كمك به همنوعان در اكثر جوامع یكی از اصول مهم انسانیت به شمار می رود، از این رو لازم است در یك بررسی علمی مشخص شود سازوكار نوع دوستی و همبستگی اجتماعی در یك موقعیت اضطراری چگونه است؟
ایرنا بر آن است در یك گفت وگوی پژوهشی با دكتر فردین علیخواه ، جامعه شناس به بررسی و واكاوی رفتار اجتماعی شهروندان ایرانی در مواقع بحران بپردازد و به سؤالاتی با این رویكرد كه آیا دلیل حضور گسترده مردم در محل حوادث را می توان همبستگی اجتماعی دانست یا مؤلفه های دیگر.. ؟ و اینكه آیا می توان رفتارهای مقطعی وكوتاه مدت را به عنوان سندروم فرهنگی تلقی كرد؟
آنچه می خوانید حاصل این گفت وگو است:
**س: رفتار شهروندان ایرانی را در هنگام بروز حوادث اجتماعی چگونه تحلیل می كنید؟
با توجه به اینكه یكی از كنجكاوی های علمی و تحقیقاتی من، شبكه های اجتماعی هستند، سعی می كنم ، از این زاویه به مسأله نگاه كنم.
در سال های گذشته شاهد رشد پدیده ای با عنوان « كلیك گرایی» یا كلیكتیویسم clicktivism بوده ایم كه برخی از محققان این نام را در حوزه رسانه بكار برده اند . این مفهوم به مشاركت اجتماعی و مداخله شهروندان در بحران، تنها از طریق فشارِ دادن بر دگمۀ موس كامپیوتر اشاره دارد . یعنی به عبارت دیگر همه با تماشای كلیپ های كوتاه تهیه شده از بحران ها و نیز لمس آیكون « لایك » به معنای «دوست می دارم» سعی می كنند وجدان خودشان را از همراهی با جریان راحت كنند.
بنابر این ، این وضعیت سبب شده است كه در كشورهای مختلف بسیاری از فعالان اجتماعی نسبت به این رفتار اجتماعی هشدار دهند. در كشور ما هم كم و بیش شاهد رشد چنین پدیده ای بوده ایم چنانكه جریان یا به عبارت بهتر طوفانی از انتشار مطالب در فضای مجازی نسبت به یك بحران ایجاد می شود و پس از مدتی آن طوفان فروكش می كند و دوباره با موضوعی دیگر این چالش های فضای مجازی ایجاد می شود .
در حقیقت مسائل اجتماعی در دنیای مجازی دنبال و رها می شوند ، چنانكه حوادثی مانند موضوع تصادف دلخراش اتوبوس حامل سربازان، موضوع كتك خوردن زن دستفروش فومنی، موضوع شكنجه حیوانات و غیره ازجمله مسائلی بودند كه درمدت زمانی در فضای شبكه های اجتماعی مطرح شد و پس ازآن این موضوعات به فراموشی سپرده شد .
به همین دلیل یكی از سوالاتی كه در این سال ها ازسوی جامعه شناسان مطرح می شود آن است كه آیا رفتارهای مجازی به رفتارهای واقعی منجر خواهد شد یا در همان سطح باقی خواهد ماند؟ به نظرم رفتار شهروندان ایرانی در سال های اخیر را می توان از همین زاویه بررسی كرد، البته من انكار نمی كنم كه همین سطح از رفتار هم خود دارای آثار مثبتی است زیرا چنین رفتار های كنشی می تواند تصمیم گیران را وادار كند سیاست و شیوه های خود را تغییر دهند البته ممكن است به تدریج همان تصمیم گیران نیز متوجه شوند كه مسأله در حد همان كلیكتیویسم است و مجازی! فشاری می آید و می رود.
**س : آیا دلیل حضور گسترده مردم در محل حوادث را می توان همبستگی اجتماعی دانست یا مؤلفه های دیگر..؟
پاسخ قطعی به سوال شما نیازمند داشتن داده های میدانی است در واقع همسبتگی اجتماعی لایه های مختلفی دارد، اگر منظور شما حادثه پلاسكو است من فكر نكنم لزوما همبستگی اجتماعی از آن استنباط شود، البته بعد از حادثه رفتارهای همدلانه ای از طرف برخی از اقشار اجتماعی مشاهده شد كه می توان آنها را در دایره مفهوم همبستگی اجتماعی بررسی كرد.
آنچه قابل تأمل است ، بر خلاف بحث هایی كه در طی این چند روز مطرح وحضور وسیع شهروندان در خیابان های اطراف محل حادثه مورد سرزنش قرار گرفت ، باید گفت به هر حال حدود 600 مغازه در این ساختمان وجود داشت ،كسبه هم وقت نكردند وسایل خود را به بیرون ساختمان منتقل كنند لذا به نظر من این رفتار چندان غیرطبیعی نیست كه به آن خیابان بروند و ببینند چه بلایی بر سر ساختمانی می آید كه آنان بیشتر عمرشان را در آن سپری كرده اند.
به هر حال مفهوم 'دلبستگی به مكان' یا place attachment هم در مطالعات شهری مفهوم قابل اعتنائی است به ویژه وقتی كه دار و ندار یك فرد در آن مكان باشد. شاید بهتر آن می بود كه با سازوكارهایی كه در ورزشگاه های بزرگ اعمال می شود ، این جمعیت سامان داده می شد.
من قبول می كنم كه كسبه نباید راه امداد رسانی را مسدود می كردند ولی جنبه دیگر موضوع هم این است كه مدیریت بحران چه تصوری از هموطنان ما دارد؟ یعنی پیش بینی نمی كند كه به هر حال در وسط شهر وقتی چنین ساختمانی به ناگهان آتش می گیرد دستكم هزار نفر از كسبه ای كه در این ساختمان اشتغال دارند اطراف آن جمع خواهند شد.
در این وضعیت درس های مدیریت بحران به آنان چه پیشنهادی می دهد؟ قطعا تخصص ها و راهكارهایی وجود دارد، در كل من فكر می كنم كه بخش زیادی از آن جمعیت كسانی بودند كه به نوعی زندگی شان با آن ساختمان گره خورده بود و لزوما بیانگر نمایش همبستگی اجتماعی نیست.
**س : برخی از جامعه شناسان معتقدند حضور مستقیم شهروندان در محل حادثه به ارزش اجتماعی تبدیل شده است ، نظر حضرتعالی درمورد این دیدگاه چیست ؟
من چنین نظری ندارم. بستگی دارد كه آن حادثه چه باشد؟ ساختمان پلاسكو كمی استثناء بود. همانطور كه گفتم موقعیت ساختمان طوری بود كه شلوغ شدن اطراف آن طبیعی می نمود. در مواقع عادی روز هم آن قسمت شهر تهران معمولا شلوغ است. به نظرم چنین نظری تا حدی به پدیده شهروند- خبرنگار اشاره دارد. در واقع ما شاهد عابرانی هستیم كه به هنگام عبور تصادفی از محل حادثه فیلم تهیه می كنند، من چنین رفتاری را طبیعی می دانم زیرا همه ما وقتی در خیابان یا جاده یا هر جای دیگر حادثه ای می بینیم برای دیگران تعریف می كنیم حتی گاهی اوقات در آنچه دیده ایم نیز مبالغه هم می كنیم. عابرانی كه می ایستند و فیلم می گیرند، می خواهند با تصویر برای دیگران تعریف كنند، در واقع آنان شاهدان عینی اند و تصویر را ثبت می كنند.
این رفتار فی نفسه قابل سرزنش نیست زیرا هم اكنون رسانه های رسمی هم عمدتا فیلم های مستند همین شاهدان عینی را نمایش می دهند، به نظرم این پسرفت نیست، این اتفاق خوبی است ، این ها آثاری است كه گوشی های هوشمند برای جوامع به بار آورده اند، لذا اصل ماجرا پدیده مثبتی است.
اما ضروری است، این رفتارهای كنشی در حوزه روان شناختی ، جامعه شناختی ، مدیریت و سواد رسانه ای ، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد . درواقع حضور مستقیم شهروندان در محل حادثه به یك ارزش اجتماعی تبدیل نشده است یعنی این طور نیست كه همه مردم از دور و نزدیك به مناطق حادثه خیز بروندبلكه جمعیت حاضر در محل فقط عابران و رهگذران هستند .
**س : آیا نقدهایی كه از رفتار كنشی شهروندان ایرانی در هنگام بروز حوادث صورت می گیرد ، واقع بینانه است و می توان رفتارهای مقطعی وكوتاه مدت را به عنوان سندروم فرهنگی تلقی كرد؟
در جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی بحثی درباره 'مدت زمان لازم برای ایجاد تغییر در رفتار'، و 'ماندگاری رفتار ایجاد شده' داریم ، معمولا آن رفتاری ماندگارتر است كه مدت زمان لازم برای ایجاد آن نیز تدریجی و طولانی تر بوده باشد. در این خصوص جامعه شناسان به فرایند اجتماعی شدن اشاره می كنند كه فرایندی طولانی مدت است. یعنی مهارت هایی كه فرد از دوران كودكی و با حضور در نهادهای اجتماعی مختلف نظیر خانواده و مدرسه می آموزدچنانكه شكل گیری این نوع رفتارها زمان زیادی می برد ولی ماندگاری آن ها و ثبات شان هم بیشتر است.
نوع دوم رفتاری است كه در مدت زمان كوتاه و بنا به شرایط و اقتضای موقعیت ایجاد می شود، به عنوان مثال ممكن است به دلیل شوكی كه از مشاهده فیلم یك حادثه ایجاد می شود ، رفتار كوتاه مدتی از مخاطب نمایان شود یا به عبارات دیگر شما تصور كنید وقتی یك تصادف وحشتناكی را در جاده می بینیم تا 5 كیلومتر آرام می رویم ولی باز به حالت اول برمی گردیم.
در خصوص سوال شما، به نظر من كنش های همیارانه و كمك های داوطلبانه بهتر است كه به تدریج و توسط نهادهای اجتماعی در یك برنامه بلند مدت به افراد به طور مستقیم و غیر مستقیم آموزش داده شود، مطمئن باشید باز كردن راه برای ماشین های آتش نشانی یا آمبولانس ها در شهر تهران تا چند روز دیگر به پایان خواهد رسید، این رفتارها بیشتر تحت تأثیر فضای كلی اجتماعی صورت می گیرد و ماندگاری زیادی ندارند.
**س : برخی از جامعه شناسان بر این باورند كه با توجه جدی به سرمایه های انسانی ، فرهنگی و عاطفی مردم می توان از این سرمایه ها برای مدیریت نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استفاده كرد چنانكه در موقعیت های بحران سرمایه ها به كمك جامعه و مدیران می آید ، نظر شما چیست ؟
برای پاسخ به سوال شما من از واژه 'خودترمیم گری' استفاده می كنم. همه عوامل اجتماعی و سرمایه ها می توانند به شكلی در كنار هم قرار گیرند كه جامعه بعد از چنین حوادثی به خودترمیم گری بپردازد، ولی متأسفانه در حادثه پلاسكو آن طور كه باید این اتفاق رخ نداد.
اول آن كه متأسفانه مسئولان هیچ كدام مسئولیت حادثه را بر عهده نگرفتند، در واقع مقصر حادثه سیم های فرسوده ساختمان ها معرفی شدند! این امر هیچ كمكی به توانمند شدن جامعه در خودترمیم گری نكرد و جامعه درس مسئولیت شناسی و صداقت را در این حادثه نگرفت.
از طرف دیگر در سطح شبكه های اجتماعی هم اتفاقاتی كه رخ داد كمكی به قوی تر شدن قدرت خودترمیم گری جامعه نكرد چنانكه بسیاری از پیام ها به اسطوره سازی آتش نشانان پرداختندكه من بسیار هم این امر را انسانی می دانم ولی این باعث شد كه فشار برای شناسائی عوامل اثرگذار در بروز این حادثه كم رنگ شد.
همچنین پرداختن بخشی از شبكه های اجتماعی به صحبت های یكی از اعضای شورای شهر تهران و شوخی با او و یا توهین به نوجوانان سلفی بگیر در حادثه باعث شد كه بخشی از مباحث كه در شبكه های اجتماعی می توانست سازنده و تعیین كننده باشد به فراموشی سپرده شد، و این عوامل سبب شد جامعه در مسیر« خود ترمیم گیری » قرار نگیرد .
**س : آیا رفتار اجتماعی سلفی گرفتن درمحل حادثه ، مختص به ایران است یا این رفتار دركشورهای دیگر هم اتفاق می افتد ؟
ببینید در حادثه ساختمان پلاسكو انتقادات بسیاری از گروه كوچكی شد كه هنگام آتش سوزی عكس های سلفی می گرفتند، در واقع بیشتر آنان طبق شواهد نوجوانان و جوانانی بودند كه بین راه مدرسه و خانه بودند.
من فكر می كنم ما گاهی اوقات بسیار ایده آل گرا یا كمال گرا می شویم، به هر حال ما باید به تدریج در خصوص تعامل با تكنولوژی های جدید آشنا شویم، جالب آنكه این مسأله فقط مختص ایران نیست چنانكه سال گذشته هواپیمایی كه از فرودگاه قاهره توسط هواپیماربایان ربوده شد، یك جوان 26 ساله انگلیسی به نام بن اینس به اصرار خودش با یكی از هواپیما ربایان عكس سلفی می گیرد، شاید اگر این اتفاق در كشور ما رخ می داد شدیدتر از سلفی های ساختمان پلاسكو با آن برخورد می شد، ولی به هر حال چنین پدیده ای مختص ایران نیست ، سلفی گرفتن مسأله ای جهانی است، چنانكه در امریكا یكی از دلایل اصلی مرگ حوادثی است كه به هنگام سلفی گرفتن برای افراد پیش می آید.
اجتمام** م.خ** 1569
خبرنگار: مهرنوش خرمی نژاد ** انتشار: علی حبیبی
*آگاهی از آخرین اخبار اجتماعی و حوادث ایران و جهان در كانال تلگرام گروه اجتماعی ایرنا:
@irnaej
https://t.me/irnaej
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۶
تهران - ایرنا - امروزه بسیار اتفاق می افتد كه انسان ها در موقعیت ها و حوادث ناگهانی قرار می گیرند كه طی آن به شدت به كمك و یاری دیگران و شاهدان نیازمند می شود تا مشكل رفع شود؛ اما در هنگام وقوع این گونه موقعیت های اضطراری، واكنش بسیاری از شاهدان چگونه باید باشد؟