تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۷

تهران- ايرنا- روزنامه شرق در صفحه تاريخ سياسي نوشت: انقلاب اسلامي ايران پيروز شد بدون آنكه اثري از شاخه نظامي كه حسن آيت پيش از آن تشكيل داده بود، در اين پيروزي ديده شود. همه‌چيز تغيير كرده بود. نيروهايي كه مشغول مبارزه با نظام پهلوي بودند بايد خود را بازتعريف كرده و نقش جديدي ايفا مي‌كردند.

در اين گزارش كه روز چهارشنبه چهاردهم مرداد 1394 خورشيدي، منتشر شد، مي خوانيم: آيت هم با گذشته پر راز و رمزي كه داشت تلاش كرد تا جايگاه خود را در نظام نوپاي ايران بيابد. البته تلاش او تا بيشتر از ١٤ مرداد ١٣٦٠ دوام نيافت و با شليك حدود ٦٠ گلوله ترور شد. اخيرا عبدالرضا داوري، از نزديكان محمود احمدي‌نژاد، به‌نقل از لطف‌الله ميثمي و مرحوم سحابي اتفاقاتي را كه پس از ترور آيت رخ داد، اين‌گونه بازگو كرده است: «٢٤ سال قبل آقاي لطف‌الله ميثمي در نشريه راه مجاهد مقاله‌اي با تيتر «... و آيت شيفته بقايي بود» منتشر كرد و در آن مدعي شد امام‌خميني(ره) بعد از مطالعه متن بازجويي‌هاي مظفر بقايي در سال ٦٥، دستور دادند كه نام دكتر سيدحسن آيت از فهرست شهداي انقلاب حذف شود. آن زمان از سوي موسسه تنظيم نشر آثار امام و مرحوم سيداحمد خميني كه هنوز در قيد حيات بود، واكنشي به اين ادعا نشان داده نشد...
مرحوم عزت‌الله سحابي در كتاب خاطرات خود مدعي شده كه آقاي حسين شريعتمداري در سال ٦٩ به او گفته كه «دكتر آيت تا آخرين لحظه با مظفر بقايي در ارتباط بوده و آن‌قدر شيفته بقايي بود كه حتي در نحوه اصلاح موي سر و مدل عينك هم از مظفر بقايي تبعيت مي‌كرد و بعد از آنكه امام ‌خميني اعترافات بقايي در مورد ارتباطات وي با مرحوم آيت را خواندند، دستور دادند كه نام دكتر آيت از ليست شهدا حذف شود».
از آنجا كه بعد از 2 دهه، مرحوم عزت‌الله سحابي خبر «حذف نام دكتر آيت از ليست شهدا به دستور امام» را به سخنان آقاي حسين شريعتمداري نسبت داده است، لازم به‌نظر مي‌رسد كه اين‌بار، مراجع ذي‌ربط از جمله موسسه تنظيم و نشر آثار امام‌خميني(ره) و آقاي حسين شريعتمداري در مورد صحت‌وسقم اين ادعا، اظهارنظر نمايند تا از يكي از غامض‌ترين موضوعات تاريخ معاصر كشورمان، ابهام‌زدايي شود. اما حسن آيت كيست؟ چرا عبدالرضا داوري و طيف احمدي‌نژادي‌ها به‌دنبال احياي او هستند؟
حزب جمهوري اسلامي
يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در ٢٩ بهمن ١٣٥٧، شماري از كساني كه در پيروزي انقلاب نقش داشتند، حزب جمهوري اسلامي را تاسيس كردند. حضرات آيات سيدمحمد حسيني‌بهشتي، سيدعلي خامنه‌‏اي، اكبر هاشمي‌رفسنجاني، سيدعبدالكريم موسوي‌اردبيلي و محمدجواد باهنر در بين موسسان حزب حضور داشتند.
حسن آيت اولين دبير سياسي حزب شد، اما اين حزب بعدها حواشي بسياري به‌همراه داشت. نمونه بارز آن اين بود كه بعدها وقتي سردبير روزنامه همين حزب (ميرحسين موسوي) براي تصدي سمت وزارت امور خارجه به مجلس معرفي شد، آيت به‌عنوان دبير سياسي حزب، در جايگاه يكي از سرسخت‌ترين مخالفان او به سخنراني پرداخت. حزب جمهوري اسلامي كه در همان سال‌ها ضربات مهلكي مانند فاجعه هفتم تير و شهادت اعضاي موثر خود در بمب‌گذاري دفتر حزب ديده بود، در ١١ خرداد سال ١٣٦٦ به درخواست اعضاي شوراي مركزي آن و موافقت امام خميني(ره)، فعاليت‌هاي خود را رسما تعطيل كرد.
گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسي
باز هم به روزهاي اول انقلاب برگرديم. امام خميني(ره) در سال‌هاي پاياني حضور خود در نجف بحث حكومت اسلامي را مطرح كرد. نظام جديد استقرار پيدا كرده بود و بايد قانون اساسي جديد تدوين مي‌شد. شورايي با عنوان شوراي تدوين پيش‌نويس قانون اساسي تشكيل شد و متن خود را تهيه كرد. پس از آن بنا شد مجلس خبرگان قانون اساسي متن پيش‌نويس را بررسي و نهايي كند. حسن آيت هم عضو همين مجلس شد. در متن پيش‌نويس اثري از ولايت فقيه نبود و حسن آيت از جمله كساني بود كه تلاش كرد تا اصل ولايت فقيه را در قانون اساسي بگنجاند. از اين‌رو برخي دوستان آيت، او را قهرمان اين پروسه مي‌نامند. البته عباس سليمي‌نمين، نقش آيت در گنجاندن اصل ولايت فقيه در قانون اساسي را رد مي‌كند. سليمي‌نمين انتقادهاي جدي به آيت دارد و شخصيت او را داراي ابهامات فراواني مي‌داند.
سليمي‌نمين در گفت‌وگويي كه سال ٩١ با مهرنامه داشته در اين‌باره مي‌گويد: «بحث اينكه آيت در شكل‌گيري يا طرح تز ولايت فقيه نقش داشته باشد محل ترديد است، زيرا افراد مختلفي همچون آيت‌الله منتظري مدعي اين امر هستند؛ بنابراين براي اين مسئله اصالت قايل نيستم. آنچه جزء مسلمات تاريخي مي‌دانيم آيت با مظفر بقايي كار كرده و عضو حزب زحمتكشان بوده، البته ايشان مدعي است سال ٤٢ و ٤٣ فاصله گرفته، اما به‌لحاظ مشي و شيوه، شيوه مظفر بقايي را در اين نقطه تاريخي دنبال مي‌كند نه نظرات امام را. يعني خيلي تعبدي به رهنمودهاي امام از خودش نشان نمي‌دهد». به‌هرروي قانون اساسي براساس اصل ولايت فقيه تصويب مي‌شود و آيت با پشتيباني آيت‌الله منتظري و همراهي افرادي مانند شهيدبهشتي و هاشمي‌رفسنجاني توانست نظر خود را در قانون اساسي بگنجاند.
ماجراي بني‌صدر
در اولين انتخابات رياست‌جمهوري پس از انقلاب، ابوالحسن بني‌صدر به‌عنوان رييس‌جمهور برگزيده مي‌شود. جلال‌الدين فارسي، رقيب بني‌صدر به‌دليل مسايلي از انتخابات كناره‌گيري مي‌كند، اما حزب جمهوري اسلامي از كانديداتوري حسن آيت حمايت نمي‌كند. آيت به‌همين‌دليل از شهيد بهشتي و سران حزب گله‌مند بود. آيت كه از پيش از انتخابات حملات شديدي به بني‌صدر داشت، بيكار نمي‌نشيند.
نواري از سخنان او عليه رييس‌جمهور منتشر مي‌شود كه بعدها به نوار آيت معروف شد. او در اين نوار مي‌گويد: «بني‌صدر و التقاطيون خط امام نيستند و شما نمي‌توانيد با اينها يكسان عمل كنيد. عموم مردم هم برمي‌گردند. الان هم عموم مردم هنوز دقيقا در جريان نيستند كه كي به كي است. فكر مي‌كنند بني‌صدر و بهشتي همه در يك جريان هستند؛ گرچه حالا كم‌كم دارند، مي‌فهمند... تبليغ بكنيد كه مجاهدين و بني‌صدر با هم هستند، ولي اعتراض نكنيد. به مردم بگوييد كه اينها با هم هستند و تا حدي كه مي‌شود اعتراض مردم را ‌برانگيزيد. خيلي‌خيلي يواش و مطلب را به تدريج مردم بفهمند، بعدا اعتراض، اشكال ندارد... . آنها ضعف‌شان و حماقت‌شان اينجاست كه جلوي امام ايستاده‌اند، بايد تا يك جايي به اينها ميدان داده شود.... ما بايد برنامه طولاني داشته باشيم. من حدسم اين است كه بني‌صدر خيلي دوام نمي‌آورد، گرچه من تلاش مي‌كنم براي چهار سال آينده دوام بياورد، تا لااقل ما يك مدتي وقت داشته باشيم براي اينكه خودمان را بهتر بشناسانيم... . يعني به‌طور كلي اگر بشود به نحوي كار كرد كه كج‌دار و مريز باشد، چون رويه خودش غلط است، خودش زود دارد خودش را به طرف نابودي مي‌برد... مجلس كه بيايد، يك ارگان انتخابي است و به اين عنوان مي‌تواند بايستد مقابل رييس‌جمهور و خواهد ايستاد، اگر بخواهد راه كج برود. اين است كه خودش را ساقط مي‌كند. ما كوشش مي‌كنيم به آن حادي نشود كار فعلا كه ساقط بشود؛ اما خب اگر هم حاد شد، بايد آمادگي داشته باشيم در هر لحظه جلويش را بگيريم... . تمام مردم بايد بفهمند اگر بني‌صدر بود، اصلا اين انقلاب از بين مي‌رود».
انتشار اين سخنان آيت باعث شد تا به او اتهام كودتا عليه دولت بزنند. همان روزها هم شعار «آيت كودتاچي اعدام بايد گردد» توسط برخي بر زبان رانده مي‌شد. در ماجراي نوار آيت عليه بني‌صدر هم سران حزب جمهوري اسلامي هيچ دفاعي از آيت نكردند و شهيد بهشتي بار‌ها و بارها تاكيد كرده بود كه آيت بايد پاسخ‌گوي سخنان خود باشد.
شهيد بهشتي در كنفرانسي گفته بود: «از برادرمان آقاي آيت در نوع برخوردشان با مسائل و با اشخاص و با جريان‌ها انتقاد شده و از اينكه كيفيت برخورد ايشان هميشه براي اين تشكيلات مساله‌آفريني مي‌كند و بايد مراقبت كنند گفته شده است» (حزب جمهوري اسلامي: 1390، ص 205) يك سال بعد از انتشار نوار سخنان آيت عليه بني‌صدر، نمايندگان مجلس به كفايت سياسي نداشتن بني‌صدر راي دادند و اولين رئيس‌جمهور ايران از سمت خود خلع شد؛ هر چند در همان يك‌سال هم امام گاهي از بني‌صدر حمايت كرد و در نهايت پس از تشديد اعتراضات و گريه معروف هاشمي به بركناري بني‌صدر راضي شد.
عبدالله جاسبي، رييس سابق دانشگاه آزاد، در خاطره‌اي به ماجراي عزل بني‌صدر مي‌پردازد. جاسبي در مستند داستان ناتمام يك حزب مي‌گويد: «سال ١٣٦١ ما جلسه‌اي با آيت‌الله خامنه‌اي دبيركل وقت حزب داشتيم. من همين‌طوري از ايشان سوال كردم آقاي خامنه‌اي حالا خودمانيم چطور شد كه امام با عزل بني‌صدر مخالفت كردند؟ چون بالاخره اگر امام موافقت نمي‌كردند حزب هم اقدامي نمي‌كرد عليه بني‌صدر و در اصل اين اجازه امام بود كه حزب هم توانست عليه بني‌صدر اقدامي انجام دهد. آقاي خامنه‌اي در آن جلسه نقل كردند كه ما‌‌ همان خرداد ٦٠ جلسه‌اي را با امام داشتيم. همين كه امام وارد جلسه شدند من بودم و شهيد بهشتي و آقاي هاشمي. امام بي‌مقدمه شروع كردند به اعتراض‌كردن به ما؛ چرا به فكر مردم نيستيد؟ يك آن آقاي هاشمي ناراحت شدند و شروع كردند به تند صحبت‌كردن با امام. آن‌قدر اين بني‌صدر عليه ما حرف مي‌زند و آبروي ما را مي‌برد شما حرفي نمي‌زنيد؟! و بعد آقاي هاشمي ساكت شدند و زدند زير گريه! امام جلسه را ترك كردند و ما هم همين‌طور سكوت كرده بوديم. فرداي آن روز حاج‌احمدآقا به ما زنگ زدند و گفتند ديشب امام خوابشان نبرده است و حكم عزل بني‌صدر را از فرماندهي كل قوا صادر كرده‌اند و چند روز بعد نيز حكم عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس مطرح شد و راي آورد». گرچه شايد آيت در بركناري بني‌صدر نقش بسيار كمي نسبت به ساير داشت اما اين را براي خود يك پيروزي تلقي مي‌كرد.
اختلاف با ميرحسين موسوي
موسوي با حمايت شهيد بهشتي به شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي راه پيدا كرده و آيت از اين موضوع به‌شدت ناراحت بود. آيت او را شاگرد پيمان و مريد مصدق مي‌دانست و بارها با تاكيد بر همين نكته بر موسوي تاخت. آيت و نزديكانش موسوي را فراماسون خواندند و در جلسه راي اعتماد موسوي براي وزارت خارجه، حسن آيت نطقي پر از اتهام عليه موسوي ايراد كرد كه اعتراض رييس‌جمهور را برانگيخت.
به هر روي موسوي وزير امور خارجه شد. ابراهيم اسرافيليان از ياران آيت مي‌گويد: «مرحوم آيت مدعي بود اولا موسوي شايستگي اين كار را ندارد و دوم اينكه يك سري اسناد از وابستگي ايشان دارد». (مجله پنجره 22 مرداد 90، ش 102، ص 69) عباس سليمي‌نمين هم دراين‌باره به مهرنامه گفت: «آيت نمي‌تواند ادعا كند من از امام انقلابي‌ترم؛ مثلا اسنادي را كه در مورد موسوي داشته، اين يك ادعاي سطحي است كه دارد مطرح مي‌شود كه مثلا امام موسوي را يك فرد صالحي در آن زمان مي‌شناخت و آيت نمي‌شناخته و اسنادي را هم براي اثبات ادعاهاي خود در اختيار داشته، اما اين اسناد را در اختيار هيچ‌كس قرار نداده و اين اسناد نابود شده است. اين ادعاي سطحي را نمي‌توانيم بر تاريخ تحميل كنيم. اينها دعواهاي سياسي امروز است طرح اين مسايل به ضعف تحليل سياسي امروز ما برمي‌گردد كه برخي مي‌خواهند از تاريخ براي حل آن بهره بگيرند».
نقش آيت در انقلاب فرهنگي
براساس نواري كه در رابطه با بني‌صدر از حسن آيت منتشر شد. او به طراحي و اجراي برنامه انقلاب فرهنگي اشاره كرده است. اجراي سريع انقلاب فرهنگي در سال ٥٩ و تعطيلي دراز مدت دانشگاه‌ها بخشي از برنامه‌هاي آيت بود. در همان مقطع روزنامه انقلاب اسلامي كه نزديك به طيف حامي بني‌صدر بود، نوشت: «اطلاع يافتيم كه دكتر حسن آيت در صحبت‌هايي كه نوار آن به دست آمده است عليه بني‌صدر به فعاليت‌هاي مخفيانه‌اي مشغول است و قصد آن دارد كه به هر نحو شده بني‌صدر را ناكام بگذارد. اين خبر تقريبا هم‌زمان با شروع فعاليت‌هايي بود كه تحت عنوان انقلاب فرهنگي صورت گرفت و طي آن كوشش مي‌شد دانشگاه‌ها تعطيل شود».
پايان دلخراش
حسن آيت 14 مرداد 1360 مقابل در منزلش در محله نارمك ترور شد. در صحيفه نور نشاني از پيام تسليت امام براي ترور آيت يافت نمي‌شود، اما آيت‌الله منتظري و هاشمي و برخي ديگر از بزرگان براي او پيام مي‌دهند. درباره ترور آيت نقل بسيار است. ابراهيم اسرافيليان (نماينده مجلس اول و از نزديكان آيت) در مستند اسرار آيت مي‌گويد: «وقتي آيت شهيد شد يك تسليت هم نگفتند. جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي‌كرد. آن جريان سياسي كه بني‌صدر را به قدرت رساند، نگران مخالفت آيت با ميرحسين موسوي بود. لذا ترور را در دستور كار قرار دادند» و «٤٠ روز بعد از هفتم‌تير، او را در مقابل منزلش با خالي‌كردن ٦٠ گلوله شهيد كردند».
محمود كاشاني مي‌گويد: «ترور او كار مجاهدين نيست. كار منافقين نيست. كار خارجي‌ها نيست. اين يك قتل سفارشي است». علي‌محمد بشارتي مي‌گويد: «اسنادي حاكي است كه بني‌صدر ليست ترور را داده است». شجوني از ميرحسين موسوي نامي به ميان مي‌آورد. صباغيان مي‌گويد كه «كار بني‌صدر نبود. به روحيات او اين كارها نمي‌خورد». او اين فرضيه را كه ترور كار ميرحسين موسوي است را نيز رد مي‌كند».
محمود كاشاني گفت: «بني‌صدر انتقام گرفت و كارگرداني دست او بود. جرياني كه قدرت را در دست گرفت، مثل ميرحسين موسوي و بهزاد نبوي، ذي‌نفع بودند». او در قسمت ديگر اين فيلم تاكيد مي‌كند: «آيت در تعارض مستقيم با مجاهدين خلق نبود. آيت اپوزيسيون بني‌صدر و ميرحسين موسوي بود». جواد منصوري نيز در بخشي از اين فيلم گفت: «آيت مداركي را عليه موسوي جمع‌آوري مي‌كرد. گفت مبارزه با موسوي از مبارزه با شاه سخت‌تر است». در نهايت سازمان منافقين به‌عنوان عامل ترور آيت معرفي شد و اين پرونده بسته شد. پس از آن ديگر سخني از حسن آيت به ميان نيامد. بسياري از حاميان آن روزهايش هم كم‌كم او را فراموش كردند تا همين چند سال پيش كه كساني دوباره به آيت رجوع كردند تا او را احيا كنند.
*منبع:روزنامه شرق
*گروه اطلاع رساني**9348**2002**9131