عربستان وآمریكا به عنوان دو شریك سیاسی وتجاری ازسال ها قبل٬ مصالح ومنافع مشترك زیادی درمنطقه و جهان داشته اند وهمكاری های آشكار و پنهانی را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده اند كه البته تا پیش از این به ندرت این منافع در تقابل با یكدیگر قرار می گرفت و این روابط و منافع هیچ گاه مثل این روزها دچار بحران نشده بود.
روابط آمریكا و عربستان به عنوان دو دوست دیرینه كه تا پیش از این به ماه عسل در روابط دو كشور تعبیر می شد ٬ تقریبا از سال 2000 میلادی به خاطر برخی مسائل مثل رژیم صهیونیستی، اجرای دمكراسی درعربستان، اوج گیری نقش ایران درمنطقه و بخصوص پس از حل بحران هسته ای از طریق گفت وگوهای 1+5 و نیز برخی دیگر از مسائل منطقه ای و بین المللی ٬ بیشتر دچار بحران شده وبه سمت سردی رفت.
كارشناسان سیاسی معتقدند كه حاكمان پیشین سعودی مثل ملك عبدالله بیشتر از شاه كنونی محافظه كار بودند و از خطرها پرهیز می كردند اما ملك سلمان پس از رسیدن به قدرت، حداقل در اتخاذ سیاست های منطقه ای، خود را خشن تر از آنها نشان داده كه همین موضوع بارها و بارها موجب رنجش اوباما رئیس جمهوری آمریكا شده است و از سوی دیگر حاكمان سعودی را نیز از روگردانی اوباما در حمایت از برخی تصمیمات خودسرانه آنها در منطقه دلخور كرده تا جایی كه در سفر دو هفته پیش ٬ استقبال سردی از اوباما در فرودگاه ریاض كردند كه این امر مورد توجه همه رسانه های جهان نیز قرار گرفت.
شعله ور كردن آتش جنگ ضد یمن، اعدام دهها تن از مردم این كشور به اتهام های تروریستی، تشكیل ائتلاف های منطقه ای و مذهبی در قالب اسلامی، حمایت بی حد و حساب از گروه های تندرو تروریستی با توجیه مبارزه با تروریسم و موضع گیری و جبهه گیری های ناگهانی و تند و خشن سیاسی در منطقه علیه ایران، از جمله مواردی است كه ملك سلمان و مشاورانش در دوره كوتاه به قدرت رسیدن خود به آنها تمسك جسته اند.
سفر جنجالی و پرهزینه اخیر ملك سلمان به مصر را نیز می توان یكی از اقدام های هرج و مرج طلب او در منطقه قلمداد كرد. او در اقدامی پر سرو صدا و با هزینه میلیاردها دلاری ٬ برای ایجاد پل ارتباطی بین دو كشور از طریق تنگه تیران و انضمام دو جزیره تیران و صنافیر مصر به خاك عربستان ٬ با قاهره ( كه البته از پیش با آمریكا و رژیم صهیونیستی هماهنگ شده بود) توافقنامه ای امضا كرد كه البته با واكنش منفی و اعتراض مردمی و محاقل سیاسی و رسانه ای مصر مواجه شده است.
ملك سلمان كه گفته می شود به بیماری آلزایمر( فراموشی) مبتلا است پس از رسیدن به قدرت، تنش های منطقه ای متعددی را مثل جنگ علیه مردم یمن، بحران عراق، سوریه، لبنان و جمهوری اسلامی ایران و نیز حوادثی كه در منا و مكه رخ داد و به قتل عام هزاران حاجی بی گناه انجامید ٬ رقم زده است.
هرچند كه كارشناسان سیاسی معتقدند ملك سلمان با توجه به عارضه ای كه دچار آن است ٬ نمی تواند عامل این همه تنش باشد بلكه قدرت در سایه این كشور یعنی محمد بن سلمان (فرزند كم تجربه و قدرت طلب او) كه در ظاهر جانشین ولیعهد عربستان است اما در عمل همه امور مملكتی برعهده او است، تصمیم گیرنده اصلی در این كشور است و اولین اقدام او پس از رسیدن به جانشینی ولیعهدی، اعلام جنگ علیه یمن بود.
عربستان سعودی در دوره زمامداری ملك سلمان بسیار بیشتر از حاكمان قبلی وارد تنش های منطقه ای شده و باعث بروز جنگ در منطقه خلیج فارس و حتی تا مرحله رویارویی نظامی با ایران نیز پیش رفته است كه برخی كارشناسان، آن را نتیجه كینه دیرینه وهابیت از شیعیان می دانند.
آمریكایی ها نه تنها به فروش اسلحه به عربستان و كشورهای عرب كوچك حاشیه خلیج فارس كه عموما در سیاست و حتی مسائل دینی خود دنباله رو ریاض هستند ٬ به شدت نیازمندند بلكه حیات موسسات اقتصادی و كارخانه های اسلحه سازی آمریكا به ارتباط تنگاتنگ با عربستان و كشورهای عربی وابسته است.
** نگاهی گذرا به توافقنامه ها و قراردادهای منعقد شده بین اوباما و ملك سلمان
اندیشكده آمریكایی بروكینگز اخیرا در مقاله ای ٬ برخی قراردادها و توافقنامه های سیاسی و نظامی كه ملك سلمان و اوباما به امضا رسانده اند را بیان كرد .این توافقنامه ها و قراردادها به شرح زیر است:
- اوباما اخیرا قرارداد فروش اسلحه به ارزش 95 میلیارد دلار با ملك سلمان امضا كرد.
- دو كشور آمریكا و عربستان بر جنگ با داعش و القاعده توافق دارند
- محمد بن سلمان فرزند شاه عربستان و جانشین ولیعهد این كشور كه عهده دار اصلی امور این كشور در سایه حكومت پدرش است ٬ برای هر نوع همكاری امنیتی با آمریكا اعلام آمادگی كرده است.
- محمد بن نایف (ولیعهد عربستان) نیز كه تحصیل كرده آمریكا است ٬ بطور كامل با دولت آمریكا هماهنگ است.
- هر دو كشور در پوشش مبارزه با سازمان تروریستی القاعده در شبه جزیره عرب ٬ همكاری تنگاتنگی دارند كه این همكاری در جنگ یمن بیش از پیش خود را نمایان كرده است.
- همكاری های اوباما و ملك سلمان در خصوص مبارزه سیاسی، نفتی و نظامی با ایران بخصوص در محدود كردن درآمدهای نفتی افزایش یافته است.
- بحران سوریه نیز به عنوان موضوعی مشترك در جدول كاری آنها قرار دارد ٬ بخصوص كه با منافع ایران در تضاد است.
براساس این گزارش، عربستان به عنوان یك بازیكن اصلی هرج و مرج طلب در منطقه خاورمیانه ٬ همواره مورد توجه آمریكایی ها قرار داشته است. سعودی ها همیشه خواستار حضور فعال آمریكایی ها در خلیج فارس برای حفاظت از منطقه بوده اند و بحران و جنگ یمن موضوع خوبی برای پیاده كردن این سیاست در منطقه خاورمیانه بود كه توسط ریاض عملی شد چرا كه واشنگتن و ریاض هردو منافع و مصالح خود را در ممانعت از نفوذ و قدرت ایران در آینده یمن می دیدند. آنها تلاش زیادی كردند تا جنبش انصارالله را قانع كنند از ایرانی ها دست بكشند اما نشد.
مقام های رژیم سعودی كه در میدان های عراق، سوریه، لبنان و یمن خود را بانده دیده اند٬ به برخی موضع گیری های سیاسی مثل قطع روابط با ایران، قطع رابطه با لبنان، قرار دادن نام حزب الله لبنان در فهرست گروه های تروریستی و تلاش پرهزینه میلیاردی برای محكومیت ایران در سازمان كنفرانس اسلامی مبادرت ورزیده اند.
آمریكایی ها و سعودی ها به رغم اختلافاتی كه داشته اند در بحران آفرینی در یمن همكاری تنگاتنگی داشته اند؛ عربستان در راه اندازی جنگ نفت علیه برخی مخالفان سیاست های آمریكا در منطقه مثل روسیه و ایران به عنوان یك بازیگر اصلی و به صورت تمام و كمال، نه تنها نقش خود را ایفا كرد بلكه تاكنون به عنوان یك مشاور خوب برای روسای جمهور آمریكایی از جورج بوش پدر گرفته تا اوباما ٬ انجام وظیفه كرده است.
اما سردمداران دیگری نیز در منطقه بوده اند مثل صدام رئیس جمهوری عراق و دیگر كشورهای عربی در منطقه كه با مخالفت مردم خود رو به رو شده و تاج و تخت خود را در پیروی از سیاست های آمریكا در منطقه از دست دادند و زمانی كه دولت های آمریكایی به آنان به عنوان مهره سوخته نگریستند٬ از دور منطقه ای خارجشان كردند.
از نگاه كارشناسان سیاسی، این نكته قابل تاملی است كه هم آمریكایی ها و هم سعودی ها بدان پی برده اند كه آینده روابط بین دو كشور هیچگاه به سابقه دوران قبل و ماه عسل گذشته باز نخواهد گشت، این چیزی است كه همه خبرگان رسانه ای منطقه به آن اذعان كرده اند.
موضع گیری نمایندگان كنگره در مقصر شناختن عاملان حوادث 11 سپتامبر 2001 میلادی در برملا كردن 28 صفحه از اسناد محرمانه این حادثه كه به محكومیت و دست داشتن عربستانی ها در این حادثه اشاره دارد ٬ از اقدام به موقع آمریكایی ها در متوقف كردن زمان برای نرسیدن به 'روزی كه بر سینه خود بزنند'، حكایت دارد.
'باب كری' سناتور سابق آمریكا به عنوان یكی از 10 عضو كمیته حقیقت یاب یازده سپتامبر معتقد است: اسناد 28 صفحه ای باید منتشر شوند. وی با اشاره به نقش عربستان در این حوادث، خطاب به حاكمان سعودی گفت: 'شما نمیتوانید به تروریستها پول بدهید و بعد بگویید كه اقدام های آنها ربطی به ما ندارد'.
'جان لیمان' دبیركل نیروی دریایی آمریكا در زمان ریاست جمهوری ریگان هم گفت : 15 نفر از 19 نفر عوامل حوادث یازده سپتامبر٬ از اتباع عربستان بودند. آنها از شاگردان مكتب سعودی بودند و در همان اولین روزی كه پا به مدرسه گذاشتند، با تفكر افراطی گری آشنا شدند.
اسناد محرمانه ای كه تاكنون منتشر نشده و برخی مقامات آمریكایی ها با احتیاط ٬ تهدید به انتشار آن كرده اند و این موضوع به مذاق سعودی ها نیز خوش نیامده است، حمایت مالی برخی مقام ها و حتی شاهزاده های سعودی از عاملان حوادث تروریستی 11 سپتامبر را نشان می دهد ٬ هر چند كه این حادثه در همان آغاز وقوع ٬ به اندازه كافی برای سعودی ها رسوا كننده بود چرا كه 15 عامل از 19 عامل این حادثه عربستانی بودند و تنها همین دلیل كافی بود كه آمریكایی ها موضعی شدید علیه این كشور اتخاذ كنند اما هنوز بسیاری از طرح های نیمه تمام باقی مانده بود كه سعودی های هرج و مرج طلب می بایست آن را در منطقه دنبال و تكمیل می كردند.
این موضوع حكایت ان ضرب المثل معروف است كه می گوید 'كسی كه بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد' و یا مصداق مار پروراندن در آستین است كه مصداق عینی آن را می توان در رابطه دوستی و بنده پروری ده ها ساله آمریكایی ها با سعودی ها برای پروراندن فرزندی هرج و مرج طلب در منطقه خاورمیانه جستجو كرد.
اكنون پس ازگذشت 15 سال از این حوادث، اتخاذ چنین موضعی از سوی نمایندگان كنگره و دولت آمریكا، در حقیقت از تمایل آمریكایی ها برای تنبیه این بچه هرج و مرج طلب در منطقه پرده برمی دارد ٬ بچه ای كه ارزش ندارد برای آن در آینده بر سینه خود زد.
گزارش از: سعید محسنی راد
خاورم**1653**2041**
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۲
تهران - ایرنا – آمریكایی ها سال هاست رابطه تنگاتنگی با كشورهای نفت خیز منطقه بویژه عربستان برقرار كرده اند وتا آنجا كه توانسته اند از این رابطه بهره برده اند اما اكنون ادامه دوستی وحمایت از آن ها را به نفع خود نمی دانند و ساز جدایی را كوك كرده اند.