شنیدن خبر درگذشت بزرگان فرهنگ و ادب و هنر كشور كه طی سال های اخیر متاسفانه كم نیز نبوده، همیشه سخت و دردناك است. یك شاعر یا نویسنده هرگز نمی میرد چون در تكرار و زمزمه آثارش هر بار متولد می شود؛ ولی حسرت نبودن و خلق نكردن دوباره ی اثری از او كه یادآور خاطره هایی شیرین یا حتی تلخ برای ما است، بیش از هر چیز آزاردهنده است.
«محمدعلی سپانلو» شاعر و مترجم برجسته ی كشورمان دیشب بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان درگذشت. سپانلو كه فارغ التحصیل رشته ی حقوق از دانشگاه تهران بود، علاوه بر شعر و ترجمه و تالیف، در زمینه ی نقد ادبی و همچنین سینما فعال بود و حتی در اثرهای سینمایی یی نظیر رخساره، ستارخان، آرامش در حضور دیگران و ... به ایفای نقش پرداخت.
او از جمله ی نخستین اعضای كانون نویسندگان ایران بود و نزدیك به 50 جلد كتاب در زمینههای مختلف شعر و داستان و تحقیق، تالیف یا ترجمه، از او منتشر شده است. سپانلو همچنین از جمله ی هنرمندانی بود كه موفق به دریافت نشان شوالیه ی فرهنگ ادب و فرانسه و جایزه ی ماكس ژاكوب (بزرگترین جایزه ی شعر فرانسه) شد.
سپانلو شعرهای خود را در قالب نو و سپید و در وزن نیمایی می سرود و در آن ها به مساله های اجتماعی و دردهای انسان و جامعه و تمدن صنعتی امروز می پرداخت. او زبانی مستقل داشت و از واژه هایی ثقیل و پرطمطراق و حتی مبهم برای بیان بهتر مفهوم خود در شعر استفاده می كرد. در شعرهای او می توان تلاقی نگاه سنتی با مدرن را به عنوان ابزاری در راستای نمایش هرچه بهتر مشكل های جهان امروز شاهد بود.
علاوه بر این او در زمره ی شاعرانی بود كه آگاهی و سیطره ی بسیاری بر اسطوره و افسانه های ادبیات فارسی داشت و آن را در خلق اثرهای خود بكار می برد و در بهره گیری از عنصرهای نمایشی نیز تبحر داشت. شاید به همین دلیل است كه بسیاری افراد، سپانلو را حافظه ی شفاهی شعر امروز ایران می خواندند.
یكی از لقب های محمدعلی سپانلو كه در متن هایی كه به یاد او در فضای مجازی منتشر شده نیز بیش از همه به چشم می خورد، شاعر تهران است. تهران یكی از اصلی ترین عنصرهای شعر او است كه در بسیاری از اثرهایش می توان ردپایی از آن را یافت. این اسطوره سازی از شهری را كه سپانلو به آن عشق می ورزید می توان بیش از همه در سه اثر او «خانم زمان»، «هیكل تاریك» و «قایقسواری در تهران» شاهد بود. او در یكی از آخرین مصاحبه های خود به بهانه ی چاپ جدیدترین اثرش در خصوص این احساس تعلق به تهران می گوید: «تهران برای من مهم است چون تلاقی فرهنگ ها و اقشار مختلف اجتماعی ایران است و به نوعی همه ی اقوام مختلف ایران از تهران خاطره دارند».
او در ادامه می گوید: «تاریخ ایران در تهران است و تهران نماد همبستگی ملی است. من به این شهر به دید ملی نگاه نمی كردم. به دید مادری نگاه می كردم كه بچه هایش بی سپاس هستند. شهرستان ها پر از تنگ نظری هستند. بطوریكه مردم آن به تهران پناه می آورند.»
از دیگر اثرهای او می توان به خاك، رگبارها، پیاده روها، سندباد غایب، هجوم، نبض وطنم را میگیرم، ساعت امید، خیابانها، بیابانها، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، ژالیزیانا، تبعید در وطن و هزار و یك شعر اشاره كرد.
كتاب «هزار و یك شعرِ» او مجموعه یی از نمونه سروده های شاعران ایران در چهار بخش «شعر تجدد»، «شعر نو»، «شعر امروز» و «شعر معاصر» است كه با استقبال بسیار خوبی روبرو شد. «محمود دولت آبادی» نویسنده ی بزرگ ایرانی در خصوص این اثرِ سپانلو كه یكی از كم نظیرترین مجموعه های شعر فارسی و حاصل سال ها تلاش او است گفت: «این كتاب فراگیرنده 90 سال شعر معاصر ایران است تا به طور اخص سرگذشت شعر نو را ترسیم كند و منبعی باشد آماده برای تاریخ ادبیات نویسان اكنون و آینده». «سیمین بهبهانی» شاعر بزرگ كشورمان نیز در ستایش این اثر گفت: «در این گزارش گنجینه ای فراهم آورده كه نمونه های شعر فارسی را در دسترس جویندگان نوپای شعر می گذارد و هم كار پژوهندگان و ناقدان شعر فارسی را آسان می كند».
در زمینه ی ترجمه نیز سپانلو برگردان اثرهایی از نویسندگان بزرگ جهان نظیر «گراهام گرین»، «ژان پل سارتر»، «آلبر كامو»، «هوراس مك كوی» و ... را در كارنامه داشت.
روحش شاد و یادش گرامی
* گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم**442**2054
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۸
تهران-ایرنا- «محمدعلی سپانلو» شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی دیشب در سن 75 سالگی درگذشت.یكی از لقب های سپانلو كه در متن هایی كه به یاد او در فضای مجازی منتشر شده نیز بیش از همه به چشم می خورد، «شاعر تهران» است. تهران یكی از اصلی ترین عنصرهای شعر او است كه در بسیاری از اثرهایش می توان ردپایی از آن را یافت.