تهران- ایرنا- ملی شدن صنعت نفت از مهمترین برهه های تاریخ معاصر ایران است كه صحنه ای از یك خیزش ملی و آفت های پیش روی آن را به تصویر می كشد و تجربه ای گران بها برای امروز به شمار می آید.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، شصت و ششمین سالگرد پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت تازه ترین فرصت برای بررسی این رخداد تاریخی و اثرگذارِ ایرانِ معاصر است.
بیست و نهم اسفندماه سال 1329، پنج روز پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، مجلس سنا نیز با توجه به خیزش مردمی برای احقاق حقوق ملی، بر این قانون مهر تایید زد و این مناسبت در روزشمار تحولات سیاسی كشور به ثبت رسید.
ملی شدن صنعت نفت رویدادی بود كه در پی اراده ملت و نخبگان ملی گرا و با حمایت روحانیان مبارز آن زمان شكل گرفت و منجر به پیروزی چشمگیری برای ایران در برابر استثمار انگلیس شد. ریشه های این جنبش پس از سال های اشغال ایران از سوی قوای متفقین و ایجاد خواست عمومی برای رهایی از انقیاد بیگانگان جوانه زد و از با ایده موازنه منفی «دكترمحمد مصدق» مبنی بر جلوگیری از اعطای امتیاز استخراج نفت به دولت های خارجی صاحب نقشه راهی نظری شد.
پیوند جبهه ملی كه در سال 1327 به رهبری مصدق تاسیس شد با روحانیونی چون «آیت الله سیدابوالقاسم كاشانی» بر قدرت بسیج عمومی برای دستیابی به هدف ملی شدن صنعت نفت افزود و سرانجام مجلس شانزدهم دربرابر این خواست ملی سرفرود آورد.
این تصمیم اما به سادگی عملی نشد. پس از سال ها تلاش نیروهای سیاسی و جوشش اراده ملی در برابر استعمار، عوامل استبداد در داخل كشور از هیچ تلاشی برای به شكست كشاندن قیام مردمی فروگذار نكردند و از بیرون مرزها نیز لندن از همه ابزارهای خود از جمله تهدید نظامی، لشكركشی به خلیج فارس و تحریك عوامل استعمار علیه ملی شدن صنعت نفت بهره برد.

**مشابهت هایی میان ملی شدن صنعت نفت و تحولات كنونی
از دید بسیاری از صاحبنظران، تحولات سال های پایانی دهه بیست خورشیدی شباهت هایی با رخدادهای اخیر دارد. ملی شدن صنعت نفت در ایران استیفای حقوق ملتی بود كه سال ها به جیب استعمارگران خارجی سرازیر می شد و منابع انرژی ایران را به بهایی ناچیز در اختیار آنان قرار می داد.
در مقایسه با این رویداد، تحولی چون توافق هسته ای ایران و 1+5 نیز استیفا و تثبیت حقوق مسلم كشور در عرصه جهانی بود؛ توافقی كه پس از سال ها اختلاف میان تهران و غرب حاصل آمد و دولت های غربی به ویژه آمریكا را از موضع جلوگیری از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران به عقب راند.
به این ترتیب، در هر دو رویداد ایران توانست با مقاومت در برابر زیاده خواهی قدرت های جهانی از منافع خود دفاع كرده و موضع حق خود را بر كرسی بنشاند.
دیگر مشابهت میان این دو، بهره جویی نخبگان سیاسی و كارگزاران ملی كردن صنعت نفت و توافق هسته ای از دیپلماسی و حقوق بین المللی برای دفاع از منافع و مطالبات ملی بر مبنای هنجارهای و قواعد رفتار بین المللی بود.
در دوره نخست وزیری دكترمصدق، ایران توانست با استدلال های متقن، شكایت انگلیسی ها در دادگاه بین المللی لاهه را بی اثر سازد و در نهایت این دادگاه نظر ایران در مورد صلاحیت نداشتن لاهه در رسیدگی به اختلاف تهران و لندن را پذیرفت و به آن حكم داد.
در مذاكرات هسته ای ایران و كشورهای گروه 1+5 ( شامل آلمان، انگلیس، فرانسه، چین، آمریكا و روسیه) دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای سیاست تعامل با جهان از طریق گفت وگوهای مستمر، پیچیده و خستگی ناپذیر و استفاده هوشمندانه از ابزارهای دیپلماتیك از مواضع به حق كشور دفاع كرد و توانست با ابطال قطعنامه های ضدایرانی، دیوار تحریم های ضدایرانی را فروریزد.

** درس های ملی شدن صنعت نفت برای اكنون
هر دو رویداد بزرگ سبب نوعی قطب بندی در كشور شد و در برابرِ جبهه مردمی حامیان ملی شدن صنعت نفت و برجام اقلیتی زیان دیده را به هم نزدیك ساخت. همچنان كه مخالفان ملی شدن صنعت نفت از تمام قوای خود برای بازگشت اوضاع به شرایط پیشین استفاده كردند، گروهی با استفاده از تریبون ، رسانه ها و ابزارهای دیگر، برجام را به واسطه اغراض سیاسی و منافع باندی و گروهی هدف هجمه هایی بی امان قرار داده اند.
در دوره مصدق شاهد بودیم وی برای جلوگیری از ایجاد صفی متحد علیه ایران در عرصه بین المللی كوشید با آمریكایی ها روابط نزدیكی را برقرار سازد و در مقابل، آمریكای دوره «هری ترومن» رییس جمهوری دموكرات آمریكا نیز رویكردی مثبت را در برابر ملی شدن صنعت نفت در پیش گرفت و نیز كوشید بین لندن و تهران میانجیگری كند.
پس از پیروزی آیزنهاور نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آمریكا و شروع به كار وی از ابتدای سال 1953 میلادی، رویكرد آمریكا متحول شد و واشنگتن در كنار لندن وارد فاز سرنگونی دولت ملی گرای مصدق شد؛ تحولی كه در نهایت به كودتای 28 مرداد 1332 انجامید و بار دیگر پای استعمارگران را به ایران گشود.
پس از پیروزی «دونالد ترامپ» نامزد جمهوریخواهان در انتخابات چند ماه پیش آمریكا، بسیاری بر این باور بودند كه وی شعار خود مبنی بر پاره كردن برجام را محقق خواهد ساخت. ترامپ هرچند از این شعار و در واقع «سنگ بزرگ» خود عقب نشست اما بارها از بازنگری در آن سخن به میان آورده و از طریق اقداماتی چون وضع تحریم علیه برنامه موشكی ایران، قرار دادن نام كشورمان در فهرست ممنوعه مهاجرتی و تكرار مواضع ضدایرانی نشان داده از ناسازگاری با تهران استقبال می كند.
به رغم تصور برخی در زمینه شباهت سرنوشت برجام و ملی شدن صنعت نفت باید گفت عرصه بین المللی اوایل دهه 30 خورشیدی با اكنون تفاوت هایی جدی دارد. به رغم همداستانی جبهه غربی علیه دولت مصدق و سیاست سكوت ، صبر و انتظار مسكو درقبال دولت ملی ایران، اینك جامعه جهانی و قدرت های طرف مذاكره با ایران صراحتا دربرابر مواضع ضد برجامی رییس جمهوری آمریكا قرار گرفته اند.
با وجود تفاوت شرایط بین المللی زمان مصدق با اكنون، نكته مهم در تعیین سرنوشت دولت ملی ایران ایجاد افتراق در كشور بین گروه های گوناگون سیاسی و ایجاد فاصله میان نیروهای ملی و مذهبی بود. به عبارتی دولت مصدق بیش از اینكه از همدستی آمریكایی ها و انگلیسی ها صدمه یابد، دچار آفت چنددستگی و اختلافات داخلی شد.
اكنون نیز شماری پشت خط كشی های سیاسی برجام را هدف قرار داده و همنوا با مخالفان خارجی آن بر سند توافق هسته ای می تازند. هدف این مخالفان نه نقد سازنده و منصفانه برای افزایش منافع كشور از طریق سازوكار اجرای برجام كه در خوش بینانه ترین حالت، ضربه زدن به دولت یازدهم است. این در حالی است كه تجربه ملی كردن صنعت نفت خطر این اختلافات را به روشنی می نمایاند.
به این ترتیب، ملی شدن صنعت نفت و سرانجام آن را باید صفحه ای از تاریخ معاصر ایران به شمار آورد كه خواندن آن سرشار از عبرت ها و درس هایی گرانقدر و آموزنده برای ایرانیان به ویژه نخبگان و فعالان سیاسی كشور است.
پژوهشم**9279**1601**خبرنگار: سیدمحمد موسی كاظمی**انتشاردهنده: شهناز حسنی