شاعر در برابر جامعه و فرد دارای وظیفه های مهمی است، او باید از طرفی نقش روشنگری و آگاه سازی مردم را انجام دهد و دیگر آن كه بتواند نیازهای روحی مخاطب را به خوبی برطرف كند. این وظیفه زمانی حساس تر می شود كه جامعه با فراز و نشیب روبرو شود. برای نمونه در حكومت قاجاریان و به ویژه دوره انقلاب مشروطه؛ شاعرانی مردمی و انقلابی همچون «عارف قزوینی، میرزاده عشقی، فرخی یزدی» و … به قصد همراهی و همنوایی با ملت و با وجود توانمندی های ادبی غیر قابل انكار با سرودن شعرهای انقلابی همراه و هم زبان مردم شدند.
این رسالت شاعری و عشق به میهن در افرادی همچون عارف قزوینی تا آنجا پیش می رود كه پیش از مرگ خویش نوشت: «من یك ایرانی پاك كه برای او هیچ چیز گرانبهاتر از وطنش نیست بوده و باقی خواهم ماند، بگذار كه در گمنامی بمیرم و آرزوی من این است كه ملتم نیرومندتر و سربلند و كشورم شكوفا باشد».
ابوالقاسم عارف قزوینی در 1259خورشیدی در قزوین دیده به جهان گشود. وی صرف و نحو عربی و فارسی را در زادگاه خود فرا گرفت و خط شكسته و نستعلیق را بسیار خوب مینوشت. او موسیقی را نزد حاج صادق خرازی آموزش دید و مدتی به اصرار پدر در سخنرانی های میرزا حسین واعظ از سخنرانان قزوین، شركت كرد.
عارف قزوینی در 1276 خورشیدی به تهران آمد و به سبب صدای زیبایی كه داشت، مورد توجه شاهزادگان قاجار قرار گرفت. بدین صورت مظفرالدینشاه دستور استخدام وی را صادر كرد، اما او این پیشنهاد را قبول نكرد و هیچگاه هنر را وسیله كسب روزی خود قرار نداد و با قناعت و بزرگ منشی زندگی را به سر برد.
انقلاب مشروطه مهمترین حادثه ای بود كه عارف قزوینی را مورد تاثیر قرار داد تا آنجایی كه دیگر مسائل زندگی او در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. در این دوران وی بیشتر در تهران بود، هر چند مدتی كوتاه در گیلان، اصفهان و اراك روزگار گذراند. او تمامی استعداد خود را در زمینه موسیقی، خوانندگی و شاعری؛ وقف انقلاب مشروطه كرد. در این زمان شعرهای عارف قزوینی در روزنامه ها چاپ می شد و از همین زمان بود كه به عنوان شاعر ملی، وطنپرست و مبارز شهرت پیدا كرد.
«صادق رضازاده شفق» دوست نزدیك عارف قزوینی، می گوید: «در دوره انقلاب مشروطه هیچ قلم و هیچ نطقی نتوانست دل مردم را مانند سخنان عارف به لرزه درآورد».
«سعید نفیسی» نیز از دوستان وی گفته است: «این مرد گویی ماموریت و رسالت آسمانی داشت. هیچ سخنی مانند سخن او در دل ها راه نیافته و این همه بر سر زبان ها نگشته است. روح مردم ایران كاملا در دستش بود».
شعر این شاعر توانمند؛ شاخصه تبدیل ادبیات به یك ابزار مبارزه در راه آرمان های ملی است. عارف قزوینی كه در دوران استبداد با هر طبقهای از جامعه در ارتباط بود، ظلم، ستم و ریاكاری طبقه حاكم و خواب غفلت را در سطح های مختلف جامعه مشاهده كرد. به همین دلیل درصدد برآمد كه به وسیله سروده های هیجانانگیز و گاهی تلخ خود، بنیان و پایه زمامداران دوران را درهم شكند و ملت را آگاه سازد.
كلیات دیوان او شامل 97 غزل، 89 تصنیف و 12 شعر هجویه است. عارف قزوینی در 1305 خورشیدی به دعوت یكی از دوستان خود به بروجرد رفت تا شرح احوال دوره آزادی خواهی را برای آیندگان بنویسد. اما مخالفان زمانه، اجازه ندادند تا او به فعالیت های خویش ادامه دهد و پس از آن بود كه به بیماری دچار شد.
عارف قزوینی با شدت گرفتن بیماری در 1307 خورشیدی برای درمان نزد «بدیع الحكما» به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماندگار شد. این شاعر توانا باقیمانده عمر را در دره مراد بیك آن دیار سپری كرد. سرانجام عارف قزوینی ترانه سرای توانمند ایران در نخستین روز بهمن 1312 خورشیدی درگذشت و در كنار آرامگاه ابوعلی سینا به خاك سپرده شد.
**پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت ابوالقاسم عارف قزوینی با «حمید طاهری» عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین و «مهدی نورمحمدی» پژوهشگر به گفت و گو پرداخت.
حمید طاهری با اشاره به ویژگی شعر مشروطه، بیان داشت: ایجاد تفاوت در شعر مشروطه و پس از آن، منحصر به عارف قزوینی نبوده است؛ البته وی از آن دسته شاعرانی بود كه این تفاوت را پدید آورد. تغییر در رویكرد هنر شعر و ادبیات، جریانی گسترده و عمیق است كه در ادبیات این زمان و حتی پیش از آن شروع شده بود. ادبیات عصر مشروطه به ویژه شعرهای عارف قزوینی، میرزاده عشقی، سید اشرف الدین حسینی و دیگران، نگاه تازه ای به هنر و رسالت شعر داشت. این ادبیات با شاهان و زمامداران، همراهی نمی كرد؛ بلكه در جبهه و سمت مردم بیدار و انقلابی به شمار می رفت. البته شعر مشروطه تاثیر گسترده ای در شكل گیری و پیدایش انقلاب مشروطه داشت. این شعر به عنوان بزرگترین رسانه بیداری، دردمندی و آزادی خواهی بود. شعر پیش از مشروطه، همیشه همراه با شاهان نبوده و گاه همین رسالت هنری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را داشته است كه بر صاحبان ادب و اندیشه پوشیده نیست؛ اما به گستردگی عصر مشروطه و یكپارچگی و همصدایی آن نبوده است.
او در ادامه افزود: صراحت بیان، سادگی زبان و بُرندگی كلام عارف قزوینی در شعر عصر مشروطه زبانزد است. در سروده های این زمان، تاثیر زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در شكل گیری روساخت متن شعر عارف قزوینی و دیگر شاعران عصر مشروطه به روشنی مشاهده می شود. با نگاهی به شعر آن دوره از منظر جامعه شناسی ادبیات، می توان برخی لكنت ها و سكوت های تاریخ سیاسی عصر مشروطه را بازیابی و بازخوانی كرد و شاید یكی از مهمترین هدف های جامعه شناسی ادبیات در هر زمانی، یافتن و پركردن همین خلاهای تاریخ باشد و این جا است كه نقد و تحلیل از ادبیات به كمك تاریخ می شتابد.
عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، درباره تاثیر ادبیات مشروطه بر ادبیات معاصر، تصریح كرد: اصلی ترین تاثیر شعر مشروطه و شعر عارف قزوینی بر ادبیات معاصر ایران كه بذر آن در شعر مشروطه و شعر بیداری كاشته شد، ورود همین رسالت سیاسی و اجتماعی به ساحت و عرصه شعر بود. شعر مشروطه به ویژه شعر عارف قزوینی و میرزاده عشقی، نخستین گام ها را در شكل گیری شكل و محتوای شعر معاصر ایران برداشت. ادبیات به ویژه نثر عصر بیداری با نوشته های سنگین و برنده افرادی همچون «سید جمال الدین اسدآبادی» و نوشته های «میرزا آقاخان كرمانی، شیخ احمد روحی، عبدالرحیم طالبوف و زین العابدین مراغه ای» در تغییر جهت گیری محتوای ادبیات عصر مشروطه بسیار مهم بود.
این استاد ادبیات بیان داشت: شعرهای عصر مشروطه ماندگاریشان در یك برهه خاص تاریخی بیشتر از دیگر شعرها است؛ چون پیام و رسالت خاصی دارند و این رسالت، بیداری، هوشیاری و خیزندگی به سمت انقلاب بود، البته منظور شكل شعر نیست، جریان سروده های مشروطه و تاثیر آن ها در سلوك شعر شاید به قدرت دیگر شعرهایی كه به یك هدف و دغدغه خاص اختصاص داشتند، نباشد. جریان شعرهایی همچون شعر عارف قزوینی در بستر تاریخ حالتی جهشی دارد نه خزنده. هرجا كه انقلاب، تغییر و دگرگونی باشد، شعر مشروطه حیاتی دوباره می گیرد و زنده تر و پرشتاب تر می شود و انقلاب اسلامی ایران شاهدی زنده براین ادعا است. برای نمونه تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از عارف قزوینی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جانی دوباره گرفت. این شعر هم در رشادت های جوانان ایرانی در شكل گیری انقلاب اسلامی و هم در دوران دفاع مقدس تاثیرگذار و زنده بود. در واقع همیشه در خیزش های سیاسی و اجتماعی، شعرهایی از جنس و تبار شعر عارف قزوینی، خیزش و جریانی نو پیدا می كنند.
مهدی نورمحمدی درباره عارف و شعر عصر مشروطه، گفت: عارف قزوینی یكی از شاعران مطرح دوران مشروطه بود كه شعرهای مهم سیاسی و اجتماعی در ارتباط با این حادثه تاریخی سروده است. با نگاهی به دیوان او می توان حوادث سال های 1287تا 1304خورشیدی را در شعرها و تصنیف های وی مشاهده كرد. از این رو عارف قزوینی را می توان شاعری سیاسی نامید كه نسبت به حوادث زمان خود حساس بوده و نتوانسته است، بی تفاوت از كنار آنها گذر كند.
حمید طاهری درباره دیدگاه عارف قزوینی به حكومت های قاجار و پهلوی، اظهار داشت: نگاه او به این حكومت ها، دیدگاه مثبتی نبود. از این رو هنگامی كه مظفرالدین شاه خواست وی را از درباریان خود كند؛ تن به این خواسته نداد و تهران را به دلیل سرپیچی از این درخواست، به قصد قزوین ترك كرد. هنگامی كه زمزمه های انقلاب مشروطه طنین افكند، عارف قزوینی به تهران بازگشت و به صف آزادی خواهان پیوست. او استبداد محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس را مشاهده كرد و وقتی محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد، چنین سرود:
پیام دوشم از پیر می فروش آمد
بنوش باده كه یك ملتی به هوش آمد
برای فتح جوانان جنگجو، جامی
زدیم باده و زدیم باده و فریاد نوش نوش آمد
زخاك پاك شهیدان راه آزادی
ببین ببین ببین
ببین كه خون سیاوش چه سان به جوش آمد
كسی كه رو به سفارت پی امیدی رفت
دهید مژده كه لالو كرو خموش آمد
وی در ادامه یادآور شد: در اوضاع پرتنش و آشوب، شعرها و ترانه های عارف قزوینی، فراخوان مردم مظلوم و درد دیده به صبر و استقامت بود و در عمق تصنیف ها و شعرهای او تسلی بخشی لطیفی مشاهده می شود. ترانه های عارف با چنین خاصیتی مورد استقبال مردم ایران بود. وجود روح حساس و درمند و اندیشه استبداد ستیز پنهان شده در شعرهای او، مردم را به استقبال از سروده هایش تشویق می كرد و وی با این تشویق ها شعر می سرود. برای نمونه تصنیف زیبای «گریه را به مستی بهانه كردم شكوه ها زدست زمانه كردم» ستیز و اعتراضی بود كه در مورد انحلال مجلس شورای ملی سروده شد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: ستیز همیشگی عارف قزوینی با استبداد شاهان قاجار و نوع شعرهای او سبب مهاجرت وی به خارج از ایران شد. این شاعر به دلیل آشفتگی و بیماری روحی به بغداد رفت و پس از درمان، به ایران بازگشت، بعد از گذر مدتی راهی تركیه شد و پس از بازگشت از استانبول، در تهران كنسرت های زیادی اجرا كرد، مدتی به دعوت یكی از دوستانش به مشهد رفت و در آن جا كنسرت های مشهوری را برپا كرد، در یكی از آن مراسم ها با تصنیفی سیاسی حكومت احمد شاه قاجار را مورد حمله قرار داد و گفت: «ملك كیانی را قجر چون دستخوش كرد كوتاه اگر دست قجر كردی، نكردی».
مهدی نورمحمدی درباره دیدگاه عارف قزوینی به حكومت قاجار، بیان داشت: او مخالف شاهان قاجار و استبداد بود. برای نمونه با فتح تهران به دست مشروطه خواهان و پناهنده شدن محمدعلی شاه قاجار به سفارت روسیه، مشروطه خواهان در منزل علی خان ظهیرالدوله جشنی برپا كردند كه عارف قزوینی در آنجا تصنیف «آی آمان از فراغت» را اجرا كرد.
عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، در ارتباط با قداست وطن در شعرهای عارف قزوینی، گفت: در نگرش، شعور و شعر وی هیچ چیز به اندازه وطن ارزش ندارد. در تمامی ستیزهای عارف با حكومت های ستم پیشه، دلیلی به نام میهن و عشق به وطن بوده است؛ شعر و تصنیفی از وی پیدا نمی شود كه نامی از كشور و درد وطن دوستی، غارت و چپاول میهنش به دست بیگانگان، در آن نباشد.
این استاد ادبیات درباره نقش عارف قزوینی در تصنیف سرایی و موسیقی یادآور شد: او تنها یك شاعر و انقلابی نیست؛ بلكه چهره هنری بسیار شاخصی نیز هست. این هنرمند به این سبب كه هم شاعر و هم تصنیف ساز و خواننده بوده، ترانه ها و تصنیف هایش بسیار زیبا، هنری، تاثیرگذار و ماندگار است. از این رو تصنیف های عارف مورد استقبال بسیاری از خوانندگان با توانایی های بسیار متفاوت قرار گرفت.
حمید طاهری در پایان اظهار داشت: عقیده عارف درباره تصنیف بر این بود كه تصنیف نباید تحریر داشته باشد تا مردمی كه صدا و تحریر ندارند بتوانند به راحتی از پس اجرای آن برآیند. عارف نخستین تصنیف خود را در 18 سالگی خواند. موضوع تصنیف های او سیاسی و عاشقانه بود.
مهدی نورمحمدی در ارتباط با شعر و تصنیف عارف، تصریح كرد: وی را باید بنیانگذار كنسرت در ایران نامید، زیرا او نخستین فردی بود كه به اجرای كنسرت در كشور پرداخت. این شاعر تصنیف های زیادی ساخته است كه مهمترین آن «از خون جوانان وطن لاله دمیده» به شمار می رود و درون مایه آن دشتی است، این شعر همچون پرچمی بر سر در مشروطه و آزادی خواهی ایران به احتزاز در آمد و با وجود این كه 104 سال از سرودن آن می گذرد اما هنوز طراوت و تازگی خود را از دست نداده است.
وی در ادامه بیان داشت: نامه های عارف قزوینی شامل 54 نوشته وی كه در 1301 تا 1312 خورشیدی برای شخصیت های ادبی و سیاسی و دوستان نزدیك خود فرستاده، در قالب یك اثر به چاپ رسیده است و در این نامه ها كه بعضی از آن ها برای نخستین بار منتشر می شوند، درباره شخصیت هایی چون «قوام السلطنه، وثوق الدوله، فرمانفرما، رضاخان، سیدحسن تقی زاده، ملك الشعرای بهار، وحید دستگردی، احمد كسروی، كلنل محمد تقی خان پسیان، ایرج میرزا، غمام همدانی، رعدی آذرخشی» و تعداد دیگری از رجال ادبی و سیاسی عصر مشروطه و اوایل عصر پهلوی اظهار نظر شده است، به همین سبب می توان آن را یكی از منابع مفید برای شناخت شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران به حساب آورد.
این پژوهشگر در پایان گفت: خواندن این نامه ها، اطلاعات مفیدی درباره حالت های روحی و جسمی عارف در پایان عمر وی در اختیار مخاطب می گذارد. نامه های یاد شده بر پایه تاریخ فرستاده شدن آن ها به چاپ رسیده و گردآورنده برای برخی از آن ها توضیح هایی ارائه كرده است. پایان كتاب نیز به سندها و عكس ها اختصاص دارد.
*گروه اطلاع رسانی (مهدی احمدی)
پژوهشم**9370**2002**9131
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸
تهران- ایرنا- «عارف قزوینی» شاعر و نغمه سرای ایران است كه ادبیات عامیانه را با مضمون های بلند اجتماعی و سیاسی آشنا كرد و با شعرهای هیجانانگیز خود در دوران استبداد، ستمگری حاكمان زمانه را در جامعه بازتاب داد و اینگونه آگاهی بخش مردم در عصر ظلم و تزویر شد.