تبریز- ایرنا- اكنون كه برخی با عباراتی مانند 'بخیه زده و كشیده شده' در كوی و برزن بر من پرستار طعنه می زنند، طعنه ها را با لبخند به جان می خرم، زیرا كه كار من درمان و نجات جان بیماران است.

این سخنان یكی از كاردان(تكنسین) های مركز حوادث و فوریت های پزشكی آذربایجان شرقی است كه در خصوص حرفه خود و سختی ها و خوشی های این شغل به خبرنگار ایرنا می گوید.
كاردان های اورژانس 115 در سراسر كشور نقش بسزایی در امداد رسانی به بیماران و مجروحان حوادث ایفا می كنند و می توان گفت در مواجه با حوادث، نخستین شماره ای كه برای امداد رسانی به ذهن شهروندان خطور می كند 115 است؛ در واقع تماس با این شماره بزرگ ترین دلگرمی برای افرادی كه دچار بیماری و یا حادثه شده اند.
از این رو پای سخنان 'حبیب حسینقلی زاده' می نشینم تا از زندگی یك تكنسین اورژانس برایمان سخن بگوید كه این گونه آغاز می كند: متولد سال 1356 هستم كه پس از پایان دوره دبیرستان برای خود در بازار كسب و كاری فراهم كردم و مشغول كار شدم؛ با اینكه در بازار كسب و كار خوبی داشتم با هدف كمك به مردم سال 1382 در كنكور رشته پزشكی شركت كردم و در رشته هوش بری دانشكده پیراپزشكی تبریز قبول شدم.
حسینقلی زاده می گوید: شاید روزی كه رشته هوش بری را انتخاب كردم، درك چندانی از این رشته نداشتم، به همین دلیل با چند روز تاخیر ثبت نام كردم، اما اگر اكنون زمان به عقب برگردد، این بار زودتر از موعد در جلوی درب دانشكده پیراپزشكی برای ثبت نام به انتظار می ایستم.
وی اضافه می كند: روزی كه طرح ام را در فوریت های پزشكی شروع كردم، تعریف ام از نجات دنیا بسیار متفاوت بود، اما امروزمی دانم نجات جامعه در گروی نجات دردمندان و مصدومان است؛ وقتی متوجه شدم هموطنان ام شناختی از فوریت های پزشكی ندارند، برای افزایش این آگاهی تلاش خود را به عنوان مسئول روابط عمومی مركز اورژانس 115 آذربایجان شرقی، دو چندان كردم.
وی یادآور می شود: خوب به خاطر دارم زمانی را كه از كارشناسی رشته پرستاری قبول شدم؛ دوستان و همكارانم اظهاركردند چه نیازی به ادامه تحصیل است، بالا رفتن مدرك هیچ تاثیری در وضعیت مالی و پست سازمانی برای ما ندارد؛ ولی با تمام این حرف ها من عاشق شغلم هستم و برای خدمت به همنوعان خود هرچقدر كه لازم باشد تحصیل خواهم كرد تا به بهترین نحو ممكن بتوانم امدادرسانی كنم.
كاردان مركز حوادث و فوریت های پزشكی آذربایجان شرقی در پاسخ به این سوال كه شیرین ترین و تلخ ترین حادثه دوره كاری اش چیست، تاملی می كند، به فكر فرو می رود و بالاخره لب به سخن می گشاید: روزها و صحنه های تلخ بسیاری را تجربه كرده ام كه نمی دانم كدام را تعریف كنم؛ از در آغوش گرفتن جسد كودك شش ساله و تلاش برای احیای دوباره او در زلزله ارسباران بگویم یا از معاینه پیرمرد 80 ساله ای كه فرزندانش تركش كرده بودند؛ چگونه بگویم كه وقتی وارد منزلش شدم بوی تعفن ادرار و مدفوع اجازه ورود به بالین بیمار را نمی داد.
وی ادامه می دهد: اقشار مختلف جامعه در مواجه با بیماری ها و سوانح انتظار معجزه از ما دارند و ما به عنوان تكنسین های اورژانس نباید هرگز كم بیاوریم؛ انگار ما در آن لحظات آدم آهنی یا موجوداتی فضایی هستیم كه از كره ای دیگر برای نجات مردم به زمین آمده ایم.
وی اضافه می كند: در صحنه تصادفات مردم انتظار دارند كه از همان نخستین لحظات در صحنه حاضر شویم و اگر چند دقیقه ای به دلیل ترافیك مسیر و نه به دلیل كوتاهی كادر اورژانس دیر به صحنه برسیم نه با آغوش گرم و لبخند افراد، بلكه با ضرب و شتم نزدیكان سانحه دیده مواجه خواهیم بود؛ با این وجود، هیچ كدام از این توهین ها و ضرب و شتم ها باعث نمی شود خود را به بالین بیمار نرسانیم و امدادرسانی نكنیم.
حسینقلی زاده كه از شیرینی كمك به هموطنان اش از یك سو و رفتار ناپسند برخی از شهروندان از سوی دیگر بغض در گلو دارد، می گوید: باز هم بگویم؟ از ضربه لگدی كه به سینه ام وارد شد و با وجود درد و احتمال شكستگی دنده، در كوچه پس كوچه های تاریك و ناامن بدون كوچكترین وسیله دفاعی خود را به بالین بیمار ترومایی كه بدنبال درگیری خیابانی مصدوم شده بود، رساندم.
وی ادامه می دهد: اما با تمام سختی ها و ناامنی های شغلی كه وجود دارد، من و همكارانم در صحنه حضور داریم و هدفمان چیزی جز نجات مصدوم نیست، زیرا كه ما یك پرستاریم و لباس مقدس تكنسین فوریت های پزشكی را برتن داریم.
وی می گوید: با وجود تمام فشارهای عصبی، اضطراب ها، كمبودها و كمی درآمد، تنها دلخوشی من و همكارانم، نفس و ضربان بیمار احیا شده، گریه نوزاد تازه به دنیا آمده و دعای خیر مصدومان است كه مشوق اصلی برای ادامه راهمان است.
وی همچنین با اشاره به ماجرایی كه این روزها در مورد آن سخنان بسیار شنیده می شود، ادامه می دهد: اكنون كه بخیه نزده و كشیده نشده را در كوی و برزن بر من پرستار طعنه میزنند، باز كار ما پرستاران و كادر درمان، نجات بیماران است.
كاردان مركز حوادث و فوریت های پزشكی آذربایجان شرقی با گله از ادبیات نادرست و زشت برخی از شهروندان ناآگاه در برخورد با او و همكاران اش در لباس مقدس پرستاری می گوید: این موضوع با استفاده از شبكه های اجتماعی بدون قضاوت درست بصورت بسیار سریع و گسترده دست به دست پخش شد و اكنون به هر صحنه حادثه ای كه می رسیم، طعنه های بسیاری را حتی با لبخند بجان می خریم؛ برخی ها با طعنه به ما می گویند ' نیاز به بخیه هست؟ قراره بخیه بزنید و باز كنید؟'
وی خاطرنشان می كند: از سال 1384 مشغول به خدمت هستم و در طول این 10 سال بارها شده از سوی اطرافیان بیمار سخنان نابجا بشنوم و حتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته ام، ولی با این وجود به یاد ندارم بخاطر برخورد ناصحیح اطرافیان بیمار نسبت به وظیفه اصلی خود كه امدادرسانی است كوتاهی كنم.
وی می گوید: از مردم عزیز می خواهم خود نسبت به عملكرد من و همكارانم درست قضاوت و لحظه ای در این باره تامل كنند كه آیا شده در بدترین لحظات حتی در زمان بروز بلایای طبیعی كه هركس برای نجات جان خود و نزدیكانش تلاش می كند ما در كنار دیگر افراد جامعه برای نجات جان دیگران تلاش نكنیم و به فكر خود و خانواده مان باشیم؟ آیا شده با تمام بدرفتاری های اطرافیان بیمار نسبت به وظیفه خود كوتاهی كنیم؟
وی سخنان آكنده از عشق به خدمت مردم این گونه به پایان می برد: پرستاران و تكنسین های اورژانس 115 به صورت شبانه روزی برای نجات جان هموطنان خود تلاش می كنند، حتی اگر كمترین درآمد را داشته و بیشترین زمان خود را در پایگاه های اورژانس به دور از خانواده های خود سپری كنند.
مصاحبه از: مینا بازگشا
6120/518