تهران- ايرنا- روزنامه ايران در صفحه كتاب نوشت: كتاب حال و روز چندان خوبي ندارد. اين را همه مي‌دانند. هم اهالي كتاب و نشر و هم آناني كه اهل مطالعه و كتابخواني هستند، البته اين شرايط نامطلوب، دستاورد يكي دو سال اخير نيست و بخش عمده مشكلات آن از حدود 10 ‌سال پيش نشأت مي‌گيرد.

در گزارشي كه در شماره روز سه شنبه سي ام تير 1394 خورشيدي به قلم مريم شهبازي انتشار يافته، مي خوانيم: كتاب حال و روز چندان خوبي ندارد. اين را همه مي‌دانند. هم اهالي كتاب و نشر و هم آناني كه اهل مطالعه و كتابخواني هستند، البته اين شرايط نامطلوب، دستاورد يكي دو سال اخير نيست و بخش عمده مشكلات آن از حدود 10 ‌سال پيش نشأت مي‌گيرد. زماني كه كسب مجوز براي انتشار كتاب‌ مستلزم عبور از دالان‌هاي پر‌پيچ و خم و گاه بن‌بست مميزي معاونت فرهنگي وقت در وزارت ارشاد بود. البته تمام ماجرا از بحث مميزي ناشي نمي‌شد، چراكه افزايش ناگهاني قيمت ارز در حدود چهار‌سال قبل ضربه مهلكي بر پيكر نحيف نشر وارد آورد و آن را با مشكلات عديده‌اي روبه‌رو كرد. دو عامل ذكر شده و مواردي ديگر، طي گذر زمان باعث شد تا تيراژ كتاب‌ها با روند پرشتابي كاهش يابد. اين مسأله تا جايي ادامه پيدا كرد كه تيراژ آثار منتشر شده از سوي بسياري از ناشران حتي به 500 نسخه و گاه كمتر از آن نيز رسيد. البته پس از تشكيل دولت يازدهم با برنامه‌ريزي‌هاي مسئولان، بازار نشر به ثباتي نسبي دست يافت. با اين حال بازار كتاب براي رسيدن به آرامشي ايده‌آل و قابل قبول به زمان و برنامه بسيار منظمي نياز دارد و غفلت در رسيدن به اين مهم تأثيرات جبران ناپذيري را بر صنعت نشر و كتاب خواهد گذاشت. از سوي ديگر و با وجود تمام فراز و فرودهايي كه در اين سال‌ها متوجه صنعت نشر شده، تعداد معدودي از كتاب‌ها با متوسط تيراژ پنج‌هزار نسخه يا بيشتر منتشر مي‌شوند. كتاب‌هايي كه از آنها با عنوان پرفروش يا پرمخاطب ياد مي‌شود. اما نكته قابل تأمل در وضعيت و شرايط موجود، ركورد در تجديد‌چاپ آثار است كه در بعضي از مواقع تعدد تجديد چاپ‌ها تعجب برانگيز است. به‌طوري كه امروزه شاهديم كه برخي از كتاب‌هاي حتي معمولي براي بار يكصدوپنجاهمين بار و دويستمين نوبت تجديدچاپ مي‌شوند. اگر تيراژ متوسط هركدام از اين كتاب‌ها را پنج‌هزار نسخه درنظر بگيريم عدد نهايي تيراژ كتاب‌هاي پرمخاطب بسيار چشمگير خواهد بود. البته بحث ديگري هم در‌خصوص تيراژ واقعي و غيرواقعي كتابها وجود دارد كه در مقابل جمعيت كشور رقم قابل ملاحظه‌اي نيست و مي‌توان به آن به‌مثابه زنگ خطري نگاه كرد كه فرهنگ كشور را هدف قرار داده است. اين مباحث محتواي گزارشي است كه به آن پرداخته‌ايم:

انتشار كتاب‌هاي جيبي تحولي در دهه چهل

‌آن‌طور كه اهالي نشر و پيشكسوتان حوزه كتاب مي‌گويند؛ دهه چهل علاوه بر اينكه به‌نوعي دوران درخشش و شكوفايي عرصه‌هاي مختلف ادبيات به‌شمار مي‌آيد در تاريخچه صنعت نشر كشورمان نيز روزگاري خوش محسوب مي‌شود. محمود آموزگار، رئيس فعلي اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران از فعالان عرصه نشر، در بررسي وضعيت تيراژ كتاب‌هاي منتشر شده در 6 دهه اخير مي‌گويد: «براي بررسي وضعيت تيراژ در دهه‌هاي اخير بهتر است از دهه چهل شروع كنيم. در همين خصوص به يكي از اتفاق‌هاي مهم و تأثير‌گذار ‌در حوزه نشر ‌اين دهه اشاره مي‌كنم. اوايل دهه مذكور سازمان كتاب‌هاي جيبي از سوي شادروان «همايون صنعتي‌زاده» راه‌اندازي شد و او از «مجيد روشنگر» براي مديريت آن دعوت كرد. روشنگر دست به انتشار كتاب‌هاي قطع جيبي زد. قطعي تازه در كتاب‌هاي منتشر شده در ايران كه تيراژ برخي از آنها همچون «ابله» نوشته داستايوسكي، «زندگي من» نوشته چخوف به 10 هزار نسخه و حتي بالاتر هم رسيد. البته اگر بناي مقايسه داشته باشيم آن سال‌ها متوسط قيمت كتاب‌ها 20 تا 30 ريال بود كه در مقايسه با درآمد مردم رقم قابل‌قبولي بود.»

آن‌طور كه آموزگار معتقد است علاوه بر انتشار كتاب‌ها در قطعي جديد و همچنين قيمت مناسب آنها، محتواي كتاب‌ها نيز با دقت بيشتري انتخاب مي‌شدند. به عنوان نمونه در همان سال‌ها به سبب اهميتي كه صنعتي‌زاده در ارتباط با گزينش محتوايي آثار قائل بود؛ حدود يك‌هزار و 400 عنوان كتاب ترجمه‌اي و تأليفي را آماده انتشار كرده بود تا ناچار به انتشار كتابي كم‌ارزش نشود. نكته‌اي كه امروزه به‌دليل رشد كمي ناشران و ورود افرادي كه تجربه‌اي در اين حرفه ندارند گاه مورد غفلت قرار مي‌گيرد.

رئيس اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران در ادامه با اشاره به «انتخاب عنوان خوب»، «قيمت مناسب» و «قطع كتاب» به عنوان سه عامل اثرگذار در افزايش تيراژ كتاب‌ها در دهه يادشده مي‌گويد: «علاوه بر كتاب‌هاي اين سازمان كه اغلب با تيراژ 10 هزار نسخه يا حتي بيشتر منتشر مي‌شدند؛ كتاب‌هاي قطع عادي و منتشر شده از سوي مؤسسات نشر ديگر نيز حداقل در تيراژ متوسط سه الي چهار هزار نسخه منتشر مي‌شدند. اين مسأله ادامه داشت تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي كه علاوه بر فضاي حاكم بر اجتماع شرايط نشر نيز تحت‌تأثير آن قرار گرفت. بعد از سال 57 حوزه‌هاي مختلف علوم گسترش قابل‌توجهي پيدا كردند و از همين‌رو به تعداد عنوان‌هاي آثار منتشر شده نيز به اندازه قابل‌توجهي افزوده شد.»

بهترين مصداق در ارتباط با گفته‌هاي رئيس اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران انتشار سالانه بيش از 70‌هزار عنوان كتاب در كشورمان است. اگر كتاب‌هاي تجديد‌چاپ شده و كتاب‌هاي درسي و دانشگاهي را از ميان اين كتاب‌ها كنار بگذاريم در حوزه كتاب‌هاي عمومي حدود 15 تا 20‌هزار عنوان خواهيم داشت كه از بعد كميت، قابل ملاحظه خواهد بود.

آموزگار يكي از دلايل عمده كاهش تيراژ كتاب‌ها طي دهه‌هاي اخير را افزايش عنوان‌ها مي‌داند و مي‌افزايد: «اين كه گمان كنيم كاهش تيراژ‌ به‌سبب افزايش عناوين نوعي پسرفت براي نشر ما به‌شمار مي‌آيد، اشتباه است. اگر به آثار منتشر شده در قبل از انقلاب توجه كنيد، مي‌بينيد كه تمايل به انتشار آثار تخصصي كمتر از امروز بود. در دهه چهل مخاطب حرفه‌اي كتاب، اغلب از تمام حوزه‌ها كتاب مي‌خواند اما هم‌اكنون علاوه بر اينكه نشر تخصصي‌تر شده حتي مخاطبان نيز با نگاه تخصصي‌تري سراغ كتاب‌ها مي‌روند. اغلب مردم ترجيح مي‌دهند كتاب‌هايي را كه به‌حوزه كاري يا تحصيلي آنان ارتباط دارد مطالعه كنند.» اين تنها نظر آموزگار نيست؛ تعدادي ديگر از اهالي كتاب و حتي پژوهشگران مسائل اجتماعي نيز معتقدند كه با توجه به كاهش تيراژ كتاب در دهه‌هاي اخير نمي‌توان به اين نتيجه رسيد كه تعداد كتابخوانان ما كم شده است. البته از اين عقيده نبايد اين‌گونه استنباط كرد كه سرانه مطالعه در وضعيت مطلوبي است چراكه نشر در يك‌دهه اخير گرفتار چنان شرايطي بحراني شده كه كاهش تيراژ در كنار ساير عوامل منجر به دور شدن مردم از كتاب و كتابخواني شده است.

اقدامي مخرب در صنعت نشر

از بحث تخصصي شدن حوزه تأليف كتاب كه بگذريم انتشار كتاب‌هاي چاپ افست يا به عبارتي كتاب‌هاي زيرزميني هم تبديل به يكي از عوامل اثر‌گذار در كاهش تيراژ كتاب‌ها شده‌اند. اگر پاي درددل اهالي نشر بنشينيد اغلب آنان از اين اتفاق به عنوان حركتي مخرب در صنعت نشر ياد مي‌كنند. شايد گمان كنيد منظور از كتاب‌هاي زيرزميني كتاب‌هاي فاقد مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. البته بخشي از حدس شما درست است اما مسأله اينجاست كه اين شبه ناشران زيرزميني اين روزها تنها به انتشار كتاب‌هاي فاقد مجوز اكتفا نكرده‌اند بلكه تا كتابي از سوي ناشري منتشر شده و با استقبال روبه‌رو شود اقدام به انتشار آن مي‌كنند. اغلب اين كتاب‌ها به دليل چاپ بي‌كيفيت، با قيمت پايين‌تري از سوي دستفروشان به‌فروش مي‌رسند و آسيبي جدي را متوجه ناشران حرفه‌اي مي‌كنند.

آموزگار، مديرمسئول انتشارات «كتاب آمه» در ادامه تصريح مي‌كند: «اينكه مي‌بينيد تيراژ كتاب‌ها امروز حتي به دويست نسخه هم رسيده به مجموعه‌اي از عوامل برمي‌گردد. با وجود اين معتقدم كه بعد از انقلاب فضا براي تحقيقات علمي باز شد و به‌واسطه آن شاهد ارائه آثار مختلفي شده‌ايم كه در عرصه جهاني قابل عرضه هستند. البته از صحبت‌هاي من نبايد اين‌گونه استنباط كرد كه صنعت نشر حال و روز خوبي دارد! اتفاقاً معتقدم كه عرصه نشر وضعيت نگران‌كننده‌اي دارد و براي مشكلات آن بايد چاره‌اي انديشيد كه نخستين گام جدي در اين زمينه، بررسي تخصصي مشكلات فعلي نشر است.

تيراژهاي واقعي، تيراژهاي دروغين

همانطور كه اشاره شد، يكي ديگر از معضلاتي كه اين سالها صنعت نشر با آن دست به گريبان است، مسأله تيراژ يا همان شمارگان كتاب است. عددي كه در شناسنامه هر‌كتابي قيد مي‌شود و نشان دهنده تعداد آن كتاب است. حال اين نشانگر با اما و اگرهايي روبه‌رو شده و درستي و نادرستي آن عدد با انتشار تعداد واقعي كتاب مسأله‌اي است كه مخاطب را با چالشي جديد روبه‌رو كرده است. اگرچه تقلب در اين مسأله امري است بديهي اما بايد بررسي كرد كه چه مواردي باعث شده تا عدد تيراژ غيرواقعي شود. آرش بهشتي، مدير مسئول انتشارات «روزنه» در اين باره مي‌گويد: ‌«شايد براي برخي از مخاطبان كتاب‌ها جالب باشد بدانند چطور مي‌شود كه يك كتاب با تيراژ چند‌هزار نسخه‌اي منتشر مي‌شود و كتابي ديگر با تيراژ زير پانصد نسخه به بازار كتاب مي‌آيد. براي تصميم‌گيري در ارتباط با تيراژ هر‌كتاب عوامل مختلفي دخيل است كه شهرت نويسنده و مترجم از جمله مهم‌ترين آنها به‌شمار مي‌آيد. به عنوان نمونه در همين شرايط فعلي صنعت نشر هم كتاب‌هايي كه از ويژگي مذكور برخوردار باشند به تجديدچاپ‌هاي بعدي مي‌رسند. از سوي ديگر گاهي هم ارتباط يك كتاب با موضوعات روز از جمله مسائل سياسي و اجتماعي منجر به استقبال از آن مي‌شود و در نتيجه‌ كتاب با تيراژ بالاتري تجديدچاپ مي‌شود.»

يكي ديگر از عواملي كه در افزايش تيراژ و تجديدچاپ‌هاي بعدي يك اثر تأثير بسياري دارد انتشار معرفي و نقد‌هايي است كه در رسانه‌ها منتشر مي‌شود. گاهي اوقات اين معرفي همچون موجي در برخي از رسانه‌ها به پا شده و منجر به توجه مخاطبان به اثري مشخص مي‌شود. اگر اين موج راه‌افتاده طبق روال عادي باشد مشكلي نيست اما اگر بر‌اساس استفاده صاحب اثر يا ناشر آن از برخي از ارتباطات رسانه‌اي باشد معضلي در عرصه نشر به‌شمار مي‌رود. اينكه مي‌گوييم معضل، از اين جهت است كه برخي از كتاب‌ها با استفاده از رابطه‌اي كه ديگر اهالي قلم از آن محروم هستند فرصت قابل‌توجهي براي مطرح‌شدن پيدا مي‌كنند.

امكاني كه ناشران خصوصي كمتر از سازماني‌ها از آن برخوردارند

مدير مسئول انتشارات روزنه با اشاره به شرايط نابرابري كه ناشران برخي مؤسسات و نهادها از آن برخوردار هستند تصريح مي‌كند: «انتشار كتاب در تيراژ بالا و تجديد‌چاپ‌هاي پي‌در‌پي امكاني به‌شمار مي‌آيد كه ناشران خصوصي كمتر از آن برخوردار هستند. مؤسسات نشر سازماني به‌علت برخورداري از امكانات مادي قابل‌توجه، قادر هستند تا هر‌كتابي را در تيراژ بالا منتشر كنند. مدتي در يكي از مؤسسات نشر سازماني كه ترجيح مي‌دهم نام آن را نگويم مشغول فعاليت بودم و از نزديك ديدم كه برخي از مديران تنها براي گزارش كار خود به مديران بالا دستي‌شان كتابي را به چاپ‌هاي بي‌شمار مي‌رساندند! كتاب‌هايي كه تنها هدف از تيراژ بالا و تجديد‌چاپ آنها پر شدن رزومه برخي به‌شمار مي‌آمد. از سويي ناشران سازماني قادر به ارائه كتاب با قيمتي پايين‌تر از هزينه تمام‌شده، براي آن هستند!»

همان‌گونه كه بهشتي هم اشاره كرد وقتي ناشري كتاب‌هاي منتشر شده خود را با قيمت پايين‌تري ارائه كند در واقع به رقابت با ناشران ديگر پرداخته است. اين رقابت در شرايط فعلي كه وضعيت اقتصادي مردم به‌دليل مشكلاتي كه در دهه اخير با آن روبه‌رو شده‌ايم نامطلوب شده از اهميت بسياري برخوردار است. البته اين كاهش قيمت گاهي هم اثري روي مخاطب نگذاشته و كتاب به فروش آنچناني دست پيدا نمي‌كند اما به‌هر‌حال نمي‌توان منكر تأثير آن در پرفروش شدن برخي كتاب‌ها شد.

بهشتي با اشاره به يكي ديگر از عواملي كه برگ برنده‌اي براي ناشران سازماني به‌شمار مي‌آيد ادامه مي‌دهد‌: «ناشراني همچون من كه با اتكا به سرمايه شخصي خود در عرصه كتاب فعاليت مي‌كنيم امكان استفاده از قدرت رسانه ملي در تبليغ آثار خود را نداريم! اين در شرايطي است كه برخي از ناشران كه از حمايت‌هاي مالي آنچناني برخوردار هستند حتي قادر به تبليغ آثار مورد‌نظر خود از دريچه تلويزيون هستند و هزينه اين‌كار هم برايشان مبلغ باارزش و بزرگي به‌حساب نمي‌آيد. پيش‌خريد برخي كتاب‌ها از سوي سازمان‌ها در تيراژ بالا و اهداي كتاب‌هاي سازماني به كتابخانه‌ها و حتي ارائه رايگان آنها به شكل هدايا در برنامه‌هاي مختلف يكي ديگر از ابزارهايي است كه تنها درصد كمي از ناشران در اختيار دارند. استفاده از اين امكان در نهايت براي برخي اين تصور را ايجاد مي‌كند كه فلان كتاب پرفروش، با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است.»

اگر سري به خيابان انقلاب و كتابفروشي‌هاي سطح شهر بزنيد و به علاقه‌منداني كه به جست‌وجو ميان قفسه‌هاي كتاب مي‌پردازند توجه كنيد متوجه نكات جالبي خواهيد شد. به‌عنوان نمونه براي برخي از مخاطبان ميزان تجديد‌چاپ و حتي تيراژ كتاب‌ها به عنوان يكي از عوامل اثرگذار‌ در انتخاب‌شان خواهد‌ بود. بنابراين مي‌توان اين‌گونه گفت كه درج ـ مثلاً چاپ پنجاهم ـ روي جلد يك كتاب در چشم مخاطبان بيانگر ميزان استقبال مردم از آثار مذكور بوده و بار رواني ايجاد شده در نتيجه آن گاه برگ برنده‌اي در فروش كتاب‌ها مي‌شود.

كاهش تيراژ به‌دنبال افزايش قيمت ارز

نادر قدياني، رئيس فعلي هيأت مديره انجمن فرهنگي ناشران كودك و نوجوان، افزايش سه‌برابري قيمت دلار در چهار، پنج‌ سال اخير را يكي از دلايل افت تيراژ كتاب‌ها مي‌داند و مي‌گويد: «افزايش قيمت ارز به همه بخش‌هاي زندگي مردم لطمه وارد كرد اما يكي از بخش‌هايي كه بيشترين آسيب متوجه آن شد همين بخش كتاب است. جالب اينجاست كه با افزايش قيمت مذكور بهاي همه كالاهاي مصرفي بالا رفت اما كتاب تقريباً در همان شرايط باقي ماند. با توجه به اين مسأله ناشران حرفه‌اي براي بقاي خود تيراژ كتاب‌ها را به اندازه‌اي‌ كاهش دادند كه از فروش آن طي يك‌سال مطمئن شوند. اين در شرايطي بود كه تا قبل از اين افزايش قيمت‌ها، اگر ناشري كتاب‌هاي خود را در دو تا سه‌سال هم به‌فروش مي‌رساند با مشكلي روبه‌رو نمي‌شد. به موجب بالا رفتن تورم، توان اقتصادي مردم هم كاهش پيدا كرد كه در نتيجه آن كتاب بيش از گذشته از سبد كالاي خانوارهاي ايراني فاصله گرفت.»

مدير مسئول انتشارات قدياني با اشاره به اينكه افزايش نويسندگان و مترجمان جوان فعال در حوزه كتاب در دهه‌هاي اخير منجر به انتشار تعداد عنوان‌هاي بيشتري شده مي‌گويد: «افزايش عنوان‌ كتاب‌هاي منتشر شده منجر به محدود شدن ويترين كتاب‌ها مي‌شود. از سويي ديگر اين افزايش به كاهش تعداد خوانندگان كتاب‌ها نيز مي‌انجامد. به نسبت 10 سال قبل اگر بخواهيم مقايسه‌اي داشته باشيم تعداد عنوان كتاب‌ها دو برابر شده است. زماني كه عنوان‌ها دو برابر مي‌شود كتابفروشي‌ها ديگر هر‌كتابي را پشت ويترين خود نمي‌گذارند و اين ‌همان محدوديتي است كه گفتيم. در چنين شرايطي اگر از چند كتاب دفاع مقدس كه پرفروش و پر‌تيراژ شده‌اند بگذريم متوسط تيراژ كتاب در روزگار امروز به حدود دو هزار نسخه رسيده است.»آن‌طور كه آمار و ارقام منتشر شده از سوي مؤسسه خانه كتاب نشان مي‌دهد در يك دهه اخير كتاب‌هاي كمك آموزشي و درسي، كتاب‌هاي كودك و نوجوان، كتاب‌هاي ادبيات داستاني و برخي از كتاب‌هاي حوزه عمومي همچون روانشناسي و تاريخ با تيراژ بالاتري در مقايسه با ساير موضوعات منتشر شده‌اند. همانگونه كه اشاره شد افزايش سه برابري قيمت ارز در چند‌سال گذشته صنعت نشر را تا اندازه بسياري تحت‌تأثير قرار داده به‌گونه‌اي كه قيمت كاغذ در زمان بسيار‌كمي از ‌بندي بيست‌وسه هزار‌تومان در سال 90-91 به ‌بندي يكصد هزار‌تومان رسيد! البته هم‌اكنون كاغذ با قيمت تقريبي ‌بندي 78 هزار تومان به‌فروش مي‌‌رسد و بازار طي يكي، دو‌سال اخير به ثباتي نسبي رسيده است.

تيراژ غيرواقعي در جهت تضييع حق مؤلف

يكي از مباحثي كه در ارتباط با بحث تيراژ كتاب‌ها مطرح مي‌شود گلايه ناشران و اهالي كتاب از برخي از ناشراني است كه تيراژ درج شده در شناسنامه برخي از كتاب‌هاي خود را بالاتر از تيراژ واقعي آن مي‌زنند. قدياني در اين رابطه تصريح مي‌كند: «نبود نظارت در بسياري از شغل‌ها وجود دارد و تنها به كار نشر محدود نمي‌شود. متأسفانه برخي از ناشران غير‌حرفه‌اي كه به عقيده من تعداد آنها زياد هم نيست، دست به‌چنين كارهايي مي‌زنند. برخي تيراژ را بالاتر از واقعيت آن مي‌زنند تا براي مخاطب اين تصور را ايجاد كنند كه اين كتاب آنقدر مخاطب دارد كه در اين تيراژ آن را منتشر مي‌كنيم. از سوي ديگر برخي از ناشران نيز اقدام به درج تيراژي بسيار كمتر از تيراژ واقعي كتاب مي‌كنند تا ‌حق مؤلف و مترجم اثر را كمتر از آنچه كه بايد پرداخت كنند. ‌در اين رابطه نظارتي صورت نمي‌گيرد. نظارت در اختيار چاپخانه‌دار است كه اگر وي با ناشر تباني كند ديگر كسي از حقيقت با‌خبر نمي‌شود. چاپخانه‌ها نيز از سوي وزارت ارشاد كنترل مي‌شوند اما اين كنترل قادر به مشخص كردن تباني‌هاي مذكور نيست و به‌ناچار بايد مبنا را بر صداقت ناشر و چاپخانه‌دار گذاشت.»برخلاف برخي گفته‌ها تنها آثار ناشران سازماني نيست كه به تجديدچاپ‌هاي قابل‌توجهي مي‌رسد. اين اتفاق گاه در نشر خصوصي هم رخ مي‌دهد. امير حسين‌زادگان، مدير‌مسئول نشر ققنوس در اين رابطه مي‌گويد: «قبول دارم كه ناشران سازماني از شانس بسياري براي انتشار كتاب‌هاي خود در تيراژ‌هاي بالا و تجديد‌چاپ‌هاي متعدد برخوردارند، اما ناشران خصوصي هم گاه بدون بهره گرفتن از هيچ امكانات خاصي كتاب‌هاي‌شان با اقبال بيشتري روبه‌رو مي‌شود. به‌عنوان نمونه آثار بسياري از ناشران خصوصي نيز گاه بيش از پنجاه بار تجديد‌چاپ شده و تيراژ برخي از آنها حتي به پنج‌هزار نسخه هم مي‌رسد. با وجود اين در شرايط فعلي خيلي از كتاب‌هاي بخش خصوصي در تيراژ متوسط هفتصد تا هزار‌نسخه وارد بازار كتاب مي‌شوند.»

در شرايطي كه تيراژ كتاب‌ها چندان مورد‌قبول نيست برخي معتقدند كه تعدادي از ناشران خصوصي با استفاده از لابي‌هاي آنچناني قرارداد فروش كتاب‌هاي خود را پيش از انتشار آنها به امضا مي‌رسانند. با وجود اين حسين‌زادگان معتقد است كه ناشران خصوصي بندرت از چنين شرايطي برخوردار مي‌شوند و مي‌افزايد: «با وجود تمام اين مباحث آثار ناشران خصوصي نيز گاه با استقبال بسياري از سوي مخاطبان روبه‌رو مي‌شوند. به عنوان نمونه كتاب «دالان بهشت» بدون برخورداري از هيچ حمايت يا لابي‌ به چاپ چهل‌و‌هشتم هم رسيد و هر‌بار هم تيراژ آن حداقل پنج‌هزار نسخه بود. اين در شرايطي است كه ما هيچ لابي‌اي نكرديم! كتاب‌هاي؛ «جزء از كل» و «بيشعوري» هم از جمله كتاب‌هاي پرفروش هستند.»

حتي ناشران خصوصي هم معتقدند نه تنها در ميان ناشران سازماني بلكه در ميان ناشران خصوصي هم كتاب‌هايي به تجديدچاپ‌هاي بي‌شمار رسيده و موفق به اخذ عنوان پرفروش شده‌اند. با وجود اين نمي‌توان منكر اين مسأله شد كه ناشران وابسته به سازمان‌ها از امكانات و بودجه‌اي برخوردار هستند كه آنان را متمايز از ناشران خصوصي مي‌سازد.

همان‌گونه كه اشاره شد؛ برخي از ناشران در شناسنامه كتاب اقدام به درج تيراژي بالاتر از واقعيت مي‌كنند. شايد هدف اين ناشران آن باشد كه از اين طريق توجه مخاطبان را به كتاب مذكور بيشتر جلب كنند. حسين‌زادگان در ارتباط با اين ناشران مي‌گويد: «طي سال‌هايي كه به‌صورت حرفه‌اي در حوزه نشر مشغول فعاليت هستم چندان با چنين مواردي روبه‌رو نشده‌ام. با وجود اين تعدادي از ناشران چنين كارهايي مي‌كنند كه به عقيده من براي فعالان عرصه نشر بسيار سبك است. جالب اينجاست كه مشابه اين اقدام در ميان ناشران خارجي ديده نمي‌شود البته تعداد ناشران داخلي كه دست به اين اقدام مي‌زنند نيز كم است. اين مورد در گذشته و زماني كه به ناشران سهميه كاغذ تعلق مي‌گرفت بيشتر بود. آنان تيراژ كتاب را بيشتر از واقعيت مي‌زدند تا سهميه بيشتري دريافت كنند. متأسفانه قانوني براي نظارت بر اين موضوع وجود ندارد.»

با تمام اين حرف و حديث‌ها اگر فرض را بر اين بگذاريم كه تمام ناشران اعم از خصوصي و سازماني از شرايط يكساني برخوردار باشند شايد بد نباشد كه اشاره‌اي به مواردي داشته باشيم كه منجر به پرفروش شدن كتاب‌ها مي‌شود. ميزان شهرت ناشر كتاب، نويسنده، مترجم و حتي عنواني كه براي كتاب انتخاب مي‌شود و همچنين موضوع آن تأثير بسياري در ميزان استقبال مخاطبان از آثار منتشر شده دارد.

مدير مسئول انتشارات ققنوس كه يكي از توزيع‌كنندگان بزرگ كتاب در سطح كشور نيز به‌شمار مي‌آيد در اين زمينه تصريح مي‌كند: «خيلي از اوقات هم ممكن است مردم كتابي را به اعتبار نام و شهرت ناشر آن بخرند. البته نبايد فراموش كرد كه در سال‌هاي اخير كه وضعيت اقتصادي مردم با مشكلاتي روبه‌رو شده قيمت كتاب‌هاي منتشر شده نيز تأثير قابل‌توجهي در ‌توجه مردم به آنان دارد. طرح جلد و كيفيت فيزيكي كتاب نيز از جمله ديگر عوامل اثر‌گذار در اين مسأله هستند. البته نبايد فراموش كرد كه در استقبال از يك كتاب و تجديد‌چاپ‌هاي مكرر آن مجموعه‌اي از عوامل دخيل هستند كه به بخشي از آنها اشاره شد.»

با وجود تمام اين حرف‌ها نبايد فراموش كرد كه حتي اگر كتابي بواسطه برخي از حمايت‌ها چه در بحث تبليغات و معرفي آن و چه در بحث خريد آن موفق به كسب عنوان پرفروش شود نمي‌توان آن را در رديف كتاب‌هاي پرمخاطب يا به‌عبارتي پرفروش‌ها قرار داد. عنوان پر‌فروش زماني به كتابي تعلق پيدا مي‌كند كه آن كتاب از سوي مردم با استقبال روبه‌رو شود. در غير اين‌صورت ممكن است بسياري از كتاب‌هايي كه از سوي برخي سازمان‌ها خريداري شده و در قالب هديه به كاركنان آنها يا در برنامه‌ها به ميهمانان اهدا مي شوند هيچ‌گاه خوانده نشوند! بنابراين همان‌گونه كه اهالي كتاب و كارشناسان فرهنگي تأكيد دارند بهترين راه براي سنجش ميزان استقبال از كتاب‌ها خريد آنها از سوي مردم و از دريچه كتابفروشي‌ها است.

تاريخچه فراز و فرود نشر در ايران

عليرضا رئيس دانايي، مدير مسئول انتشارات نگاه

تيراژ كتاب در ايران از زمان ورود صنعت چاپ به كشور پايين بوده، در عصر قاجار كه سيطره چاپ سنگي دوراني طولاني ميدان نشر را در اختيار داشت تيراژ كتاب‌ها حداكثر بين 500 تا 700 نسخه بود، اين روند در عصر رضاخان با رواج چاپ سربي اندكي رشد كرد. اگرچه عناوين منتشره قليل بود اما تيراژها به دو هزار و سه هزار نسخه مي‌رسيد علت آن البته تضمين فروش اين تعداد كتاب نبود، بلكه چون چاپخانه‌ها هزينه تيراژ پنج‌هزار نسخه چاپي را مي‌گرفتند، ناشر براي كاستن از هزينه توليد به چنين تيراژي بسنده مي‌كرد، ضمن اينكه صاحبان آثار كه تعدادشان نيز اندك بود چندان تمايلي براي تيراژ كمتر از خود نشان نمي‌دادند، البته فروش همين تعداد نسخه گاه ساليان درازي به طول مي‌انجاميد. مثلاً كليات سعدي كه در 1317 توسط منصور به شكل نفيسي چاپ شد، ده‌ها سال بعد نيز در كتابفروشي‌ها قابل دسترسي بود، همين‌گونه بود مثلاً چاپ ديوان مسعود سعد سلمان، يا حتي نويسندگان نوگرايي مثل جلال آل‌احمد كه عبدالرحيم جعفري مدير و مالك سابق انتشارات اميركبير، در خاطراتش از مدتي ده ساله براي فروش ديد و بازديد وي ياد مي‌كند.

دهه 40 اما تحولي در ايران پديد آمد، اين تحول در نشر البته به عوامل بيشمار ديگري بستگي داشت. در آغاز اين دهه جمعيت ايران حدود 18 ميليون نفر بود كه بيش از 80 درصد آن در روستاها سكونت داشتند، بافت اقتصاد ايران مبتني بر توليدات دامي و كشاورزي بود، اما اصلاحاتي كه با خواست امريكاييان در ايران عنوان دهن پركن انقلاب سفيد را به خود گرفت، تغييرات گسترده‌اي در ساختار اقتصادي - اجتماعي ايران ايجاد كرد. رشد بوروكراسي اداري، ايجاد صنايع مونتاژ، گسترش شهرنشيني و پديد آمدن طبقه متوسط شهري خودبه‌خود، مباحث فرهنگي را مطرح و زمينه رشد حوزه‌هاي فرهنگي را گسترش داد. اگر تا آغاز دهه چهل تعداد دانش‌آموختگان دانشگاهي در ايران به دويست هزار نفر هم نمي‌رسيد، با گسترش مراكز آموزشي اين خروجي رشدي قابل توجه پيدا كرد. همزمان با اين تحولات، افزايش نشريات، ماهنامه‌ها، جنگ‌هاي ادبي، فصلنامه‌ها و گاهنامه‌هاي ادبي حتي در شهرهايي غير از تهران نشان از جنب و جوش روشنفكران و تحصيلكردگان داشت. مهمترين آثار ادبي در حوزه شعر و داستان در همين دهه متولد شدند، شاعراني مثل شاملو، فروغ، م. آزاد، شاهرودي، نصرت رحماني و سهراب سپهري بهترين آثار خود را در اين دهه توليد كردند. تقي مدرسي، هوشنگ گلشيري و بهرام صادقي در داستان‌نويسي شكوفا شدند. تئاتر و سينماي ايران تحول جدي و نو را تجربه كرد و فعاليت‌هاي فرهنگي به فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي گره خورد.

كانون نويسندگان نيز به عنوان نهاد صنفي اهل قلم در همين دهه پديد آمد. همه اين عوامل باعث شتاب نشر كتاب شد. عناوين منتشره بسرعت روند رو به رشد يافت. ناشراني مدرن پا به عرصه كار نهادند و تيراژ كتاب نيز گاه تا مرز پنج هزار نسخه رسيد، اما اين همه دولت مستعجل بود، با افزايش بهاي نفت در پايان اين دهه، بي‌نياز شدن دولت از جيب مردم، رشد جنبش‌هاي اجتماعي كه با فعاليت‌هاي زيرزميني به جوانان سياسي رسيده بود، باعث رودررويي حاكميت با حوزه‌هاي فرهنگي نيز شد. نشريات به محاق رفتند، بسياري از اهل قلم يا گرفتار بند و زندان شده يا ممنوع‌القلم شدند و تيراژ كتاب و عناوين آن رو به افول نهاد.

از سال 1356 مجدداً با رشد جنبش اجتماعي، سست شدن اركان سركوبگر ديكتاتوري و بي‌اعتنايي جامعه به سانسور، كتاب‌هاي سال‌ها در پس پرده مانده رخ كردند، التهاب جامعه و شور دانستن يكباره باعث رشد انفجاري تيراژ كتاب شد، كتاب‌هاي معروف به جلد سفيد كه نه ناشر مشخص و گاه حتي نام نويسنده آن پوشيده بود، بازار كتاب را در يد قدرت خود گرفت و تيراژها به رقم‌هاي شگفت پنجاه هزار و صد هزار هم رسيد، اما طبيعي بود كه اين تب تندي است كه زود به عرق مي‌نشيند و چنين هم شد، پس از پيروزي انقلاب تثبيت دولت بر آمده از آن و بالاخره رودررويي گروه‌هاي سياسي، مسئولان فرهنگي در صدد كنترل و نظم‌دهي به بازار نشر برآمدند، حاصل آن كنترل كتاب‌ها ابتدا بعد از چاپ و سپس از سال 1367 به بعد منجر به نظارت‌هاي جدي‌تر دولت در بخش فرهنگ شد. در دهه 60 به علت شرايط جنگ، محدوديت واردات كاغذ و كمي تعداد ناشران فعال، آنچه چاپ مي‌شد در تيراژ پنج‌هزار نسخه فروش مي‌رفت. زيرا عناوين محدود بود و كتابخوانان كتاب‌هاي منتشره را در اختيار مي‌گرفتند. از دهه هفتاد با فعاليت دولت سازندگي و سپس دولت اصلاحات، صدور مجوز نشر براي متقاضيان و كاهش فشار مميزي، ناگهان سفره نشر بيش از اندازه بزرگ شد، افزايش ناشران كه گاه به صرف داشتن مدرك ليسانس، جواز گرفته و هيچگونه پيشينه و سابقه‌اي در امر نشر نداشتند موجب ورود غير حرفه‌اي‌ها، گسترش كتابسازي‌ها، ضعف ساختاري كتاب‌ها و در نهايت ورود عناوين بيشماري كتاب بدون بررسي خواسته و تمايل خوانندگان وارد بازار شد. عناوين منتشره در سال يكباره رشد انفجاري به خود گرفت. از سويي حمايت‌هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از نشر در قالب‌هاي خريد كتاب، وام‌هاي كم بهره و كاغذ يارانه‌اي باعث رشد رانت‌خواري در بدنه نشر نيز شد، در پايان دهه هفتاد كم‌كم آثار افول در نشر پديدار مي‌شد، كتاب‌ها نافروش مي‌ماند و انبارها پر مي‌شد، اما هنوز تيراژها دو هزار و سه هزار نسخه بود. با روي كار آمدن دولت نهم - اما ميخ بر تابوت تيراژ كوبيده شد، حذف يارانه‌هاي عام و جهتگيري خاص آن به سوي ناشران همسو با سياست‌هاي فرهنگي دولت، گسترش نظارت و جلوگيري از انتشار بسياري از كتاب‌هاي بارها چاپ شده و مانع در راه آثار دلپسند جوانان، كم كم دلزدگي و افول تيراژ را در پي آورد، اما ماجراي بزرگ در راه بود، افزايش تحريم‌ها، يكباره سد را شكست، پول ملي سير نزولي طي كرد و قيمت ارز در كوتاه مدتي چند برابر شد، دارايي ناشران ناگهان به يك چهارم تقليل يافت و كتاب راهي جز گرانتر شدن نداشت. دولت دهم با خارج كردن كاغذ از اقلام كالاهاي ضروري، سانسور اقتصادي را بيشتر كرد تا خوانندگان محدود كتاب توان‌شان براي خريد به كمترين حد ممكن برسد. به اين ترتيب كتاب با تيراژي روبه‌رو شد كه حتي در ساليان اوليه نشر نيز آن را تجربه نكرده است. افزايش مشكلات اقتصادي هم مزيد شده و كتاب از سبد خريد خانوارها محو شد و حالا ناشران يا دست و دل‌شان به چاپ كتاب نمي‌رود يا تيراژهاي صد نسخه‌اي تا حداكثر پانصد نسخه‌اي سيطره خود را بر بازار نشر ايران محكم مي‌كند. البته مي‌توان به دلايل و آسيب‌شناسي گسترده‌تر اين امر و راه‌هاي برون‌رفت از آن نيز پرداخت كه مجالي ديگر مي‌خواهد.

در دولت يازدهم، اما در بر مداري بهتر مي‌چرخد، از فشار نظارت‌ها كاسته شده و كتاب‌هاي بسياري از بن‌بست دوران مهرورزي به در آمده و چهره گشوده‌اند. اميد به آينده افزون شده و اگر كشور در مدار بهبود اقتصادي قرار گيرد، شايد بتوان اعتماد از دست رفته را بازيابي كرد و وضعيت بازار نشر را بهبود بخشيد.

*منبع: روزنامه ايران

**گروه اطلاع رساني**9165**9131