تهران-ايرنا- استاد زبان و ادبيات پارسي گفت: من باوري پولادين و استوار به ايران دارم كه هرگز دمي در آن به گمان نيفتادم و آنچه در سال هاي زندگي ام انجام دادم باوري بوده كه به ايران داشته ام.

به گزارش خبرنگار ايرنا ميرجلال الدين كزازي شامگاه سه شنبه در آييني كه براي نكوداشت وي با عنوان «افسون آفرين افسانه ها» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد افزود: من اگر در ساليان زندگاني كاري كردم، پژوهشي انجام داده ام، كتاب هايي نوشته ام و پژوهشي انجام داده ام و سخنراني كردم، دانشجو پرورانيدم، هيچ سپاسي بر سر هيچ كس ندارم و من اين همه را به پاس دل كرده ام.

وي افزود: اين فعاليت ها را به پاس باور خويش، باوري كه به اين سرزمين سپند اهورايي كه سرزمين هزاره هاست دارم،انجام داده ام.

كزازي گفت: من باوري پولادين و استوار به اين سرزمين دارم كه هرگز دمي در آن به گمان درنيفتادم، هر چه بيش فرهنگ گران سنگ، تاريخ شكوهمند ايران را كاويده ام، انديشيده ام و با ادب شرر خيز، شكر ريز، شورانگيز پارسي آشنايي جسته ام و در زبان شكرين و شيوايي كه اين ادب ورجاوند بي همانند در آن پديد آمده، انديشيده ام، اين انديشه پولادين تر شده است.

استاد زبان و ادبيات پارسي گفت: من آنچه كرده ام كه به پاس آن مرا بزرگوارانه گرامي مي داريد، وامي بوده كه به ايران توخته ام و با توختن اين وام، دل و جان خود را افروخته و سرمايه اي سترگ براي خويش اندوخته ام.

وي افزود: اگر شما مرا بزرگوار مي داريد، به پاس بزرگي خود شماست، اگر مرا بزرگ مي داريد مي توانم گفت به نازش، سرافرازش از آن است كه خويشتن را بزرگ مي دانيد و چونان ايراني، اين سرزمين سپند ورجاوند را ارج مي نهيد.

نويسنده «چشم و چراغ بهار» گفت: من هر دم يزدان دادار را سپاس مي گذارم كه جايي در دل ايرانيان برايم گشوده است، اين را دهش ايزدي مي دانم كه هر ايراني به آن بازخورده اند، خرد و كلان، زن و مرد، كم دانش و دانش آموخته، مرا مهربان پاك دل و انگيخته جان گرامي داشتند.

كزازي با بيان اينكه ايران بهترين بومي است كه يزدان آفريده افزود: آن دهش ايزدي، آن بخت بهين كه بهر من افتاده اين است كه سويي، رويي و بويي از آنچه ايران است را در من ديده اند و من به هيچ روي نمي توانم اين والايي را سپاس بگويم.

جمشيد جعفري از شاگردان استاد ميرجلال الدين كزازي نيز در اين آيين با اشاره به وِيژگي هاي ايران دوستي و وطن خواهي كزازي گفت: فرهنگ ايران براي وي تنها يك واژه نبوده بلكه يك سامانه ارزشي است و كزازي از بن جان به تاريخ و فرهنگ ايران باور دارد.

وي افزود: نام ايران براي كزازي نامي سپند و آييني است و من به عنوان شاگر ايشان درس هاي بسياري را از او آموختم.

جعفري انسان بودن، دلبستگي به ايران و پاسداري از زبان پارسي را از ديگر ويژگي هاي شخصيتي كزازي برشمرد و گفت: برخي از سره نويسان ويژگي هاي همچون قوميت گرايي را به كزازي نسبت مي دادند در صورتي كه چنين نيست.

وي با اشاره به توان شگرف كزازي در زبان داني و زبان آموزي افزود: استاد با وجود اينكه به زبان هاي اروپايي همچون زبان فرانسوي چيرگي دارند اما در نوشته هايشان يك كلمه غيرايراني وجود ندارد.

جعفري با اشاره به مشكلات آموزشي كشور افزود: اين مراكز در قال مانده اند و به حال نرسيده اند اما در كلاس هاي استاد كزازي دانشجو به حال مي رسد.

شعرخواني عليرضا شجاع پور، كيومرث قمصري و محمدي كارشناس فرهنگي و هنري فرهنگسراي ارسباران و بداهه نوازي تنبور توسط سهراب پورناظري از ديگر بخش هاي اين آيين نكو داشت بود.

در پايان اين آيين با حضور امير عبدالحسيني معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، محمدجعفر صافي مدير فرهنگي و هنري شهرداري منطقه سه و رييس فرهنگسراي ارسباران،حجت الاسلام محمود دعايي، شهرام ناظري، كيخسرو پورناظري و جمعي ديگري از اديبان و هنرمندان از استاد ميرجلال الدين كزازي تجليل شد.

در اين مراسم از تمبر يادبود استاد ميرجلال الدين كزازي و سه كتاب وي «چشم و چراغ بهار»، «پرند و پلاس» و «يوركنامه نو» رونمايي شد.

ميرجلال الدين كزازي سال 1327 در كرمانشاه متولد شد، خانواده وي از فرهيختگان فرهنگي و بنيانگذاران آموزش نوين اين شهر بودند.

كزازي تحصيلات دوره ابتدايي را در مدرسه آليانس و دوره متوسطه را در دبيرستان رازي كرمانشاه گذراند، وي رشته كارشناسي و كارشناسي ارشد ادبيات فارسي را در دانشگاه تهران به اتمام رساند و سال 1371 به اخذ دكتري اين رشته نايل آمد.

اين شاهنامه پژوه نامدار تاكنون نگارش25 جلدكتاب، ترجمه13 جلد و ويرايش و تصحيح 6 جلد كتاب را به انجام رسانده است.

كتاب هاي «از گونه اي ديگر» (شاهنامه شناسي)، «در درياي-دري» (تاريخ شعر فارسي، «رخسار صبح» (خاقاني شناسي)،«زيباشناسي سخن پارسي»، «بيكران سبز»(دفتر شعر)، «مازهاي راز» (شاهنامه شناسي)،«رويا،حماسه،اسطوره»(شاهنامه شناسي)، «دير مغان»، «پارسا و ترسا» (عطار شناسي)،«پرنيان پندار» (جستارهايي در ادب و فرهنگ)، «سراچه آوارنگ» از جمله آثار كزازي است.

پژوهشگر و برنده جايزه كتاب سال ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (دوره نهم) براي ترجمه كتاب «انه ايد» نوشته ويرژيل نويسنده يوناني شد و نشان زرين و سپاسنامه بزرگترين انجمن ادبي فرهنگي يونان «پارناسوس» را به عنوان برجسته ترين ايراني در گسترش فرهنگ و ادب يونان در زمستان 1384 كسب كرد.

كزازي سال 1384 در پنجمين همايش چهره‌هاي ماندگار به عنوان چهره ماندگار فرهنگ و ادب ايران شناخته شد و جايزه نخستين پژوهش هاي بنيادين در جشنواره بين المللي خوارزمي براي نگارش زنجيره اي از كتاب «نامه باستان» در بهمن 1383 را از آن خود كرد.

وي از سال 1354 تا به امروز در شمار دبيران فرهنگ و ادب اين مرز و بوم خدمت كرده و اكنون استاد و عضو هيات علمي دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه دانشگاه علامه طباطبايي تهران و عضو هيات امناي بنياد فردوسي است.

اين چهره ادبي هيچ وقت در نوشته ها و گفتارهايش واژگان عربي به كار نمي برد، او مشهور به بهره گيري از «واژه هاي پارسي سره» در نوشته ها و گفتار خود بوده و پايبندي وي به واژگان كهن اما دل نشين پارسي دري ستودني است.

كزازي به چند زبان اروپايي و بيشتر از همه زبان فرانسه آشنايي كامل دارد. تدريس ادب پارسي و ايران شناسي طي چند سال در دانشگاه بارسلون كشور اسپانيا از خدمات و تجارب ارزشمند اين استاد در امر گسترش فرهنگ ايران است.

تهرام/7245/1831