تهران- ایرنا- سفر به گرای 270 درجه نوشته احمد دهقان، روایتی دست اولی از مقطع مهمی از حوادث جنگ را بیان می كند، اما صرفا روایت صریح و ساده را می توان داستان نامید یا به عناصر دیگری هم نیاز است؟

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار حوزه كتاب و ادبیات ایرنا ، كتاب سفر به گرای 270 درجه از اولین آثار مرتبط با جنگ تحمیلی است كه در سال 1375 توسط نشر صریر منتشر و با اقبال خوانندگان داخلی روبرو (18 چاپ طی 17 سال) شد و بعد از آن انتشارات مزدا و انتشارات سوره مهر نیز آن را به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر كردند.
دهقان كه دانش آموخته كارشناسی ارشد رشته مردم شناسی و كارشناس ادبی مركز آفرینش های ادبی حوزه هنری است، داستان های دیگری در مورد جنگ ایران و عراق مانند هجوم و دشت بان نوشته و یك داستان از مجموعه داستان بحث برانگیز من قاتل پسرتان هستم از او نیز به فیلمی به نام پاداش سكوت در سال 1385تبدیل شد. بنابراین به آسانی می توان وی را از پیشگامان عرصه ادبیات دفاع مقدس و نویسندگان مطرح این حوزه دانست.
داستان بلند سفر به گرای 270 درجه از آثار برگزیده جایزه بیست سال ادبیات داستانی شناخته شد و جایزه بیست سال ادبیات پایداری را برد.
دهقان در مورد این رمان می گوید: نوشتن این رمان حدود یك سال و نیم زمان برد و هنگامی كه به پایان رسید احساس كردم توانستم یك روزنه كوچك از جنگ را به تصویر بكشم. به نظر من هر اثری كه در مورد جنگ به چاپ می رسد، یك روزنه است و این روزنه ها می توانند در نهایت، قسمتی از جنگ را نشان دهند. اصلا جامعه شناسی ادبیات، بعد از سال ها روی این آثار تحقیق می كند تا جامعه آن لحظه ایران و افكار آدم هایی كه در آن جنگ بودند را پیدا كند.
نقدها و نشست های ادبی فراوانی برای بررسی آثار دهقان برگزار شده است كه گاه متشنج نیز بوده اند.
دهقان در 248 صفحه سفر به گرای 270 درجه داستان ناصر رزمنده نوجوان دبیرستانی را روایت می كند كه حین امتحانات درس و مشق را رها می كند و به همراه علی دوست صمیمی و هم محله ای اش راهی منطقه جنگی جنوب می شود. توصیف های دهقان از وضعیت جبهه و عملیاتی كه ناصر در آن شركت دارد خواننده را متقاعد می كند كه كتاب سفر به گرای 270 درجه در هشت فصل ماجرای عملیات كربلای 5 را اواخر دی ماه 1365 بازگو می كند.
داستان از زاویه دید اول شخص روایت می شود و با ورود قهرمان به جبهه شخصیت های مختلفی كه بسیاری از آنها از طریق روایت های مكتوب و تصویری برای خواننده ایرانی آشنا هستند، وارد داستان می شوند.
شاید عمده ترین غایب در این اثر عنصر مهم تعلیق در روایت داستانی باشد. از یك طرف چون راوی اول شخص و قهرمان هست خواننده می داند كه احتمالا قهرمان سالم برمی گردد و حتی در میانه این جبهه فراخ و عملیات گسترده برای او نباید اتفاقی بیافتد تا روایت ادامه یابد. از طرف دیگر روند ساده و خطی حوادث كه از خانه ناصر جایی در محله ای متوسط نشین یا جنوب تهران آغاز و به جبهه، خط مقدم، درمانگاهی در شهر اهواز و در نهایت خانه او منتهی می شود؛ هر نوع كنجكاوی خواننده را در مورد روند حوادث از بین می برد. حتی توصیفاتی مانند رویای راوی در مورد شهادت علی و تعبیر شدن آن خواب در انتها و شهید شدن علی به همان شكلی كه در خواب دیده، نیز پیرنگ داستان را بیش از حد ساده و خطی و سوال از پیامد ماجرا را از بی معنی می كند.
شاید خصوصیت دیگری كه سفر به گرای 270 درجه را تاحدی به خاطرات نوشته شده از جنگ نزدیك می كند؛ تعدد شخصیت های خامی باشد كه به ویژه از ورود ناصر به جبهه با آنها روبرو هستیم. غیر از اینكه نویسنده در مجموع به پردازش دقیق همه شخصیت ها علاقه ای ندارد و حتی اعضای خانواده قهرمان مانند مادر، پدر و خواهر و برادرش هم پرداخت نشده اند، شخصیت های فراوانی كه در جبهه با آنها روبرو می شود (غیر از پنج شخصیت اصلی كه آنهم در حد تیپ باقی می مانند) حتی شخصیت راننده داش مشتی كه با بقیه شخصیت ها در ظاهر فرق دارد، به كلی به تیپ های همیشگی نزدیك اند.
هر چند نباید از حق گذشت كه روایت دست اول دهقان از حوادث و روابط میان رزمنده ها در جبهه فضا را به خوبی برای خواننده قابل درك می كند. مانند این بند: می رویم بیرون سنگر، علی تو صف ایستاده و با ابوالفضل فرمانده دسته دو، كركری می خواند. دو صف شده ایم در كتار هم و منتظریم كه چه دستور برسد و چه كارمان كنند. یكی از تو صف دسته دو بلند فریاد می كشد: برای سلامتی بچه ها دسته یك ...و به یكباره همه شان فریاد می كشند....به دكتر متخصص اطفال مراجعه كنید! می زنند زیر خنده. (ص124)
گاه هم این توضیحات به اندازه ای جزئی و مفصل می شود كه در پس آن به آسانی می توان چهره خشن جنگ را درك كرد؛ به ویژه در مقطعی كه نیروهای خودی با آتشباری شدید دشمن روبرو هستند. مانند این بند: دو نفر لنگ دراز كسی را گرفته اند و مثل گوسفند قربانی روی زمین می كشند و می آورند. پشت سرشان خون رو زمین خط می اندازد و زمین خون را می مكد (ص 191). در بعضی موارد نیز نویسنده در توصیف حالات و روحیات خود تا حدی پیش می رود كه بوی شعارزدگی به شدت از آن به مشام می رسد. مانند این جمله كه در مورد بیسكوئیت هدیه خواهرش با خود واگو می كند: حاضرم خودم تركش بخورم ولی یادگاری رویا آسیبی نبیند. (ص187).
یك نكته قابل توجه دیگر نیز استفاده نویسنده از بعضی اصطلاحات مانند كانال، سنگر (و تفاوت آنها) كانال زوجی، دژ، خاكریز، گردان، لشگر، پاشتری، پامرغی، شنی تانك و ... در كتاب باشد كه برای خواننده امروزی دیریاب است؛ هر چند یقینا برای كسانی كه جنگ را درك كرده اند بسیار عادی است. شاید نویسنده می توانست در چند صفحه پایانی هر كدام از این اصطلاحات را در حد یك خط برای خواننده جوان توضیح دهد.
در نهایت شاید بتوان نتیجه گرفت كه سفر به گرای 270 درجه تجربه نویسندگی رزمنده ای است كه 10 سال بعد از حضور در عملیاتی دشوار، لحظه های رویارویی با دشمن، از دست دادن دوستان و تا آستانه مرگ رفتن و برگشتن را جزئی و مفصل برای خواننده دهه 1370 ایران ترسیم می كند و از میان همه عناصر داستانی روایت صاف و صریح نزدیك به نویسندگان سبك ناتورالیسم را به خوبی در داستان خود رعایت كرده است.
از : منصوره شوشتری
فراهنگ**9157**1601**