حاكميت 120ساله حكومت مغولان بر ايران (616 هـ. ق تا 736هـ. ق) تحولات بسياري را باعث شد كه در آينده ايران تأثيرات ژرفي داشت. تاريخنگاري درعهد مغول به دليل آثار مهمي كه در اين دوره نوشته شده، از اهميت بسياري برخوردار است، به گونهاي كه نقطه عطف تاريخنگاري در ايران به شمار ميآيد. تاريخ وصاف، جهانگشاي جويني و مهمتر از همه جامعالتواريخ تأليف «رشيدالدين فضلالله همداني» از تأليفات شاخص اين دوره است.
«كارل يان» استاد دانشگاه ليدن درباره رشيدالدين مينويسد: 'شايستگي درخشان او در زمينههاي گوناگون جلوهگر است. او فيلسوف، مفسر، طبيب، سياستمدار و دانشمندي ذي فنون بود. اگر غير از اين بود نميتوانست به مدت 20 سال وزارت سه وزير مغول را عهدهدار باشد. از ويژگيهاي اوست كه تاريخ ملل عالم را با انصاف و بيطرفي كامل نوشت و اكنون ما حق داريم كه او را نخستين تاريخ نگار جهاني بدانيم'.
اين اثر تنها و كاملترين منبع تاريخ قبايل ترك و مغول است كه به بحث درباره باورها، اسطورهها، افسانهها و فرهنگ اقوام مغول ميپردازد. حتي در كشور چين كه زبان همسايگان شرقي آنان بوده نيز مانند اين اثر به زبان چيني نوشته نشده است. در سنگ نوشتههاي اورخون كه كهنترين مكتوب تركي سده هشتم ميلادي است، تنها نام چند قبيله ترك آمده و در كتاب لغات الترك محمود كاشغري (ق5 هق) تنها از 24 قبيله ترك و باورهاي آنان ياد شده است.
نخستين منبع داستان اغوزخان كه به صورت اسطوره ملي/ قومي تركان درآمده فقط جامع التواريخ است. داستان نياكان چنگيزخان و شرح احوال دوران كودكي، جواني و ميانسالي اش به تفصيل در جامع التواريخ آمده و در كتاب تاريخ سري مغول كه معروفترين اثر از تواريخ معتبر مغول است، مختصر ذكر شده است. اگرچه رشيدالدين تاريخ حمله مغول به ايران را از منابع قبلي هم چون جهانگشاي جويني گرفته، اما تاريخ غازان خان در اين اثر منحصر به فرد است. از اينرو كتابهاي تاريخ گزيده حمدالله مستوفي، تاريخ بناتكي، حافظ ابرو، روضه الصفاي خواند مير و حبيبالسير ميرخواند و غيره همه متأثر از جامع التواريخ اين دوران را نوشتهاند.
نثر و سبك نگارش جامع التواريخ نسبت به جهانگشاي جويني و تاريخ وصاف بسيار شيوا و ساده است و مطالبي كه از مغولي به فارسي برگردان كرده، داراي نثري گفتاري و محاورهاي است. با اين حال اين كتاب بايد به گونهاي ميبوده كه حكام مغول كلمات آن را متوجه ميشدند و چون قرار بود حكومت مغولها به يك امپراتوري تبديل شود، براي همين لازم بود مغول و ايراني با هم يك نظام سياسي واحد را تشكيل دهند. بنابر اين ميتوان ادعا كرد كه اين اثر درصدد است ايران را با هويتي جديد مطرح كند. طبعاً راه وحدت و هويت واحد از نظر رشيدالدين اين بود كه هم كلمات فارسي، هم مغولي و هم تركي را به كار ببرد. از نظر او انديشه يك امپراتوري بزرگ كه بتواند همه اقوام در آن روزگار را در بر بگيرد، اقتضا ميكرد عناصري از همه فرهنگ ها را با خود داشته باشد.
انتشار ويراست جديد كتاب جامع التواريخ بزودي در ايران از طرف مؤسسه ميراث مكتوب انجام ميشود و قطعاً ترجمه اين اثر به زبان مغولي بايد به عنوان يك پروژه ملي به حساب آيد و اين خدمتي است به فرهنگ مغولستان. با اين كار راه براي پژوهش دقيقتر محققان و تاريخ نگاران مغولي براي معرفي و شناخت كاملتر تاريخ و فرهنگ خود هموارتر ميگردد.
از ويژگيهاي چاپ جديد اين است كه دشواريهاي حاصل از كاربرد واژههاي تركي - مغولي نيز مرتفع شده و با همكاري يك فرد آشنا با زبانهاي تركي و مغولي با مصحّح متن، تقريباً همه واژهها و اصطلاحات تركي- مغولي جامع التواريخ در اين اثر تصحيح و ريشهيابي شده است. شكل تصحيح شده اين واژهها و اصطلاحات جز آن كه در متن وارد شده، به صورت جداگانه نيز به صورت يك فرهنگ الفبايي در حجمي حدود 150 صفحه در پايان كتاب درج شده است.
*مدير مركز پژوهشي ميراث مكتوب
منبع: روزنامه ايران 10/07/1394
پژوهشم**1197**1459
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۵
يكي از مهمترين منابع تاريخي در زبان فارسي كه نسخه هاي متعددي از آن در دست است و خوشبختانه از آفات زمان در امان مانده و داراي اطلاعات منحصر به فردي است، جامع التواريخ است.در اهميت جهاني اين اثر همين بس كه از 200 سال پيش تاكنون مورد توجه ايران شناسان و شرق شناسان واقع شده و به زبانهاي بسياري ترجمه شده است.