در اين مطلب به قلم فرزاد وثوقي كه در شماره 2902 اين روزنامه چاپ شده آمده است:در مناطق روستايي با وجود توانمندي هاي بسيار، دچار پس رفت هستيم. در سالهاي اخير حتي در حوزه گردشگري روستايي نيز دستاوردي در بخش اقتصاد نداريم.
استان فارس داراي 4216 روستاست كه از اين تعداد تنها 1952روستا داراي دهياري است . كار دهياري ها دريك حركت مشابه با بنياد مسكن عمران و بهسازي وتوسعه زير ساخت ها با هدف كاهش روند مهاجرت به شهر ها است .اما وآيا توانسته ايم مانع خروج قشر مولد از روستاها شويم ؟
سال گذشته 1116 ميليارد ريال وامسال 600ميليارد ريال اعتبار در اختيار دهياريها براي بهسازي وتوسعه زير ساخت هاي روستايي قرار گرفته است تا با اين كار از ادامه روند خالي از سكنه شدن روستاها جلوگيري شود اما همانطور كه شاهديم روند مهاجرت ادامه دارد و كار در روستاها چندان بروفق مراد پيش نمي رود !؟
بنياد مسكن نيز با برخورداري از اعتبارات گسترده وظيفه اي مشابه دهياري ها در روستا دارد و اين دو دستگاه در سالهاي گذشته هر چه كرده اند اما نتوانسته اند مانع مهاجرت وتوسعه آلونك نشيني در حاشيه شهرها بشوند .درواقع نبود برنامه موثروآينده نگرباعث شده تا هر چه در روستاها هزينه كرديم بي فايده باشد !؟
بهتر آن بود تا بنياد مسكن و دهياريها كه بصورت موازي در روستاها در حال فعاليت مي باشند توان خود را صرف اقتصاد خانوار روستايي مي كردند واز طريق باتقويت زير ساخت هاي اقتصادي باعث ماندگاري روستاييان در روستا ها مي شدند و از قبل اين سود به تقويت واستحكام مسكن روستايي مي پرداختند.
پرواضح است كه مسكن بدون اقتصاد قادر نيست ماندگاري روستاييان را تضمين كند ودر سالهاي گذشته اين موضع به اثبات رسيده است اما بايد ديد چه عاملي باعث ادامه فعاليت موازي دو دستگاه در روستا ها شده است . اين در حالي است كه غير از دهياري وبنياد مسكن ، شوراهاي اسلامي روستايي نيز تشكيل تا مشكلات حل نشده روستايي را اين بار با كمك خود مردم حل و فصل نمايند اما با تمام اين اوصاف سه نهاد شورا ، دهياري وبنياد مسكن به سازمانهاي دولتي متكي به اعتبارات دولتي تبديل شده اند وعملا چرخ برنامه هاي مردم محور در روستاها در گل گيركرده است !؟
بهترين شيوه مديريت روستا ها همان شيوه كداخدا منشي بود كه به اندازه عمر روستاها قدمت داشت و البته جواب مي داد .شيوه اي كه با فاصله گرفتن از آن مشكلات امروز را شاهديم . با خالي شدن روستاها از نيروهاي مولد و انجام مهاجرت به شهرهاي بزرگ وتوسعه حاشيه نشيني باعث وارد آمدن انواع آسيب هاي اجتماعي به جامعه شديم كه سرخط تمام آنها «بحران هويتي» است .
در شهر هاي بزرگ كشورمان درآمدهاي كاذب گاها چنان سراب درست كرده كه جاذبه مهاجرت روندي خانوادگي پيدا كرده است .شايد به جرات بتوان گفت كه در بسياري مشاغل مانند دست فروشي يك زنجيره خانوادگي وطايفه گرايي را شاهديم . با اين حساب بعضي مشاغل كاذب در جامعه در اختيار گروه هاي خانوادگي قرار داردكه شايد بعضا «استان فارسي »هم نباشند . البته مهاجرت ابعاد گوناگوني در اقتصاد شهرها ايجاد كرده است و آن تكدي است . در شهري مانند تبريز يك متكدي نمي توان يافت وآن علت خاص خود را دارد. اول آنكه درفرهنگ مردم تبريز «تكدي پروري »وجود ندارد ودوم آنكه مديريت شهري تبريز اجازه انعقاد چنين نطفه اي را به گروههاي مهاجر نمي دهد . اما در شيراز مركزاستان فارس چه خبر است ؟ اول آنكه دستگاههاي خدمات رسان با عملكرد غلط خودباعث روند افزايشي مهاجرت به شهرشده اند ودوم انكه مردم شيراز برخلاف مردم تبريزعادت به «تكدي پروري »دارند.
اين درحالي است كه شبكه هاي تكدي براي مناطق مختلف شهري سرقفلي تعيين كرده اند و درآمد آنان درماه نجومي است واز اين بابت اشتياق براي عضويت در صف كودكان كار ويا متكديان خياباني روز افزون است .
با تمام اين تفاصيل بايد از ادامه روند «بحران بي هويتي» در شهر وادامه حاشيه نشيني با تغيير روش در سياست هاي بنياد مسكن و دهياري ها جلوگيري كرد . شايد بهتر باشد بنياد مسكن با قبول اين واقعيت كه اين روزهاكاري در روستاها ندارد به يك دستگاه بزرگ اقتصادي وحمايتي در ابعاد سرمايه گذاري خصوصا در حوزه ماشين آلات سنگين تبديل شود وبا مشاركت تخصصي در حوزه مسكن به تسهيل امور وگره گشايي درآن بپردازد و امور مربوط به عمران وبهسازي روستاها را برعهده دهياران و شوراهاي اسلامي بگذارد كه موازي كاري اين سه نهاد دريك نقطه ثمره چنداني ندارد .
1876/ 5054
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۲
سرمقاله روزنامه افسانه چاپ شيراز به موضوع مديريت و چگونگي حفظ جمعيت روستايي فارس اختصاص يافته و نويسنده در مطلبي با عنوان منطقه روستايي اين موضوع را بررسي كرده است.