تهران - ایرنا - هر چند كتاب امروز در كنار وسیله ای برای انتقال دانش و تاریخ و یا ابزاری برای سرگرم كردن مخاطبان، وجه عینی تر و ملموس تری به عنوان یك رسانه فراگیر و جریان ساز دارد؛ اما نباید فراموش كرد كه اختصاص چنین ویژگی و صفتی به كتاب یكی از پیامدهای دوران مدرنیسم در زندگی انسان ها بوده است.

به گزارش روز سه شنبه خبرنگار حوزه كتاب و ادبیات ایرنا ، تاریخ به وضوح ثابت كرده است كه با انقلاب صنعتی ، اختراع ماشین بخار و حركت انسان به سمت جامعه مدرن، مبحث قدرت طلبی به عنوان یكی از سرلوحه های رفتار بشر در آغاز دوران مدرن، جای خود را میان خصائل نیك و بد اشرف مخلوقات باز كرد؛ اما آنچه كه به این مساله صورتی نه چندان خوشایند بخشیده، توسعه دامنه حس برتری طلبی از رفتاری سیاسی - اجتماعی به رفتاری فرهنگی در جوامع غربی بود.

«هلن گاردنر»، بزرگترین مورخ تاریخ هنر در دوران معاصر كه كتاب «هنر در گذر زمان» وی تاكنون به بیش از 120 زبان مختلف - از جمله فارسی - ترجمه شده است، در توصیف رفتار غیر منطقی غربی ها با آغاز عصر ماشینیزم و مزمزه كردن تفكر مدرنیسم آورده است: بشر مدرن در دنیای غرب، چنان فریفته دانش كشف ماشین بخار شد كه به سرعت اغلب خصائل انسانی و معنوی خود را در آن جا گذاشت و سردی، عدم ارتباط با روح معنوی و دور شدن از هویت انسانی را جایگزین آنها كرد.

تاریخ انسان غربی با آغاز دوران مدرن به دو بخش پیش از اختراع ماشین بخار و پس از آن قسمت می شود و چهره تاریك انسان غربی در دوران مدرن به شدت روح معنوی و آمیخته با طبیعت فرهنگی پیش از این دوران را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

هر چند غربی ها با حس قدرت طلبی به سبب دست یافتن به بزرگترین اختراع بشر تا آن روز، به رفتار خویش غره شده بودند؛ اما سرعت ورود آنها به جنگ های جهانی اول و دوم ثابت كرد كه آن غرور نه تنها چهره واقعی نداشت كه توهمی بیش نبود! چه آنكه «هرودوت» نخستین تاریخ نگار جهان، قرن ها پیش از آغاز میلاد مسیح در كتاب تاریخ تمدن خود نوشته بود كه فرهنگ و اتكای به آن، تاریخ انسان را شكل می دهد و هر خیالی به جز این، تنها افسانه و خیال خواهد بود و نه تاریخ!

برای تایید سخنان هرودوت و گاردنر، بد نیست بار دیگر به برگ های تقویم تاریخ سری بزنیم؛ درست آنجا كه «دانته آلگری» شاعر سرشناس ایتالیایی در قرن 14 میلادی كتاب معروف خود درباره آخرت با نام «برزخ، دوزخ، بهشت» را می نوشت، نمی دانست كه چهار قرن پیش از او، موبدی به نام «ویراف»، كتابی با محور آخرت تحت نام «ارداویراف نامه» را به رشته تحریر درآورده و در همین اثر تجلی نگاه معنوی و آزاد اندیشی را با قلم یك ایرانی به بهترین نحو ممكن بازتاب داده بود.

هر چند كتاب آلگری ایتالیایی بعد از سال های پرالتهاب قرون وسطی، به عنوان سند آزاد اندیشی غربیان مطرح شد؛ اما آنچه به گواه برگ های تقویم تاریخ ثبت وممهور شده است، طی كردن این مسیر در چهار قرن پیش از ورود اروپا به دوران سیاه و ظلمانی قرون وسطی توسط یك ایرانی تصویر و تجسم شده بود.

به واسطه همان حس قدرتمندی آغشته به توهم غربیان با آغاز دوران مدرنیسم، شاهد رنگ باختن مبانی فرهنگی در جوامع غربی بودیم، به طوری كه این بار قدرتمندان به جای هنرمندان، مسیر هدایت فرهنگ و هنر را در دست گرفتند و با دمیدن روح پر تبخترشان در رفتار فرهنگی انسان ها، در حقیقت هنر را نیز وارد وادی بازی های قدرت خود كردند و با انحصاری كردن داشته های هنری، در حقیقت انسان های جهان را از لذتی كه تا پیش از مدرنیسم از اشتراكات فرهنگی و هنری در كنار یكدیگر می بردند محروم ساختند.

تعریف واژه كتاب از ابزاری برای انتقال دانش و تاریخ و وسیله ای برای تجلی هنر ادبیات و در نهایت سرگرم ساختن مخاطبان به رسانه ای جهت انعكاس قدرتمندی ها و رفتارهای دون شان فرهنگ جاری در جهان نیز از ثمرات همان غره شدن بی منطق غربی ها نشات می گرفت.

هر چند جنگ های خانمان سوز جهانی اول و دوم، به دنیا ثابت كرد كه آن حس قدرت طلبی و برتری جویی غربی ها، سرابی از موفقیت بیشتر نبود كه پیش اروی چشمان آنها نقش بسته بود؛ اما روند تغییر و بازگشت به نظام قانونی و منطقی در جهان هنر شاید تنها سابقه 50 ساله اخیر تاریخ جهان را به خود اختصاص داده باشد.

در این میان نباید از سهم بالای انتقال تجربیات جوامع مختلف از جهان مدرن با یكدیگر به واسطه كتاب به عنوان فراگیرترین كالای فرهنگی انسان ها به راحتی گذشت و بر مبحث ترجمه و ارائه آثار ادبی در بازار نشر جهانی در به سامان كردن تمامی روزهای تلخ و سیاه انسان مدرن بعد از جنگ های جهانی به نیكی یاد كرد.

بر هیچ كس پوشیده نیست كه طی نیم قرن اخیر، تعاملات فرهنگی جوامع و ملل مختلف از نژادها، فرهنگ ها و زبان های گوناگون بالاترین سهم را در رسیدن جهان به آرامشی نسبی داشته است و در این میان به گواه آمارهای بین المللی بیشترین سهم این تعاملات بر دوش یار مهربان قرار داشته است.

برگزاری نمایشگاه بین المللی كتاب تهران نیز خود یكی از گام های جهانی در راستای تقویت این دست از تعاملات بود كه در خلال آن و در كنار ضیافت صمیمی مخاطبان و كتاب ها، شاهد حضور میهمانان و ناشران متعد بین المللی در تهران بودیم.

بدون اغراق در صف طولانی میهمانان و ناشران بین المللی حاضر در این رخداد، یكی از جالب ترین آنها به حضور رایزن فرهنگی سابق ایتالیا در ایران بازمی گشت كه این بار نه در قامت یك مقام كنسولگری كه در جامه یك مدیر انتشاراتی از ایتالیا به ایران آمده بود و تسلط وی به زبان فارسی و اهتمامش به ترجمه آثار متعدد و گرانسنگ ادبیات كلاسیك و معاصر ایرانی به زبان ایتالیایی، نشان دهنده تاثیر عمیق فرهنگ غنی ایران بر روح تعالی جوی وی بود.

هر چند جز بر پرده نقره ای و یا در تخیل محض ادبیات نمی توان ناممكن ها را ممكن كرد؛ اما حضور «فلیچی ئتا فِرارو» مدیر انتشاراتی «33 پونته» (33 پل) در نمایشگاه بیست و هشتم كتاب تهران، فرصت مغتنمی بود تا با وی درباره ادبیات ایران، دلیل گرایش او به تحصیل زبان و ادبیات فارسی و همچنین كار ترجمه آثار ایرانی به زبان ایتالیایی و ارائه آنها در بازار جهانی به گفت و گو بنشینیم.

حاصل گفت و گوی اختصاصی خبرنگار كتاب و ادبیات ایرنا با خانم فِرارو كه از سال 2000 تا 2008 میلادی رایزن فرهنگی ایتالیا در ایران بوده و امروز مترجم، ناشر آثار ایرانی و مدیر انتشارات بین المللی 33 پل است از نظرتان می گذرد.



** س: خانم فِرارو، گفت و گو را با نام انتشاراتی شما (33 پل) آغاز كنیم... این نام فارسی است و از 33 پل اصفهان وام گرفته شده است یا من اشتباه حدس زده ام؟



- نه! حدس شما كاملا درست است. نام این انتشاراتی، یكی از هزاران هزار یادگاری و آموخته هایی است كه در طی هشت سال حضورم در ایران به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا آن را برای نامگذاری روی انتشاراتی ام برگزیدم.

البته به جز این، دلیل انتخاب آن به خواهر خواندگی دو شهر اصفهان و فلورانس ایتالیا نیز بر می گردد، انتشارات ما در فلورانس است و دلیل انتخاب 33 پل هم تا حدودی به این مساله مربوط می شود.



** س: شما فارسی را بسیار خوب صحبت می كنید... زبان فارسی را به شكل خودآموز و در سال های حضور در ایران آموختید یا پیش از آن؟



- یادگیری زبان فارسی به دوران تحصیل زبان و ادبیات فارسی من در ایتالیا و در دانشگاه های رُم و ناپل باز می گردد. شیفتگی ام به ایران، ادبیات آن، همچنین فرهنگ غنی، عمیق و آمیخته با معنویت و عرفانش مرا واداشت تا در دانشگاه و تا مقطع دكترا به آموزش زبان و ادبیات فارسی بپردازم و البته سال های حضورم در ایران به عنوان رایزن فرهنگی هم به من كمك كرد تا آموخته هایم را در بستر واقعی و ملموس جامعه ایرانی تقویت كرده و غنا بخشم.

به دلیل رابطه عمیق فرهنگی میان ایران و ایتالیا، این كشور جز نخستین كشورهای اروپایی بود كه در اواخر قرن نوزدهم در دو دانشگاه رُم و ناپل، درس زبان و ادبیات فارسی را راه اندازی كرد. شاید برای شما جالب باشد كه بدانید كه در همان سال های نخست فعالیت زبان فارسی در دانشگاه های ایتالیا مهمترین منبع ما برای آموزش دقیق زبان فارسی كتاب های شاهنامه فردوسی و آثار نظامی گنجوی بود.

هر چند ترجمه كتاب های فارسی به زبان ایتالیایی با فراز و فرودهای متعددی همراه بود؛ اما همواره ترجمه آثار ایرانی به ویژه اشعار دوران كلاسیك ایران كه از قوی ترین اشعار در جهان به شمار می روند جزو اولویت های ترجمه از زبان فارسی به ایتالیایی بود و این روند تا اواخر قرن بیستم هم ادامه داشت.

اما نگاه به ترجمه آثار ایرانی از دهه پایانی قرن بیستم و سال هایی كه از قرن بیست و یكم پشت سرگذاشته ایم تفاوت كرد تحولات سیاسی و رشد دامنه نفوذ فرهنگی ایران معاصر در جهان باعث شد تا میل و علاقه به ترجمه ادبیات معاصر ایران نسبت به كارهای كلاسیك سبقت بگیرد و نكته جالب آن بود كه باز هم محیط های دانشگاهی برای این مهم پیش قدم شدند و بعد ناشران به صف مشتریان ترجمه آثار ابیات معاصر ایران پیوستند.



** س: تا جایی كه حافظه من یاری می كند، تاریخ ترجمه آثار ایرانی به زبان ایتالیایی برای نخستین بار به قرن 16 هجری قمری و دوران حكومت صفویه باز می گشت. در حقیقت به سبب رشد معماری اسلامی در آن تاریخ به بهانه روی كار آمدن یك دولت اسلامی، حضور معماران ایتالیایی در ایران بسیار رونق گرفت وهمین مساله كار ترجمه آثار ایرانی به زبان ایتالیایی را رقم زد و حتی نخستین آثار ترجمه شده از ایران به ایتالیایی به كتاب های معماری بازمی گشت.... درست است یا درس هایم را اشتباه پس دادم و نمره ای در این باره نمی گیرم... ( هر دو می خندیم)



- نه! نه! نه!... شما دانشجوی درس خوانی هستید و نمره قبولی می گیرید. (می خندد)... درست است، نخستین آثار ترجمه شده از كتاب های ایرانی به دوران صفویه باز می گردد و بیشتر كتاب های معماری و صنایع دستی ایران را شامل می شد؛ اما موج واقعی ترجمه كتاب های ایرانی به عنوان یك جریان بینافرهنگی در اواخر قرن نوزدهم و با ترجمه اشعار كلاسیك شاعران بزرگ ایران مانند حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی و خیام آغاز شد.

در ضمن شاید بد نباشد كه بدانید، در دوران صفویه اصلی ترین دلیل ترجمه كتاب های معماری و صنایع دستی ایرانی به زبان ایتالیایی به سبب قدرت ایران در بحث معماری و زیبایی خارق العاده صنایع دستی ایران بودند و تمامی این كتاب ها فقط و فقط برای محیط های دانشگاهی ترجمه می شد تا دانش آن زمان معماری و نحوه تولید صنایع دستی ایران به غربی ها انتقال پیدا كند.

در حقیقت هدف نخست از ترجمه آثار ایرانی موضوع انتقال دانش به دانشگاه ها و دانشجویان ایتالیایی بود و مردم عادی و مخاطبان كتاب سهمی در این بین نداشتند.



** س: كتاب هایی كه من در غرفه 33 پل می بینم همگی از آثار رمان نویسان معاصر ایرانی است. دلیل انتخاب آثاری مانند «پرنده من» به قلم فریبا وافی، «پاره كوچك» نوشته زنده یاد سهیلا بسكی، «انجیرهای سرخ مزار شریف» كتاب درخشان محمدحسین مهدوی، رمان «40 سالگی» خانم ناهید طباطبایی كه فیلمی هم از آن به همین نام ساخته شد و یا رمان های «استخوان خوك» و «دستان جذامی» به قلم توانای مصطفی مستور، كه همگی متعلق به ادبیات معاصر ایرانی است، چیست؟



- ببینید، همانطور كه گفتم، بازار ترجمه آثار ادبیات كلاسیك ایرانی در ایتالیا بسیار داغ بود و مردم و كتاب دوستان این كشور هم همگی با ادبیات كلاسیك ایران و قدرت آن آشنایی داشتند؛ اما نكته اصلی آنجا بود كه آنها اطلاعات ناچیزی از ادبیات دوران معاصر ایران داشتند.

از طرف دیگر، مقایسه نویسندگان بعد از انقلاب در ایران با نویسندگان پیش از آن، نشان دهنده رشد عمیق ادبیات در كشور شما بود و این مساله ای است كه هیچ ناشری از كنار آن به راحتی نمی گذرد.

اتفاقاتی كه طی سال های بعد از انقلاب در ایران افتاد، درست با سال های پیش و پس از جنگ جهانی در اروپا مطابقت دارد! نویسندگان ایرانی قبل از انقلاب عموما از افراد طبقه مرفه بوند كه در خارج از ایران تحصیل كرده و نوع نگاه و قلم شان هم به شدت به سمت ادبیات غرب گرایش داشت؛ اما شما به همین نام هایی كه اشاره كردید دقت كنید. سطح دانش و توزیع عادلانه علم در ایران بعد از انقلاب شگفت آور است.

مثلا آقای مستور كه شما از قلم وی به عنوان قلمی توانا نام بردید یك مهندس اهوازی است نه تهرانی و در جهان ادبیات حضوری درخشان دارد و یا خانم طباطبایی، نویسنده ای اهل تبریز است. خُب مشخص است وقتی چنین جامعه آماری متكسری در جهان ادبیات معاصر ایرانی حضور دارند، شخصیت ها و داستان های آنها هم به شدت ایرانی است و به سرك كشیدن به نقاط مختلف ایران و وارد شدن به زندگی طبقات مختلف جامعه، آثاری را خلق می كنند كه هر مخاطبی می تواند با خواندن آنها بخشی یا تمامی زندگی خودش را در آنها ببیند.

اما در ادبیات داستانی پیش از انقلاب، اغلب داستان ها در طبقات مرفه و یا فقیر و پایین جامعه می گذشت و مركز اصلی وقایع هم تهران بود و به همین دلیل، مخاطبان اصلی ادبیات داستانی در آن زمان را روشنفكران و شبه روشنفكرانی تشكیل می دادند كه بخشی از آنها خود وارد فضای ادبیات داستانی هم شده بودند.

البته در این میان بالا رفتن سطح دانش و سواد عمومی مردم و همینطور جا افتادن فضای نقد فرهنگی، باعث تربیت قلم نویسندگان بعد از انقلاب شد؛ چرا كه دیگر آنها تنها با منتقدان ادبی جامعه مواجه نبودند و مردم هم با نگاه و دانش شان دست به انتقاد و یا تحسین آثار آنها می زدند. وقتی چنین فضای پویایی در ادبیات جامعه منعكس باشد چرا نباید این آثار ترجمه شوند.



** س: اما در گفت و گو با اغلب ناشران و میهمانان خارجی حاضر در نمایشگاه كتاب، آنها به اتفاق بر این مساله تاكید دارند كه تعداد كمی و كیفی آثار ترجمه شده ایران در بازار جهانی بسیار پایین و محدود است...



- نمی توانم حرف آنها را تكذیب كنم؛ اما صرفا به دلیل محدودیت ارائه آثار ایرانی كه من نمی توانم از عشق و علاقه ام برای ترجمه و معرفی آثار ادبیات معاصر ایرانی چشم پوشی كنم؛ البته امیدوارم در این زمینه ناشران ایرانی هم وارد فضای كار شوند و حاضر به سرمایه گذاری در این بازار باشند.

متاسفانه اغلب آنها فكر می كنند كه حضور ادبیات معاصر ایران در بازار جهانی به سبب ناشناخته بودن آن با خطرپذیری (ریسك پذیری) بالایی در سرمایه گذاری مواجه است.

من با تجربه بیش از 10 سال فعالیت در زمینه انتشارات كه تمركزم را بر ادبیات فارسی (ادبیات كشورهای ایران، افغانستان و تاجیكستان) قرار داده ام با قدرت می گویم كه وقتی در جهان از ادبیات فارسی صحبت می شود در حقیقت ادبیات ایرانی مد نظر است؛ چرا كه مهد این ادیبات و كانون قدرت آن در ایران از دوران كلاسیك تا عصر معاصر متمركز بوده و آثار ایرانی در بین مخاطبان جهانی در بازار نشر بین الملل بسیار طرفدار دارد.

شما به كتاب هایی مانند «دموكراسی یا دموقراضه» و «بیست داستان كوتاه» به نویسندگی سیدمهدی‌هاشمی، یا رمان های جذاب «مربای شیرین» و «خمره» به قلم هوشنگ مرادی كرمانی یا مجموعه شعرهای مدرن سعید رمضانی كه طی سه سال اخیر توسط یكی از ناشران آمریكایی (كراسكی) به زبان انگلیسی ترجمه شده است و در سایت آمازون برای فروش قرار گرفته نگاه كنید؛ میزان استقبال از برخی آنها به حدی بوده كه كار چاپ مجدد آنها نیز انجام شده و به فروش رفته است.

از طرف دیگر، من با فضای رسانه ای غرب و بازتاب تصویر نادرست آنها از ایران بسیار مشكل دارم و یكی از منتقدان سرسخت این سیاه نمایی رسانه ای هستم.

باور كنید ادبیات ایران می تواند پاسخ محكم و منطقی به این بازی رسانه های غرب دهد؛ چرا كه داستان ها و رمان های معاصر ایرانی در حقیقت فضای واقعی ایران امروز و جامعه ملموس و حقیقی آن را بازتاب می دهند و با ترجمه و ارائه آنها در بازار جهانی، مخاطبان می توانند به جای دریافت تعریف و شناخت شان از ایران به وسیله رسانه های غربی، به تعریفی صحیح و واقعی در رمان ها و داستان های ایرانی برسند.

نكته بعد هم ترجمه برخی داستان ها و رمان های نویسندگان ایرانی است كه درخارج از كشور ایران زندگی می كنند و فضای داستان های آنها مملو از تلخی ، سیاهی و فضاهای اغراق شده و غیر واقعی است و تنها و تنها در این میان، ادبیات معاصر ایران است كه می تواند پاسخ تمامی این فعالیت های غیرمنطقی و تلخ در راستای مخدوش كردن چهره ایران را به جهانیان به ویژه دایره گستره مخاطبان كتاب و كتابخوانی در جهان بدهد.



** و در پایان بحث، از چشم انداز فعالیت های تان در آینده نشر 33 پل بگویید...



- هدف و چشم انداز ما در آینده تلاش برای توسعه دامنه ترجمه آثار ادبیات معاصر ایرانی و همكاری با چند ناشر داخلی برای قدرت بخشیدن به این دست از فعالیت ها است و البته تلاش می كنیم در ادامه كار ترجمه رمان های معاصر به سراغ فضای شعر شاعران جوان نسل بعد از انقلاب ایران هم برویم؛ چرا كه شناخت مخاطبان جهانی از شعر كلاسیك ایران مطلوب است، اما به همان اندازه از جریان شعر امروز ایران و شاعران نوگرای آن بی اطلاع هستند.

البته نباید فراموش كنید كه طی چند سال اخیر و با محدود شدن فعالیت های فرهنگی كشورهای غربی با ایران به واسطه تحریم ها، كار ناشرانی مثل 33 پل كه مستقیما با ادبیات ایران سر و كار دارند بسیار مشكل شده و حتی با قطع شدن حمایت های وزارت فرهنگ ایتالیا از انتشاراتی 33 پل به واسطه ارتباط ما با ادبیات ایران، حتی این انتشاراتی تا مرز بسته شدن هم پیش رفت.

ولی با این وجد خوشبختانه با حمایت خریداران و همچنین رونق گرفتن فضای تجارت بین المللی در عرصه فرهنگ طی دو سال اخیر همزمان با تغییر دولت و سیاست های فرهنگی آن در ایران، بار دیگر و آرام آرام پایه های فعالیت اقتصادی ما در حال تجدید قوا است و در آینده نزدیك بار دیگر با تمام قدرت به فعالیت خود در زمینه ترجمه آثار ادبیات معاصر ایران و ارائه آن در بازار نشر جهانی ادامه خواهیم داد.

گفت و گو از : امین خرمی

فراهنگ**9266**1601**