«محمدتقی صبوری» متخلص به بهار، شاعری با اندیشه های اجتماعی، محقق و مبتكر در حوزه زبان و ادبیات فارسی است. این ادیب فرهیخته كه با به كارگیری مطالب نو در شعر سنتی، قالب قصیده را جانی دوباره بخشید، در 17آذر 1265 هجری خورشیدی در محله سرشور مشهد دیده به جهان گشود و از همان كودكی در كنار پدر خویش، میرزا محمدكاظم صبوری ملك الشعرای آستان قدس رضوی در دوره ناصرالدین شاه قاجار؛ شعر و ادب فارسی را فراگرفت. وی در چهار سالگی برای آموزش درس های مقدماتی به مكتب خانه رفت و ادبیات فارسی، قرآن كریم و شاهنامه خوانی را به خوبی آموخت.
كمك های پدر در زمینه شعرخوانی و همراهی با وی در مجلس شعر شاعران سبب شد تا او نخستین شعر خویش را به زیبایی بسراید و از آن پس شاعری را پیشه خود قرار دهد. وی تخلص خود را از بهارشیرازی شاعر بنام ایران زمین اخذ كرد و اینگونه خود را «بهار» لقب داد.
پس از درگذشت پدر این شاعر بزرگ، وی به عنوان ملك الشعرای آستان قدس رضوی به فعالیت پرداخت. او در هنگامه شكل گیری نهضت مشروطیت همراه دیگر مردم به صف آزادیخواهان پیوست و به سرودن شعرهایی در زمینه سیاسی با مفهوم ضد استبدادی همت گماشت.
وی مرحله بعدی فعالیت های خود را با تشكیل روزنامه بهار آغاز كرد اما دیری نپایید كه این روزنامه به دستور وثوق الدوله نخست وزیر وقت بسته و او به تهران تبعید شد اما این دوران با امضای فرمان مشروطیت به وسیله مظفرالدین شاه قاجار و پیروزی مشروطه خواهان پایان یافت.
پس از آن محمدتقی بهار به عنوان نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی، فعالیت سیاسی خود را از سرگرفت. در كنار این امر، این ادیب با بنیانگذاری انجمن ادبی و مجله دانشكده، مكتب تازه ای را در نظم و نثر پدید آورد و به همكاری با بزرگان علم و ادب همچون عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی و سعید نفیسی پرداخت.
پس از وقوع كودتای 1332 خورشیدی و سقوط دولت قانونی «محمد مصدق»، بر دامنه فعالیت های وی افزوده شد و او در مقام نماینده دوره چهارم و پنجم به مجلس شورای ملی راه یافت و با همكاری آیت الله سید «حسن مدرس» مبارزه خود را با جمهوری رضاخانی آشكار ساخت. اما شرایط جامعه در دوره رضاخان به گونه ای پیش رفت كه این سیاستمدار بزرگ از فعالیت های سیاسی كناره گیری كرد و به امر آموزش مشغول شد.
این ادیب فرهیخته با پذیرش مقام وزارت فرهنگ بر دامنه فعالیت های فرهنگی خود افزود و به خلق آثار ادبی همچون «دیوان اشعار، منظومه چهار خطابه، اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمه منظوم از پهلوی) و تاریخ تطور در شعر فارسی» پرداخت.
«بهار دلكش، باد صبا بر گل گذر كن، ای شهنشه، ای شكسته دل، گر رقیب آید، مرغ سحر و قصیده دماوندیه» نیز از جمله تصنیف ها و ترانه های وی به شمار می روند.
محتوای اصلی اثرهای ملك الشعرای بهار را آزادی، قانون و استقلال تشكیل می دهند. بیان این شاعر جدی، گاهی همراه با شوخ طبعی، طعنه، طنز و هزل بود. وی با سرون شعرهای انتقادی به مبارزه با سیاست های استعماری زمان خویش پرداخت و به عنوان یكی از پیروان شعر قدیم و سنتی، روش های نوین شعری را با اصول شعر كهن در قالب مستزادهای روان هماهنگ كرد.
سرانجام محمدتقی بهار پس از عمری نگاشتن اثرهایی ماندگار در یكم اردیبهشت 1330 هجری خورشیدی دیده از جهان فروبست و به دیار حق شتافت.
**«امیر اسماعیل آذر» استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی در گفت و گو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا، به مناسبت سالروز ولادت ملك الشعرای بهار، این شاعر را بیداركننده و زنده كننده قالب قصیده در ایران دانست و گفت: از نخستین سال های سده هفتم در میان قصیده سرایان شعر فارسی، قصیده سرای بزرگ دیگری وجود نداشت و تنها این عنوان به ملك الشعرای بهار گفته می شود، زیرا در قصیده سرایی یگانه روزگار خود بود.
استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینكه «بهار» تخلص محمد تقی صبوری است، بیان داشت: پدر ملك الشعرای بهار در واقع ملك الشعرای آستان قدس رضوی در روزگار ناصرالدین شاه قاجار محسوب می شد كه پس از پدر این عنوان از طرف مظفرالدین شاه به محمدتقی بهار رسید. مادر وی از خانواده های اصیل ایرانی بود. او در پنج سالگی قرآن را به خوبی فراگرفت و در هفت سالگی خواندن بیت های شاهنامه را نزد پدر و استاد عبدالجواد ادیب نیشابوری آغاز كرد.
وی نخستین فعالیت ادبی محمدتقی بهار را در روزنامه خراسان دانست و بیان داشت: در این روزنامه شعرها و مقاله های او منتشر می شد و مشهورترین اثر وی، مستزادی به شمار می رود كه مخاطب آن، محمدعلی شاه قاجار بود. این سیاستمدار برجسته پس از مدتی توانست روزنامه بهار را تشكیل دهد كه به دلیل منتشر كردن مقاله هایی درباره شرایط سیاسی و اجتماعی آن روزگار و فعالیت های وثوق الدوله نخست وزیر وقت از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
اما مطلب های منتشر شده در آن گاهی سبب تبعید محمدتقی بهار نیز می شد. پس از مدتی این شاعر مورد بی مهری حكومت وقت و روس ها قرار گرفت و دفتر این مجله بسته شد. ملك الشعرای بهار به دنبال این رویداد، روزنامه دیگری را با نام نوبهار بنیان نهاد كه ادامه دهنده راه روزنامه بهار بود، اما این نشریه نیز به وسیله وثوق الدوله نخست وزیر وقت تعطیل شد. در تاریخ معاصر ایران وثوق الدوله شخصیت ناخوشایندی است كه بسیاری از فعالیت های او در در آن هنگامه، اثرهای مخربی را بر كشور گذاشت و تا به كنون نیز این اثرها قابل مشاهده است.
امیر اسماعیل آذر از فعالیت های دیگر محمدتقی بهار سخن گفت و تصریح كرد: او در دارالمعلمین آغاز به كار كرد، به آموزش تاریخ ادبیات پیش از اسلام پرداخت و اینگونه شروع به نوشتن آثار برجسته خود كرد، بدین شكل نام این ادیب در میان مردم از شهرت بسیاری برخوردار شد. ملك الشعرای بهار اثرهای ارزنده خویش را با كمك استادانی همچون اقبال آشتیانی، رضا زاده شفق و ... نگاشت كه این آثار سبب تبعید او به اصفهان به وسیله رضاخان شد. البته این نویسنده برجسته در روزگار تبعید مقاله ها و كتاب های بسیاری را از خود برجای گذاشت و به تصحیح كتاب مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی، جوامع الحكایات عوفی همت گماشت و سه جلد سبك شناسی را برای ادب دوستان به یادگار گذاشت و احوال فردوسی را بر مبنای شاهنامه نگاشت.
استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینكه محمدتقی بهار پس از درگذشت رضاخان در 1320 هجری خورشیدی فعالیت های خود را از سر گرفت، اظهار داشت: وی قصیده معروف «حب الوطن» را در نصیحت به شاه جوان كشور یعنی مظفرالدین شاه سرود و دگربار روزنامه بهار را منتشر كرد. ملك الشعرای بهار از شرایط موجود بهره برد و تلاش كرد تا فعالیت های ناتمام خود را در زمینه پژوهش ها و اثرهای ادبی به پایان رساند، اما از باز هم روزنامه بهار تعطیل شد. وی قصیده معروف «بث الشكوی» را به دلیل توبیخ روزنامه نوبهار می نویسد. كودتای 1299 هجری خورشیدی كه سبب فتح تهران شد، گوشه نشینی را برای ملك الشعرای بهار به مدت دو ماه به همراه آورد كه وی در این مدت قصیده «هیجان» را به زیبایی سرود. این سیاستمدار بنام پس از روی كار آمدن قوام السلطنه نخست وزیر رژیم پهلوی، توانست به عنوان نماینده در مجلس چهارم شورای ملی حضور یابد. او در این هنگامه با سیدحسن مدرس آشنا و همكاری خود را آغاز كرد و در كنار آن زبان پهلوی را نزد ارنست امیل هرتسفلد ایران شناس آلمانی فراگرفت.
امیر اسماعیل آذر، هدف ملك الشعرای بهار را از انتشار روزنامه، مبارزه با حكومت وقت دانست و بیان داشت: مقاله های او در این روزنامه ها حاكی از مبارزه با سردمداران سیاسی روزگار خویش بود به گونه ای كه وی در آخرین شماره مجله نوبهار با سیاست رضاخانی مخالفت كرد. این مخالفت ها، زندگی این شاعر را دستخوش تغییرهای بسیاری همچون تنش های سیاسی، تبعید، زندان و تهدید كرد. به هر روی این ادیب در این شرایط رشد و پرورش یافت.
وی در ادامه گفت: قصیده هایی كه پیش از سنایی سروده می شد برپایه مدح پادشاهان بود. هر قصیده یك مقدمه داشت كه پس از آن تخلص شاعر جای می گرفت و به دنبال آن موضوع اصلی بیان و در پایان با مدح و دعای شاه درخواست شاعر عنوان می شد. یعنی قصیده ها دارای یك چارچوب و روشی بودند كه این چارچوب از زمان عنصری، منوچهری و فرخی دامغانی گسترش یافت و به هنگامه زندگی انوری ابیوردی نیز این قالب از شعر بدون نوآوری تكرار شد و صحنه هایی از آنچه كه برای دربار مفید بود، توصیف می شد.
این استاد دانشگاه افزود: اما سنایی غزنوی از این چارچوب تكراری قصیده پیروی نكرد و در شعر خود از آنچه در توانش بود؛ مضمون های (آنچه از كلام و عبارت مفهوم شود) نوین آفرید و این گونه به قصیده سده ششم جان بخشید و قصیده های خود را نسبت به قصیده های پیشین ممتاز و برجسته كرد. ملك الشعرای بهار نیز در روزگار خود راهی را كه سنائی آغاز كرد، در پیش گرفت و جانی تازه به قصیده بخشید. او مضمون های وطنی، اجتماعی، سیاسی، نقد، تحلیل و ... را در قصیده های خود وارد كرد.
وی، محمدتقی بهار را یك شاعر معاصر سنتی دانست و عنوان كرد: با توجه به اینكه اندیشه های وی سنتی بود و از سبك خراسانی و عراقی در سروده هایش بهره می برد اما به كارگیری مطالب نو و تازه در شعر، او را در میان دیگر شاعران قصیده سرا برجسته ساخت. البته در بسیاری از موارد شعرهای ملك الشعرای بهار تعلیمی(آموزنده) و برخی از سروده های او شكواییه(اعتراضی) بود. به عنوان نمونه می توان به شكواییه از ری در غزل دماوند اشاره كرد كه به خوبی در این شعر و شعرهای دیگر اعتراض خود را نسبت به شرایط زمانه خویش بیان می كند. در شعر این شاعر بزرگ، گلایه نیز وجود دارد و به جزء آن، راهنمایی و ارشاد نیز دیده می شود كه به پادشاهان وقت و سردمداران حكومت می دهد.
استاد زبان و ادبیات فارسی، محمدتقی بهار را در زمینه شعر اجتماعی دارای تعلیمات و آموزه های بسیار عنوان و تصریح كرد: این شعرها برای جامعه امروز مفید است. از جمله این بیت ها می توان به مصراع های عمرها به تجربت ما كفاف نیست/ ناداشته به تجربت دیگران امید/ خوش آنكه در صباوت قدر پدر شناخت/شاد آنكه در جوانی پند پدر شنید؛ اشاره كرد. وی در این بیت ها اشاره می كند كه باید از تجربه پیشینیان بهره برد. ملك الشعرای بهار در حوزه دین نیز شعر سروده و شعر او برای امام رضا(ع)، یكی از بهترین اثرهای این شاعر قصیده سرا است.
این كارشناس ادبیات محمد تقی بهار را اینگونه توصیف كرد: او را می توان سیاستمدار و شاعری با اندیشه های اجتماعی، مردمی، محقق، مصحح و مبتكر در حوزه زبان و ادبیات فارسی دانست. به این دلیل كه آنچه ملك الشعرای بهار نوشته است با اینكه دهه های ممتادی از زمان نگاشتن آن نوشته ها می گذرد اما همچنان قابل بهره برداری در دنیای مدرن است و هیچ كم و كاستی ندارد و آثار او همچنان در دوره های دكترا دانشگاه های كشور در گروه های زبان و ادبیات فارسی مورد آموزش قرار می گیرد. اهمیت محمدتقی بهار در این امر محسوب می شود كه از هیچ شاعر و نویسنده ای پیروی نكرده و سبك مستقل خود را دارا بوده است. پس از ملك الشعرای بهار نیز بیشتر نویسندگانی كه درباره شرایط مشروطه مقاله نوشته اند، یكی از منبع های مهم آنان، آثار وی به شمار می رود.
امیر اسماعیل آذر در پایان به مناسبت سالروز تولد محمدتقی بهار گفت: امید است كه كشور همچنان بتواند در آینده نزدیك ملك الشعراهای فراوانی را در حوزه فرهنگ و ادب در دامان خویش بپروراند.
*گروه اطلاع رسانی (فاطمه مهدوی)
پژوهشم**9128**2002**9131
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۶
تهران- ایرنا- «ملك الشعرای بهار» شاعر معاصر ایران است كه با آمیختن مطالب نو در شعر سنتی، توانست تحولی اساسی در عرصه ادب و فرهنگ پدید آورد و «احیاگر قالب قصیده»، نام گیرد.