برطرف ساختن مشكل های ناشی از كم آبی و بی آبی است. زیرا خشكسالی از زمان های دور گریبانگیر ایران بوده است اما اكنون به مراحل بحرانی خود رسیده است. آقای دكتر درویشی اكنون با توجه به موضوع مدیریت منابع طبیعی، بفرمایید وضعیت منابع آبی ایران در چه وضعیتی قرار دارد و آیا سوء مدیریت دلیل تشدید این شرایط است؟



** درویشی: صحبت در خصوص آب مستلزم مشخص كردن انواع آب است كه شامل آب های زیرزمینی، جاری، رطوبت خاك و بارندگی است. هر یك از این ها تعاریف و شاخص های مشخصی دارند. در فاصله ی میان سال های 2003 تا 2009 میلادی، 143 هزار كیلومتر مكعب از سطح آب های زیرزمینی در ایران كاهش پیدا كرد كه میلیون ها سال طول می كشد تا جبران شود. همچنین در این دوره كه دوره ی بحرانی در كشور همسایه ی ایران-عراق- به شمار می رود، مدیریت منابع آبی در ایران و همچنین عراق صورت نگرفت و تنها مطالعه هایی را اروپایی ها و آمریكایی ها در عراق صورت دادند و زنگ خطرها را به صدا درآوردند.

عمده ی فعالیت های گرد و غبار در ایران و كشورهای همسایه نیز در طول این 6 سال رخ داد زیرا سطح آب های زیرزمینی به شدت كاهش یافته بود. همچنین طرح اجرا شده به نام «گاپ» در كشور تركیه نیز عامل دیگر بروز خشكسالی های فراوان در عراق و همچنین غرب ایران بوده است. بر اساس این طرح، تركیه با احداث 22 سد تا سال 2015، 1.7 میلیون هكتار از زمین های كشاورزی خود را به زیر كشت خواهد برد. در این طرح اهداف سیاسی كشور تركیه در برابر كشورهای عراق و سوریه نیز دیده می شود. این چیزی نیست جز یك مدیریت نادرست و اشتباه منابع آبی در منطقه. این وضعیت در استان خوزستان نیز وجود داشته و سوء مدیریت ها داستان طولانی یی در این منطقه است.



*** مجری: این از جنبه ی بین المللی و فرامرزی بود. وضعیت در بخش های داخلی چگونه است؟ با توجه به كاهش بارش ها و هدررفت آب در بخش های كشاورزی، وضعیت داخلی منابع آبی را چطور ارزیابی می كنید؟



** درویشی: ایران هر چند سال یكبار وضعیت خشكسالی را تجربه می كند. این طبیعی است اما موضوع بهره وری كشاورزی در ایران جایگاهی ندارد. حتی می توان گفت بهره وری فیزیكی در كشاورزی ایران از زمان اقوام مادها تا به الان تفاوت چندانی نكرده است. در آن زمان 30 درصد بهره وری فیزیكی در كشاورزی بود الان نیز 30 درصد. مشكل ایران این است كه مدیریت منابع آبی باید به سمتی رود كه اصلاح الگوی مصرف و كشت صورت گیرد. در خصوص مصارف خانگی نیز باید بگویم، مصرف خانگی در برابر مصرف كشاورزی كه معادل با 96 درصد است، عدد قابل ملاحظه یی محسوب نمی شود اگرچه الگوی مصرف خانگی و شیوه ی مصرف لازم است تغییر كند تا از هدر رفت بیشتر آب جلوگیری شود. عمده ترین مشكل در بخش كشاورزی است و آن تغییر نیافتن شكل كشاورزی است.



*** مجری: خانم دكتر حجازی زاده با توجه به اظهارات جنابعالی مبنی بر سابقه ی طولانی خشكسالی در ایران، چرا زنگ خطر در سال های گذشته احساس نمی شد یا به عبارت دیگر زنگ خطری وجود نداشت؟ چه اتفاقی رخ داد كه باعث شدت گرفتن هشدارها شد؟ نشانه ها و عوامل بروز خشكسالی و بحران چیست؟



** حجازی زاده: در زمان حاضر ایران با كمبود 20 درصدی بارش ها نسبت به میانگین طبیعی در جهان روبه رو است. خوزستان با 37 درصد، لرستان با 12 درصد (به دلیل كاهش زیاد هندوانه كه محصولی آب بر است)، بوشهر با 58 درصد و هرمزگان با 70 درصد دچار كاهش بارش ها نسبت به وضعیت طبیعی شده اند. وضعیت كنونی ایران خوب نیست. سوال اینجاست كه اگر در بهار باران ببارد آیا كم آبی جبران خواهد شد؟ در پاسخ می گویم خیر. ما نیاز به برف داریم. زیرا برف دیرتر آب می شود و نیاز آبی را در فصل رویش فراهم می كند اما باران به سفره های زیرزمینی رفته و به هرزآب ها تبدیل خواهد شد كه از كشور خارج می شود. نظم بارش ها در ایران به هم خورده است. یعنی تغییر اقلیم سبب بروز این وضعیت شده است.

این در حالی است كه كره ی زمین بر اساس خلقت خود كه بر پایه ی «میزان» است، انرژی خود را در نیمكره ها توزیع می كند اما بشر به دلیل سن كم كه در نهایت 90 تا 100 سال است، قادر به قضاوت نبوده و به نادرست، نسبت به وضعیت های و هوی می كند. باید گفت كه در زمان حاضر خشكسالی نشده است بلكه وضعیت تا اندازه یی نسبت به وضعیت معمولی تغییر كرده است. برای نمونه همان سدسازی های تركیه سبب شده تا «خور» (خلیج كوچك) های واقع شده در ایران و در مسیر رودها خشك شده و «فیتوپلانكتون» ها (موجودات ریز دریایی) موجود در خورها وارد ریزگردها شوند یا دلایل خشك شدن زاینده رود را كه بررسی می كنیم می بینیم، زمین های استان چهارمحال و بختیاری به زیر كشت بادام برده شده اند و این منطقه محل پرورش این گیاه است. جداسازی اقتصاد از نفت سبب می شود تا پای كشاورزی به میان آید. به عبارت دیگر به جایی ضرر می خورد و جایی دیگر منفعت می بیند.



*** مجری: در نتیجه به كار بردن ادبیات خشكسالی برای ایران، نادرست است. این گفته را تایید می كنید؟



** حجازی زاده: در حدود 5 سالی است كه ریزش های جوی ایران كاهش یافته است اما این دوره تكرار می شود. برای نمونه در سال 1381 هجری شمسی ایران وضعیت «ترسالی» را تجربه كرده است. دوره های مختلف آب و هوایی هر 5 تا 10 سال تكرار می شوند. این در حالی است كه نظرهای متفاوتی در خصوص تغییر اقلیم مطرح می شود. عده یی معتقدند اقلیم جهان به سمت گرم شدن و ذوب شدن یخ های قطب رفته و دسته یی دیگر از سرد شدن جهان سخن می گویند. گروه سومی نیز وجود دارند كه معتقدند آب وهوای جهان تغییر نمی كند. اگر به نشانه های قرآنی در این میان مراجعه كنیم، می بینیم كه زمین به گونه یی خلق شده كه نیمكره ی غربی و شرقی تغییر وضعیت می دهند تا وضعیت تعادلی خود را حفظ كنند. اما موضوع این است كه سن انسان كفاف دیدن این برقراری تعادل را نمی دهد. در نتیجه خشكسالی از قدیم وجود داشته و در زمان حاضر 20 درصد نسبت به میانگین طبیعی جهان، كمبود بارش داریم.



*** مجری: آقای دكتر ناصری با توجه به فعالیت اجرایی شما در دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، لطفا بفرمایید آیا تغییر اقلیم در ایران رخ داده است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، اقلیم ایران به كدام سمت حركت می كند؟ گرم شدن یا سرد شدن؟



** ناصری: ابتدا تشكر می كنم از خبرگزاری رسمی كشور كه به این مساله توجه كرده است. زمانی كه از خشكسالی به تنهایی صحبت می كنیم، منظور یك اتفاق تصادفی است كه در قالب های كاهش بارش، خشكسالی هواشناسی و كمبود روان آب ها خود را نشان می دهد. این فرآیندها تصادفی هستند. اما زمانی كه امروز در مورد تغییر اقلیم سخن می گوییم، منظور خشكسالی هایی است كه فرآیندی بوده و یك مسیر قابل ردیابی و سنجش را دنبال می كنند كه برای آن از ادبیات خشكسالی استفاده نمی كنیم اگرچه یكی از نتایج تغییر اقلیم، خشكسالی است. در نقطه ی شروع صحبت باید بگویم كه فرآیند تغییر و جابه جایی در اقلیم به شكل نظام مند رخ می دهد كه قابل سنجش و ردیابی است و می توان با احتمال هایی در نقاط مختلف پیش بینی كرد و در مقابل آن تجهیز شد. این تعریف تغییر اقلیم است.

اما اتفاقی كه در جهان رخ می دهد چگونه است؟ بر اساس گزارش های منتشر شده در جامعه ی بین المللی و فضای علمی، به روشنی در خصوص فعالیت های انسانی و انتشار گازهای گلخانه یی سخن گفته شده است. بر اساس این گزارش ها، انتشار گاز دی اكسید كربن (co2) و گازهای هم رفتار مانند آن باعث بروز ناهنجاری های متعددی در جو شده است. آثار تغییر اقلیم بر كره ی زمین متفاوت است كه نسبت به گذشته ی اقلیم ها و آب و هوای منطقه، این آثار مطلوب یا نامطلوب ارزیابی می شوند كه به طور معمول، نتایج تغییر اقلیم تا به الان نامطلوب ارزیابی شده است. در واقع ما مناطقی داریم كه در اثر تغییر اقلیم و افزایش بارش ها مرطوب تر شده و در مواقعی مانند سیل خود را نشان داده است. اگرچه نمی خواهیم به صراحت سیل های پاكستان را به تغییر اقلیم منصوب كنم اما بی ارتباط با تغییر اقلیم نبوده است. حتی تظاهر مثبت تغییر اقلیم نیز، باز هم با ناهنجاری پدیدار می شود. غالب كشور ایران به سمت خشك تر شدن و گرم ترشدن پیش می رود و البته مناطقی در كشور هستند كه به طور نسبی در بازه های زمانی آینده، احتمالا دوره های «تر»ی را نسبت به گذشته تجربه خواهند كرد. مانند استان های خراسان جنوبی و قسمت سیستان در استان سیستان و بلوچستان. اگر بارش های این مناطقی از غرب صورت می گرفت می توانست اثر مطلوبی داشته باشد اما در شرق رخ می دهد. بررسی های تغییر اقلیم در زمان حاضر در ایران نشان می دهد، دوره های تغییر اقلیم در بلند مدت رخ می دهد.



*** مجری: بر اساس این بررسی ها می توان به صراحت گفت كه تغییر اقلیم در ایران رخ داده است؟



** ناصری: بله. به وضوح. به طور متوسط، دمای هوا در ایران، بین 1 تا 1.5 درجه گرمتر شده است. حتی در برخی نقاط دما تا 2 درجه نیز افزایش یافته است. البته می توان نیم درجه افزایش را برای برخی نقاط مانند تهران، ناشی از توسعه یا در اهواز ناشی از فعالیت های صنعتی یا سوزاندن گازها از سوی شركت های نفتی دانست. بزرگ ترین تظاهر تغییر اقلیم در دما، در نقاط حدی اتفاق افتاده است. یعنی در بیشترین ها و كمترین ها. این نكته ی كلیدی یی است كه باید به آن توجه كنیم. در بارش ها نیز به این گونه است. میانگین كلان بارش در كشور تغییر اندكی در اندازه ی زیر 20 درصد داشته است. در میانگین بلند مدت، تغییر قابل ملاحظه یی در بارش ها نداشتیم اما چیزی كه رخ داد، تغییر الگوی ماهیانه و فصلی بارش در كشور بود. در زمان حاضر این موضوع در حال تبدیل شدن به چالشی بزرگ است. به طور واقع فصل بارندگی در كشور با فصولی كه می شناسیم زاویه پیدا كرده است. یعنی زمانی كه نیاز به بارش باران داریم، باران نمی بارد و زمانی كه نیازی به بارش نیست، باران و برف می آید. تغییر دما به طور جدی ذخایر مهم و حیاتی ایران، به ویژه ذخایر برف را زیر تاثیر قرار می دهد.



*** مجری: آقای درویشی شما به عنوان متخصص و پژوهشگر حوزه ی ریزگردها، لطفا بفرمایید تغییر اقلیم در موضوع طوفان های گرد و غبار اثرگذار بوده است؟ آیا می توان این 2 پدیده را در كنار هم بررسی كرد؟



** درویشی: ابتدا به این سوال پاسخی كوتاه می دهم كه ریزگردها زیر تاثیر چه بوده و ما را به كجا می برند. عمده ی ریزگردها از عراق، با تاثیر باد شمال می آیند. این پدیده را پس از عید نوروز نیز خواهیم داشت. این ریزگردها كه از الگوهای جوی زمستانه و تابستانه دستور می گیرند، بر روی كشورهایی از منطقه می چرخند. برای مثال الگوهای جوی زمستان الگوهای جوی هستند كه چرخشی بوده و روی كشور كویت چرخیده و گرد و غبار عربستان را روی شهر اهواز می ریزند. گرد و غبار اخیر شهر اهواز نیز ناشی از همین الگو بود. شهر اهواز متاثر از هر 2 جریان تابستانه و زمستانه است.

بحران ریزگردها در عراق از سال 1991 تا 2003 میلادی آغاز شد. پس از جنگ خلیج فارس، نیروهای «صدام حسین» دیكتاتور عراق به عقب رانده شدند و شیعه ها و كردها فعالیت هایی علیه رژیم صدام صورت دادند. همین باعث شدن صدام برای انتقام گیری از كردها و شیعه ها، حدود 4 هزار روستا در سكونتگاه های آنان را تخریب و با خاك یكسان كند. در این صورت بود كه زمین های كشاورزی دیم كه سال ها به زیر كشت برده شده و شخم زده شده بود، به یكباره رها شدند. علت دیگر ریزگردهای عراق به منطقه ی شیعه نشین بغداد باز می گردد كه این منطقه دارای هورها و تالاب های فراوانی است كه در میان سال های 1991 تا 2003 به دلیل كانال سازی و سدسازی در بالادست و ممانعت از رسیدن آب به شیعیان، از سوی رژیم عراق، آب به این منطقه نرسید و هورها و تالاب ها خشك شدند. در سال 2003 با سقوط صدام، كانال ها ویران شد و زمین هایی كه 13 سال كشت در آن ها صورت می گرفت به امان خدا رها شده و تبدیل به كانون های اصلی گرد و غبار شدند. در ایران هم مدیریت منابع و بهره وری پایین در كشاورزی سبب بروز بحران ها شده است.

خشكسالی به انواع مختلف مانند خشكسالی همیشگی، مقطعی، ناگهانی و مخفی تقسیم می شود كه هر كدام سازوكارهای گوناگونی دارند. خشكسالی های همیشگی به مناطق بسیار خشك مانند عربستان تعلق دارند اما ایران دچار خشكسالی های مقطعی است. كشاورزی در دوره ی بارانی تنها راه ممكن برای اینگونه مناطق است كه تغییر اقلیم و تغییر در دوره های بارانی سبب برهم خوردن نظم بارش ها شده است. با وجود این متاسفانه برنامه ریزی خوبی برای تغییر الگوی كشت و سازگاری آن با شرایط محیطی منطقه صورت نگرفته است. این در حالی است كه كشورهای خارجی مانند اسپانیا به این موضوع توجه بسیاری داشته اند. كاشت زیتون و حمایت بالای دولت این كشور یكی از نمونه های موفقیت تغییر الگوی كشت متناسب با شرایط محیطی است. این در حالی است كه متاسفانه هیچ مطالعه یی در خصوص ظرفیت های مكانی كاشت محصولات كشاورزی در ایران صورت نگرفته است. این موضوع مشابه داستان 96 درصد آب مصرفی در بخش كشاورزی است كه نتیجه ی آن 70 درصد، هدررفت آب بوده است و تنها 30 درصد بهره وری فیزیكی داشته است.



*** مجری: با توجه به مباحث مطرح شده به این نتیجه می رسیم كه عمده ترین مشكل بحران آب، هدر رفت آب در بخش كشاورزی و مدیریت منابع آبی است. خانم دكتر حجازی زاده با توجه به تغییر نیافتن الگوی كشاورزی در ایران نسبت به دهه های گذشته و حتی به عبارتی در مقایسه با دوران مادها، در صورت ادامه ی چنین وضعی، چه آینده یی برای ایران و وضعیت خشكی پیش بینی می كنید؟



** حجازی زاده: این یك اخطار جدی به دولت است. در صورت ادامه ی این وضع، غذا كم خواهد شد و دولت مجبور به واردات مواد غذایی خواهد شد. از سوی دیگر تهیه ی ارز و دلار به میان می آید. برای نمونه كشوری مانند مصر در منطقه ی نیمه خشك قرار دارد. میانگین بارش در این كشور 60 میلیمتر با 90 میلیون نفر جمعیت است، در مقابل ایران با 250 میلیمتر و 70 میلیون جمعیت به واردات پرتقال مصری مشغول است. چه اتفاقی افتاده كه این وضع به وجود آمده است؟ آیا مصر اقدام به برگزاری سمینارها و میزگرد كرده است؟ خیر. این كشور با اصلاح الگوی كشت و الگوی مصرف توانسته به جایی برسد كه بازار میوه ی ایران را تصاحب كند. نمونه ی دیگر استرالیا است. این كشور اقلیمی مشابه اقلیم ایران دارد در حالی كه آبیاری قطره یی دقیق و علمی در این كشور باعث شده است، تا به مشكل برنخورد.

خشكسالی در دوره های قبلی نیز وجود داشته است. خاورمیانه در منطقه ی نیمه خشك واقع شده است و این در حالی است كه دولتمردان ما باید به این موضوع توجه كافی داشته باشند. آموزش، فرهنگ سازی، اصلاح الگوی مصرف، اصلاح الگوی كشت، اصلاح نظام آبیاری با ترویج روش قطره یی، آموزش دستور العمل های كشاورزی از كانال های تلویزیونی به كشاورزان برای انتخاب و كاشت صحیح محصولات، جداسازی شبكه ی آبرسانی به دو بخش شرب و شست و شو، آمایش سرزمین، توسعه ی فعالیت های كشاورزی و صنعتی متناسب با منطقه، توسعه ی متناسب با جمعیت و در پایان بارورسازی ابرها از جمله راهكارهای اصلی برون رفت از این وضعیت است. در صورتی كه این راهكارها اجرایی نشود با وضعیت بدی رو به رو خواهیم شد كه نتیجه یی جز فشار به سایر بخش های انرژی مانند برق و سایر محیط های طبیعی در پی نخواهد داشت.



*** مجری: آقای دكتر ناصری دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا چه سازوكاری برای وضعیت ناشی از تغییر اقلیم در ایران و وضعیت آب و هوای آینده ی كشور اندیشیده است؟



** ناصری: این طرح دارای 2 بخش انتشار گازهای گلخانه یی و كنترل و اقدام های مقابله یی با آن و همچنین مباحث سازگاری و آسیب پذیری است. بخش سازگاری و آسیب پذیری شامل موضوع های مدل سازی اقلیمی، اثر كلان تغییر اقلیم بر منابع آب، اثر بر كشاورزی و امنیت غذایی، تنوع زیستی و بهداشت است كه اكنون در خصوص مدل سازی اقلیمی و اثر آن بر منابع آب و همچنین اثرات آن بر بخش های كشاورزی صحبت خواهم كرد. یكی از مهمترین جنبه های طرح افزون بر تهیه ی گزارش های سالانه، ایجاد توانمندسازی در سطح كشور است. اولین گام در این بخش از سازمان حفاظت محیط زیست شروع شد. هر كدام از این طرح ها 4 ساله و با هدف توانمندسازی اجرا می شود. اما متاسفانه زیرساخت های لازم در این سازمان شكل نگرفته است، بنابراین بخشی از تمركز و توجه ما بر توانمندسازی در سازمان متمركز است كه در این زمینه از كارشناسان سایر استان ها دعوت و كلاس هایی برگزار شده است. تعامل با سایر دستگاه ها دشوار بوده و دلیل آن این است كه كشور، امروز، با چالش های گوناگونی مواجه است. مدیران حوزه های نیرو، نفت و كشاورزی درگیر مسایل روزمره هستند. از سوی دیگر در سال 2015، طی نشستی در شهر پاریس، قرارداد جایگزین «پیمان كیوتو» (پیمانی بین ‌المللی به منظور كاهش صدور گازهای گلخانه یی، كه عامل اصلی گرم ‌شدن زمین در دهه ‌های اخیر محسوب می‌شوند، است) به احتمال زیاد به اجماع كشورهای عضو پیمان خواهد رسید. ایران نهمین كشور تولید كننده ی گازهای گلخانه یی در دنیا است. یعنی 850 هزار میلیون تن در سال كه معادل دی اكسید كربن است. این حجم وحشتناكی است. اگر در نشست پاریس تعیین شود كه كشورهایی غیر از كشورهای توسعه یافته نیز مشمول كاهش اجباری شوند، ایران می تواند یكی از آن ها باشد. هیچ نوع آمادگی در ایران برای رویارویی با این مساله وجود ندارد. این امر نیازمند منابع مالی بوده و همچنین اثرگذاری كلان در بخش های تولید نفت خام و رفاه مردم خواهد داشت. باید برنامه و روشی برای بازه ی زمانی سال های 2020 تا 2030 داشته باشیم.

از این موضوع كه بگذریم، باتوجه به اینكه خشكسالی در ایران به شكلی نظام مند رخ می دهد، سبب می شود جنبه های زیست اجتماعی و فردی نیز دگرگون شود. در صورت ادامه ی این وضعیت باید گفت، منابع پایه صدمه می بینند؛ آب در دسترس نخواهد بود و امنیت غذایی با مخاطره روبه رو خواهد شد. همانطور كه گفته شد بازدهی كشاورزی در ایران 30 درصد است در حالی كه در سطح بین المللی سخن از 60 و 70 درصد است. حتی در برخی مناطق ایران كه كشت های قطره یی و تحت فشار انجام می شود، دارای بازدهی كمتری نسبت به كشت غرقابی است. پس صرف توسعه ی زیرساخت پیشرفتی صورت نمی گیرد، این امر نیازمند مدیریت جامع است. متاسفانه نقش قانون سازی و پایش قانون از سوی دولت در این زمینه ضعیف بوده و در برخی موارد حتی اقدامی صورت نگرفته است. بیش از 2 برابر خشكسالی های آبی ناشی از مدیریت نادرست بوده است. در زمان حاضر غرب كشور به عنوان آب انبار شناخته می شود در حالی كه مزارع بزرگ واقع در غرب برای توسعه، تا 10 سال آینده تبدیل به زمین خاكی خواهد شد. همچنین شیوع بیماری هایی نظیر بیماری پوستی «سالك» كه سال ها است در كشور ریشه كن شده است، از دیگر پیامدهای خشكسالی ها است. تغییر اقلیم منجر به تغییر الگوی بیماری ها در سطح كشور خواهد شد. مهاجران اقلیمی نیز معضل دیگری هستند كه ناشی از افزایش خشكی است.



*** مجری: با توجه به مباحث مطرح شده به نظر می رسد، ریشه ی تمامی مشكل های مطرح شده مدیریت منابع آبی و توسعه ی ناپایدار در كشور است. آقای درویشی با توجه به تخصص خود در حوزه ی مدیریت منابع طبیعی، لطفا بفرمایید حلقه ی مفقوده ی مدیریت درست كجاست و چه باید كرد؟



** درویشی: برای پاسخ به چه باید كرد، باید از گذشته بگیریم، اگر از تاریخ به عنوان معلم انسان ها درس نگیریم، دوباره اشتباه خواهیم كرد. اگر از تجربه ها درس نگیریم، با مشكل رو به رو خواهیم شد. برای نمونه 3 تجربه ی خشكسالی در 100 سال گذشته در سایر كشورها را معرفی می كنم. ایالات متحده ی آمریكا پس از دهه ی 1920میلادی دچار ترسالی شد و همین باعث شد تا مزارع را به زیر كشت برد و گندم و ذرت بكارد.

با گسترش كشاورزی در این منطقه، ناگهان خشكسالی شدیدی از دهه ی 1930 در برخی مناطق آمریكا آغاز شد. كشاورزان شروع به رها كردن زمین ها كرده و مهاجرت كردند و این مناطق به كانون های گرد و غبار تبدیل شد. در این میان دولت آمریكا، بی درنگ وارد عمل شد و زمین های رها شده را با كشت های جایگزین و بی بهره ی اقتصادی تیمار كرد تا زمین، كشاورزان و منابع آبی را تثبیت كند. این سیاستی است كه ایران می توان از آن درس بگیرد. دومین تجربه ی جهانی نیز مربوط به كشور چین است. این كشور از دهه ی 1950 تا 1980 میلادی زمین های كشاورزی خود را گسترش داد اما اكنون از جهان كمك خواسته تا زمین ها را به حالت قبلی خود برگرداند. تجربه ی سوم نیز به عراق بازمی گردد. سیاست های توسعه ی كشاورزی و زمین هایی كه در آن با سدسازی به كشت و صنعت می پردازند، ما را به همان بلا مبتلا خواهد كرد. در واقع این شرایط نوعی اخطار است. بلاهایی كه بر سر این كشورها آمد، درس عبرتی برای ایران است. كارشناسان از نادرست بودن انتقال آب های بین حوزه یی سخن می گویند، در حالی كه ایران به این كار ادامه می دهد. حال چه باید كرد؟

ابتدا باید سامانه ی پایش ماهواره یی در ایران راه اندازی شود كه ما آن را «سامانه ی ملی پایش ماهواره یی پدیده های متحرك زمین» نامگذاری كرده ایم. پدیده های متحرك می تواند محیط زیست، محصول كشاورزی، طوفان های گرد و غبار، آب های سطحی زیرزمینی رطوبت و خشكسالی باشند. ما با استفاده از الگوهای خارجی این سامانه را طراحی كردیم و تمامی ابزارهای اندازه گیری آن فراهم است. تنها زیرساخت ها دچار مشكل است.



** حجازی زاده: من گمان می كنم دنیای به فضای رقابتی تبدیل شده است و كشورها به دنبال تسلط بر یكدیگر هستند. همیشه قوی در میدان رقابت خود را بالا می كشد تا برنده باشد. در این راه نقشه های خطرناك می كشد تا محصولی را وارد بازار كند تا رقیب را از میدان به در كند. افزون بر فضای رقابتی حاكم بر جهان، باید مخاطره های داخلی را نیز شناسایی كنیم. حضرت علی (ع) در این زمینه می فرمایند: «بدا بر احوال كسی كه امروزش مانند دیروزش باشد» و در جایی دیگر می فرمایند: «با زمان پیش روید تا جایی كه به دینتان لطمه وارد نشود.» یعنی تلاش كنید. جهان در حال تلاش است و ما هنوز تحقیق می كنیم. روزی طبیعت بر ما غلبه داشت و محیط محور بودیم و اكنون انسان بر طبیعت غلبه دارد. آخرین الگو نیز پیشروی همراه با طبیعت است. در نتیجه باید با شناسایی دنیای خارج، خود را به سلاح روز مسلح كنیم. آمایش و پایش داشته باشیم. به روز باشیم. از آیه ها و نشانه های قرآنی كمك گیریم. همچنین از مهاجرت ها و تغییر الگوهای كشت جلوگیری كنیم چرا كه هر محصول با اكوسیستم خاصی سازگار است. سلیقه یی عمل نكنیم. فورا بشتابیم و كمك كنیم.



** مجری: آقای ناصری، لطفا شما نیز راهكارهایی را برای بهبود هرچه بیشتر وضعیت خشكسالی و كمبود آب در ایران بیان كنید.



*** ناصری: صحبت از راهكارها و راهبردها دشوار است زیرا باید ظرفیت ها و زیرساخت های كشور در آن لحاظ شود. در این میان سامانه ی پایش جامع متناسب با 2 سامانه ی پایش جوی و پایش زمین لازم است كه پایش كلان كشور را تشكیل دهد. در مورد خشكسالی نیز راهكاری وجود دارد. در شرایط فعلی با توجه به اینكه راهبردها و راهكارها دارای تاثیرهای میان مدت هستند، باید از مردم و همین طور نقش قانونگذاری دولت شروع كرد. این 2 مورد نیاز به اراده دارند. اگر توجیه مردم و درخواست از مردم با توضیح واقعیت موجود، در كنار نقش قانونگذاری و پایش آن از سوی دولت همراه شود، گام بلندی در جهت برطرف ساختن مشكل ها برداشته شده است. در این مسیر هر اقدامی در جهت كاهش مصرف، اقدامی مطلوب توصیف خواهد شد. در بخش كشاورزی باید با نصف آب مصرفی كنونی، تا 2 برابر محصولات را تولید كنیم. تا زمانی كه به این نقطه نرسیم در وضعیت مطلوبی نخواهیم بود. این در حالی است كه ارزش افزوده ی تولید در كشورهای توسعه یافته، 2 تا 2.5 دلار است اما در ایران بین 30 تا 50 سنت است. تفاوت بسیار زیاد است. بنابراین با ارتقای توانمندی در این بخش، می توانیم اثرات ناشی از كاهش فرصت های شغلی را هم از بین ببریم. برای این شرایط نیز نیاز به تقویت زیرساخت ها است.

بهینه سازی میان فضای جمعیتی كشور می تواند اشتغالزایی را به همراه بیاورد و در نتیجه ارزش افزود و اشتغال بیشتر نیز تولید صنعت و توسعه ی منابع محور را به همراه خواهد داشت. مساله اینجاست كه سیاست توسعه ی كلان كشور بر پایه ی كشاورزی بنیان نهاده شده است و توسعه یی منابع محور نیست كه سیاست نادرستی است. در زمین های صاف، بدون در نظر گرفتن ظرفیت منطقه به ساخت شهرك های صنعتی اقدام می كنیم. بر اساس كدام برق؟ كدام آب؟ در وضعیت كنونی، تنها اقدام های تنبیهی و تشویقی دولت در قالب نقش سیاست گذاری های كلان و توجیه مردم در بازه های زمانی كوتاه مدت و میان مدت، راه اصلی بهبود شرایط است.



در این قسمت از نشست تخصصی، برخی از كارشناسان گروه پژوهش و تحلیل خبری پرسش هایی را مطرح كردند كه شرح پرسش و پاسخ در زیر آمده است.

*** پرسش نخست: در طول یك سال و نیمی كه از دولت یازدهم می گذرد، به نحو محسوسی محیط زیست در كانون توجه قرار گرفته است. برای نمونه، بحرانی كه در حوزه ی تالاب ها داشتیم بی تعارف مطرح شده است، حال این سوال مطرح است كه همسو با برجسته شدن موضوع محیط زیست در عرصه ی رسانه یی، واقعا در عرصه ی عمل هم نشانه هایی از تغییر سیاست ها با توجه به زمان اندك، می بینیم؟ توجه و اهتمام در عرصه ی عمل به چشم می آید؟ چه نشانه هایی از بهبود وجود دارد؟



** ناصری: معضلات محیط زیست، معضلات ریشه داری است كه ناشی از نگاه غلط به توسعه طی سال های متمادی در كشور است. تغییر نگاه به توسعه یك تغییر فرآیندی است و ارتباطی با انقلاب سیاسی ندارد. بلكه فضای كارشناسی و نگاه فنی در كشور باید تغییر كند. امروز به بلوغ بسیاری از مسایل و مشكل ها رسیده ایم. از بسیاری گوشه های گوناگون به ما فشارهایی وارد شده كه مجبور شده ایم در هر یك از زمینه ها پرچم سفید بالا ببریم و عقب نشینی كنیم. امروزه نگاه به صنعت تغییر كرده است. همانطور كه شعار انتخاباتی آقای روحانی رییس دولت یازدهم رسیدگی به وضعیت محیط زیست بود، اكنون نیز روحانی با اولویت بالایی به محیط زیست می پردازد و گمان می كنم اگر شخص دیگری هم رییس جمهوری بود، با وجود وخامت حال محیط زیست، به این موضوع رسیدگی می كرد. در گذشته به بخش های محیط زیست توجه نشد. دولت در این میان به طور عمده باید به قانون سازی بپردازد و بسترهای قانونی برای مشكل های محیط زیست را فراهم سازد. در برخی موارد كار از قوانین گذر كرده و اقدام های عملیاتی مانند آنچه در خصوص دریاچه ی ارومیه و سد گتوند اتفاق افتاد، صورت گرفت. تلاشی كه در سازمان حفاظت محیط زیست تا به الان صورت گرفته است، نسبت به ظرفیت های این سازمان، فراتر از حد انتظار است. عمق مسایل فراوان بوده و نیازمند دخالت تمامی وزارتخانه ها و وزرا است. سازمان حفاظت محیط زیست به مراتب بیش از حد توان و ظرفیت خود در حال ایفای نقش است.



*** سوال دوم: برخی از كارشناسان این دیدگاه را مطرح می كنند كه اساسا باید به سمتی برویم كه صنعتی شویم و زمین های كشاورزی را تعطیل كنیم. به باور آن ها باید به سوی صنعتی شدن و توسعه ی صنعتی برویم. آیا همچنین نگاهی امكان پذیر است؟



** درویشی: انسان در طول زمانی كه وارد فعالیت های كشاورزی شده است، ابتدا مقهور طبیعت بوده و پس از قرن بیستم به این نظر رسید كه باید از محیط زیست حفاظت كرد زیرا در حال تخریب است. در زمان حاضر نیز انسان جزیی از طبیعت برشمرده می شود. اگر اینگونه فكر كنیم، می توانیم در حوزه یكشاورزی و صنعت فعالیت كنیم. باید فرهنگ سازی شود تا همه خود را از طبیعت بدانند و ضمن انجام كشاورزی و صنعت، به محیط آسیب نزنند. در این فعالیت ها باید اساس اینكه من جزیی از طبیعت هستم رعایت شود. به عبارت دیگر نه ارباب دنیا بلكه شركای همراه باشیم. همچنین موضوع حقابه ها مورد دیگری است كه در ایران باید رعایت شود. حقابه های محیط زیست نیز به اندازه ی حقابه ی شرب مهم هستند. كشور اردن، كشوری خشك و كم آب است در حالی كه بازدهی و بهره وری كشاورزی در این كشور 96 درصد است. این عدد نسبت به ایران، رقم بالایی است. تا رسیدن به این رقم، بخش خصوص باید به صورت رقابتی وارد این فعالیت ها شود. البته نه بخش خصوصی كه دارای پایه های دولتی بوده و با بودجه های دولتی تاسیس شده اند. در ایران اصول اولیه ی استفاده از طبیعت رعایت نمی شود. هر فعالیت اقتصادی در صورت سازگاری با محیط زیست اشكالی ندارد. در نتیجه من نمی توان به راحتی پاسخ دهم كه كشاورزی باید تعطیل شود یا باید ادامه یابد.



*** سوال سوم: به باور عده یی از كارشناسان، موج سدسازی ها در كشور سبب تاثیر مستقیم اكوسیستم شد و تعادل محیط زیست را بر هم زد. این عده معتقدند سدسازی منطقی است كه در دنیا منسوخ شده است. آیا به طور واقع این سدسازی ها تاثیر مستقیم بر وضعیت منابع آبی داشت یا نه؟ خراب شدن اكوسیستم هزینه های بیشتری دارد یا اینكه بخواهیم به مسایل مردم رسیدگی كنیم؟



** حجازی زاده: تسلط انسان بر محیط باعث برهم خوردن تعادل شده است. یكی از دلایل وضعیت كنونی دریاچه ارومیه، سدسازی است. زمانی كه پای صحبت مسوولان می نشینیم، می بینیم بسیاری از اقدام های صورت گرفته كه مورد انتقاد ما است، لازم و ضروری بوده است تا بخش دیگری قوت گیرد و اصلاح شود. ایران كشوری است كه به طور دایم در معرض مخاطرات طبیعی مانند سیل، خشكسالی، زلزله و ... است. اگر اقتصاد بدون نفت در پیش گرفته شود، پس به بخش های كشاورزی فشار آمده تا صادرات خشكبار زیاد شود و در اینجا است كه انتخاب میان مهم و مهم تر مطرح می شود. رییس جمهوری كه در راس دولت قرار گرفته است به این انتخاب دست می زند و میان اكوسیستم ارومیه یا اشتغالزایی و به زیر كشت بردن مناطق، دست به انتخاب می زند. مشكل عمده ی ایران برنامه ریزی های كوتاه مدت و تصمیم های ضربتی است. تغییر دولت ها هر هشت سال یكبار نیز از دیگر معضل های دیگر در حوزه های مدیریتی است. اگر ایران در مكانی قرار داشت كه منطقه ی آرامی بود و مخاطرات انسانی و طبیعی ما را احاطه نكرده بود، می توانستیم بگوییم كه محیط زیست اهمیت بیشتری دارد اما با وجود شرایط حاضر، نمی توان پاسخ روشنی به این سوال داد. بر هم خوردن اكوسیستم سال ها طول می كشد. نباید كاری كرد كه مساله بحرانی شود. این سوال حساسی است كه در صورت تاسیس سد، از بین رفتن اكوسیستم بهتر است یا اشتغالزایی؟ در نهایت می توان گفت احترام به اكوسیستم واجب است.



*گروه پژوهش و تحلیل خبری

پژوهشم** 9283**2054