در گزيده اي از اين گفت و گو كه در شماره دوشنبه پنجم مهر 1395 هجري خورشيدي با رييس شركت مشاوره فكتس گلوبال انرژي منتشر شد، مي خوانيم: هرچند اين نشست، يك نشست حاشيهاي به شمار ميرود و تصميمگيري در آن رخ نميدهد، اما بااينحال به گفته مديرعامل مؤسسه بينالمللي مطالعات انرژي «فكتس» آمريكا، اين نشست به بازار اعتماد ميدهد. فريدون فشاركي در گفتوگو با «شرق» نگاهش به بازار را با پيشبيني قيمت آغاز ميكند: «پيشبيني ما اين است كه قيمت نفت بين ٥٠ تا ٥٥ دلار تا آخر سال ميلادي تثبيت شود و در سال آينده بين ٥٥ تا ٦٠ دلار نوسان داشته باشد؛ يعني در آينده نزديك، قيمت نفت به بيش از ٦٠ دلار نخواهد رسيد».
مديرعامل مؤسسه بينالمللي مطالعات انرژي «فكتس» آمريكا معتقد است در اين شرايط اوپكيها نميتوانند كار خاصي انجام دهند، مگر آنكه نوار ١٠دلاري در بازار اعلام كند كه فقط عربستان درباره اين نوار ميتواند تصميم بگيرد؛ زيرا فقط اين كشور قدرت دارد تا ميزان توليد خود را افزايش يا كاهش دهد و در بازار تأثيرگذار باشد و چنين هم خواهد كرد و كشورهاي اوپك هم دنبالهرو آن خواهند بود. اين را با جديت تمام ميگويد و از پذيرش فريز نفتي از سوي ايران استقبال ميكند. به گفته او، در اين شرايط حتي ايران تمايل به فريز دارد تا صادرات نفت عربستان از ١٠,٦ميليون بشكه در روز به ١٠.٢ميليون بشكه در روز بازگردد. فشاركي در گفتوگوي خود با «شرق» در ارزيابياش درباره قراردادهاي نفتي، اين قراردادها را بسيار مطلوب ميداند و معتقد است كساني كه در ايران از آن انتقاد ميكنند بياطلاع هستند و روي هوا از آن انتقاد ميكنند.
او ميگويد: «درحالحاضر ايران نياز به سرمايهگذاري مبرم دارد. اگر كسي سرمايهگذاري نكند توليد نفت ايران بهطور طبيعي به قبل از تحريم سقوط خواهد كرد؛ بنابراين موضوع قرارداد IPC براي ايران حياتي است. اگر اين قرارداد راه نيفتد صادرات نفت در ايران سقوط خواهد كرد و به صفر ميرسد و بهاينترتيب ايران از بازار نفت خارج ميشود». فشاركي تأكيد ميكند كساني كه مخالف اين قراردادها هستند، ميخواهند آينده نفتي ايران را از بين ببرند: «اگر دست و پاي آقاي وزير بسته شود و سرمايهگذاري صورت نگيرد، در واقع ايران را محكوم كردهايم كه از دنياي نفت از لحاظ سياسي و اقتصادي خارج و به بازيكن صفر تبديل شود، زيرا نفت براي ايران قدرت به همراه ميآورد».
** اوضاع بازار نفت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
بازار نفت در حال برگشتن به تعادل است، چون تقاضا هنوز خيلي قوي است. به اين معني كه تقاضا به ازاي هر سال 1.5 ميليون بشكه در روز بالا ميرود. ايران هم وارد بازار عرضه شده و ٩٩ درصد كاري را كه بايد انجام ميداده، انجام داده است. اكنون مشكل بازار نفت اين است كه آيا ليبي وارد بازار نفت ميشود يا خير. اگر ليبي وارد بازار شود، يك ميليون بشكه اضافه دارد كه سبب ميشود قيمت در بازار به سرعت سقوط كند. دعواي بين دولت نيجريه و مخالفان دولت اين كشور (بوكوحرام) هم باعث شده نيم ميليون بشكه از بازار خارج شود. ممكن است نيجريه هم وارد بازار شود، اما امكان اينكه اين دو مورد با هم انجام شود، كم است. بالاخره ليبي و نيجريه وارد بازار خواهند شد، اما اينكه اين اتفاق همزمان با هم بيفتد خيلي كم است.
** فكر ميكنيد قيمت نفت در چه محدودهاي قرار بگيرد؟
پيشبيني ما اين است كه قيمت نفت بين ٥٠ تا ٥٥ دلار تا آخر سال ميلادي تثبيت شود و در سال آينده بين ٥٥ تا ٦٠ دلار نوسان داشته باشد، يعني در آينده نزديك قيمت نفت به بيش از ٦٠ دلار نخواهد رسيد، البته اينطور هم نيست كه به ٢٠، ٣٠ دلار سقوط كند. جريان چارچوب كلي نفت بد نيست، اما فروشندههاي نفت بايد عادت كنند كه قيمتهاي قبلي كه موجب خوشحالي همه كشورهاي نفتي بود، خيالي بوده است. قيمتهاي نفتي در پنج، شش سال قبل هم در محدوده ٤٠ تا ٥٠ دلار بوده و آن زمان هم همه كشورهاي نفتي خوشحال بودند و مازاد بودجه هم داشتند. كشورهاي نفتي درحالحاضر بايد خودشان را با اين شرايط تطبيق دهند. بعد از دو، سه سال ممكن است قيمت نفت به ٧٠ دلار هم برسد، اما برنامهريزي كشورها بايد روي ٥٠ تا ٦٠ دلار باشد.
** با توجه به پيشبيني شما، اگر قيمت نفت تا ٦٠ دلار برسد، توليد براي شيلاويلها صرف خواهد كرد. آنوقت بازار از تعادل خارج نميشود؟
قبلا اگر قيمت نفت در بازار در محدوده ٧٠ دلار بود، توليد براي شيلاويلها صرف ميكرد اما اكنون اگر قيمت نفت وارد محدوده ٥٠ دلار شود هم، توليد براي آنها صرفه خواهد داشت. مثلا سال ٢٠١٤، ١,٦ ميليون بشكه توليد شيل بالا رفته، اما اين اتفاق ديگر رخ نخواهد داد. در سال جاري ميلادي، توليد شيل در آمريكا ٥٠٠ هزار بشكه كم شده و كمكم سالي ٢٠٠، ٣٠٠ بشكه بالا خواهد رفت.
** با اين اوصاف خطري براي اوپكيها نيست؟
خير، اما اگر قيمت به ٧٠ دلار برسد، خطر قبلي برميگردد، ولي با قيمت ٥٠، ٦٠ دلار شيل وارد بازار ميشود، اما نه تا حدي كه بازار را از بين ببرد. اگر قيمت به ٧٠ دلار برسد رشد بزرگي خواهد داشت و كمر بازار نفت را ميشكند.
** نظر شما در اين باره كه گفته ميشود اوپك ديگر خاصيت گذشته را ندارد، چيست؟
اوپك هنوز هم ميتواند خيلي تأثيرگذار باشد، فقط دوره تغيير كرده است. نقش اوپك اكنون مثل سابق نيست. درحالحاضر در دنيا بزرگترين توليدكننده نفت خام و ميعانات گازي آمريكا، روسيه و عربستان هستند. توليد روسيه ٢,٥ برابر ايران است. پس در دنياي امروز اوپك قدرت زيادي ندارد. در گذشته اوپك بازيكن اصلي بود، اما اكنون بازيكنان زيادي در اين زمينه هستند. بهويژه اينكه بازيكنان اول و دوم دنيا جزء اوپك نيستند. درحالحاضر اوپك نقش تثبيتكننده دارد نه تعيينكننده قيمت. اوپك نميتواند قيمت تعيين كند، اما كاري كه ميتواند تا آخر سال آينده بكند، اين است كه در بازار نوار ١٠ دلاري اعلام كند. بهعنوان مثال نوار قيمت بين ٥٥ تا ٦٥ دلار. اگر قيمت بالاي ٦٥ دلار برود، توليد را زياد كند و اگر قيمت كمتر شد توليد را كم كند كه دنيا بتواند بر اين مبنا سرمايهگذاري و توليد كند، اما براي اينكه اوپك بتواند دوباره قيمتگذاري كند ديگر دير شده است.
** اما اينگونه كه پيداست، در خطمشي هم هماهنگي بين اعضاي اوپك وجود ندارد.
هماهنگي وجود ندارد، اما اگر هماهنگي وجود داشت هم فايدهاي نداشت. درباره تعيين نوار ١٠دلاري، عربستان بايد تصميم بگيرد و بقيه هم بگويند ما مخالف نيستيم. كدام كشور است كه اكنون ميتواند توليد نفت خود را بالا و پايين ببرد؟ فقط عربستان است. ايران اكنون تقريبا در حداكثر توليد خود به سر ميبرد و اگر به حداكثر برسد ديگر قدرت بازي ندارد و فقط عربستان است كه قدرت بازي دارد. عربستان گفته حاضرم نقش قبلي را بازي كنم. باز هم تقاضا ١,٥ ميليون بشكه بيشتر خواهد شد. به هر حال بخشي از نفتي كه ذخيره شده، بايد استفاده شود. اگر كشورهاي اوپك با اين تصميم موافق نباشند، عربستان اين كار را نخواهد كرد. به نظرم فقط عربستان در مورد نوار ميتواند تصميم بگيرد و چنين خواهد كرد. كشورهاي اوپك هم دنبالهرو آن خواهند بود. بايد نواري تعيين شود كه اوپك بتواند از بالا و پايين نوار قيمتگذاري دفاع كند.
** با توجه به اختلافات ايران و عربستان، به عقيده شما ايران از نوار قيمتي كه عربستان آن را ايجاد كند، تبعيت خواهد كرد؟
ايران درباره سياستهاي نفتي با عربستان اختلاف ندارد. اختلاف ما سياسي است. درباره نفت همه ميخواهند بهترين فروش را داشته باشند، اما ايران بازارش را مثل قبل به دست گرفته است و بيشتر از اين نميتواند كاري انجام دهد.
** اما باز هم آقاي زنگنه اعلام ميكنند كه در نشست الجزاير موضع ايران همان دستيابي به سهم ازدسترفته است و همچنان به افزايش توليد و صادرات نفت اصرار دارند.
ايران درحالحاضر به حداكثر توليد رسيده كه ٣,٨ ميليون بشكه است. قبلا هم كه چهار ميليون بشكه اعلام شده بود، با احتساب ميعانات گازي بود. درحالحاضر ايران بيشتر از قبل از تحريم نفت صادر ميكند. قبل از تحريم ٢٠٠ هزار بشكه ميعانات گازي صادر ميكرد و اكنون ٥٠٠ هزار بشكه. درواقع اكنون ايران ٤.٣ ميليون بشكه توليد ميكند. بنابراين ايران به جايگاهش رسيده و اگر بخواهد ميزان توليد را بالا ببرد با آيپيسي پنج سال طول ميكشد.
بنابراين ايران به خواسته خود دست يافته است و بههميندليل حاضر است براي تثبيت توليد و قيمت در بازار در كنفرانس الجزاير حاضر شود. فقط عربستان است كه ميتواند يك ميليون بشكه كمتر يا بيشتر توليد كند. عربستان است كه ميتواند بگويد فريز نميكنم و اگر فريز كنم بايد كشورهاي ديگر هم همراهي كنند. در حقيقت فقط يك كشور اين قدرت را دارد كه توليد را افزايش يا كاهش دهد و آن عربستان است. كنفرانس الجزاير فقط يك كنفرانس حاشيهاي است و كشورهاي اوپك در آنجا جمع ميشوند و تصميمي گرفته نميشود. كنفرانس اوپك در ماههاي ژوئن و دسامبر است و فقط در آن كنفرانس تصميمگيري اتفاق ميافتد.
** اين كنفرانس به كل نميتواند بازار نفت را تحتتأثير قرار دهد؟
همين اظهارنظرها درباره فريز نفتي، يكي، دو دلار قيمت نفت را بالا برده است. صحبت كشورهاي اوپك با هم براي بازار خوب است، اما امكان ندارد با هم توافقي بكنند. توافق بر سر افزايش قيمت نفت هم اتفاق نميافتد. قيمت كه بالا برود شيل وارد بازار ميشود و قيمتها را در بازار نفت ميشكند كه به نفع اوپكيها نيست. كشورهاي اوپك بايد در سال آينده در يك نوار قيمتي توافق كنند و به نظرم، خودبهخود اين كار انجام داده خواهد شد. يعني اوپك هنوز نقش دارد اما نقش تعيينكننده قيمت ندارد. كنفرانس الجزاير فقط به بازار اعتماد ميدهد.
** اصرار آقاي زنگنه شايد براي اين باشد كه ميخواهد موضع ايران را قدرتمند نشان دهد. اگر ايشان بر افزايش سهم و نه فريز نفتي در اين كنفرانس باز هم اصرار داشته باشند، تكليف چيست؟
اكنون كسي يادش نيست چه كسي چه سهمي دارد. ايران به شرايط قبل از تحريم رسيده، اما از آنجا كه كسي به ياد ندارد سهم ايران چقدر بوده، باز هم روي سهم تكيه دارند. من هم جاي آقاي زنگنه بودم همين را ميگفتم. زنگنه ميگويد به من آوانس بدهيد تا سهميه را كنار بگذارم. ممكن است ايران بتواند آوانسهاي كوچك بگيرد اما سهميهگذاري براي بازار نفت درحالحاضر غيرممكن است. خيلي كشورها از سهميه خود عبور كردهاند و حاضر به گفتوگو نيستند. ديگر احتياجي هم به سهميهبندي نيست.
چون سهميه زماني مهم است كه قرار باشد بالاوپايين شود كه قيمت نفت تغيير كند. اكنون اوپكيها متوجه شدند اگر توليد نفت را كاهش دهند و قيمت را بالا ببرند، رقبا (شيلاويلها) وارد بازار ميشوند و آنها را نابود ميكنند. بعد از تحريم، ايران يك ميليون بشكه در روز توليد داشت. اگر اين ميزان صفر بود بقيه دنيا متوجه نميشدند. آقاي زنگنه اين موضوع را ميداند كه اگر توليد ما خيلي كم شود، گم ميشويم. يك عده فكر ميكنند اگر صادرات ايران صفر شود، دنيا به هم ميخورد اما اينطور نيست. در بازار بايد بازيكننده بود كه حرفي براي گفتن وجود داشته باشد.
ايران سهم خودش را گرفته است. آقاي زنگنه ميخواهد سهميه را بگيرد اما نميتواند توليدش را بيشتر كند. نهايتا ٥٠ تا صد هزار بشكه افزايش توليد داشته باشد. هر سال توليد نفت سقوط طبيعي دارد، اما در زمان تحريم سقوط توليد نفت در ايران، طبيعي نبوده است، زيرا چاههاي نفت را بسته بودند. درحالحاضر ايران نياز به سرمايهگذاري مبرم دارد. اگر كسي سرمايهگذاري نكند توليد نفت ايران بهطور طبيعي به قبل از تحريم سقوط خواهد كرد. بنابراين موضوع قرارداد آيپيسي براي ايران حياتي است. اگر اين قرارداد راه نيفتد، توليد نفت در ايران سقوط خواهد كرد و همه حرفهاي زنگنه در اين باره درست است.
** قراردادهاي جديد نفتي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
قراردادها محرمانه هستند و ما از طريق شركتهاي نفتي از جزئيات آن مطلع ميشويم. به نظرم قراردادها خوب هستند و كساني كه در ايران از آن انتقاد ميكنند بياطلاع هستند و روي هوا از آن انتقاد ميكنند. اين قراردادها هم انگيزه كافي به شركتهاي نفتي براي سرمايهگذاري ميدهد و هم تمام منافع ايران را حفظ ميكند. اگر اين قراردادها نباشد صادرات نفت ايران سقوط كرده و به صفر ميرسد و ايران از بازار نفت خارج ميشود. كساني كه مخالف اين قراردادها هستند، ميخواهند آينده نفتي ايران را از بين ببرند.
** به نظرتان مخالفان با قراردادها با هدف خاصي اين كار را ميكنند؟
خير از روي ناداني است. تصور ميكنند ميتوانند خودشان اين كار را انجام دهند. توليد از چاههاي بزرگ ايران را فقط شركتهاي آمريكايي و چهار شركت اروپايي (شل، توتال، اِني و بيپي) ميتوانند انجام دهند. شركتهاي چيني و هندي قادر به انجامدادن اين پروژهها نيستند. توليد نفت از چاههاي بزرگ نفتي ايران، پروژههاي ١٠ ميليارد دلاري هستند و از آنجاكه با آمريكاييها كار نميكنيم، اكنون اين چهار شركت اروپايي ميتوانند در اين سطح كار كنند. ايران بايد درها را به روي اين شركتها باز كند وگرنه سقوط خواهد كرد و وضعيت نفتي ايران از قبل تحريمها هم بدتر ميشود.
** اگر قراردادهاي نفتي را جدي نگيريم و به همين نحو ادامه دهيم، در چه بازهاي سقوط نفت ايران رخ خواهد داد؟
اگر در بازار را ببنديم و اجازه سرمايهگذاري به كسي ندهيم احتمالا بين سه تا پنج سال آينده به قبل از تحريم برخواهيم گشت و به عدد تحريم كه يك ميليون بشكه بود خواهيم رسيد. سه چهار سال پس از آن هم، صادرات نفت ايران صفر خواهد شد. توجه داشته باشيد كه توليد نفت ايران سالانه ٣٠٠، ٤٠٠ هزار بشكه افت طبيعي دارد و ايران بايد هر سال با سرمايهگذاري اين ميزان را افزايش دهد كه جاي افت طبيعي گرفته شود. افت طبيعي در كشورهاي ديگر هم هست اما با سرمايهگذاري اين افت جانشين ميشود. اگر اين افت جايگزين نشود و دستوپاي آقاي وزير بسته شود و سرمايهگذاري صورت نگيرد، در واقع ايران را محكوم كردهايم كه از دنياي نفت از لحاظ سياسي و اقتصادي خارج و به بازيكن صفر تبديل شود، زيرا نفت براي ايران قدرت به همراه ميآورد.
** در قراردادهاي جديد نفتي تأكيد بر ميادين مشترك وجود دارد. به نظرتان اولويت بايد با كدام ميدان باشد؟
شركتهاي نفتي بعضي از ميادين را انتخاب كردهاند. بهعنوان نمونه آزادگان ميدان مشترك است. پارس جنوبي هم مشترك است اما ايران خودش اين كار را انجام ميدهد. در ايران اتكا بر منابع مشترك وجود دارد اما به نظرم اتكا بايد بر منابعي باشد كه زودتر بتوانند توليد را بالاتر ببرند. اينكه همسايگان از ميادين مشترك استفاده ميكنند، بايد در اولويت دوم باشد. اولويت اول بايد اين باشد كه كجا ميتوانيم يك دلار خرج كنيم و بهرهوري بهتر داشته باشيم. در اهواز بهراحتي ميتوانيم اين كار را انجام دهيم.
** يعني به فكر ميادين مشترك نباشيم؟
در ايران هميشه نگران هستند كه همسايه حق ما را نبرد و تأكيدمان بر اين موضوع است. آقاي وزير هم بر اين موضوع كاملا تأكيد دارد. اما به نظر من، از نظر منطقي نبايد مدام به ميادين مشترك و بهرهبرداري همسايه فكر كنيم، چون اين چاهها ٣٠، ٤٠ سال ديگر عمر خواهند كرد. عراق با ايران در آزادگان ميادين مشترك دارد، اما اين كشور آنقدر درگير است كه از آزادگان برداشتي نميكند. اتكاي ما بايد اين باشد كه كجا ميتوانيم سرمايهگذاري كنيم و بازگشت خوبي داشته باشيم. شركتهاي نفتي اكنون محلهاي سرمايهگذاري را انتخاب كردهاند.
** اطلاع داريد شركتهاي نفتي كدام مناطق را انتخاب كردهاند؟
اطلاع دارم اما رسما بايد اعلام شود. هر كدام از اين شركتها فهرستي تهيه كردهاند كه كدام مناطق را ميخواهند و شركت نفت هم مناطق موردمذاكره را اعلام كرده است. بعضي از اين مناطق هم مشترك هستند و بعضي نيستند. راهي كه وزارت نفت در پيش گرفته، درست است. هم روش صحيح است، هم فكر و هم عملكرد اما انتقادها زياد است. در ايران نيستم اما متعجبم مخالفان به جاي اينكه از اين سيستم حمايت كنند، چرا مدام انتقاد ميكنند!
** شاهزاده عربستان به چين و ژاپن سفر كرده و گويا در ديدارها درباره فروش بخشي از سهام آرامكو، مذاكراتي داشته است. به نظر شما فروش بخشي از سهام آرامكو اتفاق خواهد افتاد و اگر چنين شود، تأثيري روي توليد نفت اين كشور و به تبع آن، بازار نفت خواهد داشت؟
اين حرف كلا اشتباه است. آرامكو نميتواند سهام خودش را بفروشد. شما اگر بخواهيد منابع زير زمين را بفروشيد، بايد از نقطهنظر شركتهاي بينالمللي تأييد شده باشد. در خاورميانه تمام منابع نفتي ايران، عربستان، كويت و عراق همه ارقامي هستند كه دولتها اعلام ميكنند و هيچكدام از نظر شركتهاي بينالمللي تضمين و گواهي نشدهاند. بنابراين نميتوانيد اين منابع زيرزميني را بفروشيد. يعني اجازه نداريد آنها را وارد بورس كنيد. وقتي قرار است وارد بورس كنيد، بايد گواهي و تضميني داشته باشيد. بنابراين عربستان ميتواند آرامكو را در عربستان به بورس ببرد و بفروشد. سهامي كه در داخل عربستان به فروش گذاشته ميشود، حداكثر تا پنج درصد خواهد بود. ممكن است تا ١٠ درصد هم به پارتنر جديدي مانند يك شركت چيني يا آمريكايي فروخته شود، اما تا جايي كه اطلاع دارم، فروششان روي منابع زيرزميني نخواهد بود و بيشتر درباره پالايشگاه و پتروشيمي خواهد بود.
** پس اين سفرها به چه دليل است؟
چين و ژاپن اولويتهاي اول و دوم عربستان براي فروش نفت خام هستند. البته خريداران ژاپني، بخش خصوصي و در چين دولتي هستند. در ژاپن بايد شرايط و قيمتها مناسب باشد. در چين هرچه دولت بگويد آنها هم خريداري ميكنند. از وقتي شاهزاده عربستان رئيس كل امور نفتي شده، اولين سفرش را به خارج از عربستان انجام داده است تا نشان دهد با اينكه جوان است اما قدرت زيادي دارد و بازيكن اصلي بازار نفت است.
** چين يكي از بزرگترين خريداران نفت از ايران است. ممكن است قرارداد بين عربستان و چين به خريد نفت بيشتر چين از عربستان و كاهش خريد نفت از ايران منجر شود؟
اكنون عربستان به دنبال آن است كه فروشش را تثبيت كند نه اينكه فروش بيشتري داشته باشد. در واقع عربستان ميخواهد فروشش را از دست ندهد و بازارش را روي صادرات ١٠,٦ ميليون بشكه در روز نگه دارد. در اين شرايط حتي ايران تمايل به فريز دارد تا صادرات نفت عربستان به ١٠.٢ ميليون بشكه در روز بازگردد. به نظرم اينكه نگران باشيم ايران بازارش را از دست بدهد، درست نيست. ايران بازيكن كوچكي است. آقاي قمصري كه صادركننده نفت ايران است، فرد معروف و قدرتمندي در بازار به شمار ميرود كه توانسته بهراحتي نفت ايران را بفروشد و امكان اينكه بازاري از دست بدهند، نيست. آنها خيلي قوي وارد بازار شدهاند و مورد احترام بازار هستند.
** ايران در حوزه خزر هم امكان بهرهبرداري از نفت را دارد اما در آنجا اتفاقي نميافتد و چهار كشور ديگر در حال برداشت از اين حوزه هستند. به عقيده شما ايران چه زماني در اين حوزه برداشت خواهد داشت؟
خزر در ايران اولويت بالايي نداشته چون فشارها همواره در جنوب ايران در بخش كارون غربي بوده است. بعضي شركتهاي نفتي به خزر علاقهمند هستند و خواستهاند كاري انجام دهند، اما علائم مثبتي دريافت نكردهاند. وزارت نفت بايد مشخص كند آيا خزر را براي سرمايهگذاري ميگشايد يا نه. اگر سرمايهگذاري بيروني در اين زمينه اتفاق نيفتد و باز هم اصرار بر فعاليت خودمان در اين حوزه داشته باشيم، پيشرفتي نخواهيم داشت، اما شركتهاي خارجي هستند كه درخواست دادهاند. همان شركتهايي كه در آذربايجان و كشورهاي مشترك ديگر كار ميكنند، مايل به كار در ايران هم هستند اما ايران هميشه هدفش اين بوده كه با شركت نفت خزر، خود كار كند، اما پيشرفت چشمگيري هم نداشته است. به نظرم در اين زمينه راه پيشرفت وجود دارد اما ايران بايد يك تصميم سياسي بگيرد تا بتواند از سرمايهگذاري خارجي استفاده كند.
** گره كار كجاست؟ مشكل ما با روسيه است؟
از مشكلات سياسي اطلاع ندارم اما مشكلات فني و اقتصادي حلشدني هستند. ايران بايد خزر را هم در فهرست سرمايهگذاري قرار دهد، زيرا متقاضي دارد اما در كل علامت مثبتي در اين زمينه دريافت نشده است.
** سهمي كه براي ايران تعيين شده ١٤ درصد است اما ايران خواهان سهم ٢٠درصدي است. به نظرتان ممكن است اولويت ايران تثبيت ميزان سهم باشد؟
گفتنش سخت است. به نظرم ايران ميتواند سهمش را هر چقدر هم كه كم باشد، به پول تبديل كند. به هر حال سود اندك بهتر از سود هيچ است. موضع سياسي و ملي را در اين زمينه نميدانم اما با همان سهم ١٣، ١٤ درصد هم ميتوان كارهاي بسياري انجام داد.
*منبع: روزنامه شرق
**گروه اطلاع رساني**9368**9131**انتشار دهنده:شهربانو جمعه
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۹
تهران- ايرنا- روزنامه شرق در صفحه اقتصاد گفت و گويي را با فريدون فشاركي درباره برگزاري كنفرانس بينالمللي انرژي الجزاير منتشر كرد. در بخشي از اين گفت وگو آمده است: كنفرانس بينالمللي انرژي الجزاير امروز پنجم مهرماه آغاز ميشود و كشورهاي نفتي دو روز مهلت دارند گرد هم جمع شوند تا شايد درباره قيمتها در بازار نفت و فريز نفتي بتوانند با يكديگر به توافقاتي تلويحي برسند.