ايلام - ايرنا - در چند سال كار خبري تاكنون به چنين سوژه اي بر نخورده بودم، مصاحبه با پسري كه تا پنج سال پيش دختر بود و دوستان و همكلاسي هايش همگي دختر، ولي امروز با چهره اي پسرانه وارد مرحله جديدي از زندگي شده است.

به گزارش ايرنا، وقتي روبرويم مي نشيند كمي دستپاچه مي شوم و نمي دانم مصاحبه ام را چگونه آغاز كنم، موهايش كوتاه اما هنوز ته چهره دخترانه را در عمق چهره اش مي توان يافت، معصوميت در چشمانش هويداست و آرام شروع به تعريف سرگذشتش مي كند.
او كه نمي خواهد نامي از او برده شود،مي گويد: سال 67 در يكي از روستاهاي زرين آباد از توابع شهرستان دهلران متولد شدم در مدت 18سالي كه در روستا بودم نمي دانستم دچار اختلال جنسيتي هستم و وقتي براي نخستين بار مشكلم را بدليل نداشتن برخي اندام هاي زنانه با مادرم در ميان گذاشتم او پاسخ داد: نگران نباش رفع مي شود.
مادرم زني ساده و پدرم كشاورز و بيشتر اوقاتشان را با كار كردن سپري مي كردند، از بيان اين مشكل جسمي ام ترس داشتم و بدتر از همه محيط كوچكي بود كه در آن زندگي مي كردم.
سال 87 وارد دانشگاه باختر ايلام در رشته حسابداري شدم، از كودكي ورزش را دوست داشتم با تمرين هاي مختلف بتدريج وارد تيم فوتبال دختران استان شدم، بدليل قدرت زيادي كه داشتم و از طرفي داشتن ظاهري پسرانه و صداي خشن در يكي از مسابقات ليگ برخي از تيم ها به مربي تيم ما اعتراض كردند كه شما از پسر در تركيب تيم خود استفاده كرده ايد.
او ادامه مي دهد: جرقه زندگي جديدم از همين اعتراض شروع شد، بر اساس بخشنامه به همه تيم ها اعلام شد كه بازيكنان بايد تعيين جنسيت شوند در اين زمينه از همه هم سونوگرافي انجام شد هم معاينه بدني، در سونوگرافي پزشك معتمد به من گفت: تو داراي اندام تناسلي پسرانه داخلي هستي و به عمل جراحي براي تغيير جنسيت نياز داري.
شنيدن اين جمله كه من در واقع پسر هستم و بايد چند عمل براي تغيير جنسيتم انجام دهم اولين بار براي خودم جالب و حيرت انگيز بود، سرگردان شده بودم، اين مساله را با برخي از دوستان نزديكم در ميان گذاشتم، آن زمان دانشجو و در خوابگاه زندگي مي كردم ولي كم كم به علت مشكلاتي كه در خوابگاه برايم بوجود آمد و تغيير ديدگاه اطرافيان بويژه دوستان نزديكم مجبور به ترك خوابگاه و رفتن به خانه استيجاري شدم.
او ادامه داد: سال 90 بعد از پايان تحصيلات دانشگاه به مركز اورژانس اجتماعي بهزيستي مراجعه كردم و تازه متوجه شدم براي عمل جراحي بايد مراحل زيادي از جمله رفتن به دادگاه و دريافت حكم قاضي را داشته باشم كه همه اينها در گرو رضايت خانواده ام بود.
خانواده ام در روستا زندگي مي كردند و پذيرش اين مساله براي آنها كه دخترشان با عمل جراحي تبديل به پسر شود غير قابل قبول بود، به محض شنيدن اين مساله بشدت مخالفت كردند ولي من براي انجام عمل رضايت خانواده ام را نياز داشتم، مساله را با دادگاه و قاضي پرونده و دادستان در ميان گذاشتم كه در نهايت دادگاه كه در جريان تمامي مشكلات من بود حكم انجام عمل را صادر كرد.
او مي گويد: عمل جراحي من در ايلام انجام نمي شد، اوايل سال 91 بود همراه دوستم به يك كلينيك خصوصي در كرمانشاه رفتم، هزينه عمل حراجي 76ميليون ريال و با انجام آزمايش هاي مختلف تا 100 ميليون ريال مي شد با كمك بهزيستي، موسسات خيريه و دريافت وام از كميته امداد پول عمل را پرداخت كردم.
بعد از انجام اولين عمل جراحي تحول جديدي را در زندگي احساس مي كردم، شناسنامه جديد با اسم پسرانه و كارت ملي جديد دريافت كردم، گواهينامه رانندگيم را تغيير دادم، كارت پايان خدمت كه به علت انجام عمل معاف شده بودم گرفتم و تمامي مدارك دانشگاهيم را با اسم جديد عوض كردم و در نهايت من ماندم و با وامي كه ماهيانه بالاي چهار ميليون ريال قسط داشت.
وامي كه از كميته امداد به من داده بودند 70 ميليون ريال بود، چند ماه توان پرداخت آن را نداشتم و اقساط آن عقب افتاده بود، بانك جلو حساب ضامن را گرفته بود، در بدترين شرايط مالي بسر مي بردم تا اينكه يكي از دوستانم پيشنهاد داد كليه ام را بفروشم.
ابتدا از انجام اين كار ترس داشتم ولي چون فشار مالي زيادي بهم وارد شده بود بناچار به انجمن حمايت از بيماران كليوي رفتم و تشكيل پرونده براي اهدا كليه دادم ولي مسئولان انجمن باز هم رضايت خانواده ام را خواستند كه با اخذ نامه از دادگاه و مشكلات جسمي و شخصي مجوز عمل صادر شد.
او ادامه مي دهد: تير ماه امسال كليه ام را با انجام عمل جراحي به مبلغ 120 ميليون ريال به يك مرد دياليزي 40 ساله فروختم، از مبلغي كه از بابت فروش كليه ام گرفته بودم ابتدا وام را تسويه و سپس با مابقي آن آپارتمان 50 متري رهن و اجاره كردم.
بعد از يك هفته از انجام عمل جراحي در خانه محبوس شده بودم، درد زيادي داشتم چون پرستاري نداشتم و كارهاي شخصي ام را خودم انجام مي دادم، بعد از گذشت چند روز كه هيچ پولي براي تهيه غذا نداشتم به يك موسسه خيريه مراجعه و با حمايت آنها مقداري كمك و مواد غذايي گرفتم.
او مي گويد: تمام زندگي ام يك يخچال، تلويزيون و چند تا ظرف و پتو است، وسايل گرمايشي در خانه ندارم و به علت سرما از چند وقت گذشته محل عملم عفوفت كرده و دكتر علت آن را سرماي محيط زندگيم دانسته است، از شدت درد توان كار كردن ندارم، از يك موسسه خيريه ماهانه 500 هزار ريال مي گيرم و زندگيم را مي چرخانم، چند ماه است كه اجاره خانه نداده ام و صاحبخانه گفته از پول رهن كم مي كند چند ماه بيشتر از قراردادم هم باقي نمانده است.
او گفت: عمل جراحي دومم هزينه اش 160 ميليون ريال است و تنها بيمارستان خصوصي در تهران يا اصفهان آن را انجام مي دهند، بشدت به اين عمل نياز دارم، به موسسات خيريه مختلف و دستگاه هاي حمايتي مراجعه كرده ام و چشم براه كمك براي انجام عمل دوم كه سخت تر از عمل اول است همچنان هستم.
پدر و مادرم كه دختر و پسر عمو هستند هفت فرزند سه دختر و چهار پسر دارند ولي در واقع آنها شش پسر و يك دختر دارند، اين بيماري را متاسفانه خواهر ديگرم هم دارد ولي او هنوز كوچك است و نمي دانم آينده اش چطور مي شود.
سرگذشت غمبار زندگي اين بيمار تي اس آنقدر برايم ناراحت كننده و تعجب انگيز است كه در لابلاي صحبتهايش مات و مهبوت مي مانم و برخي جمله هايش را تنها در ذهن ثبت مي كنم، نمي دانم اينجا به حال چه كسي بايد دل سوزاند بحال اين پسر كه تا پنج سال پيش دختر بوده و همچنان دغدغه دو بيماري دو جنسيتي دارد و كليه اش را بخاطر تامين مخارج عملش فروخته تا هويتش را مشخص كند يا به حال پدر و مادر او كه به علت ديدگاه و تعصبات بي جا حاضر به پذيرش اين بيماري فرزندشان نشده اند.
به گفته بسياري پزشكان، جراحي آخرين راه علاج بيماران اختلال هويت جنسي است، ولي پس از رهايي از عمل چند ساعته و تولدي دوباره، تازه مشكلات بيشتري بر سر راه شان قرار مي گيرد چرا كه نه قبل از عمل و نه بعد از آن حمايت هاي درستي از اين افراد صورت نمي گيرد، بطوريكه بيشتر آنها نمي توانند براحتي وارد محيط كار شوند و البته برخي ديگر نيز تصميم به جدايي از خانواده هايشان مي گيرند و گويي قصه پر غصه آنها تمامي ندارد.
امام خميني(ره) در سال 1363 با صدور فتوايي، عمل تغيير جنسيت را مجاز اعلام كرد و اين فتوا باعث شد كه مريم ملك آرا، اولين ايراني باشد كه تغيير جنسيت دهد.
بر اساس آمار پزشكي قانوني از سال 1385 تا سال 1389 تعداد 1366 جراحي تغيير جنسيت در ايران انجام شده كه 56 درصد زن و مابقي مرد هستند.
طبق آمار رسمي در ايران بين 15 تا 20 هزار تراجنسي زندگي مي‌كنند هر چند آمار غيررسمي اين عدد را تا 150 هزار نفر نيز مي دانند.
متاسفانه نگاه مردم به افرادي كه اختلال هويت جنسي دارند، كليشه ‌اي و تحقيرآميز است و گروهي نيز ممكن است اين افراد را اشخاصي منحرف بدانند چراكه همان‌ گونه كه گفته شد، فرد به‌ زعم ظاهري كه مردانه يا زنانه است، رفتاري متفاوت نشان مي ‌دهد و اين موضوع باعث مي‌ شود در كانون توجه و در نتيجه مورد تمسخر يا سرزنش قرار گيرد.
به گفته بسياري از پزشكان، افراد داراي اختلال هويت جنسي بايد عمل جراحي شوند تا هويت شان مشخص شود و عمل جراحي در دو جنسه ها نيز ضرورتي اجتناب ناپذير و آمار پسراني كه مي خواهند دختر شوند بيشتر است.
معاون امور اجتماعي بهزيستي ايلام در اين زمينه معتقد است: اين بيماران بشدت به عمل جراحي نياز داشته تا با پيدا شدن هويت واقعي و مشخص شدن جنسيت واقعي شان درگيري هاي دروني آنها كاسته و آرامش روحي را كسب كنند.
زهرا همتي در گفت وگو با خبرنگار ايرنا با بيان اينكه آمار دقيقي از اين بيماران در استان در دست نيست افزود: تاكنون پنج نفر در سطح استان براي دريافت كمك هزينه جراحي به اين اداره كل مراجعه كرده اند.
وي با بيان اينكه هزينه هاي جراحي اين بيماران بسيار سنگين است، ادامه داد: سال گذشته 128 ميليون ريال بعنوان كمك هزينه عمل جراحي به اين بيماران توسط بهزيستي بصورت بلاعوض پرداخت شده است.
همتي گفت: با توجه به پر هزينه بودن جراحي اين بيماران افراد خير بايد وارد كار شده و براي رفع مشكل جنسيتي اين بيماران با بهزيستي مشاركت كنند.
7171/9002