مشهد- ایرنا- بقچه كوچكی وارد ستاد می شود، می خواهم كمكی كنم تا من هم در خیر شما شریك شوم، او را هدایت می كنند به اتاق مدیر. آنجا بقچه را با وسواس بر روی میز می گذارد.

یك تخم مرغ، مشتی عدس و همانقدر هم برنج و لپه، یك بسته نمك، پنج عدد پیاز و یك اسكناس 500 تومانی را از درون بقچه بیرون می گذارد و پارچه را تا می زند. با چهره ای سرخ شده از شرمندگی می گوید كم است اما این هفت قلم همه چیزی بود كه در خانه داشتم و به نیت امام هفتم پدر بزرگوار امام رضا(ع) می خواهم صرف پخت غذایی برای زائران پیاده رضوی شود.
پیرزن تمام داشته هایش را هدیه كرد و رفت و نیكوكارانی كه در مجموعه ستاد خدمتگزاران زائران پیاده با هر جایگاه و سمت و عنوانی از هفته ها و ماهها قبل برای خدمت و پذیرایی از زائران تلاش می كنند مبهوت این بزرگی ماندند.
15 هزار نفر كه در خدمت به زائر پیاده امام مهربانیها از هیچ تلاشی دریغ نمی كنند حتی كفش واكس می زنند، پاهای زائر را شستشو داده و پانسمان می كنند و غذای نذری می پزند و توزیع می كنند و دهها و صدها خدمت دیگر.
اما اینها همینجا و به جمعیت خدمتگزاران رضوی محدود نمی شود بلكه این روزها هر كسی به حد وسع خود به زائران رضوی روزهای پایانی ماه صفر خدمت می كند. خیاطی كه در ایستگاههای صلواتی لباس پاره زائران را وصله و پینه كرده و حتی لباس خود را به زائر می دهد تا در سرمای استخوانسوز هوا نلرزد.
45 هزار نفری كه متقاضی خدمت به زائران می شوند و در 'سامانه خدمت هشت' ثبت نام می كنند تا هر كدام به حد وسع كاری انجام دهند خود جلوه ای دیگر از محبت اهل بیت(ع) است.
كفاشی كه ساعتهای متوالی بدون لحظه ای استراحت كفش زائران را تعمیر و دلشان را به عنایت و رافت امام مهر محكم می دارد و صنعتگری كه در مسیر راه سرویس بهداشتی و حمام برپا می كند تا زائر رضا لختی بیاساید و آبی به تن زده و غبار راه را چون صافی وجود بشوید.
مردان جوانی كه در سرما بر آتش آب گرم می كنند تا زائر رضوی دستی در آب گرم تطهیر كرده و به نیاز ایستد. دختر جوانی كه پاهای پیرزن را در آب گرم شوید و با ناله پیرزن از درد دست، سر بلند می كند تا عامل درد را بیابد و پیرزن دست دخترك را می بوسد و برای او دعا می كند. دكتری كه روزها در مطب و شبها در ایستگاهها و محلهای اسكان زائران به درمان مشتاقان زیارت حرم منور امام رضا(ع) زائران می پردازد، همه نمودی از مهر امام رئوف است.
اما 30 مدرسه ای كه والدین و دانش آموزانش خدمت به زائران و پذیرایی از آنان را در مشهد پذیرفته اند یكی دیگر از جلوه های این محبت است. مادری چرخ خیاطی اش را در گوشه ای مستقر كرده و دوخت و دوز لباس زائران را انجام می دهد، آن دیگری لباسهای مسافران از راه رسیده را برای شست و شو می برد، پدر و مادری هم كار درمان و خدمات پزشكی را در مدرسه محل اسكان زائران رضوی بر عهده دارند.
پسركی كه در خانه به قولی دست به سیاه و سفید نمی زند اینجا در كنار والدین زخم پاهای زائران را شتشو می كند، آن دیگری شانه های پیرمرد خسته را ماساژ می دهد عده ای دیگر از این نوجوانان در پذیرایی از زائران درس عشق و مهر می آموزند.
شیعه و سنی هم ندارد چه بسیار از اهالی روستاهای سنی نشین مسیر كه درهای خانه های محقر خود را به روی زائران باز می گذارند تا لحظه ای توقف و استراحتی كرده و آنها هم سهمی در این حركت داشته باشند.
مهر و عطوفت زن ومرد و پیر و جوان نمی شناسند همه می خواهند خدمت به زائر امام رئوف، خورشید خطه خراسان و نگین انگشتری سرزمین فارس كنند همو كه ضامن آهو می نامندش. زائری كه به خواست امام به پابوسی می رود از این رو شایسته نیست ما غریب نواز نباشیم و مهر نكنیم زائران امام رئوف را.
و چه بسیارند نمادهای این عشق و معجزه امام رضا(ع) در میان زائران عاشق سلطان خراسان كه ضامن آهو و غریب الغربا می خوانندش.
زائری چون آن جوان مایوس و ناامید كه به دریای عطوفت امام پناه آورد و در این مسیر گام نهاد او كه مستاصل و ناامید از تمامی راههای رفته و به بن بست انجامیده به كوه و بیابان زد و خواست به دور از ترحمها یا زخم زبانها خود را از همه رنجها و سختیها برهاند و مهر باطل بر زندگی اش نهد اما به مهر پیری تهیدست ولی دانا رافتی افزونتر یافت.
در میانه همه راههای رفته ناسرانجام و درهای بسته، پیرمرد مسیری از مهر با دری از امید به آستان امام مهربانیها به رویش گشود تا رها از همه چیز و فارغ از همه كس از میانه آن برهوت ناامیدی با قمقمه ای آب و لقمه ای نان خشك راهی آستانی شود كه در انتهای آن نور سر می زند.
گامهایی استوار و چشمانی پرفروغ به راه چنان امیدی در وجودش موج می زد كه سختی و دشواری راه، سرمای استخوانسوز هوا، پاهای تاول زده و دستهای خشكیده و صورت كبود از سرما نتوانست در اراده اش خللی ایجاد كند.
جوانی كه به رافت و رحمت امام مهربانیها آمده بود و امروز در تپه سلام بر گنبد طلا با چشمانی كه از امید می درخشید سلام می داد و سگی ولگرد كه در طول مسیر همراهش شد و وفای او به پسر جوان دیگران را هم متاثر كرد و تا رسیدن به مقصد در تپه سلام او را همراهی كرد.
اینك به نور رسیده تا بدان دل را جلا دهد، چشم بشوید و غبار یاس را از روح بزداید و به سختی و سنگلاخی و مشقت مسیر نفس را صیقل دهد و دل و جان را به عشقی الهی زنده گرداند.
آن روز كه پیرمرد راه خورشید هشتم را به او نمود، گفت برو كه متحول شوی و اینك او در آستانه تحول و جوششی از درون در دمای 18 درجه زیر صفر مسیری را پیموده كه كه تصورش هم دشوار می نمود. او در این مسیر هر چند با تردید گام نهاد اما به مرور بر ایمانش افزوده شد و اینك دل محكم و چشم روشن بر آستان نور دارد.
چون او گم كرده راه بسیارند كه می آیند تا مسیر هدایت را یابند و در این میان هم كم نیستند آنان كه حاجات خود گرفته اند و می آیند تا نذر ادا كنند و یا بر خلوص خود افزایند و عده ای دیگر خود خدمه می شوند تا خدمت كنند این زائران را در مسیر.
پدری كه فرزند بیمارش را با ویلچیر به پابوسی حضرت می آورد و یا جانباز و آزاده ای كه با یكپا زائر پیاده می شود اثبات این ادعا است كه نه با پا كه با عشق مسیر می پیمایند.
این سفر، سفر گامهای آسمانی است به سوی امام مهربانی و باید عاشق و خدایی بود و با دل مسیر پیمود.
آری باید خدایی بود تا از 65 سالگی هر سال پیاده به زیارت خورشید شتافت و امسال در سال پانزدهم همچنان این قرار عاشقی را فراموش نكرد.
باید خدایی بود و بلیت سفر ماه عسل اروپا را كنار گذاشت و پیاده به بارگاه امام هشتم رفت تا این عهد را محكمتر و زیباتر نمود.
باید الهی باشی كه پیاده روی در سفر اربعین را به حرم رضوی پیوند بزنی و زائر كربلا تا مشهد شوی.
باید خدایی باشی تا در سرمای 18 درجه زیر صفر محكم قدم برداری و هیچ گله ای از سرمای هوا و زخمها و تاولهای پا نداشته و نه تنها ذره ای از ارادتت كم نشود كه بر آن افزون گردد.
حال چگونه می شود این فوج فوج جمعیت زائر عاشق را كه می آیند به دیدار امام مهربانیها خدمت نكرد و محبت نثار ننمود.
اینجا قرار عاشقی است برای زائر و خادم تا در مهری دیگر پیوندی محكمتر بر عهد با امام خوبیها داشته باشند در مسیر سیره امیرالرضا(ع).
آن روز كه مسئولان خدمت به زائران مشكل پتو و كمبود دارو را طرح كردند این عشق به خدمت و مهر چنان شد كه در كمتر از 24 ساعت درهای خانه ها به روی زائران گشوده شد. داروها به حدی است كه امروز بسیاری مازاد است و همچنان پتوهای اهدایی می رسد.
امروز فقط در مشهد 110 دیگ شله از سوی خیران و نهادها برای تغذیه زائران تدارك شده است.
همه اینها تمرین مهربانی است چون امام مهربانیها در كنار ما است و نمی توان مجاور امام رئوف بود و مهر نورزید، نمی توان در كنار خوبیها بود، خوب نشد.
باشد تا در این خیر كثیر همه متنعم گردند.
خبرنگار: فاطمه یوسفی **منتشركننده: حسین كریم زاده
1906/1858