تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۵

تهران- ايرنا- هر ساله ميليون ها شيعه و آزاده جهان با پاي پياده راهي كربلا مي شوند تا همچون اولين زائران اربعين حسين (جابربن عبدالله و عطيه عوفي) نام خود را در فهرست زائران سيدالشهدا (ع) ثبت كنند.

ميليون ها انسان آزاده از فرقه ها و نژادهاي مختلف همزمان با ايام اربعين حسيني همچون جابربن عبدالله انصاري صحابي رسول خدا (ص) و عطيه عوفي شاگرد اميرمومنان (ع) به زيارت حرم سيدالشهدا (ع) مي شتابند.
اربعين حسيني در تاريخ شيعه با اين دو شخصيت مهم و تاثيرگذار شناخته شده است و در واقع اين دو زائر حسيني، نقش مهمي در برپايي قيام هايي داشتند كه در دفاع از نهضت كربلا به وسيله توابين و ديگران شكل گرفت.
جابر و عطيه كه هر دو از بزرگان شيعه بودند، پس از شهادت امام حسين (ع) در نخستين اربعين به زيارت كربلا آمدند.
جابربن عبدالله انصاري در واقع فرستاده رسول خدا (ص) به شمار مي آمد؛ زيرا پيامبر به وي وصيت كرده بود «اي جابر، قبر فرزندم حسين را زيارت كن. چون ثواب زيارتش با ثواب صد حج برابر است».
جابر بعد از شهادت امام حسين (ع) و يارانش از اين فاجعه تاريخي آگاه شده، با چشمان نابينا و دلي روشن و ضميري پاك، راه كوفه پيش گرفت و خود را به دست پرورده مكتب علوي يعني عطيه عوفي رساند.
اين دو بزرگمرد 40 روز پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسين (ع) و اصحابش، در سرزمين مقدس كربلا حضور يافتند و اين افتخار را به دست آوردند كه از نخستين زائران حرم حسيني شوند؛ درواقع آنچه به زيارت اربعين جلوه اي خاص از شهامت و شجاعت مي دهد، حركت قهرمانانه اين دو زائر در آن موقعيت حساس است.
بعد از شهادت امام حسين (ع) يزيد هيچ كسي را مانع ظلم و فساد خود نمي ديد و تمام سعي خود را به كار برد تا با خفه كردن صداي هر مخالفي، قيام عاشورا را امري عادي و غيرالهي جلوه دهد.
به اين سبب، نگرش جامعه به نهضت امام حسين (ع) در ابتدا نگرشي همراه با بي تفاوتي و گاه اعتراض آميز بود و در آن موقعيت، حركت جابر از مدينه و عطيه از كوفه براي زيارت سيدالشهدا (ع) تاييدي بر قيام آن حضرت بود.
اين حركت انقلابي به شعله ور شدن نهضت حسيني و افشاي جنايات دژخيمان بني اميه انجاميد و عطيه و جابر از بنيانگذاران قيام هايي شدند كه در دفاع از قيام كربلا به وسيله توابين و ديگران شكل گرفت.

** جابربن عبدالله انصاري
جابربن عبدالله انصاري 15 سال پيش از هجرت در مدينه به دنيا آمد و از طايفه خزرجيان بود. او و پدرش عبدالله بن حرام از پيشتازان اسلام بودند.
جابر كه پدرش در جنگ احد به شهادت رسيد، جزو مسلمانان پيش از هجرت و از اصحاب با فضيلت رسول خدا بود كه در 19 غزوه، از جمله جنگ بدر در ركاب پيامبر (ص) حضور داشت و در جنگ صفين نيز در ركاب حضرت علي (ع) جنگيد.
اين محدث بزرگ شيعه در اواخر عمر نابينا شده بود و با همان حال، همراه عطيه عوفي به زيارت كربلا آمد، در فرات غسل كرد و خود را معطر ساخت و به طرف قبر سيدالشهدا (ع) رفت و بر تربت آن امام شهيد، سخنان سوزناك و شوق انگيزي بر زبان آورد و سپس رو به اطراف قبر كرد و به شهداي ديگر سلام داد و در بازگشت، سخناني به عطيه گفت و به او سفارش كرد دوستدار آل محمد (ص) را دوست بدار و دشمن آل محمد (ص) را تا وقتي كه با آل محمد(ص) دشمني مي كنند، دشمن بدار، هر چند اهل روزه و نماز باشند.
وي در كوچه هاي مدينه دنبال امام محمد باقر (ع) مي گشت. وقتي خدمت آن حضرت رسيد، سلام رسول خدا (ص) را به او رساند.
در زمان حجاج ثقفي، بدن او را به جرم دوستي اهل بيت (س) داغ نهادند. جابر در سال 78 هجري در ايام عبدالملك مروان و در سن نود و چند سالگي در حالي كه نابينا بود از دنيا رفت و در بقيع به خاك سپرده شد.

** عطيه عوفي
عطيه نامي است كه اميرمومنان (ع) براي عطيه عوفي برگزيد.
در سال هاي 36 تا 40 هجري قمري، روزي سعد بن جناده خدمت حضرت علي (ع) رسيد و براي نوزاد خود از آن حضرت تقاضاي نامگذاري كرد و آن حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود «هذا عطيه الله» يعني «اين نوزاد، عطا و موهبت الهي است».
عطيه از قبيله بني عوف بود و به همين دليل او را عطيه عوفي ناميدند. وي جزو «تابعين» بود؛ يعني از كساني بود كه اصحاب پيامبر (ص) را درك كرده بود. او از اصحاب حضرت علي (ع) و امامان بعد از او تا امام محمدباقر (ع) به شمار مي آيد و همچنين از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خويش شمرده مي شد و از چنان مقام علمي برخوردار بود كه حتي دانشمندان اهل سنت نيز او را مورد اعتماد مي دانستند و دانش تفسيري و حديثي او را تاييد مي كردند و حتي يك تفسير قرآن در پنج جلد نوشت.
از آنجا كه عطيه دست پرورده استادي بزرگ همچون ابن عباس بود، دانشمندان اهل سنت نيز از اين تفسير بهره هاي فراوان برده اند.
عطيه آنچنان عاشق علوم قرآني و انس با قرآن بود كه خودش مي گويد «من سه دوره تفسير كامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نيز 70 بار در كنارش خواندم.»
دومين اثر جاودان عطيه، خطبه فدك حضرت زهرا (س) است. حضرت فاطمه (س) اين خطبه را در مسجد النبي ايراد فرمود و عطيه آن را براي عبدالله بن حسن مثني پسر امام حسن مجتبي (ع) نقل كرد و در تاريخ به يادگار نهاد.
زيارت اربعين امام حسين (ع) يادگار ديگر عطيه است. او همراه جابربن عبدالله انصاري صحابي بزرگ پيامبر اكرم (ص) در اربعين شهادت امام حسين (ع) كنار تربت مطهر آن حضرت حضور يافت، اشك ماتم ريخت و نامش را به عنوان نخستين زائر كوي حسين جاودانه ساخت.
عطيه همچنين داراي يك شخصيت سياسي در زمان خود بود. او زبان گوياي ولايت علوي بود و به شيوه اي زيبا، از حريم ولايت علوي دفاع مي كرد. به همين دليل نام او در سند بسياري از رواياتي ديده مي شود كه منزلت و فضايل حضرت علي (ع) را بيان مي كند.
عطيه از كساني است كه حديث غدير خم را به دورترين نقاط بلاد اسلامي رساند. زيارت اربعين و اقدام انقلابي زيارت اربعين عطيه و جابربن عبدالله در آن زمان حساس از نظر سياسي اهميت بسيار دارد.
زماني كه يزيدبن معاويه ريختن خون سيدالشهدا (ع) و اصحابش را افتخار مي دانست و شيعيان آن حضرت در خفقان شديد به سر مي بردند، بازمانده ياران پيامبر اكرم (ص) به زيارت تربت امام حسين (ع) شتافت.
همچنين بايد يادآور شد مبارزه سياسي عطيه در زمان حكومت پنجمين خليفه اموي يعني عبدالملك مروان و در مقابل حجاج بن يوسف ثقفي كه دستانش به خون شيعيان علوي آغشته بود، جاودانه ماند.
در زمان فرمانروايي اين ستمگر اموي در كوفه، قيام هاي متعددي شگل گرفت كه يكي از آنها قيام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال 80 هجري قمري بود.
اين نهضت از خراسان آغاز شد و عبدالرحمن بعد از چندين بار درگيري با لشكر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگير شد.
نكته جالب توجه در اين قيام آن است كه عده اي از بزرگان، دانشمندان شيعه و قاريان عراق مانند سعيد بن جبير، ابراهيم نخعي و عطيه عوفي در ركاب عبدالرحمن بودند. هنگامي كه عبدالرحمن شكست خورد، عطيه به سمت فارس رفت و حجاج در فرماني به محمد بن قاسم ثقفي فرماندار فارس نوشت تا عطيه را دستگير كرده، او را وادار سازد به حضرت علي (ع) ناسزا بگويد و اگر امتناع كرد به او 400 ضربه تازيانه بزنند و موي سر و محاسنش را بتراشند.
فرماندار فارس عطيه را فراخواند و فرمان حجاج را برايش خواند. عطيه زير بار چنين ننگي نرفت و با كمال شهامت چون كوهي استوار ماند و سخت ترين شكنجه ها و تازيانه هاي امويان را تحمل كرد. اين تابعي قهرمان مدتي در فارس اقامت گزيد و چون قتيبه بن مسلم بر مسند استانداري خراسان جاي گرفت به آنجا رفت و چندي در آن ديار به سر برد.
زماني كه فرمانروايي عراق در دست عمر بن هبيره قرار گرفت، عطيه نامه اي به وي نوشت و خواستار پناهندگي و بازگشت به كوفه شد. عمر بن هبيره اجازه داد و عطيه به كوفه باز گشت. سرانجام اين ياور مخلص اهل بيت (ع) در سال 111 هجري قمري به سراي جاودانگي شتافت.
فراهنگ ** 1003 ** 1071 **
خبرنگار: محمدرضا جعفرملك** انتشار: ناهيد شفيعي