تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۷

تهران - ايرنا - تلويزيون در سال هاي اخير كمتر مجموعه اي با مايه طنز پخش كرده كه با استقبال تماشاگران روبرو شده باشد ژانري كه اگر كارگردانان اسلوب ساخت آن را رعايت نكنند به سختي مورد پسند تماشاگران قرار مي گيرد.

در واقع مجموعه هاي تلويزيوني با ژانر طنز كه بتواند تماشاگر را راضي نگهدارد از آثار انگشت شمار تلويزيون هستند اما در اين ميان آثاري مثل «ليسانسه ها» كه پخش آن از يك ماه پيش از شبكه سوم آغاز شده هم وجود دارند كه تقريبا مايه هايي از يك طنز به روز را در خود داشته و مي تواند تا حدودي تماشاگر را راضي نگهدارد.
سروش صحت كارگردان و نويسنده «ليسانسه ها» كه حدود دو سال پيش مجموعه طنز شمعدوني را روي آنتن برد در ليسانسه ها كوشيد تقريبا همان ريتم و آهنگ طنز شمعدوني كه در زمان پخش با استقبال تماشاگران نيز روبرو شده بود را ادامه دهد.
صحت در سريال هاي سال هاي اخير خود مثل «ساختمان پزشكان»، «پژمانم و «شمعدوني» نشان داد كه مي داند براي چه كسي سريال مي سازد و بايد از چه لوكيشن ها و فضاها و همچنين ديالوگ هايي در جذب بيشتر مخاطب بهره گيرد. استفاده از كاراكترهاي جديد و تئاتري از ويژگي هاي كار صحت است و او با استفاده از اين بازيگران ضمن اينكه كاراكترهاي جديدي به جعبه جادويي و هنر سينما معرفي مي كند به خلق صحنه هاي بديع و تازه از آنان مي پردازد.
استفاده از يك كودك شيرين زبان و جسور در سريال «شمعدوني» كه غالبا حركات نامتعارف او باعث شگفتي و انبساط خاطر مخاطب مي شود از جمله ويژگي كار صحت است كه در مجموعه «ليسانسه ها» نيز از همين كودك البته در نقش مثبت تر استفاده مي كند.
او ديگر در «ليسانسه ها» يك بچه شيطان و جسور نيست بلكه حالا با زبان و كلام مودبانه از والدين بويژه پدر براي هر كاري اجازه مي گيرد كه اين نوع استفاده از اين كاراكتر از خصوصيت ديگر كارهاي اين كارگردان مجموعه هاي طنز كشور است، هر چند نقش اين كودك بازيگر در «ليسانسه ها» مثل «شمعدوني» پررنگ نيست.
كارگردان در اين مجموعه با بهره گيري از كاراكترهاي جوان درصدد است چند معضل جامعه را در قالب طنز به تصوير بكشد.
در داستان اين سريال سه كاراكتر در سه وضعيت متفاوت حضور دارند كه هركدام با مشكلات خاص خود در صدد رفع مشكل خود بر مي آيند، با اين رويكرد در واقع حداقل سه داستانك در فضاهاي مستقل و مشترك در اين مجموعه خلق مي شود.
مسعود در شرف ازدواج است اما مشكل مسكن و كار، مانع زندگي مشترك اوست. مازيار جواني كه آزمايش ها نشان مي دهد كه او به سرطان مبتلا است و حالا دغدغه او كار و ازدواج نيست بلكه چگونه قبول كردن اين بيماري است. حبيب كاراكتر ديگر اين سريال شاغل است و پي در پي درصدد يافتن يك زوجه براي آغاز زندگي مشترك است اما هنوز مهارت لازم براي جذب جنس مقابل را كسب نكرده است.
همه اين كاراكترها براي رفع مشكل خود نيازمند حضور و ارتباط با افراد و دستگاه هاي مختلف هستند از اين رو ممكن است براي رفع كردن مشكلات خود سخني ابراز كنند كه با ناخرسندي افراد و دستگاه هاي مربوطه روبرو شوند.
صحت در اين سريال در سكانس هاي مختلف نسبت به دشواري كار طنز در تلويزيون و اينكه نمي توان حتي به زبان طنز از دستگاه ها انتقاد كرد به تشريح موضوع مي پردازد. تكه كلام همه اين كاراكترها كه در سكانس هاي مختلف تكرار مي شود اين جمله را مطرح مي كنند كه اين شوخي به فلان قشر برنخورد.
«ليسانسه ها» در حقيقت با بهره گيري از لوكيشن ها و فضاها و ديالوگ هاي ساده مثل همين جمله اين شوخي به فلان قشر برنخورد در صدد است كه پرمعناترين واژه ها را با زباني باورپذير به مخاطب ارائه كند تا هم به پيشبرد داستان و هم به انعكاس مشكلات جامعه ياري رساند.
سريال «ليسانسه ها» به لايه هاي زندگي كاراكترها به صورت عمقي سرك نمي كشد و نقش آفرينان داستان هر چند در مواقعي از مشكلات يكديگر غافل مي شوند اما در مجموع نسبت به رفع مشكلات يكديگر بي تفاوت هم نيستند و اين مساله يك فضاي عاطفي و دوست داشتني ميان آنان شكل مي دهد.
پدر مازيار معتاد است و تقريبا از خانواده طرد شده اما خود مازيار همچنان به پدر دلبسته است و سعي مي كند او را از كارش بازدارد هر چند در اين راه مرارت هاي زيادي متحمل مي شود.
نوع حركات و ديالوگ هايي كه بين پدر مازيار و پسرش و همچنين ساير افراد رد و بدل مي شود با معتادان از اين دست تفاوت دارد و همين امر بر جذابيت كار به عنوان يك مجموعه با ژانر طنز مي افزايد.
سريال «ليسانسه ها» مثل مجموعه هاي مشابه داخلي با كاستي هايي روبرو است كه مي شد با حذف برخي سكانس ها و صحنه ها از جمله شكستن وسايل زندگي حبيب توسط مسعود كه كمكي به پيشبرد اصل قصه نمي كند بر غناي مجموعه افزود.
هر چند به نظر مي رسد در اين سريال مثل سريال هاي ديگر كيفيت فداي سرعت توليد شده اما با وجود اين نقيصه، مي توان آن را در رديف مجموعه هاي در خور تامل و مخاطب پسند قرار داد.
در اين مجموعه علاوه بر قصه سه كاراكتر اصلي سريال، داستانك هاي ديگر از جمله قصه زندگي پدر مازيار به عنوان يك معتاد از خانواده رانده شده نيز وجود دارد كه باعث شده مخاطب بارها از تعقيب موضوع اصلي سريال فاصله بگيرد.
سريال همچنين به صورت عمقي به داستان زندگي سه بازيگر اصلي و جوان اين مجموعه نمي پردازد كه همين عامل بخش هايي از قصه سريال را به يك اثر دم دستي پايين آورده هر چند در سريال هاي طنز كمتر فرصت اين كار وجود دارد.
با اينحال در اين سريال كارگردان با خلق صحنه ها و ديالوگهاي ساده، لبخند به لبان مخاطب مي نشاند. فارغ از آثار خوب رضا عطاران، صحت نشان داد كه جنس كار او با كارگرداناني مثل مهران مديري و مهران غفوريان تفاوت دارد. آثار اين كارگردان با ورود به لايه هاي زندگي افراد به روزتر و براي مخاطب باورپذيرتر است از اين رو تماشاگر زودتر با آن ارتباط برقرار مي كند و سريال را تا آخر دنبال مي كند.
كارگردان شمعدوني نشان داد كه با جنس كار طنز در ايران آشنا است و به همين دليل مخاطب كارهاي او را دنبال مي كند و آثار او كمتر با ريزش مخاطب روبرو شده اما كارهاي سال هاي اخير مهران مديري و مهران غفوريان فاقد اين ويژگي است و به همين دليل مديري را به دورهمي كشاند.
براي ساخت سريال و يا فيلم بلند در ژانر طنز بايد به سليقه و باور مخاطب احترام گذاشت و در جهت آن حركت كرد. هر چند آثار درخور كه بتواند الگويي در اين زمينه ارائه داد اندك است اما در سال هاي گذشته آثاري مثل «ليلي با من است» به كارگرداني كمال تبريزي در هنر هفتم درخشيد و در حقيقت ساخت اين فيلم يك اثر در خور با ژانر طنز را به رخ تماشاچيان كشاند.
فيلم «ليلي با من است» اثري موفق چارچوب‌دار است كه اغلب شاخص هاي يك طنز را در خود دارد.
به هر روي هر چند بايد در ساخت مجموعه هاي تلويزيوني به سليقه جامعه توجه كرد اما توجه به سليقه نبايد به اثر آسيب برساند و آثار كم ارزش توليد شود زيرا بين شوخ طبعي و لودگي فاصله زيادي وجود دارد. در طنز بايد حتي الامكان از نصيحت كردن مستقيم پرهيز كرد، طنز يعني فاخرترين شيوه شوخ‌طبعي است كه بايد به زبان مردم پسند آن را ارائه كرد.
به هرحال مجموعه طنز «ليسانسه ها» در مقايسه با آثار مشابه داخلي، يك اثر قابل تامل و تقريبا خوب است و مي تواند شاخصي براي ساخت ژانر طنز مورد توجه قرار گيرد. قصه ليسانسه ها از دنياي فانتزي طنز فاصله مي گيرد و به واقعيت نزديكتر مي شود و اين عامل به جذب و همذات پنداري مخاطب بيشتر كمك مي كند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------
فراهنگ ** از: علي حبيبي ** 1569 ** 1071 ** انتشار دهنده: اميد غياثوند