تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۰

تهران- ايرنا- روزنامه خراسان در صفحه بازتاب به مناسبت هجدهمين سالروز شهادت شهيد لاجوردي، نوشت: عكس امام و رهبري را بالاخره بالاي تخته‌سياه كلاس نصب كرديم. همه دلهره داشتيم كه با توجه به حال و هواي ناهمراه بچه‌هاي كلاس بغلي و همراهي برخي مسئولان مدرسه با آنها، اين كار ما چه واكنشي خواهد داشت.

در اين گزارش كه در شماره سه شنبه دوم شهريور 1395 خورشيدي به قلم محمد مهدي اسلامي انتشار يافت، مي خوانيم: حاج‌آقا لاجوردي كه از تصميم ما با خبر شده بود، از كار ما استقبال كرده بود و گفته بود كه هزينه قاب‌ها را خواهد داد. تازه قاب‌ها را به ديوار زده بوديم كه مدير مدرسه وارد كلاس شد و خبر آورد كه «سيد اسدا...لاجوردي را چند دقيقه پيش شهيد كردند.» نگاهمان روي آن دو قاب عكس ماند كه حالا يادگاري بودند از آن شهيد بر ديوار كلاس.
**ذره‌اي منحرف نشد
خلوص او را از نزديك ديده بوديم. برايمان عجيب نبود وقتي كه رهبر فرزانه انقلاب در جمع خانواده آن شهيد فرمودند: «ايشان از اول انقلاب تا همين شهادتشان، هميشه در صراط مستقيم حركت كرد و ذره‌اي از طريق مستقيم و خط صحيح انحراف پيدا نكرد. ايشان كار را براي خدا مي‌كرد. اهل تظاهر و اهل نشان دادن هم نبود. كار را براي خدا قبول مي‌كرد و براي خدا انجام مي‌داد. براي همين بود كه هيچ ملاحظه‌اي نمي‌كرد. بعضي‌ها در كار ممكن است ملاحظه وجهه را بكنند، ملاحظه شأن و آبرو را بكنند.
بعضي‌ها هستند كه اين ملاحظه را نمي‌كنند و شهيد عزيز ما، شهيد لاجوردي از اين قبيل بود.» اما هنگامي كه بيشتر درباره او تحقيق كردم، فهميدم كه نام شهيد سيد اسدا... لاجوردي براي كساني كه او را از نزديك مي‌شناسند، ولايت‌پذيري حقيقي را تداعي‌ مي‌كند. اين دلدادگي او به ولايت، از هنگام طلوع خورشيد امام(ره) در آسمان سياست و فقاهت ايران اسلامي آغاز شده بود. خود حاج‌سيد اسدا... در خاطراتش مي‌گويد: «وقتي كه مسئله امام مطرح شد، واقعاً مثل خورشيدي كه تمام زواياي تاريك را روشن مي‌كند، براي من، امام اين‌گونه بود. به‌طوري كه اصلاً ديد و بينش من نسبت به مسائل سياسي به صورت ديگري در آمده بود.» شهيد لاجوردي اولين ‌بار نام امام(ره) را در جمع برادران مسجد «شيخ علي» شنيد و درباره او، از مرحوم شاهچراغي تحقيق كرد. او و برادران اين مسجد، دائماً به محضر امام(ره) مي‌رسيدند و همين سبب شده بود كه شهيد لاجوردي به معني حقيقي كلمه عاشق امام‌(ره) شود. خلوص او و يارانش نيز، اعتماد امام(ره) را به آنان جلب كرد.
سرانجام به دستور حضرت امام‌ خميني (ره) جمع او و يارانش در كنار دو گروه مبارز ديگر قرار گرفتند و «جمعيت مؤتلفه اسلامي» را تشكيل دادند. دوران فعاليت او در مؤتلفه اسلامي، دوران اعتماد مكرر امام(ره) به او و يارانش و وفاداري مكرر ايشان به امام(ره) بود. شهيد لاجوردي در خصوص آغاز به كار مؤتلفه و همراهي با افراد ديگر گروه‌ها، مي‌گويد: «خيلي سريع توانستيم با اين‌ها جوش بخوريم و ائتلاف كنيم و اين به خاطر توصيه‌هاي مكرر امام بود.» امام در آن مقطع، براي مصالح نظام سكوت فرمودند، اما وقتي زمان مناسبش رسيد، به بهانه دفاع از مرحوم حاج احمدآقا، در برابر اتهام همفكري او با منافقين، لاجوردي را به عنوان سنگ محك مقابله با منافقين مطرح فرمودند.
**روزهاي زندان و شكنجه
ولايتمداري حاج‌سيد اسدا... در روزهاي مبارزه كاملاً آشكار بود. تا آنجا كه لاجوردي پس از تبعيد امام(ره) به تركيه و براي منكوب كردن عاملان اين توهين به ولايت و با اجازه نمايندگان امام(ره) در مؤتلفه اسلامي، شهيدان آيت‌ا... مطهري و آيت‌ا... دكتر بهشتي، پاي در راهي ‌نهاد كه مترادف با زندان و حتي شهادت بود.
او در شرايطي كه فرزندي دوساله در خانه داشت، به تيم مسلحانه مؤتلفه اسلامي پيوست و در ترور حسنعلي منصور شركت كرد. پس از اجراي حكم الهي درباره حسنعلي منصور، روزهاي مكرر بازجويي و شكنجه و زندان او آغاز شد؛ روزهايي كه بارها، تا پيروزي انقلاب، به دلايل ثابت‌قدمي او تكرار شد. تا آنجا كه رهبر معظم انقلاب، سال‌ها بعد، در 14 ارديبهشت 1377 و كمتر از چهار ماه پيش از شهادت وي، در اين‌باره گفتند: «من قصد داشتم از زحمات آقاي لاجوردي صميمانه تشكر كنم. ايشان ده سال است كه اين بار سنگين را بر دوش گرفته‌اند و با همان روحيه خود آقاي لاجوردي كه ما از دوران مبارزات سراغ داشتيم. واقعاً من ايشان را در دوره مبارزات به عنوان مرد پولادين مي‌شناختم.
در بين دوستان آن كسي كه از كتك خوردن و اقدام كردن و زندان رفتن و بيرون آمدن و دوباره رفتن خسته نمي‌شد، آقاي لاجوردي بود. در دوره كار و تلاش براي حكومت اسلامي هم الحمدلله، ايشان همين‌طور عمل كردند.» شهيد لاجوردي در دوران پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، با پيشنهاد شهيد آيت‌ا... دكتر بهشتي و اعتماد بنيان‌گذار كبير انقلاب، به يكي از پرخطرترين سنگرها براي حفظ نظام اسلامي رفت و دادستاني انقلاب اسلامي مركز را بر عهده گرفت. او به‌رغم بي‌مهري برخي مسئولان، اما با حمايت‌هاي امام‌(ره)، به كوتاه كردن دست منافقين از انقلاب پرداخت و تلاش كرد كه فريب‌خوردگان را به دامان اسلام بازگرداند. سرسختي او در سفارش‌ناپذيري و برخوردش با تمام متهمان، بدون در نظر گرفتن وابستگي آن‌ها باعث شد كه چهره‌هايي همچون آقاي منتظري و برخي از مسئولان قضايي به دنبال عزل او برآيند.
**شناخت جريان نفاق
اين در حالي بود كه او به سبب كارهايي مورد انتقاد بود كه اغلب آنها را به دستور مستقيم امام انجام داده بود، ولي به‌رغم آن‌كه رهبر فقيد انقلاب خود فرموده بودند كه به شوراي عالي قضايي بگويد، اين دستور از جانب ايشان است، لاجوردي معتقد بود كه او بايد سپر بلاي رهبر باشد و نه بالعكس؛ موضوعي كه بعدها يادگار امام به ‌آن شهادت داد.
جان كلام لاجوردي در اين مراسم توديع چنين بود: «شما هم مي‌دانيد كه من آدمي نيستم كه كوتاه بيايم. فقط يك جا كوتاه مي‌آيم كه اين را هم بارها گفته‌ام؛ امام اگر به من بگويند برو در آتش. من دلم مي‌خواهد يك دفعه امام اين را امتحان كنند. اگر آتش روشن بكنند اين وسط هم به من بگويند برو در آتش، بدون پروا مي‌روم در آتش.» امام(ره) در آن مقطع براي مصالح نظام سكوت فرمودند، اما وقتي زمان مناسبش رسيد، به بهانه دفاع از مرحوم حاج احمدآقا در برابر اتهام همفكري او با منافقين، لاجوردي را به عنوان سنگ محك مقابله با منافقين مطرح فرمودند: «و در امور سياسي مدتي تهمت‌ها زده شد كه احمد طرفدار منافقين است و من در طول مدت انقلاب مخالفت‌هايي [نسبت به منافقين] از او [حاج احمدآقا] مي‌ديدم كه ديگران بر آن شدت و قاطعيت نبودند و در اين آخر كه قضيه زندان اوين پيش آمد و شكاياتي از آقاي لاجوردي مي‌شد و مخالفت‌هايي مي‌شد، [غير] از احمد كسي را نديدم كه بيشتر از آقاي لاجوردي طرفداري‌ كند و دفاع نمايد و وجود او را براي زندان اوين لازم و بركناري او را تقريباً فاجعه مي‌دانست.»
**سابقه آشنايي
رهبر معظم انقلاب از سابقه دوستي‌شان با شهيد لاجوردي ‌چنين ياد مي‌كنند: «من خودم از وقتي كه آشنايي با مرحوم شهيد لاجوردي را به ياد مي‌آورم كه خيال مي‌كنم از نزديك و به صورت مشخص از اواسط دهه چهل بود، ايشان را در حال مبارزه صادقانه به ياد مي‌آورم. من يادم هست كه آن وقت‌ها جرياني اتفاق افتاده بود و مرحوم لاجوردي و اين‌ها به جايي حمله كرده بودند. قبل از آن هم ايشان زندان بود و بعدش هم بعد از مدت كوتاهي دستگير شدند. در جمع دوستان ما گفته مي‌شد كه اين مرد، مرد پولادين است. آدم خسته‌نشو است. تصويري كه از آقاي لاجوردي در ذهن ما بود، تصوير يك انسان خسته‌نشو، صادق و بااستقامت بود. البته دوستان ما در آن زمان خيلي بودند و آدم‌هاي صادق، مؤمن و ثابت‌قدم در اين ميانه كم نبودند، [اما] مرحوم لاجوردي چهره برجسته‌اي بود. بعد از انقلاب هم همين‌طور بود.»
شهيد لاجوردي پس از پيروزي انقلاب و پيش از رهبري معظم‌له نيز، ارتباط نزديكي با ايشان داشت كه يكي از مظاهر آن حضور در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بود. او تا آخرين لحظه عمر پربركتش نيز، به توصيه درباره رهبر معظم انقلاب پرداخت. كسي كه هنگام لحظه‌هاي عروج حاج‌اسدا... با او بود، نقل مي‌كند كه او در پاسخ به شهيد رئيس اسماعيلي كه از برخي برخوردها در جهت تضعيف رهبري در آستانه انتخابات خبرگان گلايه مي‌كرد، ‌گفت: «همه اين گروه‌هايي كه به‌ظاهر هم‌صدا شده‌اند، هيچ‌كدام يكديگر را قبول ندارند و به‌قدري تضاد در بين اين‌ها هست كه اگر اين استوانه‌اي كه عليه آن شوريده‌اند، نباشد، اين‌جا بدتر از افغانستان خواهد شد. (اشاره به جنگ داخلي گروه‌هاي افغان در سال 1377) آقا خيلي با اين‌ها مدارا كرده‌اند و تلاش كرده‌اند تا به‌نحوي همه را جذب كنند و به‌نوعي از همه گروه‌ها استفاده شود.
وجود ايشان است كه همه را حفظ كرده است.» عملكرد لاجوردي در طول حيات پربركتش آن‌چنان بود كه رهبر معظم انقلاب درباره‌اش فرمودند: «حقيقتاً اخلاصي كه ايشان داشت، اخلاص خيلي بالايي بود.» حدود يك‌ماه‌ونيم پس از شهادت او نيز، رهبر انقلاب در ديدار با جمعي از بانوان و به مناسبت ميلاد حضرت زهرا عليها‌السلام فرمودند: «شهيد عزيزمان آقاي لاجوردي [...] حقّاً و انصافاً شخص خيلي برگزيده و انسان والا و پاكيزه‌اي بودند. اخلاصي را كه قبلاً يكي از خانم‌ها صحبت مي‌كردند، مظهرش مرحوم شهيد لاجوردي بود.»
كار لاجوردي در مراحل اخلاص و كمال، به حدي رسيد كه مقتدايش به او ابراز غبطه كرد و فرمود: «حاصل مطلب اين است كه سرنوشت افتخارآميزي كه آقاي لاجوردي پيدا كردند، سرنوشتي است كه مورد حسرت و غبطه همه كساني است كه در اين راه بودند. بنده از شهادت آقاي لاجوردي خيلي متأثر شدم. از دست دادن و فقدان ايشان براي ما سنگين بود. يك عنصر مؤمن، كارآمد، صادق، ريشه‌دار در دين و زمينه انقلابي و مبارزات. امثال ايشان واقعاً عناصر بسيار كمياب و مغتنمي هستند و از دست دادن‌شان سخت است وليكن در عين حال به نظرم رسيد كه حيف بود آقاي لاجوردي جور ديگري از دنيا برود [...] آقاي لاجوردي شايسته اين مقام والاي شهادت بود.»
**مرد ميدان‌ هاي سخت
رهبر انقلاب در پيام تسليت رسمي خود نيز بسيار فشرده شاخصه‌هاي اين شهيد والامقام را برشمردند؛ ويژگي‌هايي همچون «سرباز ديرين اسلام»، «مبارز سختكوش راه آزادي»،«اخلاص»، «روشن‌بيني»، «حضور در ميدان‌هاي سخت»، «خدمتگزاري براي مردم»، «با قدرت و ايثار و به‌دور از مطامع مادي اداي وظيفه كردن»، «خستگي‌ناپذير»، «مؤمن» و ... اين مراد براي مريدش دعا كرد كه خداوند روح مطهر او را با اجداد طاهرينش محشور فرمايد. [متن كامل پيام تسليت رهبر انقلاب] اين داغ اما، فروكش نكرد و در ارديبهشت سال 1378، هنگامي كه سردار ديگري به دست جريان نفاق به آرزوي شهادتش رسيد، در رثاي او و در پيام تسليتشان بار ديگر يادي از لاجوردي نيز فرمودند: «كوردلان منافق بدانند كه با اين جنايت‌ها روزبه‌روز نفرت ملت ايران از آنان بيشتر خواهد شد و خون مردان پاكدامن و پارسا همچون صياد شيرازي و شهيد لاجوردي، بدنامي و سياه‌رويي آنان را در تاريخ و در دل اين ملت هميشگي خواهد كرد.» از نكات مهم زندگي شهيد لاجوردي، مظلوميت او بود.

رهبر انقلاب اسلامي در خطبه‌هاي نماز جمعه تاسوعاي 1379 اين‌گونه ‌فرمودند كه: «من اين درد دروني خودم را فراموش نمي‌كنم كه در يك‌سال‌ونيم پيش، وقتي كه شهيد عالي‌مقام و سيد عزيز و بزرگوار، شهيد لاجوردي به شهادت رسيد -كسي كه چهره بسيار درخشاني بود و بسيار كسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند كه اين مرد چه كرد و كجاها بود و چگونه زندگي كرد، چه زندان‌هايي كشيد و چه زحمت‌هايي متحمل شد. بعد از انقلاب نيز بي‌تظاهرترين كارها را كه سخت‌ترين هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهيد شد- يكي از روزنامه‌هاي آلمان نوشت ترور لاجوردي، ترور نيست! يعني آنها عنوان ترور را هم عوض كردند. چرا؟ چون به‌وسيله ناراضيان داخلي انجام گرفته است! تبليغات رسانه‌هاي دنيا اين است.»
مظلوميت لاجوردي در رسانه‌هاي داخلي نيز كمتر نبود، اما گويا رهبري همان‌گونه كه لاجوردي در آخرين لحظات گفته بود، چشمشان را بر رسانه‌هاي داخلي هم‌داستان با رسانه‌هاي خارجي بستند و باز هم با آنها مدارا كردند. مظلوميت لاجوردي همچنان ادامه دارد و منافقين انقلاب به سبب كينه‌اي كه از افشاگري‌هاي او در سينه دارند، همچنان اين راه را در رسانه‌هايشان دنبال كرده‌اند و حتي پس از سال ها از زمان شهادت او، كينه‌شان افزون‌تر هم شده است.
*منبع: روزنامه خراسان
**گروه اطلاع رساني**9128**9131