جهان امروزراعصرارتباطات ، عصراطلاعات، وانقلاب ارتباطات ناميده اند.

دنيا ازاوايل دهه 1980 ميلادي به تدريج واردعصرنويني شده است . دردهه اخيربه اعتقاد بسياري ازدانشمندان حوزه هاي مختلف علوم اجتماعي، عرصه هاي مختلف زندگي اجتماعي انسان آنچنان دگرگون شده كه فهم وچيستي آن با بكارگيري نظريه هاي دوران قبل ازآن عملي نيست.
عصرنوين حيات بشرمعمولاً با نظريه واصطلاحات جديدي تبين مي شود. جهاني شدن، عصرانفجاراطلاعات وجامعه شبكه اي با رشد شتابان تكنولوژي هاي ارتباطات و اطلاعات ، بويژه اينترنت انتقال پرشتاب فعاليت ها به طوركلي زندگي فردي وجمعي انسان به فضاهاي سايبرومحيط هاي مجازي اهميتي روزافزون يافته ومجازي شدن را به نيروي محرك تغييرمحيط زندگي انسانها وازآن مهمتربه عامل اصلي تغييرالگوي فكري ورفتاري ودرنهايت روابط اجتماعي تبديل نموده است .
درميان فناوري هاي نوين ارتباطي اينترنت نقش واهميت ويژه اي درزندگي انسانها ايفا نموده وتأثيرات آن به خصوص درميان جوانان قابل مطالعه بوده است ، اينترنت درعرصه ارتباطات ميان فردي وروابط اجتماعي جوانان فصل نويني راشكل داده والگوسازي جديدي رانهادينه كرده است.
ظهورفناوري هاي جديد درهرجامعه اي به رغم مفيد وموثربودنشان ،همواره ترديدها، سردرگمي ها وناآرامي هايي را نيزبه همراه دارند واين تفكرامروزه درمورد شبكه هاي اينترنتي به درستي مصداق پيدامي كند.
تكنولوژي همواره درهمه اعصارو جوامع بشري يكي ازحياتي ترين عناصرزندگي اجتماعي بوده است . عصرها نقطه آغازمشخصي ندارند به تدريج ظاهرمي شوند وخرده خرده شكل مي گيرند، نخست آگاهي مي دهند كه چيزبنياديني درحال رخ دادن است.
فناوري هاي جديد به خصوص اينترنت با ورود به زندگي فردي واجتماعي انسانها معادلات جديدي را پيش روي بشرگذاشته است وتمامي اقشارجامعه با درنظرگرفتن تفاوت هاي فردي واجتماعي، خود را با موج فناوري هاي جديد همسونموده وسبك زندگي خود را تغييرداده اند .
انسان امروز در دوراني به سرمي برد كه دراطراف او انفجاري ازاطلاعات ورويدادها رخ مي دهد و او به دوره تازه اي از تاريخ زندگي روابط با انسانهاي ديگر گام مي نهد.
اينترنت پديده اي فرهنگي است كه در دو دهه اخيررشد سريعي داشته است و راهي براي ارتباط بين المللي ودسترسي به دانش محسوب مي شود. درسراسر كره زمين، اينترنت درحال تبديل شدن به جزئي از زندگي روزمره شده است.
مقتضيات نشان مي دهد امروزه تعداد زيادي ازجوانان ازاينترنت استفاده مي كنند بطوريكه اينترنت رانوعي الزام و نياززندگي دنياي معاصرمطرح نموده وآن را به عنوان يكي ازنيازهاي اصلي تعبيرمي نمايند.
امروزه با آسان شدن برقراري ارتباط ازطريق اينترنت ديگرزحمت ديدارها وملاقات هايي كه درگذشته منشأ تبلوراحساسات وعواطف بين افراد مي شد كم شده است، واين محدوديتي است كه ابزارها واينترنت درجامعه ايجاد نموده است .
اينترنت به مروربه درون خانواده ها راه مي يابد وبرساخت وروابط اجتماعي جوانان با والدين تأثيرمي گذارد .
ژان كازنيومعتقداست اينترنت به دوصورت اعتقاد مارا دگرگون مي سازد .اول وسوسه مقاومت ناپذيراينترنت كه ما رانوعي گرفتارمي كند وبه مشاركت مي كشاند ، دوم سيل اطلاعاتي است كه بوسيله اينترنت جاري مي شود اگرهمه را باورنكنيم ولي به مرور از برخي اعتقادات خود دست برمي داريم.
اينترنت با ورود به خانواده ها همه نوع روابط ، حقوق وتكاليف مربوط به نقش ها و... راتغييرمي دهد. تغييرات محسوس درنقش ها وتكاليف وانتظارات افراد درخانواده ها نشانگراين است كه ورود اينترنت برفرهنگ وارزش ها وهنجارهاي موجود تأثيرگذاشته و پيام هايي كه بعضاً ازطريق اينترنت پخش مي شود گاه درتعارض با ارزش ها وهنجارهاي موجود دررابطه باجوانان قرارمي گيرد.
استفاده بيش ازاندازه از اينترنت مي تواند مشكلاتي را براي خانواده ها بوجود آورد ازجمله افزايش ناسازگاريها ، كاهش ارتباطات كلامي و چهره به چهره ، كاهش روابط بين والدين وفرزندان.
برهمين اساس با درنظرگرفتن اهميت اينترنت ، توسعه زندگي شهري و پيچيده شدن روابط اجتماعي جوانان ، لزوم برنامه ريزي والدين براي آماده شدن فرزندان براي ورود به دنياي مجازي با قواعد خاص ، اين سووال پيش مي آيد كه واكنش والدين چگونه خواهد بود؟ اين موضوعي است قابل تأمل.
ازاين منظر خانواده ها بايد رويكرد تربيت متعادل (نه سخت گيرانه ومحدودكننده ي مطلق ونه واگذارنده و رهاكننده درقبال فرزندان وجوانان درپيش گيرند تاهمراهي مناسبي با اينترنت كه به عنوان موجي درحركت است داشته باشند ، به تعبيري بايد ميزان ونحوه استفاده ازاينترنت رامديريت كرد نه اينكه اينترنت ما را مديريت بكند.
*كارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعي
6016