پكن - ایرنا - دریای جنوبی چین، پهنه ای آبی در حدود سه و نیم میلیون كیلومتر مربع از سنگاپور تا تنگه تایوان در جنوب شرق آسیا است كه در سال های اخیر همواره نام آن در عرصه سیاسی، دیپلماتیك و نظامی شنیده شده است.

جمهوری خلق چین تقریبا بر كل دریا و كشورهای ویتنام، فیلیپین، مالزی و برونئی هر یك بر بخش‌ هایی از آن ادعای مالكیت دارند. همچنین این كشورها بر سر جزایر غنی از نفت و گاز اسپراتلی و پارسل اختلاف دارند.
آمریكا این دریا را از آب‌ های بین ‌المللی می‌ داند و بر حق قانونی كشتی‌ ها و زیردریایی ‌ها در رفت‌ و آمد در این دریا تاكید می‌ورزد.
علاوه بر كشورهایی كه در بر سر مالكیت این پهنه آبی با یكدیگر اختلاف دارند، كشورهای اندونزی و تایلند هم در ساحل این دریا قلمرو دارند.
باراك اوباما رئیس جمهوری آمریكا در آغاز دوره دوم فعالیت ریاست جمهوری خود راهبرد حضور در این دریا را با هدف مقابله با نفوذ رو به گسترش اقتصادی چین تبیین كرد. آمریكا به درستی می داند كه تجارت سالانه پنج هزار میلیارد دلار در این دریا می تواند نقش تعیین كننده ای در معادلات اقتصادی آینده ایفا كند و به همین دلیل در سال اخیر این پهنه آبی به مهمترین چالش این كشور با چین تبدیل شده است و زنگ خطر را برای درگیری‌های ناخواسته نظامی و رویارویی بین دو ابرقدرت به صدا در آورده است كه یكی خود را ابرقدرت تثبیت شده و دومی خود را قدرت نوظهور اقتصادی در جهان می داند.
شاید 30 سال پیش این پهنه آبی برای پكن و حتی كشورهای مدعی امروز آن چندان اهمیت نداشت اما امروزه كه چین به یك قطب اقتصادی جهانی تبدیل شده است بیش از هر زمان دیگری به اهمیت این منطقه برای واردات مواد خام به ویژه نفت منطقه خاورمیانه و همچنین صادرات كالاهای ساخت این كشور پی برده است.
سواحل طولانی چین و ضعف مالی كه چین پیشتر با آن درگیر بود كمتر فرصت توجه و پرداختن به این دریا را به این كشور می داد اما بهبود وضعیت اقتصادی و پیشرفت چین در فناوریهای نظامی سبب شده تا این كشور در دهه گذشته شناورهای مدرن نظامی به منطقه اعزام كرده و حتی آنها را تا كیلومترها دورتر از سواحل این كشور به عملیات رزمی گسیل دارد. این توانایی قابل توجه اینك باعث شده چین با اتكا به همین نیروی دریایی قدرتمند بتواند در مواقع بحرانی شریانهای اقتصادی این كشور را كنترل كند.
همین موضوع اینك به چالش بزرگ این كشور و آمریكا تبدیل شده و سبب گردیده واشنگتن، پكن را رقیب استراتژیك خود در دریای جنوبی و اقیانوس آرام بداند.

* دریای جنوبی كجاست؟
دریای جنوبی چین پس از پنج اقیانوس جهان، بزرگترین پهنه دریایی جهان است و امروز از آن با عنوان گذرگاه مهم كشتیرانی و تجاری جهان با ارزشی در حدود 5 هزار میلیارد دلار در سال یاد می شود و جزایر موجود در آن هم بالغ بر 200 جزیره است.
كشورهای چین، ویتنام، فیلیپین، مالزی و برونئی از جمله كشورهایی هستند كه بر سر مالیكت این جزایر و آبهای اطراف آنها اختلاف دارند و همین منازعات نیز باعث شده تا آمریكا فرصت را مغتنم شمرده و از شرایط پیش آمده به اشكال مختلف اعم از برگزاری رزمایش مشترك، فروش سلاح و تجهیزات نظامی بهره مند شود.
بررسی ها حاكی از آن است كه این دریا به غیر از اینكه دارای جزیره های شنی و مرجانی است دارای 250 جزیره هم است كه عمدتا فاقد ساكنان بومی هستند و منابع آب آشامیدنی فراوانی هم ندارند و برخی از آنها نیز بتدریج در طول مدت زمان به زیر آب می روند.
از جمله مهمترین جزایر كه نام های چینی هم دارند و اما نام های بین المللی مشهوری برای آنها وجود دارد در این منطقه آبی می توان به مجمع الجزایر «اسپراتلی»، جزایر «پاراسل»، جزایر «پراتاس»، كرانه آبی «ماسل فیش» و منطقه جزیره ای «اسكاربروف» اشاره كرد.
در بسیاری از این مناطق میان كشورهای مختلف مدعی منازعاتی وجود دارد كه البته بسته به نوع موقعیت جغرافیایی جزایر است.
برای نمونه مجمع الجزایر اسپراتلی مدعیان زیادی دارد كه شامل چین، فیلیپین، مالزی و ویتنا و برونئی و حتی منطقه تایوان است.
بر سر جزایر پاراسل دعوی بین چین و ویتنام است و البته چین پاراسل را زیر قیمومیت خود گرفته و «پراتاس» هم در اختیار چین است و میان كرانه «ماسل فیش» و «اسكاربروف» نیز در حال حاضر اختلافات اصلی بین چین و فیلیپین می باشد.

*دریای جنوبی شاهراه حیاتی
این دریا شاید در گذشته به دلیل تمركز كشورها بر خاورمیانه و نفت و گاز آن منطقه و تجارت از طریق آبهای این منطقه مورد توجه نبود اما وقتی كه خاورمیانه درگیر جنگ های طولانی مدت شد كشورهای مختلف بخصوص غربی ها و آمریكا به این نتیجه رسیدند كه بتدریج باید رخت سفر از این منطقه بسته و لنگر كشتی خود را در جای دیگر به آب بیندازند.
این دریا در حقیقت به دلیل حجم وسیعی از منابعی كه دارد از جمله منابع معدنی، نفت، گاز، حیوانات آبزی و مواد مغذی دریایی مورد توجه است.

* مدعیان دریای جنوبی
البته این طور نیست كه ادعا شود دریای جنوبی اكنون به دلیل حضور آمریكا در آسیا و اقیانوس آرام و یا اختلافات چین با فیلیپین و ویتنام مورد توجه قرار گرفته است بلكه دریای جنوبی شاید از صدها سال قبل هم مدعیانی داشته و همواره خطر جنگ و درگیری آن را تهدید می كرده است.
شاید پس از جنگ جهانی دوم بود كه به دلیل ناتوان بودن كشورها برای حل اختلافات و تعیین مالكیت جزایر دریای جنوبی این اختلافات باعث شد تا همیشه مدعیان زیادی برای منطقه وجود داشته باشد و امروز آمریكا با استفاده از همان اختلافات تاریخی در این دریا به پیش می تازد و چین را به چالش می كشد.
به همین دلیل است كه پس از صدها سال اختلاف و با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم منازعات باقی ماند و كشورهای مدعی كه در بالا به نامشان اشاره شد هنوز درگیری مختصات مالكیتی این جزایر هستند و مشخص نیست كه چه راهی برای آن خواهند یافت و تا كی می توانند مانع بروز درگیری میان خود شده و از نبرد برای تعیین مالكیت دریا پرهیز كنند.
مهم این است كه دریای جنوبی گذرگاهی بسیار مهم از لحاظ جغرافیایی ، اقتصادی ، حمل و نقل دریایی ، كشتیرانی ، منابع و حتی از لحاظ نظامی است و به همین دلیل هر روز بر سر این پهنه آبی منازعات بیشتر می شود و امیدها به حل اختلافات از طرق مسالمت آمیز كاهش می یابد.
برآوردهای تاریخی نشان می دهد كه از قرن چهارم قبل از میلاد در متون چینی به نام این دریا اشاره شده و البته چینی ها آن زمان این منطقه را «نن جو» ( فتحه نون ) به معنای قلمرو جنوبی می نامیده اند.
در دوران سلسله چینگ در 220 قبل از میلاد حاكمان چینی وقت آن را سه گروه مجمع الجزایر اسرار آمیز لقب دادند و بعد از چند سال دوباره در سلسله «هان شرقی» دریای خروشان نامیده شد.
در سال های 1912 تا 1949 میلادی دولت چین جزایر اسپراتلی را «نن شا» و جزایر «پارسال» را «شی شا» نامگذاری كرد كه هنوز از همین نام ها برای آنها استفاده می شود. از همین دوران به بعد بود كه محققان چینی روی جزایر و مناطق دریا نامگذاری كردند و برای نزدیك به هزار و 600 منطقه در دریای جنوبی تا سال 2012 میلادی اسامی چینی انتخاب شد.
در طول تاریخ بیشترین فعالیت ها در این دریا را ویتنام و چین داشته اند اما بعضا در قرن نوزدهم فرانسه نیز كنترل اسپراتلی را برای مدتی در اختیار داشت و سپس در جریان جنگ جهانی دوم ژاپن آن را به خود ضمیمه كرد و در سال 1949 میلادی زمان تاسیس «چین نو»، چین اسپراتلی را بخشی از استان «گوانگ دونگ» دانست و اكنون می گوید این جزایر بخشی از استان «های نن» در جنوبی ترین نقطه این كشور است.
بیشترین اختلافات از سال 1958 میلادی آغاز شد زمانی كه چین گفته بود اسپراتلی به این كشور تعلق دارد و «پان وام دونگ» نخست وزیر وقت ویتنام شمالی در یادداشتی دیپلماتیك قبول كرده بود كه این مالكیت را به رسمیت می شناسد و به دنبال آن چین بیانیه ای منتشر كرد كه این مالكیت مورد تایید ویتنام نیز بوده است. این سند ارسالی ویتنام به دست «جوین لای» رهبر وقت چین رسید و در سال های بعد همیشه علت ارسال این سند و متن آن مورد بحث های جنجالی بوده است.

* آغاز اختلافات چین و آمریكا در این پهنه آبی
به هر حال غربی ها و آمریكا بعد از این تاریخ بارها اعلام كردند كه این نامه و سند ارسالی یك فرد حتی به عنوان نخست وزیر موید تایید دولت ویتنام شمالی بر مالكیت چین بر این جزایر نمی باشد و این را نپذیرفته اند.
اختلافات چین و آمریكا و برخی از كشورهای منطقه تا سال های بعد شدت نداشت اما در سال 2010 میلادی بود كه چین نهایتا به اطلاع آمریكا رساند كه دریای جنوبی و جزایر آن مانند «تایوان»، «تبت» و «سین كیانگ» جزو مسائل حق حاكمیت و در واقع هسته ای امور امنیتی ملی این كشور به حساب می آید.
در همین سال روزنامه گلوبال تایمز چین نوشت كه حزب حاكم چین این دریا را جزو مسائل مهم امنیتی خود می داند و بعد از آن وزارت دفاع این كشور در بیانیه ای دریا را بخش بلامنازع چین دانست كه بر اساس اسناد، مدارك و سوابق تاریخی متعلق به این كشور است.

* وجود مدعیان دیگر
این پهنه آبی البته مدعیان دیگری هم دارد و آنان نیز در این مدت خیلی ساكت نبوده اند و همه آنها بویژه بر سر مجمع الجزایر اسپراتلی اختلاف دارند و بخشی را اشغال كرده اند.
برای نمونه تایوان از جمله مدعیان یكی از جزایر را در اختیار دارد و مالزی بر سه جزیره در این مجمع الجزایر حكومت می كند.
فیلیپین مدعی است كه كل مجمع الجزایر باید در اختیار این كشور باشد از جمله گروهی از جزایر منطقه ای «كالایان». اما شواهد نشان می دهد كه فعلا فقط هشت جزیره در اسپراتلی را در كنترل دارد و جزیره مرجانی «لوسیا» نیز در اختیار برونئی است و اندونزی هم می گوید فقط به دنبال حقوق دریایی در این منطقه است و ادعایی بر مالكیت جزایر ندارد.
در مقابل اما، چین تاكید می كند اسناد تاریخی در اختیار دارد كه مالكیت این دریا را اثبات می كند و برای این منظور نقشه ها و مدارك موجود را می تواند به هر نهاد بین المللی ارائه دهد. این كشور می گوید كه به همین خاطر حق ساخت و ساز را در مجمع الجزایر اسپراتلی داشته و آن را برای خود محفوظ می داند.
مقامات چینی از نام «نن شا» برای این مجمع الجزایر استفاده می كنند و بر حاكمیت بی چون و چرای پكن بر این جزایر تاكید می كنند.

* موقعیت ژئوپلتیك دریای جنوبی
اینكه چین و دیگران چرا به این دریا توجه دارند طبیعتا به علت ویژگی هایی است كه در بالا به آنها ذكر شد و اینكه نباید فراموش كرد این پهنه آبی یكی از مهمترین گذرگاه ها و عبورگاه های تجاری كشتیرانی در دنیا هم هست.
هر كشوری كه بر این دریا مالكیت داشته باشد می تواند بر رفت و آمدها و تردد كشتی ها نظارت داشته و یكی از مهمترین آبراه های مهم تجاری را در اختیار داشته باشد.
كشوری كه مالك این منطقه باشد می تواند تردد بیشترین نفتكش ها را شاهد باشد و می تواند هم رفت و آمدها و كشتیرانی در آسیای جنوب شرقی و آسیای شرقی را در كنترل بگیرد و هر زمان بخواهد تهدیدهایی انجام دهد و یا اینكه برای ورود آمریكا به كل این منطقه مانع ایجاد كند و احتمالا همین دلایل دریای جنوبی را برای چین بسیار پر اهمیت می كند.
در واقع وجود منابع نفت و گاز بسیار فراوان در این دریا به چین یك امنیت خاص و استقلال در تامین منابع انرژی نیز می دهد و این برای پیشبرد منافع ملی كشور اهمیت فراوانی دارد و چین را در بسیاری زمینه های اقتصادی و سیاسی و نظامی بالاتر از قدرت های دیگر حداقل در سطح این منطقه قرار می دهد.

* بازی ساخت و ساز
ساخت و سازها در دریای جنوبی هم آنطور كه تصور می شود فقط مربوط به چین نیست و این تازگی ندارد. از مدت ها قبل ویتنام و فیلیپین كه خود را به طور كلی مالك 29 جزیره در منطقه می دانند در حال ساخت و ساز بوده اند و در برخی از این جزایر نیز كشورهای مدعی نیروی نظامی مستقر كرده اند.
بازی جزیره سازی در دریای جنوبی از سال های قبل شروع شده است و البته چینی ها دیر به آن ملحق شده اند اما حساسیت زمانی بالا رفت و جنجال برانگیز شد كه چین سرعت ساخت و ساز را افزایش داد.
بررسی ها نشان می دهد در دو سال گذشته كه درگیری ها در منطقه بیشتر شده و خطر رویارویی نظامی قوت گرفته است چین بیشتر از هر كشور دیگری در طول تاریخ این دریا در آن جزایر و بخش های مختلف شنی و باند فرودگاه و مناطق پهلو گرفتن كشتی و غیره ساخته است و سرعت سازندگی آن از نگرانی های اصلی كشورهای منطقه بوده است و آمریكایی ها به همین دلیل می گویند چین می كوشد تا این دریا را به یكباره ببلعد.

* خطر رویارویی نظامی
اما موضوع فقط ساخت و سازهای فیزیكی دریایی و یا ایجاد فانوس دریایی نیست مشكل اصلی كشاندن قوا و تجهیزات نظامی به منطقه است.
درست زمانی كه آمریكایی ها دیدند چین به سرعت ساخت و ساز می كند؛ هواپیماهای شناسایی و بتدریج جنگنده ها، كشتی ها و ناوهای جنگی خود را به منطقه اعزام كردند.
دیگر كار به جایی رسیده كه «اشتون كارتر» وزیر دفاع آمریكا به طور علنی اعلام می كند كه آمریكا برای حراست از كشتیرانی آزاد و در واقع برای جلوگیری از این وضعیت هر چه در توان داشته باشد، انجام می دهد.
آمریكا از زمان جنگ جهانی دوم در این منطقه حضور نظامی داشته اما این حضور هیچگاه به وسعت كنونی نبوده است و حالا اما در قبال این حضور نظامی چین هم به منطقه جنگنده و ناو اعزام كرده است، رزمایش برگزار می كند و جزایر شنی می سازد و در حال انجام فعالیت های تحقیقاتی نظامی و غیرنظامی است و می گوید سامانه های دفاعی موشكی در منطقه مستقر كرده است و اگر لازم باشد منطقه شناسایی ویژه امنیتی دفاعی هوایی هم ایجاد می كند.

* بهانه آمریكا برای حضور در منطقه
آزادی كشتیرانی و تردد دریانوردی و حراست از آن در سالیان گذشته بهترین بهانه آمریكا برای حضور در این منطقه بوده است.
با این وصف به نظر می رسد كه واشنگتن به دنبال اهداف دیگری در این منطقه باشد كه یكی از اصلی ترین آنها مهار قدرت فزاینده چین است.
دوم اینكه آمریكایی ها می كوشند تا با كشاندن قوای نظامی خود ذهن چین را معطوف به مسائل و اختلافات در این منطقه كرده، هزینه های نظامی این كشور را افزایش داده و مانع رشد اقتصادی سریع آن شود كه البته در این راستا موفقیت هایی هم داشته اند.
در مرحله سوم هدف بزرگ آمریكایی ها تقویت روابط و اتحاد نظامی با كشورهای منطقه و متحد كردن آنها علیه چین است.
دیده می شود كه پس از درگیری های فزاینده در منطقه؛ دولتمردان ژاپنی در پارلمان لایحه امنیتی تصویب می كنند كه بتوانند نیروهای خود را برای اولین بار پس از 70 سال از جنگ جهانی دوم به عملیات فرامرزی و كمك آمریكا بفرستند.
آمریكا از سوی دیگر در پایگاه های نظامی فیلیپین نفوذ می كند و تحریم های تسلیحات ویتنام را پس از سال ها لغو می كند.
روابط نظامی فیلیپین و ویتنام با آمریكا افزایش می یابد و مقام های كشورها تبادلات بیشتری انجام می دهند و تلاش آمریكا هم بر این استوار است كه یك اتحاد بزرگ نظامی با این كشورها علیه چین تشكیل شود.
در راستای همین اتحاد است كه در كنار رزمایش های مشترك آمریكا با این كشورها دیده می شود كه ژاپن اصلی ترین رقیب چین در این منطقه به ویتنام و فیلیپین كمك های تسلیحاتی می كند.

* حضور خزنده هند به دریای جنوبی
كمتر از یك ماه پیش بود كه مقامات نظامی آمریكا اعلام كردند كه در راستای تحركات چین در اقیانوس هند و جاه طلبی های نیروی دریای این كشور در دریای جنوبی قصد دارند روابط دفاعی خود برای مقابله با این تحركات و البته حضور زیردریایی‌های این كشور در منطقه را افزایش دهند.
هند كه در چند دهه گذشته در گسترش روابط نظامی خود با آمریكا بسیار محتاط بود، ماه گذشته با تغییر سیاست خود در برابر آمریكا و با هدف مقابله با نفوذ چین، توافق لجستیكی با این كشور امضا كرد و به این ترتیب گامی برای دستیابی به تكنولوژی ساخت سلاح آمریكایی برداشت.
«اشتون كارتر» وزیر دفاع آمریكا بعد از امضای این توافق لجستیكی گفته بود كه دو طرف قصد دارند از افزایش نفوذ دریایی چین در منطقه جلوگیری كنند.
آمریكا بارها خواستار مشاركت هند در گشت زنی مشترك دریایی در منطقه برای مقابله با چین بود كه توانست تا حدودی به اهداف خود در این زمینه دست یابد.
چرا كه طرفین اخیرا اعلام كردند كه نیروهای دریایی‌شان بر سر جنگ ضد زیردریایی (ای‌اس‌‎دابلیو) مذاكره خواهند كرد. حوزه‌ای از فناری نظامی كه بسیار حساس است و تنها كشورهای هم‌پیمان اطلاعات خود را در این زمینه به اشتراك می‌‌گذارند.
مقامات هندی برای توجیه این همكاری به حضور زیردریایی های چینی در منطقه اشاره كرده و می گویند، این زیر دریایی ها به طور متوسط در هر سه ماه، چهار بار در منطقه مشاهده می‌شوند و حتی برخی از این زیردریایی‌ها تا نزدیكی جزایر «آندامان» و «نیكوبار» در نزدیكی تنگۀ مالاكا هم آمده اند.
تنگۀ مالاكا، «دریای آندامان» در اقیانوس هند را به دریای جنوبی چین در اقیانوس آرام متصل می‌كند و 80 درصد از تانكرهای حامل سوخت چین از آن عبور می‌كنند.
هندی ها البته با استرالیا نیز در این ارتباط همكاریهایی داشته اند كه می توان به رزمایش دریایی دو كشور با عنوان « AusIndex-15» اشاره كرد. بسیاری از تحلیلگران این رزمایش را واكنشی برای مقابله با حضور دریایی چین در اقیانوس هند ارزیابی كرده اند.
دو كشور حتی به این منظور، با امضای قرارداد همكاری در سال 2006 و تدوین چارچوب همكاری نظامی در نوامبر 2014، همكاری نظامی خود را افزایش دادند.

* آینده نامعلوم دریای جنوبی چین
اینكه در شرایط كنونی وضعیت دریای جنوبی به كدام جهت پیش می رود طبیعتا شواهدی مبنی بر رفتن به یك سمت و سوی مطلوب دیده نمی شود.
آمریكایی ها هواپیماهای شناسایی «پی هشت» و بالگردها و جنگنده هایشان را به منطقه آورده اند و ناوهایشان حتی هر از چند گاهی وارد حیطه 12 مایلی جزایر تحت مالكیت چین شده اند.
اگرچه هنوز هیچ اقدام خصمانه ای از سوی هیچ طرفی در این منطقه دیده نشده است اما هشدارهای فراوانی بین آنها و بخصوص بین چین و آمریكا رد و بدل می شود.
در آخرین و تازه ترین مورد برخی از نظامیان سابق آمریكا گفته اند كه اگر چین به جزایر «اسكاربروف» در نزدیكی فیلیپین نزدیك شود و به دنبال حق مالكیت در این منطقه باشد خطر رویارویی وجود دارد.
چین گفته است كه در دفاع از حق مالكیت خود و حق حاكمیتش در این دریا محدودیتی ندارد و رسانه های این كشور بارها تهدیدهای نظامی و هسته ای چین را مطرح كرده اند و احتمالا این بار تهدیدهای چین توخالی نیست و ورود جدی آمریكا به منطقه می تواند روزنه های درگیری نظامی را باز كرده و بتدریج شعله های آتش را به سكوهای نفتی و گازی دریای جنوبی بكشاند و مناقشه نظامی بزرگی با حضور بازیگرانی دیگر از شرق و جنوب شرق آسیا آغاز شود.
با این اوصاف چین هنوز نمی تواند آمریكا را در این منطقه دستكم بگیرد. چینی ها می دانند كه راهبردهای آمریكا در خاورمیانه و عراق و سوریه شكست خورده است و در اوكراین نیز آنها دستاوردی نداشته اند و به همین سبب دریای جنوبی برای واشنگتن حكم دستگاه تنفس مصنوعی را پیدا كرده است كه به روح زمخت، خسته و راهبردهای از هم پاشیده این كشور جانی دوباره ببخشد.
با این حساب هیچ طرفی در دریای جنوبی نباید دچار سوء محاسبه شود. اشتباه آمریكا می تواند متحدانش را نیز به نابودی بكشاند و اشتباهات چین می تواند اقتصاد شكوفای این كشور را نابود كرده و راه برون رفت از اتحاد جهانی و منطقه ای را هموار سازد و این كشور را به یك انزوای درازمدت از اقتصاد و نظام جهانی بكشاند.
خطر برای همه طرف ها فراوان است. آمریكا تلاش فراوانی می كند تا سكان هدایت كشتی ای را برعهده بگیرد كه هند، استرالیا ، فیلیپین ، ویتنام و ژاپن مسافران آن باشند. شناوری كه هدف اصلی آن متوقف كردن چین در آبهای همین منطقه است.
برای چین مسئله دریای جنوبی حیثیتی است و به حق حاكمیت و تمامیت ارضی این كشور گره خورده است و حضور نظامی آمریكا در آن به منزله حضور بزرگترین خصم این كشور در حیاط خلوت آن است.
امروز هیچ كشوری به اندازه چین و آمریكا در جهان با یكدیگر اختلاف ندارند و منازعات آنها از اقتصاد و سیاست و مسائل نظامی گرفته تا مسائل مربوط به تبت، تایوان، ارز، یوان، سپرده ها، سرمایه گذاری بانكی، نرخ بهره، دریای جنوبی، دریای شرقی، منطقه سین كیانگ - منطقه ای با وسعتی بیشتر از دریای جنوبی چین - دیده می شود.
به همین سبب هر دو طرف می كوشند تا با برگزاری نشست ها و انتشار بیانیه هایی هشدار آمیز و گهگاه با ارتباطات تلفنی مانع شكل گیری یك منازعه بزرگ شوند كه به رویارویی نظامی می انجامد غافل از اینكه مناقشه بزرگ خیلی پیشتر شكل گرفته است و فقط تحركات آنهاست كه جهت مناقشات را به سمت نبرد، جنگ و یا كاهش منازعات تعیین می كند.
آساق**231**1597