افزايش جمعيت بويژه ميان گروه سني جوان در دو دهه اخير فرصت ها و چالش هاي فراواني را پيش روي كشور قرار داده است.
به طور يقين مهمترين چالش و دغدغه فعلي مسئولان و مردم، حل مشكل اشتغال افراد بيكار و غير فعال است كه جمعيت قابل توجهي از افراد جامعه را در برمي گيرند و به طور جدي در معرض آسيب هاي اجتماعي و رواني هستند.
براساس آمار رسمي نرخ بيكاري براي سال 1394 در مناطق شهري كشور 12.2 و در نقاط روستايي 8.1 درصد گزارش شده، هرچند افراد با تحصيلات ديپلم و پايين تر از آن براي اشتغال دغدغه و مشكل كمتري دارند.
بخش عمده اي از دليل بيكاري جوانان، بويژه فارغ التحصيلان دانشگاهي در نداشتن مهارت شغلي است كه ورود آنها را به بازار كار روز به روز سخت تر كرده است.
در حال حاضر حدود چهار ميليون و 700 هزار دانشجو در مراكز آموزش عالي كشور مشغول به تحصيل هستند و پيش بيني مي شود تا سال آينده يك ميليون جوان تحصيلكرده جوياي كار به بازار كار اضافه شود .
بايد اين نكته را در نظر گرفت كه جمعيت اشتغال ناقص را كه شامل كار ساعتي، قراردادي يا فصلي مي شود در اين محاسبات به عنوان جمعيت شاغل محسوب شده است.
موضوع اين نوشتار بحث آماري نيست بلكه فهم اين موضوع است كه چرا فارغ التحصيلان دانشگاه از بازار كار جا مانده يا در رشته هاي غير مرتبط با تحصيلات عالي خود مشغول به كار شده اند.
ابتدا بايد به اين نكته توجه كرد كه طي ساليان گذشته فرهنگ كار و انتخاب رشته شغلي در خانواده هاي ايراني با نگرشي اشتباه به سمت رشته ها و مشاغل ظاهرا پردرآمد و ويژه اي نظير پزشكي، دندانپزشكي، مهندسي و ... رفته و مشاغل خدماتي، صنفي و تاسيساتي در اولويت خانواده هاي ايراني نيست.
علت ديگر را بايد در درون دانشگاه ها بويژه ميان رشته هاي علوم پايه و فني جستجو كرد كه دانشجو را محفوظ محور و فعاليت هايش را به كلاس درس منحصر كرده و مهارت آموزي دانشجويان به صورت اصولي و وسيع در سياست هاي كلان ديده نشده است.
در ساليان اخير گسست و شكاف بين مراكز آموزش عالي و بخش هاي صنعتي، كشاورزي و بازار كار به دلائل مختلف تشديد شده تا جايي كه فقط تعداد محدودي از فارغ التحصيلان دانشگاهي امكان تجربه همزمان آموزش هاي آكادميك و كارآموزي را داشته اند.
تغيير سبك زندگي و گرايش نسل جوان به مشاغل مصرف محور، سرمايه اي، واسطه اي، بازار سياه و كاذب علت مهم ديگري براي بي توجهي به مهارت آموزي است.
عملكرد ضعيف مراكزي همچون دانشگاه ها و آموزشكده هاي صنعتي و فني وابسته به صنايع توليدي بزرگ كه آموزش و مهارت آموزي جزو وظائف ذاتي آنهاست تاثير منفي در توليد نيروي كار ماهر مورد نياز بازار كار داشته است.
در حالي كه جوانان جوياي كار روز به روز بر تعدادشان افزوده مي شود مراكز مهارت آموزي نظير دانشگاه علمي كاربردي و سازمان آموزش فني و حرفه اي با وجود تجهيزات كارگاهي مناسب و رشته هاي متنوع متناسب با نياز بازار كار، در جذب جوانان جوياي كار براي مهارت آموزي موفق نبوده اند.
اما چاره چيست؟ بايد اين نكته را متذكر شد بيكاري جوانان تحصيلكرده نتيجه سياست هاي ضعيف و بعضا غلط متوليان مرتبط و برنامه هاي غيركارآمد كار آفريني در سال هاي گذشته است كه با مسائل سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي كشور پيوند خورده و نسخه شفابخش كوتاه مدتي براي آن وجود ندارد.
تقويت مراكز ارائه آموزش هاي مهارتي، هدايت تدريجي و هدفمند دانشجويان به سمت بازار كار، پيش بيني و تدارك ورود گسترده بخش خصوصي به بحث مهارت آموزي و مهارت افزايي و ارائه مشوق ها و محدوديت ها براي جوانان جوياي كار در بحث مهارت آموزي از جمله راهكارها براي افزايش مهارت آموزي جوانان است.
اما مهمترين نكته در اين ميان تغيير نگرش و فرهنگ عمومي بويژه در ميان خانواده ها نسبت به اولويت قرار دادن مهارت آموزي و انتخاب رشته شغلي در سنين نوجواني و جواني براي ترويج فرهنگ مهارت آموزي است.
**خبرنگار ايرنا در كرمان
1042
خبرنگار: داود رجبي بهجت ** انتشار دهنده: فاطمه نوري جهانگرد
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
ريشه اصلي مشكل بيكاري جوانان بويژه جوانان دانش آموخته را بايد در نداشتن مهارت يا ضعف مهارتي دانست كه شانس دست يافتن به اشتغال بويژه اشتغال پايدار را از آنها گرفته است.