امروزه در تمام دنيا بر اساس تغييراتي كه در شرايط زندگي به وجود آمده، جمعيت سالمند يعني افراد بالاي 60 سال افزايش يافته است.

در كشورهاي پيشرفته اين افزايش به كندي صورت گرفته است، از اين رو وقت كافي داشته اند تا براي سالمندانشان برنامه ريزي و امكانات لازم را براي آنان فراهم كنند. اما در كشورهاي در حال توسعه اين تغيير وضعيت، خيلي سريع اتفاق افتاده به طوري كه جمعيت سالمند در مدت كوتاهي دو برابر شده است، بنابراين هيچ برنامه ريزي مناسبي براي سلامت و رفاه آنان انجام نگرفته زيرا مسئولان وقت كمتري براي رسيدگي به سالمندان داشته و براي تامين رفاه و سلامت اين گروه هاي سني از امكانات محدودي هم برخوردارند. درحالي كه بايد اين قشر مورد توجه قرار گيرند و از مراقبت هاي جسمي و رواني لازم برخوردار شوند.
به عبارت ديگر، اين عزيزان افزون بر سلامت جسماني بايد رفاه اجتماعي و اقتصادي هم برايشان تامين شود، در غير اين صورت افزايش شمار سالمندان كشور به يك چالش و مشكل بزرگ تبديل مي شود و به تدريج كه جمعيت به بالاي 60 سال مي رسد، مشكلات زيادي برايشان پديد مي آيد كه مي توان به افزايش بيماري هاي غيرواگير مانند سرطان، بيماري هاي قلبي و عروقي، ديابت و .... اشاره كرد كه افراد مسن بيشتر در معرض خطر قرار دارند و هزينه هاي سنگيني را به خود و نظام سلامت وارد مي كنند.
از سوي ديگر بهداشت رواني سالمندان مساله بسيار مهمي است كه ضروري است به آن توجهي خاص داشت، زيرا افراد سالمند عمري را به خانواده و جامعه خدمت كرده اند و حق آنهاست تا در اين زمان با قدرداني و احترام زمينه آرامش و ارزشمندي شان تامين و ارتقا يابد.
در گذشته خانواده ها از افراد سالمند نگهداري مي كردند و فرد تا زماني كه زنده بود همه اعضاي خانواده وظيفه خود مي دانستند كه از سالمند با احترام نگهداري كنند. اما امروزه با وجود مشكلات زندگي در شهرهاي بزرگ و خانواده هاي كوچك با جمعيت كم و اغلب خودمحور و تا حد زيادي خودخواه و فراموشكار، خانه سالمندان به وجود آمده و كمتر حرمت آنان نگه داشته مي شود و بسياري به اين سبب در معرض بيماري هاي رواني قرار مي گيرند و سال هاي پاياني زندگي را با مشكلات عاطفي فراواني طي مي كنند.
در واقع زندگي ماشيني و كم تحركي مشكلات زيادي را براي سالمندان ايجاد كرده و در مورد سلامت روان سالمندان نيز عملا كار موثري انجام نشده درحالي كه بايد در نظرداشت سلامتي تنها جنبه جسمي ندارد، بلكه بعد رواني آن هم بسيار با اهميت و لازم است. مسئولان سلامت رواني سالمندان را هم مدنظر داشته باشند و براي آموزش آنها و اطرافيانشان سرمايه گذاري كنند، در غير اين صورت مشكلات موجب مي شود سالمندي كه زماني در مسايل اقتصادي و اجتماعي جامعه مشاركت داشته و عضو توانمند خانواده و جامعه خود بوده است، به فردي تبديل شود كه روحيه آسيب پذيري پيدا كرده و براي جامعه و خانواده اش مشكل ساز شود.
بنابراين چون در فرهنگ اسلامي ما سالمند تاج سر خانواده است، بايد اين شرايط را حفظ كنيم و رفتارمان با افراد سالمند با احترام كامل باشد، زيرا به هر حال پيري يا همان سالمندي واقعيتي اجتناب ناپذير است و هر اقدامي در امروز، فردا نصيب خودمان نيز خواهد شد.

** عضو افتخاري فرهنگستان علوم پزشكي ايران/ نشريه فرهنگستان علوم پزشكي