تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۱

تهران- ايرنا- ديپلماسي ايران در يادداشتي آوردهاست:جلال طالباني در گفت‌وگوهاي مطبوعاتي‌اش بارها گفته است كه كردها به آب راه ندارند و اگر اعلام استقلال كنيم چون تمامي كشورهاي پيراموني ما با استقلال ما مخالفند، نمي‌توانيم سرپا بمانيم.

علي موسوي خلخالي معاون سردبير ديپلماسي ايراني و دبير جهان روزنامه وقايع اتفاقيه در يادداشت خود آورده است: كردهاي كردستان عراق مدتي است زمزمه استقلال سر مي دهند. بعد از سقوط موصل به دست نيروهاي تروريستي داعش تمايل كردها به اعلام استقلال افزايش يافته است. البته تمايل كردهاي عراق به استقلال به سال ها قبل باز مي گردد. كردها از زمان حكومت پادشاهي عراق دنبال استقلال بودند. زماني كه ملامصطفي بارزاني به عنوان رهبر كردهاي عراق رسما اعلام كرد دنبال استقلال است و براي رسيدن به اين هدف دست به سلاح برد.
تلاش هاي مسلحانه كردهاي عراق سال ها ادامه داشت. در برهه اي عراقي ها به اين نتيجه رسيدند كه بايد بحران با كردها را به نوعي حل كنند. بسياري از آنها به اين باور رسيدند كه برخورد فيزيكي با كردها نمي تواند راه به جايي ببرد. از جمله بعد از كودتاي دوم بعثي ها در عراق در سال 1972 آنها به اين نتيجه رسيدند كه بايد با كردها به توافق برسند و مشكل كُردي را به نحوي حل كنند.
صلاح عمر العلي، يكي از رهبران كادر رهبري حزب بعث در اين باره مي گويد: «ما وقتي در بغداد براي حل مشكلات موجود تشكيل جلسه داديم، به اين نتيجه رسيديم كه بايد با كردها ارتباط بگيريم و براي حل مشكل كردي به طور جدي با آنها گفت وگو كنيم.» اما اين اتفاق هيچ گاه نيفتاد. اختلافات نه تنها حل نشدند بلكه با به قدرت رسيدن صدام حسين تلاش شد به كردها بيش از پيش فشار وارد شود.

در سال 1975 بعد از توافق الجزاير ميان ايران و عراق، كردها حمايت شاه ايران را از دست دادند و اين فرصتي ايجاد كرد تا صدام حسين فشار بيشتري را به كردها وارد آورد. بعد از آن كردها هميشه در جنگ با دولت مركزي در بغداد بودند كه در طول دهه هشتاد به اوج خود رسيد.

در عين حال كردها به ابزار فشاري براي صدام در جهت فشار به ايران و تركيه نيز تبديل شدند. در طول جنگ تحميلي 8 ساله به بهانه هاي واهي قتل عام هاي گسترده اي عليه كردها در عراق صورت گرفت. از يك سو صدام كردها را متهم به مزدوري براي ايران مي كرد و آنها را به همين بهانه قتل عام مي كرد و از سوي ديگر با استفاده از محيط مشترك جغرافيايي كردها با عراق و ايران و تركيه به آنكارا و تهران فشار مي آورد تا آنها را وادار كند در برابر او كوتاه بيايند. در هر دو حالت جان كردها براي صدام ارزشي نداشت، چه در فشار به تهران و آنكارا كردها قرباني مي َشدند چه در دوراني كه كردها را متهم به مزدوري براي ايران مي كرد. هدف نهايي صدام روشن بود، پاكسازي قومي تدريجي كردها تا ديگر ناي بيان هيچ گونه ادعايي را نداشته باشند.
به موازات آن صدام حسين به كوچ اجباري قوميت هاي ديگر عراقي به ويژه اهل تسنن به كردستان عراق نيز دستور مي داد تا هويت كردي را در مناطق كردي از بين ببرد. اين مساله بعد از صدام مشكلات بسياري براي عراقي ها به وجود آورد كه همچنان به قوت خود باقي است.

در سال 1991 پس از انتفاضه شعبانيه عليه حكومت بعثي كه در پي عقب نشيني ارتش عراق از خاك كويت رقم خورد، كردها موفق شدند حمايت جامعه جهاني را كسب كنند و منطقه خودمختاري را در شمال عراق ايجاد كنند. منطقه اي كه تحت رهبري مسعود بارزاني، رئيس حزب دموكراتيك كردستان و جلال طالباني، رئيس اتحاد ميهني كردستان اداره شد و به تدريج آنها را به بزرگ مردان اقليم كردستان تبديل كرد. اين دو در جنگ ايران و عراق همواره در جبهه ايران عليه بعثي ها بودند و بعد از پايان جنگ نيز رابطه نزديك خود را با ايران حفظ كردند.

بعد از سركوب انتفاضه 1991 توسط صدام حسين كردها توانستند، هر چند به سختي، منطقه خودمختار خود را حفظ كنند. از اين تاريخ تا 2003 رژيم بعثي بارها تلاش كرد به اقليم كردستان حمله كند و كردها را نابود كند اما از آن جا كه بعد از جنگ كويت به شدت ضعيف شده بود هيچ گاه نتوانست به هدف خود برسد. از سوي ديگر در طول اين مدت كردها فرصت يافتند خودسازي كنند و پايه هاي منطقه خودمختار را در مناطق تحت كنترل خود پايه ريزي كنند. كردستان به طور كامل از نفوذ حكومت مركزي عراق خارج شد در حالي كه همچنان برخي از گروه هاي كردي، به ويژه طيف مسعود بارزاني همچنان سوداي استقلال داشتند.

بعد از سال 2003 و سقوط حكومت صدام حسين در بغداد، كردها تعهد دادند فكر استقلال را كنار بگذارند و وارد حكومت جديد عراق شوند، در مقابل حق داشته باشند ايالتي در مناطق تحت كنترل خود داشته باشند و به شيوه اقليم در درون خود حكومت داري كنند. به موجب آن قانون اساسي عراق نيز اصل فدراليسم را پذيرفت و زبان كردي به عنوان زبان رسمي در كنار زبان عربي به رسميت شناخته شد. كردها به مرور به يك الگوي نمونه براي ديگر اقوام عراقي تبديل شدند كه ديگر قوميت ها نيز بر اساس قانون اساسي تمايل به ايجاد ايالت يا اقليم در عراق پيدا كردند. اما از سال 2009، رابطه دولت كردستان با بغداد رو به تيرگي گذاشت.
اختلافات ميان مسعود بارزاني، رهبر اقليم كردستان با نوري مالكي، نخست وزير وقت عراق رو به اوج گذاشت و جنبه شخصي به خود گرفت. مالكي تمايل نداشت كردها بيش از اين قدرت بگيرند. به اعتقاد او كردها به دنبال استقلال هستند و قدرت گرفتن آنها به ضرر تماميت ارضي عراق است.
بعد از سقوط موصل، بارزاني رسما بيان كرد كه به دنبال استقلال كردستان است. ادعايي كه هنوز هم مطرح مي كند و حتي در آخرين مصاحبه اش هشدار داده كه اگر مالكي به قدرت برگردد، بلافاصله اعلام استقلال خواهد كرد. اما آيا او به راستي مي تواند اعلام استقلال كند؟
جلال طالباني در گفت وگوهاي مطبوعاتي اش بارها گفته است كه كردها به آب راه ندارند و اگر اعلام استقلال كنيم چون تمامي كشورهاي پيراموني ما با استقلال ما مخالفند، نمي توانيم سرپا بمانيم. واقعيت اين است كه بارزاني هم مي داند كه نمي تواند به اين هدف برسد، واقعا هم براي كردها در حال حاضر وضعيت فعلي ايده آل ترين حالت است. آنها از ابزار استقلال تنها براي فشار به دولت مركزي براي گرفتن امتياز استفاده مي كنند. مگر توطئه اي در كار باشد كه از خارج از عراق و حتي منطقه اداره شود كه آن بحث ديگري است.

*منبع:ديپلماسي ايراني/19 بهمن 95
*اول*انتشاردهنده:عليرضا فرجي