تهران-ایرنا-پیوند و اهدای مغز استخوان یكی از روش های اصلی درمان بیماری سرطان خون در ایران به شمارمی رود كه به رغم پیشرفت علمی و عملی در این عرصه، گسترش و توسعه ی بانك اهداكنندگان سلول های بنیادی و تشویق هرچه بیشتر مردم به اهدای سلول های بنیادی، نیازمند توجه هرچه بیشتر مسوولان و مردم است.

«دختربچه یی 12 ساله هستم كه برای پیوند مغز استخوان به تعدادی پلاكت دهنده با گروه خونی O+ نیاز دارم. از هموطنان عزیزم عاجزانه تقاضای كمك دارم. شماره تماس ....».
روی دیوارهای بخش خون بیمارستان شریعتی پر از آگهی هایی از این دست است. آگهی هایی كه با هزاران امید از سوی خانواده ی بیماران نیازمند پیوند مغز استخوان نصب می شود. حتی اگر این آگهی ها را نبینید، با ورود به فوریت (اورژانس) خون این بیمارستان شاهد حضور عده ی زیادی از بیمارانی خواهید بود كه برای معاینه، شیمی درمانی و در نهایت گذران مرحله های پیوند مغز استخوان در این مكان حضور یافته اند. بیمارانی كه بهبود بسیاری از آن ها در گرو پیدا شدن اهداكننده یی سازگار است كه تنها با بخشیدن خون خود می تواند شانس زندگی را به آن ها بازگرداند.

*** اهدای سلول های بنیادی = اهدای زندگی
اهدای عضو در كشور ما چندان ناشناخته نیست. در سال های گذشته و به لطف تبلیغ های رسانه یی و همچنین برگزاری جشن های «نَفَس» در راستای تقدیر از اهدا كنندگان عضو و خانواده های آن ها، عده ی زیادی با این فرایند و ارزش های انسانی و اخروی آن آشنا شده اند. ولی به جرات می توان گفت در خصوص تبلیغ ها و آگاهی بخشی در زمینه ی اهدای مغز استخوان در كشور به شدت كم كاری و كوتاهی شده است. این در حالی است كه اهدای مغز استخوان برخلاف اهدای سایر اعضای پیوندی مانند كلیه، ریه، قلب، قرنیه و ... كه در شرایطی دشوار و تنها در صورت مرگ مغزی اهدا كننده انجام می شود، به سادگیِ اهدای خون امكان پذیر خواهد بود.
افزون بر این، اهدای مغز استخوان با وجود این كه اكنون، اصلی ترین درمان برای انواع لوسمی (سرطان خون) به شمار می رود، در درمان برخی دیگر از بیماری های خونی همچون تالاسمی، آنمی آپلاستیك (نوعی از كم خونی كه در آن مغز استخوان سلول های جدید خونی به اندازه كافی تولید نمی‌كند‌)، اختلال نقص دستگاه ایمنی و تومورهای لنفومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این روش در سال های گذشته، حتی برای درمان سرطان های پستان و تخمدان كه منشا خونی ندارند نیز مورد استفاده قرارگرفته است.
در ادامه ی این گزارش تلاش خواهیم كرد نگاهی هرچند كوتاه به چگونگی انجام این پیوند، لزوم حمایت بیشتر از آن و تبلیغ و اطلاع رسانی برای افزایش اهداكنندگان سلول های بنیادی بیندازیم.

*** چگونگی اهدای مغز استخوان
مغز استخوان شامل ماده یی نرم و اسفنجی است كه در استخوان قرار دارد. این ماده دارای سلول های نابالغی است كه سلول های بنیادی خون مانند گلبول های سفید، قرمز و همچنین پلاكت ها را تشكیل می دهد.
در جریان پیوند مغز استخوان، سلول های گرفته شده از فرد اهدا كننده، پس از انجام دوره ی شیمی درمانی طولانی بر روی فرد بیمار با هدف تخریب مغز استخوان وی، از راه سیاهرگ، به بیمار پیوند زده می شود تا سلول های جدید، جایگزین مغز استخوان تخریب شده ی وی شود. نكته ی جالب اینكه گاه در نتیجه ی این پیوند، گروه خونی بیمار به گروه خونی فرد اهدا كننده تغییر می یابد.
نخستین گام در مرحله های پیوند مغز استخوان تشخیص تیم پزشكی مبنی بر آمادگی بیمار برای دریافت پیوند و پیداكردن اهداكننده یی مناسب است.
در صورتی كه امكان پیوند «آتولوگ» (پیوند از خود بیمار) فراهم نشود، بیمار باید منتظر پیوند «آلوژن» (پیوند از فردی دیگر) باشد. اهداكننده ی آلوژن می تواند از میان خواهر، برادر یا خویشاوندان سازگار و همچنین اهداكنندگان غیرخویشاوندِ سازگار انتخاب شود. تشخیص اینكه كدام یك از این پیوندها برای بیمار انجام شود، به نوع بیماری و شرایط آن بستگی دارد.
البته هر یك از این پیوندها، مزیت هایی نسبت به یكدیگر دارند. برای نمونه، اود كردن یا بازگشت بیماری، بیشتر در بیماران پیوند آتولوگ بروز می كند. در برابر، یكی از بزرگ ترین برتری های پیوند آتولوگ این است كه بیمار پس از پیوند، دچار «جی وی اِچ دی» یا واكنش پیوند علیه میزبان یا عضو پیوندی نمی شود. عارضه ی جی وی اِچ دی كه در بیماران پیوند آلوژن بروز می كند، افزون بر این كه ممكن است مشكل های دومین بسیاری را برای بیماران ایجاد كند، گاه بدلیل شدت زیاد به مرگ آن ها منجر می شود. البته نوع خفیف این عارضه ممكن است حتی در درمان كامل سلول های سرطانی مفید و به نوعی تضمین كننده ی جلوگیری از بازگشت دوباره ی بیماری و درصد بالای موفقیت پیوند باشد.

*** روش های اهدای مغز استخوان
اهدای سلول های بنیادی به 2 دسته ی اهدای سلول های بنیادی از خون و اهدای سلول های بنیادی از مغز استخوان تقسیم می شود. این فرایندها بسیار ساده و برخلاف تصور بسیاری از افراد، هیچگونه احساس درد و عوارض برای فرد اهدا كننده نخواهد داشت.
در روش نخست، پیش از دریافت سلول های بنیادی مغز استخوان، فرد اهدا كننده برای مدتی كوتاه (نزدیك به 4 یا 5 روز پیش از انجام فرایند اهدای مغز استخوان)، داروهای خاصی را در راستای افزایش سلول های بنیادی و آزادشدن آن ها در خون محیطی مصرف می كند. در این مرحله، در فرایندی میان 4 تا 6 ساعت، سلول های رها شده در خون محیطی، از سیاهرگ به وسیله ی ماشینی كه به بدن فرد اهداكننده متصل شده است از وی دریافت و باقیمانده ی آن به خون برگردانده می شود.
در موردهایی كه لازم است مغز استخوان بصورت مستقیم از اهداكننده دریافت شود، فرد در حالت بیهوشی عمومی یا بی حسی موضعی قرار می گیرد و سلول های مغز استخوان بدون احساس درد و ناراحتی از استخوان لگن یا در برخی موردها، جناغ سینه ی وی دریافت می شود. هیچ یك از این روش ها خطری برای فرد اهداكننده ندارد. حتی پس از دریافت مستقیم مغز استخوان نیز سلول های برداشته شده در مدت كوتاهی جایگزین می شوند.
همچنین در این 2 روش، می توان از روشی ویژه با عنوان «كرایوپرزرویشن» (Cryopreservation)، سلول های بدست آمده را برای مدت طولانی فریز(منجمد) كرد تا زنده بمانند و در زمان نیاز، از آن ها استفاده شود.
به این ترتیب، سلول های بدست آمده از اهداكنندگان گوناگون در «بانك سلول های بنیادی» ذخیره می شود و در صورت نیاز بیماران به پیوند آلوژن از آن ها استفاده می شود. پرسشی كه در اینجا مطرح می شود این است كه این بانك تا چه میزان پاسخگوی بیماران نیازمند پیوند آلوژن است؟

*** بانك خونی «محدود» در برابر نیازِ «نامحدود»
متاسفانه امكان پیوند آتولوگ برای درصد كمی از بیماران فراهم می شود و سایر بیماران باید اهداكننده ی سازگاری را از میان اعضای نزدیك یا دور خانواده پیدا كنند. در این موردها نیز شانس بیمار برای یافتن نمونه یی صد درصد هماهنگ بسیار پایین و كمتر از 30 درصد است. در صورتی كه بیمار موفق به یافتن اهداكننده ی مناسب از میان خانواده ی نزدیك و خویشاوندان خود نشود، گام نخست مراجعه به بانك اهداكنندگان سلول های بنیادی واقع در بیمارستان دكتر شریعتی تهران كه اكنون قطب اصلی درمان سرطان خون و پیوند مغز استخوان است، خواهد بود.
دكتر «اسدالله موسوی» فوق تخصص سرطان و از اعضای اصلی تیم پیوند مغز استخوان این بیمارستان در گفت وگویی اختصاصی با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا ضمن اشاره به اینكه بانك فعلی پاسخگوی تعداد بالای بیماران نیازمند پیوند نیست، گفت: درصد بسیار كمی از افرادی كه دهنده ی خویشاوند ندارند و امكان پیوند از خود نیز برای آن ها وجود ندارد، موفق می شوند نمونه ی تطبیقی خود را در بانك فعلی پیدا كنند. این مساله در مورد سایر بانك های انتقال خون با عنوان «سپاس» نیز وجود دارد.
موسوی همچنین افزود: گاهی برای پیداكردن دهنده ی سازگار غیر خویشاوند، لازم است هزاران داوطلب، اچ ال ای تایپینگ شوند. حتی در این شرایط نیز تنها امكان موفقیت 30 تا 40 درصد است. بنابراین بانك كنونی نیازمند گسترش بیشتری است. هر فرد در سلول های خونی خود دارای پروتئین هایی است كه در اصطلاح «اِچ اِل اِی» نامیده می شود. برای انجام پیوند لازم است تا اِچ اِل اِی بیمار و اهداكننده، تطبیق داده شود. موفقیت پیوند آلوژن وابسته به سازگاری هرچه بیشتر اِچ اِل اِی در فرد بیمار و اهداكننده است. تشخیص نوع اِچ اِل اِی بیمار و اهداكننده كه در اصطلاح «اِچ اِل اِی تایپینگ» (آزمایش تشخیص سازگاری میان داوطلبِ دهنده و بیمارِ گیرنده)خوانده می شود، از طریق آزمایش خون ویژه یی صورت می گیرد كه صرف زمان و در عین حال هزینه ی زیادی را در سطح بزرگ در پی خواهد داشت.
در صورتی كه بیمار موفق به پیدا كردن نمونه ی سازگار خود در این بانك و سایر بانك های كشور(رویان، انتقال خون و ...) نشود، مجبور است برای ادامه ی روند درمان خود به بانك های جهانی مراجعه كند. اقدامی كه دشواری های هماهنگی و همچنین هزینه ی بالای انجام آن (نزدیك به صد میلیون تومان)، فشار زیادی را به بسیاری از بیماران وارد می كند. این در حالی است كه هزینه های انجام پیوند مغز استخوان در كشور بسیار كمتر از این میزان است. در نتیجه، افزایش آمار بانك سلول های بنیادی كمك بسیار بزرگی برای بیماران خواهد بود.
همچنین، با درنظرگرفتن ارتباط بانك كنونی با بانك جهانی سلول های بنیادی و ذخیره ی اطلاعات و اِچ اِل اِی همه ی اهداكنندگان سلول های بنیادی، ممكن است در برخی موردها فرد اهدا كننده قادر به نجات جان بیماری خارج از ایران (از طریق سفر به كشوری كه بیمار نیازمند در آن حضور دارد یا فرستادن سلول های بنیادی) نیز باشد. بنابراین گسترش هرچه بیشتر این بانك، تاثیر بسزایی در درمان بیماران از راه پیوند مغز استخوان و همچنین كمك به هموطنان بیمار در صرفه جویی هزینه های درمانی خواهد داشت.
این در حالی است كه به گفته ی پروفسور «اردشیر قوام زاده» پدر پیوند مغز استخوان ایران، كمبودها و مشكل های بیمارستان شریعتی به عنوان مركز اصلی درمان سرطان خون و پیوند مغز استخوان، مانعی بزرگ در راستای گسترش آمار این بانك است.
قوام زاده به عنوان فردی كه برای نخستین بار پیوند مغز استخوان از راه سلول های بنیادی را وارد ایران كرد، در گفت وگوی اختصاصی با پژوهشگر ایرنا، به مشكل هایی نظیر نبود فضای كافی برای گسترش بخش پیوند مغز استخوان، نبود فضای كافی در راستای ذخیره ی سلول های بنیادی و همچنین نبود امكانات و بودجه ی كافی در راستای فرایند اِچ اِل اِی تایپینگ، اشاره كرد.
به گفته ی قوام زاده، تیم پیوند مغز استخوان كشور با تلاش پی در پی و اقدام های برجسته بار بزرگی را از دوش دولت برداشته است، بنابراین بی توجهی به رفع این مشكل ها از سوی مسوولان امر، تنها به دلسردی پزشكان این حوزه و ضرر بیماران منجر خواهد شد.
وی با اشاره به اینكه انتظارهای مطرح شده برای گسترش این مركز و همچنین بانك سلول های بنیادی خواسته ی زیادی نیست، افزود: ساختمان كنونی بیمارستان شریعتی كه در اختیار این بخش قرار گرفته است، از استانداردهای كافی معماری و سایر موردها برخوردار نیست، افزون بر این فاز دوم این ساختمان كه مدت زمان زیادی از شروع ساخت آن می گذرد، به دلیل بی توجهی مسوولان هنوز به مرحله ی تمام شدن نرسیده است.
دكتر اسدالله موسوی نیز در بخشی از گفت وگوی خود مشكل های موجود را مانعی در راستای تبلیغ و فراخوان عمومی برای تشویق مردم به اهدای سلول های بنیادی عنوان كرد.
وی با اشاره به اینكه پیداكردن اهداكننده یی سازگار از میان هموطنان و در بانك های كشور، هزینه ی بسیار كمی را به بیمار تحمیل می كند، از لزوم فراهم آوردن زمینه های فرهنگی و اجتماعی و تشویق هرچه بیشتر مردم به داوطلب شدن برای اهدای مغز استخوان سخن گفت.
وی در ادامه افزود: اما حقیقت این است كه به دلیل كمبود و نبودن امكانات، تاكنون موفق به انجام آزمایش های لازم و تكمیلی برای همه ی داوطلبان اهداكننده ی مغز استخوان نشده ایم. اكنون ظرفیت اِچ اِل اِی تایپینگ ما با تعداد مراجعه كنندگان همخوانی ندارد. بنابراین لازم است در كنار تشویق و فراهم آوردن بسترهای لازم فرهنگی و اجتماعی، امكانات لازم برای دریافت نمونه های كافی نیز گسترش پیدا كند.

***سخن پایانی
شاید سرطان خون و دیگر نوع های سرطان در كشور، آنگونه كه برخی مطرح می كنند، سوار بر موج سونامی نباشد و در مقایسه با بسیاری از كشورهای صنعتی و پیشرفته ی دنیا، آمار كمتری در ایران داشته باشد اما میزان بالای مراجعه به مركزهایی نظیر شریعتی، امام خمینی، بیمارستان بهمن و ... كه جزو مهم ترین قطب های درمان سرطان در كشور به شمار می روند و همچنین مشاهده ی خیل بیمارانی كه هر روز برای درمان به این مركزها مراجعه می كنند، نشان از بالا بودن تعداد مبتلایان به این بیماری در كشور دارد.
در شرایطی كه دانش، كوشش و همچنین نیروی متخصص كافی برای كیفیت بخشی هرچه بیشتر به درمان سرطان خون وجود دارد و مردم نیز در پاسخ به فراخوان های بانك سلول های بنیادی مغز استخوان بارها ثابت كرده اند كه از هیچ كمكی به هموطنان نیازمند خود دریغ نخواهند كرد، آیا این انتظار زیادی است كه دولت با حمایت هرچه بیشتر از مركزهایی نظیر پیوند مغز استخوان بیمارستان شریعتی و اختصاص بودجه و امكانات كافی در راستای رشد بیشتر این مركز، روند درمان را برای بیماران تسهیل كند؟
افزون بر این، انجام پیوند مغز استخوان در ایران و موفقیت های به دست آمده از آن، نام ایران را در میان كشورهای دارای این دانش مطرح كرده است، حتی برخی بیماران خارجی، درمان در ایران را به جای درمان كشورهای آمریكایی و اروپایی انتخاب می كنند. با درنظرگرفتن این شرایط، آیا شایسته نیست مركزی تخصصی و مستقل با همه ی امكانات مورد نیاز و دعوت از نیروهای كارآمد این حوزه، به پیوند مغز استخوان اختصاص داده شود؟
در این میان، نباید از این نكته نیز چشم پوشید كه سرطان بیماری یی است كه نه تنها جسم، بلكه بسیاری دیگر از جنبه های زندگی بیمار و نزدیكان وی را مورد تاثیر قرارمی دهد. این بیماری بدلیل دارا بودن پیامدهای اجتماعی و اقتصادی فراوان، نیازمند توجه هرچه بیشتر مسوولان و كوشش آن ها برای برطرف كردن مشكل های بیماران و خانواده ها در خصوص بیمه، اسكان موقت خانواده بیماران شهرستانی و روستایی، مشاوره های روانی و اقتصادی، آگاهی بخشی كامل در خصوص روند بیماری و هزینه های آن و دادن تسهیلات به خانواده هایی كه در نتیجه ی ابتلای سرپرست خانوار به سرطان دچار مشكل های مالی شده اند، است.
*از:عطیه میرقراچولو (گروه پژوهش و تحلیل خبری)
*پژوهشم**448**9283**2054