به گزارش خبرنگار ایرنا، 17 مرداد، فرصتی است كه هرساله توجه و نگاه ها را به قشر قلم به دست جامعه معطوف می كند و به پاره ای از مطالبات آنان پرداخته می شود؛ خواسته هایی كه شاید تا سال و بزرگداشتی دیگر در دنیای فراموشی و كم مهری، معلق باقی بماند.
امسال برخلاف سالیان گذشته كه به مشكلات روزنامه نگاران و خبرنگاران استان از قبیل نبود امنیت شغلی، نداشتن بیمه و مزایای كافی برای حرفه پردردسر خبرنگاری پرداختیم، می خواهیم پای درد دل خبرنگاران شهرمان بنشینیم و از آنان بخواهیم تلخ ترین و شیرین ترین خاطره حرفه ای خود را در عرصه خبر و روزنامه نگاری بیان كنند.
**هنگامی خوشحال می شوم كه بازخورد مثبت خبرم را ببینم
در ابتدا هادی دزفولی، خبرنگار و گوینده اخبار صدا و سیمای كرمانشاه در خصوص بهترین و تلخ ترین خاطره دوران رسانه ای اش در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، اظهار كرد: با توجه به اینكه بیشتر در حوزه اجتماعی فعالیت می كنم زمانی كه پس از پیگیری یك سوژه، مشكل رفع شده و فردی را راضی و خرسند می كنم خاطره ای شیرین در ذهنم نقش می بندد.
وی با بیان اینكه خاطرات تلخ و ناشاد هم، كم و بیش در حرفه خبرنگاری ام رقم خورده، گفت: پس از تهیه گزارش از برداشت گیلاس در باغ های شهرستان صحنه، تصادف ناگواری اتفاق افتاد كه متاسفانه پدر و مادر خانواده ای فوت كردند و دختر بچه ای سه ساله با صورت زخمی از آن صحنه بازماند كه صدای جیغ و گریه هاش فراموش نشدنی است.
** تنظیم خبر شهادت دوستم خاطره ای ناگوار بود
در ادامه مدیرمسئول پایگاه خبری حیات غرب در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، گفت: نوجوان كه بودم هفته نامه طوفان غرب متعلق به مرحوم حجتی در چاپخانه ما چاپ می شد كه در آن برای اولین بار گزارش ساده و مختصری از بازی بچه های میدان مصدق فعلی در آبشوران نوشتم با همان عقل و نگارش نوجوانی.
رضا منتظریانی افزود: حروفچینی آن زمان با به شیوه سربی انجام می گرفت كه كارش را خودم انجام می دادم و مرحوم حجتی نیز خیلی زیاد مرا تشویق می كرد و به من محبت داشت و آن روش و منش باعث شد علاقه ام به روزنامه نگاری زیاد شود و هرگاه فرصت كردم در این فضا فعالیت داشتم.
وی ادامه داد: دومین خاطره شیرینم هنگامی بود كه اولین شماره نقد حال به اتفاق جمعی از دوستان به صورت رنگی بیرون آمد و جالب اینكه شماره های اولیه این هفته نامه در منزل آقای غلامرضا نوری علاء تنظیم و صفحه بندی می شد و بیشتر اوقات، تا ساعت سه بامداد به این كار مشغول بودیم.
به گفته منتظریانی، تلخ ترین خاطره هنگامی بود كه به كمك دوستانش، حسین شیخی و نورالدین خرمشاهی مجبور شد در اوج بمباران های كرمانشاه خبر شهادت یكی از بهترین دوستانش بنام «سمیر پاشنامه» را تنظیم كند.
منتظریانی افزود: مرحوم پاشنامه معلم قرآن بود و در حادثه بمباران چهار راه جوانشیر كرمانشاه به اتفاق پدرش شهید شد.
** وقتی كه یك خبر، برای پیرزن سیاه چادر ساخت
هادی نوروزی، خبرنگار خبرگزاری ایسنا مركز كرمانشاه نیز گزارش از وضع پیرزن عشایری كه مادر 2 شهید بوده را از خاطره انگیزترین رخدادهای دوران فعالیتش نام برد.
وی اظهار كرد: حدود ۱۰ سال پیش بود كه برای تهیه گزارشی از وضعیت عشایر استان به میان آنها رفتم و در حین تهیه گزارش با یك پیرزن و پسر معلول و دخترش برخورد كردم كه پس از پرس و جو و تحقیق متوجه شدم كه این پیرزن مادر 2 شهید است.
نوروزی ادامه داد: پیرزن وضعیت زندگی بسیار نامناسبی داشت و در گفتگویی با من، اظهار كرد كه تنها خواسته اش از مسوولین یك سیاه چادر عشایری است و من خواسته او را تیتر اول خبرگزاری كردم.
نوروزی ادامه داد: در مدت 2 یا سه روز از نقاط مختلف كشور كمك های بسیار قابل توجهی از جمله هزینه خرید یك واحد مسكونی و ... برای این مادر شهید جمع شد.
رسول مرادی یكی دیگر از فعالان رسانه ای استان كرمانشاه معتقد است كه لحظه به لحظه فعالیت خبرنگاری سرشار از خاطرات تلخ و شیرین است كه من هم به نوبه خودم در طول حدود پانزده سال فعالیت رسانه ای، خاطرات تلخ و شیرین زیادی در ذهن دارم.
وی افزود: هنگامی كه مشكلات مردم را در قالب گزارشهای خبری پیگیری می كنیم و پس از انعكاس این گزارش ها مسئولان برای رفع مشكلات به تكاپو می افتند و آنها را رفع می كنند برای من و همكاران عزیزم خاطرات شیرینی رقم می خورد.
**خود را به بیماری زدم تا وجدانی بیدار شود
این فعال رسانه ای اظهار كرد: چند سال گذشته پس از تماس های مكرر مردم مبنی بر عدم وجود پزشك متخصص در بیمارستان قصرشیرین و مشكلات فراوانی كه در این خصوص برای مردم پیش می آمد با وجود انعكاس مكرر این معضل توسط همكاران و رفع نشدن مشكل، تصمیم گرفتم با هماهنگی های انجام شده با روش متفاوتی به این موضوع بپردازیم.
وی ادامه داد: بر این اساس پس از صحنه سازی، خود رو بعنوان مریضی كه به ضربه مغزی دچار شده شده قرار دادم و همزمان همكارانم با دوربین مخفی این صحنه ها رو ضبط می كردند و تعدادی از مردم حاضر در بیمارستان هم با تصور واقعی بودن این موضوع، نگران حال من شدند.
مرادی افزود: پرسنل بیمارستان با دیدن حال به ظاهر وخیم من، و سوال پیچ شدن بوسیله همكاران همراهم، گفتند كه از دست ما كاری ساخته نیست و بیمارتان را به كرمانشاه منتقل كنید این در حالی بود كه درد ناشی از آنژوكت و معاینه را تحمل می كردم.
وی ادامه داد: پس از اذعان پرسنل بیمارستان، به نبود پزشك متخصص و جواب كردن من، بلافاصله از تخت پایین آمدم و در حالیكه كاركنان بیمارستان و مردم با دیدن این صحنه شوكه شده بودند بنده اعلام كردم این بیماری غیر واقعی بود و اگر این اتفاق واقعا برای كسی بیفتد چه كسی پاسخگو خواهد بود؟ كه خوشبختانه با این سبك متفاوت گزارش و پیگیری های لازم سرانجام این مشكل حل شد و این خاطره در ذهنم ماندگار شد.
مرادی اظهار كرد: اما یكی از خاطرات تلخ دوران فعالیتم، انعكاس گزارش غرق شدن سه برادر جوان در جلوی چشم مادر پیر و رنجورشان در رودخانه گاماسیاب بود وقتی من با مادر این سه برادر غریق مصاحبه كردم، حالم دگرگون شد و از این اتفاق تلخ تر این بود كه دوستان اطلاع دادند متاسفانه خانواده این سه جوان و مادر داغدار آنها حتی توان مالی برای كفن و دفن پسرانش را نداشته و گویا چند روز بعد از این تراژدی مادر داغدار موضوع این گزارش هم از دنیا رفته است.
مرادی تاكید كرد، امیدوارم من و همه همكاران همیشه خبرهای خوش و شیرینی را برای مخاطبان عزیز منعكس كنیم و مردم را همیشه شاد و سربلند ببینیم.
**برخوردهایی كه موجب رنجش خبرنگار می شود
مسعود اسماعیلی، خبرنگار خبرگزاری ایرنا، گفت: تهیه گزارش از وضعیت و مشكلات 2 ورزشكار معلول به نام های صمد عباسی در وزنه برداری و غلامرضا نجفی در فوتبال هفت نفره از شیرین ترین خاطرات كاریم است كه پس از تهیه این گزارش ها خوشبختانه طبق گفته آنان، وضعیت بهتری از قبل پیدا كرده و به مشكلات آنان رسیدگی شد.
اسماعیلی افزود: خاطره تلخ هم خوشبختانه تاكنون نداشته ام هرچند برخی اوقات سختی های كار، تلخی هایی ایجاد می كند و برخی برخوردهای ناپسند موجب آزردگی خاطر می شود.
در استان كرمانشاه 37 نشریه محلی و حدود 85 دفتر خبرگزاری، سایت های خبری و نمایندگی روزنامه های سراسری فعالیت دارند.
گزارش از زهره كریم زاده - خبرنگار ایرنا مركز كرمانشاه
7460/6539
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۰
كرمانشاه – ایرنا – هر خبرنگار از دوران فعالیتش خاطرات تلخ و شیرینی دارد كه بازگو كردن آن برای مخاطب شنیدنی و جذاب است.