در جهان به ‌هم پيوسته كنوني در هزاره سوم ميلادي، شاهد گذار و تحول به عرصه فرا نوگرايي در همه حوزه‌ها اعم از حوزه‌هاي علمي، فناوري و زيست بوم و كليه شئونات و ابعاد حيات فردي و اجتماعي هستيم، به گونه‌اي كه اين تحول تمامي زوايا و جوانب گوناگون زندگي بشر امروزي را در معرض پرتوهاي پرقدرت و پرنفوذ خود قرار داده است.

جهان فرامدرن امروز، نه تنها با عصر انقلاب صنعتي در قرون 18 و 19 ميلادي و با عصر مدرنيسم قرن بيستم كاملاً متفاوت است، بلكه به جرأت مي‌توان ادعا كرد حتي با دو دهه اخير نيز قابل مقايسه نيست. شتاب تغيير و تحولات بخصوص در حوزه ارتباطات و فناوري اطلاعات، حتي مفاهيم عميق علمي و فلسفي «زمان و مكان» را دچار دگرگوني نموده و ما شاهد نه فقط تحول در مفاهيم بنيادين كه «انقلابي در مفاهيم» هستيم. از اساسي‌ترين دگرگوني‌ها و دگرديسي‌ها، تحول و گذار در مفهوم «قدرت، ارتباطات و ديپلماسي» است.
فناوري اطلاعات و ارتباطات به واسطه ادغام «زمان، مكان و فاصله» كه از مشخصه‌هاي عصر انقلاب صنعتي است، با سرعت و شتاب كه از مشخصه‌هاي عصر فراصنعتي است، مؤلفه جديدي را در هزاره سوم خلق كرده است كه مي‌توان آن را كوانتومي شدن امور ناميد.
امروزه امور و پديده‌ها به لحاظ زماني و مكاني ديگر ثابت و ايستا نيستند و نوعي «درهم تنيدگي زمان و مكان» و كوانتومي شدن را شاهد هستيم. در دنياي كوانتومي امروز، ابعاد زماني و مكاني، موانع و فواصل، سلسله مراتب و آيين كار بعضاً محو يا در حال اصطكاك و فرسايشند و ديگر نمي‌توان با ابزارهاي فرسوده عصر ديوان‌سالاري، به تمشيت امور و تدبير ملوك پرداخت و سياست ورزي و زمامداري مطلوب را به نمايش گذاشت. امروز در عصر تدبير و حكمراني جهاني (Global Governance) قرار داريم.
حدود سه دهه پيش و در آستانه گذار تاريخي از جنگ سرد نظام دوقطبي به عصر پويا و سيال نظام چندقطبي پسا جنگ سرد، آلوين تافلر فقيد، خالق دو اثر ماندگار «شوك آينده» و «موج سوم»، دركتابي تحت عنوان «جابه‌جايي در قدرت» به تحول مفهوم قدرت در عصر پساصنعتي از مفهومي سنتي مبتني بر قدرت مادي و نظامي به مفهومي جديد مبتني بر دانايي و آگاهي پرداخت و تمامي انگاره‌ها و مفروضات و باورهاي معطوف به وجه مادي و نظامي قدرت را كنار زد و بر وجه غيرمادي و فكري قدرت تأكيد كرد.
بنابراين و با اين تعبير و تعريف جديد از قدرت، قدرتمند كسي است كه بيش از ديگران بر منابع دانش و معرفت و دانايي مسلط است. به عبارت علمي و امروزي، قدرت در داده‌ها (data) و اطلاعات (Information) نهفته است و دسترسي بيشتر به اطلاعات برابر است با قدرت بيشتر و فراتر.
در سال‌هاي اخير و در استمرار جريان پويا و بي پايان تحول و گذار مفاهيم در عرصه نظريه و عمل، برخي انديشمندان و دانشوران روابط بين‌الملل، متأثر از نظريات آنتوني گيدنز (Anthony Giddens)، به خلق و ابداع مفهومي نوين به نام متا – پاور يا فرا قدرت (Meta - Power) اهتمام ورزيدند.
در اين تحول مفهومي، همان گونه كه جهان مادي و فيزيكي بر عالم متافيزيك و غيرمادي مبتني و استوار است، قدرت نيز مبتني بر فرا‌قدرت است، يعني قدرتي وراي قدرت‌هاي ظاهري و فيزيكي كه بستر تحقق و تعيين قدرت را فراهم مي‌آورد.
اين فراقدرت كه تمامي عناصر مادي و غيرمادي قدرت بر آن استوار و به آن وابسته است، همانا «بستر ارتباطات» مي‌باشد. از لحاظ مفهومي، فراقدرت مقدم بر مفاهيم ابزاري قدرت است.
فراقدرت نوعي از قدرت نيست بلكه خودش زمينه و بستري را براي توليد قدرت فراهم مي‌كند، لذا جنس آن از جنس قدرت نيست بلكه نوعي فرآيند اجتماعي است و بستري است كه در آن كنشگران (يعني افراد، دولت‌ها و گروه‌هاي فروملي و سازمان‌هاي فراملي) دست به فعاليت و تعامل مي‌زنند.
داعش نمونه بسيار مهمي است كه چگونه با استفاده از تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات (IT) و با بهره‌گيري از متاپاور، مي‌توان به صورت وارونه به جعل واقعيت پرداخت و هويت جعلي و كاذب ايجاد نمود.
اگر در عصر استعمار و مركانتيليسم، كنترل بر تنگه‌ها، مسيرها و نقاط استراتژيك جهان براي مديريت و كنترل جريان تبادل كالا و تسهيل سوادگري، ضرورتي حياتي داشت و امروز كنترل مسيرهاي انتقال انرژي اهميتي همپا و حتي بيش از حامل‌هاي انرژي دارد در عصر پساصنعتي قرن بيست و يكم، كنترل و در اختيار داشتن كانال‌ها و شبكه‌هاي ارتباطي و فضاي مجازي و رسانه‌هاي ديجيتالي، اهميتي بيش از اطلاعات و دانايي و آگاهي دارد و منشأ قدرت واقعي محسوب مي‌شود.
بنابراين با تغيير و گذار در مفاهيم قدرت و ارتباطات، تحول در عرصه نظري و عملي ديپلماسي را نيز شاهد مي‌باشيم. امروزه ديگر با ديپلماسي عصر كشتي‌هاي بادباني كه نمايندگان سياسي‌اش تام‌الاختيار فرض مي‌شدند و تبادل هيأت‌ها و پيام‌ها، اموري پرهزينه و بسيار زمان بر بودند، نمي‌توان به مصاف دنياي پيچيده، به هم وابسته و با انواع تهديدات متنوع و تحول يافته (از بيوتروريسم و تهديدات زيست بومي گرفته تا تهديدات سايبري و جنگ‌هاي نسل ششمي يا جنگ روباتيك) رفت.
لذا تحول در مثلث «قدرت، ارتباطات و ديپلماسي» در عرصه نظريه و عمل به خلق مفهوم نويني به نام «ديپلماسي ديجيتالي» انجاميده است. برخي اين نوع ديپلماسي مدرن را «ديپلماسي با صداي بلند» تعبير مي‌كنند. ديپلماسي در فضاي مجازي يا ديپلماسي شبكه‌اي در واقع امكان و بستري است كه در آن دولت‌ها از ابزار «قدرت نرم» براي متقاعد كردن يكديگر به جاي ديپلماسي زور و اجبار استفاده مي‌كنند.
در واقع، معني قدرت نرم و ديپلماسي ديجيتالي را بايد در چارچوب تعاملات فراقدرت درك كرد. در اهميت ديپلماسي ديجيتالي همان بس كه شاهد استفاده هنرمندانه و خردمندانه مسئولين عالي كشور از فضاي مجازي و رسانه‌هاي تعاملي ديجيتالي، طي سه سال گذشته بخصوص در كارزار سخت و دشوار با گروه 1+5 در مذاكرات هسته‌اي؛ بوده‌ايم.
تأثيري كه انتقال پيام از طريق رسانه‌هاي مجازي بر مخاطبين عام و فراگير در سطح جهان گذاشته و مي‌گذارد، بر كسي پوشيده نيست. حتي برخي تحليلگران و انديشمندان علم ارتباطات بر اين باورند كه پيروزي شگفت‌انگيز و غيرمترقبه دونالد ترامپ در انتخابات اخير رياست جمهوري امريكا، در واقع معلول غلبه رسانه‌هاي ديجيتالي و فضاي مجازي بر رسانه‌هاي سنتي در فضاي واقعي بوده است.
رئيس جمهوري كه تلاش مي‌كند به مدد حضور فعال و مستقيم در فضاي تعاملي ديجيتالي، خود به تنهايي و يك تنه به جنگ رسانه‌ها و دولتمردان امريكايي به‌قول خودش فاسد و بي كفايت برود و با دنيا و با مخاطبانش در داخل و خارج امريكا از اين طريق، بي واسطه و صريح، سخن بگويد.
دستگاه ديپلماسي كشورمان در عرصه ديپلماسي ديجيتالي، با علم و آگاهي نسبت به اهميت تحول از ديپلماسي سنتي به ديپلماسي ديجيتالي در عصر فرانوگرايي هزاره سوم، درصدد است تا با بهره‌گيري مناسب و اصولي از رسانه‌هاي تعاملي و فضاي مجازي، راندمان و بهره‌وري دستگاه ديپلماسي در عرصه‌هاي متنوع و متكثر ديپلماسي رسانه‌اي، ديپلماسي عمومي، ديپلماسي فناوري و ديپلماسي اقتصادي–تجاري، به عنوان مكمل و تسهيل كننده ديپلماسي رسمي را ارتقا بخشد. در اين مسير استفاده از همه ظرفيت‌هاي موجود و شناسايي شيوه‌ها و امكانات نوين ارتباطي بسيار ضروري است.
ديپلماسي به عنوان بارزترين و مهم‌ترين جلوه قدرت نرم، با ديجيتالي شدن و بهره‌مندي از رسانه‌هاي تعاملي، به دانش‌افزايي و توان افزايي در عرصه قدرت ملي كمك شاياني مي‌نمايد.
*سخنگوي وزارت امور خارجه
منبع: روزنامه ايران، 23 اسفند 95
پژئهشم**9160**