در ادامه اين مطلب مي خوانيم: اين مناظره هاي چهارگانه يكي از مراحل برگزاري انتخابات رياست جمهوري در ايالات متحده آمريكاست و سابقه آن به سال 1960 برمي گردد كه براي نخستين بار دو نامزد انتخابات آن زمان، يعني ريچارد نيكسون و جان اف كندي در تلويزيون در يك برنامه زنده با يكديگر مناظره كردند. اهميت اين مناظره ازاين جهت است كه نامزد هاي دو حزب اصلي تا قبل از روز برگزاري مناظره، در رقابت هاي درون حزبي است كه رقابت مي كنند و به صورت غيرمستقيم در جلسات گوناگون ديدگاه هاي خود را مطرح مي كنند.
البته در مراحل قبل از مناظره، نامزد هاي دو حزب به صورت انتقادي ظاهر مي شوند و به يكديگر انتقاد مي كنند اما، در مناظره تلويزيوني براي اولين بار دو نامزد دو حزب اصلي كه در برخي موارد نامزد سوم نيز در كنار آن ها حاضر مي شود كه البته در مناظره مهم ميان كلينتون و ترامپ فقط اين دو با يكديگر مناظره كردند و براي نخستين بار بر روي سكو رفته و در كنار يكديگر قرار مي گيرند. در اين مناظره است كه اين دو نامزد در برابر سوال هاي واحد پاسخ هاي مدنظر خود را مي دهند و فرصت دارند كه جواب يكديگر را داده و يا حتي همديگر را نقد كرده و اتهاماتي را عليه يكديگر مطرح كنند. نبايد فراموش كرد كه اين مناظره زنده پخش مي شود؛ پيشتر پيش بيني مي شد كه تعداد بينندگان اين مناظره به صد ميليون نفر نيز برسد. بنابراين براي بيان اهميت نخستين مناظره انتخاباتي آمريكا بايد گفت آن نامزدي كه در مناظره بهتر صحبت كند، منش بهتري از خود به نمايش بگذارد و برنامه هاي جذاب تري را ارائه كند، قدرت اقناع كننده بيشتري نسبت به شهروندان آمريكايي خواهد داشت.
شخص موفق در اولين مناظره، بخش اعظمي از موفقيت سياسي خود را كسب خواهد كرد. عموماً براي رأي دهندگان غير متعصب حزبي، يعني آن دسته از افرادي كه بر اساس برنامه ها و منش شخصيتي نامزد ها از ميان آن ها انتخاب مي كنند، اين مناظره ها اهميت دارد. اين گروه كه در برخي از منابع ميزان آن را حدود 20 تا 25 درصد از رأي دهندگان مي دانند، قضاوتشان را عمدتاً برداشت آن ها از اين مناظره ها شكل مي دهد.
در اغلب موارد، همين تعداد از افرادي كه به آن ها «رأي دهندگان مردد» يا «مستقل» گفته مي شود، سرنوشت انتخابات را رقم مي زند. بنابراين، اين مناظره هاي تلويزيوني از اهميت بسيار فراواني در فرايند طولاني، پيچيده و پرهزينه انتخابات رياست جمهوري آمريكا برخوردار است و در اغلب موارد مناظره اول است كه از تأثيرات بيشتري برخوردار است، زيرا تصوير ابتدايي كه هريك از نامزد ها از خود ارائه مي دهند و موفقيت و يا شكست احتمالي هر يك از نامزد ها كه از خود ارائه مي دهند مي تواند قضاوت هاي مردم را مشخص كند و شكل دهد. مناظره هاي دوم و سوم از اهميت كمتري برخوردار است، مگر اين كه اتفاق خاصي كه در ادبيات سياسي آمريكا به آن «اتفاق غيرمنتظره» گفته مي شود روي دهد كه ديگر مناظره ها پراهميت تر شوند.
** مناظره اي با دو گفتمان متفاوت
مناظره نخست دو نامزد در انتخابات رياست جمهوري آمريكا از منظر گفتماني نيز اهميت دارد. دو نامزد دموكرات و جمهوري خواه انتخابات ايالات متحده آمريكا به دو گفتمان متفاوت از يكديگر تعلق دارند. ترامپ متعلق به گفتماني سطحي و ابتدايي است كه نمايانگر «بازار» است و هيلاري به گفتماني«نخبگاني» وابسته است.
هيلاري كلينتون به دليل اين كه حدود دو دهه در بالاترين سطوح سياسي و تصميم ساز در ايالات متحده آمريكا حضورداشته است، در كنار همسر خود دو دوره از رقابت هاي انتخاباتي را پشت سر گذاشته است و طعم پيروزي در انتخابات آمريكا را چشيده، پنج سال سناتور بوده و چهار سال هم وزير امور خارجه آمريكا بوده است، بنابراين از يك پختگي و منش شخصيتي بهتري براي حضور در چنين جلسه پراسترسي برخوردار است. هيلاري قطعاً ازنظر فن بيان از ترامپ تأثيرگذارتر است. ترامپ اما در نقطه مقابل قرار دارد. او در هيچ يك از انتخابات آمريكا شركت نكرده و هيچ پست دولتي نيز نداشته است اما اين تصويري كه ارائه شد، نشانگر تمام واقعيت هاي انتخاباتي آمريكا، مناظره ها و تصوير هيلاري كلينتون نيست.
كلينتون در چند هفته اخير بيمار شد و ضعف جسماني او را در مقابل دوربين رسانه هاي آمريكا آسيب پذير نشان داد. اين نگراني وجود دارد كه هيلاري در مناظره تلويزيوني در مقابل چند ده ميليون بيننده آمريكايي بيماري اش مانع از آن شود كه هر آنچه را كه براي قضاوت بهتر رأي دهندگان نياز است، از خود به نمايش بگذارد. البته ترامپ از حيث شخصيتي فردي آسيب پذير است و زود عصباني مي شود و پرخاشگري مي كند؛ اين مورد در مناظره هاي قبلي ترامپ به شدت ديده مي شد.
جمهوري خواهان واقعاً نگران هستند كه ترامپ در شرايطي كه تحت فشار قرار بگيرد، كنترل خود را از دست بدهد و نتواند آن گونه كه بايد تصميم گيري كند. گفته مي شود كه كلينتون از روانشناساني استفاده مي كند تا بر اساس شخصيت ترامپ، در مناظره ها از نقطه ضعف شخصيتي رقيب استفاده كند اما ترامپ و هيلاري در نظرسنجي ها و ويژگي ها، آن قدر باهم فاصله ندارند كه بتوان هركدام از آن ها را از پيش بازنده دانست.
** دست برتر ترامپ در مناظره؟
در اين ميان البته ترامپ از يك امتياز ويژه برخوردار است.هيلاري كلينتون به هرحال به سيستم منتسب است؛ سيستمي كه هيلاري آن را نمايندگي مي كند به شدت موردنقد است و از سوي جمهوري خواهان و دموكرات ها بار مسئوليت دولت فعلي آمريكا بر دوش او سنگيني مي كند. از ديد مردم آمريكا بسياري از ناكامي ها به نام او نوشته مي شود. ترامپ اگرچه وعده تغيير را داده است، اما از سيستم آمريكا خارج است. در جامعه آمريكا واقعيتي تحت عنوان نارضايتي از وضع موجود وجود دارد. اين نارضايتي دايره وسيعي را دربرمي گيرد.
حجم زيادي از مردم آمريكا از وضع معيشتي، اقتصادي، شغلي، مسائل فرهنگي، مهاجران غيرقانوني و نژادي جامعه خود ناراضي هستند. يعني اين كه در ميان جامعه آمريكا يك نقد كلي به وضعيت موجود اين كشور رواج دارد. اين وضعيت، البته شرايط جديدي نيست و از سال ها پيش در جامعه آمريكا وجود داشته است. باراك اوباما خود حاصل اين نارضايتي و اميد به تغيير است. ترامپ نيز سوار بر اين موج تغيير خواهي در ايالات متحده آمريكا شده و اين يك اصل و واقعيت است.
بخش عمده موفقيت ترامپ با توجه به تمام بي تجربگي هاي وي، بر اين است كه تأكيد او بر تغيير بوده درحالي كه رقباي هم حزبي اش يا بر دفاع از شرايط موجود جامعه آمريكا توجه داشته اند و يا خود را جزئي از سيستم مي دانستند اما اين امتياز ويژه ترامپ با موانعي نيز روبه رو است، بايد اين را نيز مورد توجه قرارداد كه فرهنگ سياسي در آمريكا مبتني بر دموكراسي نخبه گراست. يعني نهاد هاي واسطه ميان دولت و مردم بسيار قدرتمند هستند. يعني در آمريكا، احزاب، لابي ها، كمپاني ها و رسانه ها بسيار اهميت دارند كه افكار عمومي جامعه آمريكا را كاناليزه مي كنند.
بنابراين نمي توان گفت كه در آمريكا صرفاً هركسي كه خواهان تغيير باشد ضرورتاً در انتخابات آمريكا مي تواند پيروز باشد. مخصوصاً اين كه ترامپ فقط وجهه تغيير خواهي ندارد و وي تا حدودي آشوبگر است و در برخي از موضوعات او به سمت آنارشيسم در حال حركت است. ترامپ بر هم زننده نظم مستقر در جامعه آمريكاست و به همين دليل است كه اكثر چهره ها و نهاد هاي نخبه گرايي در آمريكا از وي حمايت نمي كنند.نه بوش پدر و نه بوش پسر كه هر دو جمهوري خواه هستند از ترامپ حمايت نكرده و رسانه هاي مربوط به حزب نيز آن گونه كه بايد او را همراهي نكرده اند.
از سوي ديگر هنوز مشخص نيست كه اين نقد سيستم و تغيير خواهي توسط ترامپ از سوي اكثريت جامعه آمريكايي موردحمايت قرار بگيرد و بتواند طرفداران دموكرات را با خود همراه كند. به نظر نمي رسد كه رويه هاي ضد سيستم در شرايط امروز آمريكا خيلي با اقبال مواجه شود. بنابراين تا حدودي مخالفت با سيستم مي تواند در ميان معترضين عموماً جمهوري خواه باعث موفقيت شود اما از طرف ديگر اين خود مي تواند ضدتبليغ باشد و براي ترامپ دشمناني را به ارمغان بياورد. آمار ها نشان مي دهد كه عموماً كمپاني هاي بزرگ از ترامپ حمايت نكرده اند.
البته اكنون نمي توان در مورد نتيجه انتخابات آمريكا صحبت كرد، اما اگر ترامپ پيروز انتخابات آمريكا باشد، سنت ديرپاي سياسي پيروي توده ها از نخبه ها در آمريكا شكسته خواهد شد و اين به معناي شورش توده ها عليه فضاي نخبگاني در آمريكا خواهد بود.
*منبع:روزنامه خراسان،ششم مهر 1395
**گروه اطلاع رساني**9117**9131 انتشار دهنده: شهربانو جمعه
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۵
تهران- ايرنا- روزنامه خراسان در شماره سه شنبه ششم مهر با درج يادداشتي به قلم اميرعلي ابوالفتح، نوشت: اولين مناظره ميان نامزد دموكرات و جمهوري خواه رياست جمهوري آمريكا، مطابق برنامه ريزي ها قرار بود ديشب به وقت آمريكا و سحرگاه امروز به وقت ايران برگزار شود.