در برخی روایات آمده كه حضرت علی(ع) پدر تمام مومنان هستند و چنین نسبت معنوی باعث وظایفی برای هر انسانی می شود.
حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اكبری با بیان روایتی به نقل از پیامبر اكرم(ص) مبنی بر اینكه حضرت علی(ع) پدر مومنان و فاطمه زهرا(س) مادر تمام زنان مومن است، اظهار داشت: مومنان باید به این پدر و مادر آسمانی خود شباهت و نسبت هایی هم داشته باشند.
وی افزود: داشتن این پدرو مادر برای هر مومن نعمتی است و در روز قیامت از مومنان درباره نسبت ها و شباهت های موجود بین پدر و مادر آسمانی خود پرسیده خواهد شد.
این پژوهشگر دینی اضافه كرد: امیرمومنان(ع) در جمعی درباره شباهت بین خود به عنوان پدر معنوی مومنان فرمود، «آن كسی در این جهان به من شبیه تر است كه دارای حسن خلق باشد.»
از این دیدگاه سیره و زندگی حضرت علی(ع) برای همه ما سرمشق و الگوست و وظیفه داریم وصیت ها و سفارش های آن حضرت را نصب العین و آویزه گوشمان قرار دهیم.
در یكی از وصیت های مهم حضرت علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه آمده كه آن حضرت خطاب به امام حسن(ع) فرمود: این نامه از سوی پدری است كه عمرش رو به پایان است، او به سخت گیری زمان معترف و آفتاب زندگی اش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیاست.
آن حضرت تاكید می كنند كه این نامه خطاب به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی كه هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده كه دیگران در آن گام نهادند و چشم از جهان فرو بستند.
«همانا گذشت عمر و چیرگی روزگار و روی آوردن آخرت، مرا از یاد غیر خودم باز داشته و تمام توجه مرا به آخرت كشانده كه به خویشتن فكر می كنم و از غیر خودم روی گردان شدم كه نظرم را از دیگران گرفت، و از پیروی خواهش ها باز گرداند، و حقیقت كار مرا نمایاند و مرا به راهی كشاند كه شوخی بردار نیست و به حقیقتی رساند كه دروغی در آن راه ندارد.»
آن حضرت از فرزند خود به عنوان پاره تن و همه جان خود یاد می كند، آنگونه كه اگر آسیبی به فرزندش برسد، گویی به او رسیده و اگر مرگ به سراغ فرزندش بیاید، در واقع زندگی امیرمومنان(ع) را گرفته و امیرمومنان در ادامه فرمود: پس كار تو را كار خود شمردم و نامه ای برای تو نوشتم، تا تو را در سختی های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم.
آنگاه حضرت مراحل خودسازی را برای فرزندش بیان كرده و فرمود: پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش می كنم كه پیوسته در فرمان او باشی و دلت را با یاد خدا زنده كنی و به ریسمان او چنگ زنی و چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست اگر سررشته آن را در دست گیری.
زنده نگه داشتن دل با اندرز نیكو، از بین بردن هوای نفس با بی اعتنایی به حرام، نیرومند كردن جان با یقین، روشنایی بخشیدن به جان با نور حكمت، آرام كردن دل با یاد مرگ و ترساندن آن با یادآوری دگرگونی روزگار و زشتی های گردش شب و روز از جمله اندرزهای حضرت به فرزندش است.
حجت الاسلام حاج علی اكبری از این نامه امیرمومنان(ع) به عنوان بهترین منشور تربیت اسلامی یاد كرده و گفت: حضرت علی(ع) اندیشه تربیتی خود را در قالب نامه ای از پدر به فرزندش امام حسن(ع) تبیین می كند و در این نامه مجموعه ای از نیازهای تربیتی نسل جدید از نگاه حضرت علی(ع) بیان می شود و می توان اصول تربیت اسلامی را به وضوح در آن یافت.
رئیس مركز رسیدگی به امور مساجد معتقد است كه حضرت علی(ع) همچون یك مهندس عالی رتبه، پایه های تربیتی را در این نامه طراحی می كنند به گونه ای كه هدایتگر بشریت در عالی ترین سطح ممكن به شمار می روند.
وی افزود: در واقع امیرمومنان(ع) هنگام بازگشت از صفین با نوشتن این نامه تمام تجربیات خود را به فرزندش امام حسن(ع) ارائه كرده و خط اصلی تربیت را در محور برقراری ارتباط با نشاط و فعال انسان با پروردگار ترسیم می كنند.
امیرمومنان(ع) مساله مرگ را اینگونه برای فرزند خود بیان می كنند كه «در دیار و آثار ویران رفتگان گردش كن و بیندیش كه آنها چه كرده اند. از كجا كوچ كرده و در كجا فرود آمدند. از جمع دوستان جداشده و به دیار غربت سفر كردند، گویا زمانی نمی گذرد كه تو هم یكی از آنانی!»
آنگاه فرمود: پس جایگاه آینده را آباد كن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمی دانی مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جاده ای كه از گمراهی آن می ترسی قدم مگذار. زیرا خودداری به هنگام سرگردانی و گمراهی، بهتر از سقوط در تباهی هاست.
به گفته علی اكبری، در این نامه همچنین چشم انداز زندگی انسان ترسیم شده و از موضوع هایی همچون ابدیت گرایی، فهم آخرت، یاد قیامت و اینكه مسافر چه مقصدی هستیم، پرده برداری شده و مسائلی همچون سیر آگاهی نسبت به مرگ و غفلت زدایی از مرگ تا عاشق مرگ شدن در این نامه آمده است.
حاج علی اكبری گفت: حضرت علی(ع) در این نامه قواعد و اصول رفتار و برخورد صحیح با سایر انسان ها را هنرمندانه ارائه كرده و در بخشی از آن حضرت سفارش می كنند كه «در ارتباط خود و دیگران، خودت را میزان قرار بده.» یعنی آنچه را برای خود می خواهیم برای دیگران نیز بخواهیم.
بخشی از این نامه مربوط به اخلاق اجتماعی است و حضرت علی(ع) اینگونه به فرزند خود سفارش می كنند كه «به نیكی ها امر كن و خود نیكوكار باش و با دست و زبان، بدی ها را انكار كن و بكوش تا از بدكاران دور باشی، و در راه خدا آنگونه كه شایسته است تلاش كن و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد.»
آن حضرت از فرزند خود می خواهند تا به خاطر حق، در مشكلات و سختی ها شنا كند، شناخت خود را در دین به كمال برساند، خود را برای استقامت در برابر مشكلات عادت بدهد كه شكیبایی در راه حق عادتی پسندیده است و در تمام كارها خود را به خدا واگذارد كه به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده است.
پس از این سفارش ها، امیرمومنان(ع) به امام حسن(ع) فرمود: وصیت مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر. چون بهترین سخن آن است كه سودمند باشد و بدان علمی كه سودمند نباشد، فایده ای نخواهد داشت.
حجت الاسلام حاج علی اكبری نتیجه تربیتی نامه 31 نهج البلاغه را ساختن شخصیتی فعال و تاثیرگذار دانست و افزود: كسی كه در مكتب علوی و حسینی تربیت شده باشد، یك عنصر حاشیه نشین نیست بلكه شخصیتی بصیر و شجاع است كه انگیزه برای اصلاح و امر به معروف و نهی از منكر را دارد.
وی افزود: حضرت علی(ع) در این نامه به امام حسن(ع) سفارش می كند كه امر به معروف كن تا خود اهل معروف باشی. یعنی تاثیرگذاری اجتماعی داشته باش و در اینجا انسان نه تنها خود را می سازد بلكه انگیزه ای برای ساختن دیگران دارد.
حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خود به فرزندش از ضرورت شتاب در تربیت سخن گفته و افزود: پسرم! هنگامی كه دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی رو به كاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب كردم و ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم، پیش از آنكه اجل فرارسد و رازهای درونم را به تو منتقل نكرده باشم.
آن حضرت دل نوجوان را به زمین كاشته نشده ای تشبیه كرد كه آماده پذیرش هر بذری است و فرمود: پس در تربیت تو شتاب كردم، پیش از آنكه دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال از كارهایی بروی كه صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را كشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند، و آنچه از تجربیات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخی از تجربیاتی كه بر ما پنهان مانده بود برای شما روشن گردد.
آنگاه فرمود: پسرم! درست است كه من به اندازه پیشینیان عمر نكرده ام، اما در كردار آنها نظر افكندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر كردم تا آنجا كه گویا یكی از آنان شده ام، بلكه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام.
یكی از بخش های مهم نامه 31 مربوط به روش تربیت فرزند است كه آن حضرت به وظایف هر پدری اشاره كرده و فرمود: در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا كتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احكام آن از حلال و حرام را به تو آموزش دهم و به چیز دیگری نپردازم.
البته آن حضرت از یك آسیب اجتماعی یاد كرده و افزودند: از آن ترسیدم كه مبادا رای و هوایی كه مردم را دچار اختلاف كرد و كار را بر آنان شبهه ناك ساخت، به تو نیز هجوم آورد و اگرچه آگاه كردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم، اما آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجیح دادم تا تسلیم هلاكت های اجتماعی نشوی و امیدوارم خدا تو را در رستگاری پیروز گرداند و به راه راست هدایت فرماید.
آنگاه فرمود: بنابراین وصیت خود را اینگونه تنظیم كردم، پسرم! بدان آنچه بیشتر دوست دارم از وصیت من بكارگیری، ترس از خدا، و انجام واجبات، و پیمودن راهی كه پدرانت و صالحان خاندانت پیموده اند، می باشد.
مطالب فراوانی در نامه 31 نهج البلاغه وجود دارد كه هر كدام ره توشه و پندی برای تمام فرزندان معنوی حضرت امیر(ع) است و این نامه را می توان یكی از الگوهای مهم تربیتی بر اساس سبك زندگی اسلامی برای خانواده های ایرانی دانست كه بر هر دوستدار و ارادتمند حضرت علی(ع) فرض است تا با مطالعه و به كارگیری این سخنان، رفتار خود را بر اساس رهنمودهای پدر معنوی خود مطابقت دهد.
فراهنگ**1003** خبرنگار: محمدرضا جعفرملك * انتشار:
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۶
تهران - ایرنا - اگر 60 ساله باشی و سایه پدر بالای سرت باشد باز هم فرزند هستی و اطاعت و احترامش واجب است و در روایات سفارش شده اگر مشكلی داشتی به نزد مادر و پدرت برو و از آنان بخواه كه برایت دعا كنند و چنانچه در قید حیات نیستند بر سر مزار آنان برو و آنجا دعا كن.